نام کتاب: بهائیان وایران آینده
نام نویسنده: ب . همایون
ناشر: انتشارات پیام
چاپ اول:بهار۱۳۸۵شمسی.۱۶۳ بدیع
نخستین برگ کتاب، کوتاه شدۀ مقاله ای ست جالب و بسی پندآموز به روایت از شادروان دکتر “محمدعلی اسلامی ندوشن” باعنوان :
«ازکشتی غرق شده کسی جان یدر نمی برد» به نقل از کیهان لندن شماره ۴۴۸.
دراین مقاله به درستی ازبی اخلاقی و بی اعتمادی وگسیختگی های رایج درجامعه خودی سخن رفته وازشکاف نسل ها:
«بی اعتمادی به حدی رسیده است که هیچ کس به هیچ مقام، هیچ اعتباروفضیلتی، جزپول نقد اعتماد نمی کند و دری نیست که با دست آن به روی شما باز نشود».
وسپس پیشگفتاری کوتاه از برآمدن و برپائی بهائیان وتمجید از رشد موازین اخلاقی ومعنوی جامعه: که« مدیون ادیان الهی است»، آئین بهائی را کامل ترین دین جهان معرفی می کند.
ازاحکام مدرن آئین وهماهنگ با زیستن درجهان پیشرفتۀ امروزی یاد می کند. اشاره ای دارد به ظهور آئین بهائی [بابی] درنیمه قرن نوزدهم درایران :
«پیوندی عمیق میان این آئین با زبان، فرهنگ وجامعۀ ایرانی گردید».
قابل تأمل است و نیار به شکافتن حوادث تاریخی دارد، با توجه دقیق به سرسنگینی و نهادی شده ی سنت های دیرینه.
از ستایش سرزمین موعود آئین نوپا، یعنی ایران حال می گوید که:
« ایران را سرزمین مقدس می دانند».
با یادآوری خدمات فرهنگی اجتماعی بهائیان، با «حفظ حرمت ادیان ومکاتب دینی» البته بجاست ودر خورتحسین و تمجید، درعرصۀ جهانی امروزه روز که همه جا خشونت وتعصب کور با ویرانی و خونریزی حکمفرماست.
انسان وآئین
سرآغاز متن کتاب است.
نویسنده، درنقش روایتگر تاریخ ادیان، با گفتاری برگرفته ازآثاربهاء الله سخن می گوید:
«ادیان با آن که در طول تاریخ به چهره های گوناگون ظهور نموده اند، هدف مشترکشان همانا تعالی انسان بوده است».
پیشاپیش بگویم که بیشترین اثر برگ های این کتاب، با تکیه به به آثار نخستین پیام آور آئین بابی و بهائی و پیروان آگاه ودیگر گروندگان ومعتقدان درنسل های بعدی ست که درزیرنویس ها آمده است.
توجه به دگرگونی های تاریخی درهستی وزیستگاه جوامع بشری را یاد آورشده، و درنهایت دقت با نگرش و درک درست از تحولات و تمیز تفاوت های گذشته و حال را به طور دقیق توضیح می دهد:
«دیانتی که دوره اش بسرآمده باشد، نه تنها نمی تواند جوابگوی نیازهای زمانه باشد و باعث رشد انسانی و پیشرفت اجتماعی گردد، بلکه فرد و جامعه را به اوضاع زندگی گذشته پایبند می کند».
در این نظریه نباید شک و تردید نمود. اما حادثه برافتادن نظام سلطنتی وبرآمدن حکومت آخوندی در کشور، که پس ازمدت کوتاهی به حکومت «مطلقۀ ولایت فقیه» مبدل شد، ملت رادرموقعیت کاملا تمام عیاردیکتاتوری، آن هم ازنوع مذهبی الگوی عربی پانزده قرن گذشتۀ دوران بدویت عرب قرارداد! که خلاف نظریه بالاست.
دررابطه با پژوهش نویسنده دردگرگونی های اجتماعی باید تآملی کرد ونخست روان اجتماعی ملت باستانی را کاوید. نمونۀ بارزآن همانگونه که دراشاره شد چگونگیِ حوادث بهمن یکهزار وسیصد و پنجاه هفت کشورست وانگیزه های نمایش بزرگ وفاداری و «پایبندی به گذشته ها!».
با اشاره به «قوانین وموازین حاکم . . . وهمریستی مزایای اجتماعی موازین اخلاقی وسرشت معنوی، [دین] در زیرنویس ازقول عبدالبهاء می نویسد:
«اگردین سبب قتال ودرندگی شود این دین نیست بیدینی بهترازآنست زیرا دین بمنزلۀ علاج است اگر علاج سبب مرض شود این بی علاجی بهتر است. دین باید سبب الفت باشد سبب محبت باشد سبب ارتباط بین عموم بشر باشد».
درعناوین: پرورش – آموزش – مطالب جالب و خواندنی آمده که درمجموع از تربیت درست وسالم نسل ها از طفولیت سخن می گوید. همو، با اشاره به گسترش مهر ومحبت و نیکی بین مردم وفراهم آوردن امکانات آن در محیط خانوادگی را از الزامات اساسی پرورش، و آموزش معرفی می کند. همچنین توجه به استعداد بچه ها درفرا گرفتن آسان زبان، با تآکید برهماهنگی زمان وآموزش اجباری را یادآور می شود. توصیه های دلسوزانه واهمیتِ تآکید براین مقوله های بنیادی راباید جدی گرفت. دربستر همین گفتمان هاست که نویسنده، کارشکنی های ویرانگر منادیان بهشت و جهنم را درپردۀ کلامی عریان می کند:
«نگاهی به تاریخ نشان می دهد که سلطۀ پیشوایان مذهبی یکی ازمهمترین موانعی است که ازبرآمدن چنین انسانی جلوگیری می کند. ازاین روآئین بهائی هیچگونه پیشوای مذهبی ومقام «روحانی» را بر نمی تابد و وجود آن را مخالف آزادگی ومانع رشد انسان تلقی می کند».
