خانه » مقاله » ایران و جهان در هفته ای که گذشت (۱۰)؛ خبر و تفسیر از ف. م. سخن

ایران و جهان در هفته ای که گذشت (۱۰)؛ خبر و تفسیر از ف. م. سخن

نقش ما در مبارزه با حکومت قرون وسطایی اسلامی و تاثیر آن بر تاریخ

مبدا تاریخ مسیحی را تولد مسیح در نظر گرفته اند و مبدا تاریخ اسلامی را هجرت محمد.

اگر این مبادی را قبول داشته باشیم، کشورهای مسیحی، ۲۰۱۹ سال از آغاز تاریخ شان می گذرد و کشورهای اسلامی بر مبنای محاسبه ی حرکت ماه ۱۴۴۰ یا بر مبنای محاسبه ی حرکت خورشید ۱۳۹۸ سال.

بر همین اساس و نیز بر مبنای رویدادهای تاریخی می توان جهت تشبیه گفت که کشورهای مسیحی از دوران «قرون وسطا»ی خود عبور کرده اند، ولی کشورهای اسلامی «در اواخر دوران قرون وسطا» و اوایل «عصر روشنگری»شان قرار دارند.

مواردی که در کشورهای اسلامی مشاهده می کنیم، اتفاقا، موید همین نظر قرون وسطای اسلامی ست. زن ها کماکان در زیر حجاب باید زندگی کنند، تعدد زوجات برای مردان امری قانونی ست، نظر ضد دینی دادن حکم اش مرگ است، انتقاد از حکام سر انجام اش نیستی و نابودی ست….

از ما مردمانی که در کشورهای اسلامی زندگی می کنیم، در آینده به عنوان کسانی یاد خواهد شد که در دوران سیاه «قرون وسطا»ی اسلامی زندگی کرده ایم و اگر مقایسه ای میان وضع مردمان در دوران قرون وسطای مسیحی با وضع خودمان صورت دهیم، می توانیم عاقبتِ نقش خودمان را، در تاریخ امروز غرب که این دوران را پشت سر گذاشته مشاهده کنیم:
اگر خطرها را به جان خریده باشیم و با حکومت قرون وسطایی اسلامی مبارزه ی مدنی یا قلمی کرده باشیم، از ما در تاریخ آینده به عنوان کنشگران راه روشنگری و آزادی یاد خواهد شد و اگر به خور و خواب خود بسنده کرده باشیم یا بدتر از آن هیزم بیار آتش افروزی های مردم سوز حکام زمان خود شده باشیم، نام مان به عنوان حامیان جهل و تاریکی در آن تاریخ ثبت خواهد شد.

در قرون وسطای مسیحی، آیت العظمی ها و حجهالاسلام های مسیحی ابتدا خواستند تا با حرف و موعظه، مردم را به بهشت رهنمون شوند و آن ها را از لغزش های زمینی باز دارند. وعده ی بهشت و دوزخ، ابزار کار این ها بود و ترساندن مردم و آن ها را در هراس نگهداشتن شیوه ی عمل شان.

اما زور واقعیت به تمام این وعده های خیالی می چربید. فقر زمینی، ثروت آسمانی را از یاد می برد و یافته های زمینی، بر داشته های خیالی چیره می گشت. دانشِ مبتنی بر ذهن و تصور و کتاب آسمانی عقب نشینی می کرد، و دانش مبتنی بر مشاهده و تجربه و مطالعه، پیش روی می کرد.

آخوندهای مسیحی که دیدند زورشان به واقعیت ها نمی رسد، این بار از اثر گذاری روانی دست بر داشتند و به اثر گذاری جسمانی روی آوردند. آزار و شکنجه و قتل، و ترساندن مردمان از دیدن نمونه های وحشتناک و ساکت کردن آن ها، شیوه ی متداول آن ها گشت.

گالیله ها از ترس ناچار به توبه گشتند، و جیوردانو برونوها به خاطر سر سختی در آتش سوزانده شدند.

تحمل این مصائب برای چه بود؟ برای این بود که این ها می گفتند خورشید به دور زمین نمی گردد بلکه این زمین است که به دور آن می گردد. موضوعی که امروز تبدیل به امری مسلم شده و کسی به خاطر بیان آن روانه ی شکنجه گاه و محکوم به سوزانده شدن نمی شود.

