خانه » اقتصاد هفته » فلاکتی بنام بودجه سال 98/دکتر منوچهر فرحبخش

فلاکتی بنام بودجه سال 98/دکتر منوچهر فرحبخش

گزیده خبرهای اقتصادی هفته ۹۸ – ۷

در چهارم دیماه سال گذشته که روحانی بودجه  ۱.۷ تریلیون تومانی دولت خود برای سال ۱۳۹۸ را به مجلس ارائه داد،  با وجود آنکه بیش از دو سوم بودجه به شرکتهای دولتی تخصیص مییافت معهذا انتقادات به دولت بیشتر روی آن بخش از بودجه جاری ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی ، به ویژه تخصیص  دادن ارقامی نجومی بنام نهادهای مذهبی و حوزه های علمیه متمرکز بود، که خیلی سریع به اعتراضات و انتقادات گسترده مردمی مواجه شد. تا آنجا که کار به جایی رسید که خامنه ای را وا داشت تا برای جلوگیری از افزایش انتقادات شخصا وارد عمل شود. او با صدور یک حکم حکومتی بنام لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به وی ماموریت داد تا در ظرف چهار ماه بودجه را به گونه ای ساختاری تغییر دهد.

  چهار ماه سپری شد و در بودجه دولت نه تنها تغییراتی ساختاری مشاهده نشد، بلکه حکم حکومتی رهبر به لاریجانی مانند سایر بازیهای حکومتی به فراموشی سپرده شد. آنچه که در بودجه سال جاری بسیار محسوس است افزایش هزینه های جاری دولت مانند حقوق و دستمزد در مقابل کاهش هزینه های مالی مانند بودجه عمرانی میباشد. در واقع دولت ترجیح داده تا برای کاهش اعتراضات عمومی ، حقوق و دستمزد کارکنان خود را نسبت به میزان تورم افزایش دهد، در مقابل پرداخت‌های عمرانی را ثابت نگه‌ دارد و تعهدات مالی خود را به تعویق بیندازد.

در بودجه ۹۸ پیش بینی شده است که کل فروش نفت به حدود ۲۱۷ هزار میلیارد تومان برسد . از این مبلغ درآمدهای دولت  از منابع نفتی در سال آینده ۱۴۲.۵ هزار میلیارد تومان پیش بینی شده که نسبت به سال جاری ۴۱ درصد رشد خواهد داشت. همچنین کاهش ۱۲ درصدی سهم صندوق توسعه ملی از درآمد نفت و افزایش نرخ تسعیر ارز دو فاکتور دیگری هستند که درآمد دولت را افزایش میدهد.                                                           این محاسبات و بسیاری سرفصل های دیگر از دریافتیها و پرداختیهای دولت با چند حرکت ترامپ در صفحه بازی شطرنج با حکومت اسلامی به کلی دگرگون و از هم پاشیده شده، بطوریکه در حال حاضرعملا چیزی بنام بودجه عملیاتی دولت نه تنها در دسترس نیست، که نمیتواند وجود خارجی داشته باشد. در واقع آنچه که صورت میگیرد ادامه مسیر گذشته و استفاده از تجربیات در حد تنظیم دخل و خرج دولت است، تا حتی المقدور بتواند افزایش نرخ تورم را  کاهش دهد که در این کارهم قطعا موفق نخواهد شد.

در زمان بررسی بودجه در اواخر سال گذشته که اوضاع اقتصادی کشور هنوز اینگونه تیره و تار و به هم ریخته نشده بود، پیش بینی میشد که بودجه با یک کسری حدود ۶۰ هزار میلیارد تومانی مواجه گردد. از اینرو دولت و مجلس در فکرآن بودند که  بتوانند این کسری را از منابعی که چندان اثرگذار نباشد تامین کنند. معمولا در چنین وضعیتی اولین قدم کاهش هزینه های نه چندان ضروری در بودجه مد نظر قرار میگیرد. دراین بودجه هزینه های کم اهمیت و بدون نقش در تولید ملی بیشتر شامل بودجه  نهادهای مذهبی و حذف یارانه اقشار ثروتمند را شامل میشد. ولی چون زور دولت به حذف بودجه نهادهای مذهبی نمیرسید، و حذف یارانه ثروتمندان هم پیچیدگیهای خود را داشت، لذا کاهش هزینه ها از این طریق تنها میتوانست در حدی بسیار مختصر اثرگذار باشد.،                  

همچنین با توجه به درصد بالای نرخ تورم امکان کاهش هزینه ها چندان هم مقدور به نظر نمیرسد. سرانجام در دولت چنین تصمیم گرفته شد تا به قول معروف و با تجربه از گذشته گرد و خاک حاصل از نا توانی حکومت را زیر فرش پنهان کنند. در اینجا است که حکم حکومتی ولی فقیه معنا پیدا میکند و به علی لاریجانی ماموریت داده میشود تا ظرف چهار ماه بودجه را اصلاح کند. هرچند که این دستور رهبری برای چند روزی دستگاه تبلیغاتی حکومت را سیرآب کرد ولی نقشی بیش از خاک زیر فرش پیدا نکرد و حکم حکومتی رهبر نه تنها اجرایی نگردید که علی الاصول نمیتوانست اجرایی بشود، بلکه در حد همان تغییرات سطحی ظاهری برای اغفال جامعه هم جدی گرفته نشد، تا آنجا که مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش خود اعلام کرد که بودجه بسته شده برای سال آینده با شرایط جنگ اقتصادی همخوانی نداشته وبا کسری مواجه خواهد شد.