در دادگاه اولی و در دورِ آتش دومی، بودند مردمی که اکثریت را هم تشکیل می دادند و شاید در دل به نظر محکومان نیز باور داشتند اما کارشان تماشا بود و احیانا تایید کار کلیسا.

در دوران قرون وسطای اسلامی، ما هم گرفتار داغ و درفش به نوعی دیگر هستیم. اگر رسما و علنا علیه ساده ترین و بدیهی ترین مسائل اجتماعی مثل حجاب نظر دهیم یا کاری بر خلاف سر کردن حجاب بکنیم یا اصولا نظری مخالف نظر آخوندهای حاکم اسلامی داشته باشیم، حداقل کارمان به بازداشت توسط مجریان و حافظان قوانین اسلامی می کشد و اگر به طور بنیادین «اصل حجاب» یا اصول دیگر اسلامی را زیر سوال ببریم، سرنوشت مان می تواند به مرگ منتهی شود.

اگر بر سر «وحی» پیامبر با آخوندها مجادله کنیم، و آن را با علوم روان شناسی مدرن مورد نقد و بررسی قرار دهیم، عاقبت مان بهتر از جیوردانو برونو نخواهد شد و در جاهایی که عقب افتاده تر هستند احکامی مانند کفر و مجازات هایی مانند سوزانده شدن در آتش کماکان شامل حال ما خواهد شد و در جاهای پیشرفته تر مرگ به صورت به دار آویخته شدن آخر عاقبت کار مان خواهد بود.

در خبرها آمده بود که:
«عبدالرضا رحمانی‌فضلی،‌ وزیر کشور جمهوری اسلامی ضمن دفاع از ارسال پیامک اخطار بدحجابی به شهروندان از سوی پلیس امنیت اخلاقی،‌ آن را رویه‌ای مورد پسند خواند… در پیامکی که پلیس امنیت اخلاقی در روزهای اخیر به شهروندان ارسال کرده، ضمن اشاره به «جرم کشف حجاب» در خودرو،‌ از آن‌ها خواسته شده «حداکثر ظرف ۷۲ ساعت جهت رسیدگی به پلیس امنیت اخلاقی محل سکونت خود» مراجعه کنند. وزیر کشور ایران تایید کرده که در صورت رسیدن تعداد این پیامک‌ها به «دو یا سه مورد»، فرد خاطی احضار می‌شود و باید «تعهد» بدهد…».

این تازه حداقل «فشار» روانی ست که حکام قرون وسطایی جمهوری اسلامی برای برداشتن یک تکه پارچه از سر، بر متخلفین -یا به عبارت قانونی «مجرمین»-، اِعمال می دارند. بازداشت های موقت و غیر موقت، و در صورت عناد ورزیدن و پافشاری برای زیر سوال بردن اصل این قانون، مجازات هایی به مراتب سنگین تر در پی خواهد داشت.

و این، ساده ترین موضوع مربوط به اجتماع است. جرات و جسارت می خواهد کسی اصل دین، اصل قوانین آن، اصلِ حکومتِ مبتنی بر آن، اصلِ وجودِ مروجان و مبلغان دین یعنی آخوندها، و یا حتی تک تک اصول نکبت بارش را زیر سوال ببرد و مانند گالیله به توبه نیفتد. عاقبت این کس، عاقبتی جیوردانو برونویی خواهد بود.

اما خوشبختانه تاریخ قرون وسطای مسیحی، نتیجه ای درخشان از نقش روشنگران و کنشگران و آزادگان بر جای گذاشته و آن آزادی مردمان ساکن کشورهای سابقا مشابه ج.ا. است.

مردمانی که امروز با حجاب و با بهشت خیالی و با اصول مبتنی بر جهل و خرافه مبارزه می کنند یا رو در روی آن می ایستند، بی شک به عنوان پایه گذاران آزادی و دمکراسی در آینده ی کشورمان شناخته خواهند شد .

اگر در اثر تحمل رنج های امروز، گاه پریشان خاطر و افسرده می شویم، دستکم امید برای ساخته شدن چنین آینده ای، -آینده ای که در آن ایران، آباد و، ایرانی آزاد خواهد بود- و گذر سر افرازانه از دوران قرون وسطای اسلامی می تواند باعث آسودگی و رضایت خاطرمان شود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*