در نتیجه برای ایجاد توازن در بودجه میبایستی باز مانند گذشته به سیستم مالیاتی و درآمد نفت مراجعه میشد.       مرکز پژوهش‌های مجلس پیش بینی نموده بود که ۶۶ هزار میلیارد تومان از درآمد‌های نفتی و ۷ هزار میلیارد تومان از درآمد‌های مالیاتی در نظر گرفته شده در لایحه بودجه ۹۸ تحقق نخواهد یافت، که در کنار اجتناب ناپذیر بودن کاهش هزینه ها، نشان ازآن داشت که  کسری بودجه درسال ۹۸ نه تنها مسجل که بسیارهم بالا خواهد بود. البته این در حالی بود که بودجه روال عادی خود را طی میکرد. در حالیکه بودجه اکنون در ماه چهارم خود در سال ۹۸ با چنان حوادث و اتفاقاتی مواجه شده که آنرا از حالت طبیعی خود به کلی خارج کرده است.   

  در این رابطه سه مورد مشخص یکی سیل ویرانگر در فروردین ماه که حدود صدهزار میلیارد خسارت به بار آورد، دیگری جهش موشکی افزایش قیمتها و بالاخره تیر خلاص ترامپ بر مغز ولی فقیه و تحریم اقتصادی بیت رهبری همراه با سقوط صدور نفت از ۱.۵ میلیون بشگه در روز به ۳۰۰ هزار آن ته مانده از نظم بودجه ای را هم بر هم ریخت. تا آنجا که حساب و کتاب بودجه بکلی از دست همه حتا سازمان برنامه و بودجه خارج شده است. تا آنجا که  عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی طی یادداشتی در اینستاگرام خود از تصمیم دولت و مجموعه نظام بر تأمین کسری بودجه از سه طریق عمده شامل تلاش برای صدور بیشتر نفت، انتشار اوراق دولتی و برداشت از منابع صندوق توسعه ملی را مد نظر قرار داده است. ولی اینکه آیا با این اهرمهای نه چندان قوی یشود کسری بودجه را برطرف کرد یا حداقل کاهش داد بسیار جای تردید است.

در حال حاضر نه بازار قدرت پذیرش خرید اوراق قرضه دارد، نه آنچنان پولی در صندوق ذخیره ارزی پس انداز شده که بشود بخشی از کسری بودجه را تامین کرد و نه افزایش صدور نفت عملی است، ضمن آنکه کسری بودجه ۶۰ هزار میلیارد تومانی هم به قبل از ضربات اخیر بر پیکر اقتصاد کشور مربوط میشود. درحالیکه اکنون صورت مسئله با وجود تحریمها به کلی تغییر کرده است، ضمن آنکه موج کسری بودجه ناشی از زیان بسیاری از شرکتهای دولتی در نظر گرفته نشده، که درآنصورت به ارقامی نجومی میرسیم.

شاید اگر سیستم مالیاتی در حکومت اسلامی مانند بسیاری از جوامع پیشرفته برپایه نظم و نسق مشخص خود استوار بود، به کمک گرفته میشد و دولت با بهره گیری از تدابیر مختلف مالیاتی بار سنگین کسری بودجه را سبک میکرد. ولی متاسفانه عدم اعتقاد گردانندگان نظام به نقش مالیات در اقتصاد کشور، به ویژه بخش اقتصاد بیت رهبری که تقریبا از پرداخت مالیات معاف شده است در بی اعتبار ساختن عملکرد مالیات در جامعه،  تا حد دور زدن آن و اعمال هرگونه تقلب و حساب سازی را بسیار موثر رایج کرده است.

به هرحال حکومت اسلامی در کلیت خود در چاه ویلی سقوط کرده که خروج از آن ابزار و وسائلی را میطلبد که در دسترس نظام نیست. بنا براین نجات رژیم نه در ایجاد توازن در بودجه است، نه نرخ تورم است، نه سقوط ارزش ریال است، بلکه مهمترین وسیله نجات حکومت به ویژه شخص خامنه ای حمایت مردمی است که به کلی از دست داده است. ضمن آنکه زمان آن فرا رسیده تا حکومت اسلامی به ۴۰ سال عربده کشیهای ” مرگ بر امریکا”  پاسخ دهد. خامنه ای در تله دولتمرد مقتدری مانند ترامپ گرفتار شده، که اصلا تحمل شکست ندارد. به همین جهت شاید بزرگترین ضربه ای که وی بر رژیم و شخص رهبر وارد آورده تحریم بخش اقتصادی دستگاه ولی فقیه باشد که حکومت را به معنای واقعی درمانده کرده و در مقابل یک معضل لاینحل و به شدت پیچیده قرار داده است که نه در خارج در میان حامیان عرب و غیر عرب دلش شاد است و نه رویی در وطن دارد. معضلات مملکت بقدری گسترده و پیچیده است که رفع آنها توسط حکومتی که هدف را گم کرده و به تبع آن برنامه ای هم در دسترس ندارد، ضمن آنکه از مدیریت اجرایی مقتدر و آگاهی هم برخوردار نیست باید معجزه باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*