در عنوان نوسازی اقتصادی:
نگاه یکسان انسانی به جهان هستی وکل بشریت را از قول شوقی ربانی روایت می کند که :
«موازین حقوقی و نطریه های سیاسی و اقتصادی صرفا به منظور حفظ مصالح عالم انسانی تنطیم تدوین گشته است نه اینکه عالم بشریت برای حفظ اصالت این یا شریعت خاص قربانی شود».
پیام هوشمندانه و آگاه دهنده است، نیشی زده به آن متحجران که قرن هاست بخشی ازبشریت را در مرداب جهل و بندگی با وعده های نبودنی و نشدنی به بند کشیده اند! بگذریم.
این پیام سازنده و بنیادی از نخستین ابزارترقی جوامع بشری ست. درهرمکتب فکری وایمانی که گفته شود و اجرا گردد، یعنی: کاستن فقر تا مرز ریشه کنی، رفاه همگانی وعدالت اجتماعی و همزیستی یکسان واحترام به قوانین که کل جامعه را پوشش دهد؛ به یقین زمینه های ترقی و پیشرفت هرکشورعقب مانده را فراهم می سازد.
نویسنده، با علاقه و اشتیاق تام پیشنهادات مفید را به مانند یک اقتصاددان وجامعه شناس دردآشنا، شرح داده است.
با عنوان : «مدرسه، یک واحد اقتصادی»
ازگشایش مدرسه بهائیان[بابیان] دراوان انقلاب مشروطه . . . بااستفاده ازفضای نسبتا بازی که فراهم آمده بود و گسترش آن درمدارس و انتشار سهام وخریداران که شاگردان محسوب می شدند، سخن رفته. مبتکرش ازآموزگان مدرسه توکل درقزوین میرزا محمد لبیب بوده است. این مدرسه در سال ۱۳۱۳بسته می شود. اما سهام در«مدارس سرخانۀ بنام “درس اخلاق” می گشت» .ظاهرا با شرکت نونهالان ادغام می شود که از معتبرترین شرکت های تجارتی کشوربوده و درانقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ مصادره می شود.
درعنوان برابری حقوق زن ومرد از طاهره قره العین یاد می کند که:با « افکندن حجاب ازچهره، جامعه ای را به لرزه درآود». از بانوان بهائی که دربرخی شهرها به تأسیس مدارس دخترانه پرداختند : فاطمه سلطان بگم (مدرسه دخترانه کاشان)، علویه خانم (مدرسه دخترانه ماهفروزک (مازندران)، وحاجیه بی بی صغرای یزدی (مدرسه دخترانه یزد). باوجود محدودیت های زمان با اشازه به سرنوشت پایانی خانم ژینوس محمودی (نعمت) می نویسد:
«نخستین زن هواشناس تحصیل کرده ایرانی بود وبه ریاست سازمان هواشناسی رسید. او هواشناسی دریایی درایران را بنیان گذارد و”اطلس جغرافیائی ایران” را تدوین ساخت. ژینوس محمودی بسال ۱۳۶۰ ش اعدام شد».
در عناوین: دخالت درسیاست. نظام سیاسی . نوسازی نظام سیاسی . علل پسماندگی ایران و راه غلبه برآن و نوسازی فرهنگی، گفتمان هایی بس سنجیده وآموزنده با شرایط دگرگونی ها وپیشرفت های جهان، آمده است که باید به دقت مطالعه کرد، تا علل واقعی وآفت های پسماندگی ها را دریافت.
سخن پایانی
آخرین عنوان کتاب سخن پایانی ست که مانند بیشترین عنوان ها باگفتاری ازبهاءالله شروع شده است:
“بایدازشما ظاهرشود. آنچه که سبب آسایش وراحت بیچارگان روزگار است. کمر همت را محکم نمائید، شاید بندگان ازاسیری فارغ شوند و به آزادی رسند».
نویسنده با استناد به گفتاررهبرآئین که ازآگاهان و اندیشمندان زمان بوده، با تکیه به گفتارهای مستند کتاب می نویسد:
«وظیفۀ دین ازنظرآئین بهائی پیش ازهرچیز تربیت اخلاقی و پرورش نیروی معنوی مردمان است». وسپس با نگاهی کوتاه تعالیم آئین رایاد آور می شود. از روشنفکران اروپائی می گوید درسده های گذشته که دریافتند درجهان «جایی برای حقایق ابدی نیست».
این گفته را باید به دقت ودرک درست ازدگرگونی ها وتحولات زمان حس کرد و راه درست را پیش گرفت.عبورخردمندانه مسیحیت ازدیواروحشت وخون، آغازدوران رنسانس تجربۀ بزرگ آموزنده ای
بود برای جوامع اسلامی، که در اعتیاد به ظلمت جهل به خواب بودند؛ تا جایی که هنوز، درپس چند قرن فرورفته و غلتیده دراوهام اخرت و شگفتا که به بندگی خود فخر می فروشند!
درهمین بخش اشاره ای دارد به « پیشداوری ها وتعصبات»، ازگذشت و مهرورزی می گوید و پند و اندرزهای حکیمانه، اما ازدشمنی ها و خونریزی های نهادی شده نیزهرگزغافل نیست. از خشونت ونفوذ آن در فرهنگ های جهانی آگاه است. از قدرت انسان ونیروی خلاقه او می گوید که:
«مرزهای دانش وفلسفۀ زمانه را در می نوردد وراه به سوی افقهایی تازه می گشاید. ارسوی دیگر همین نیروی معنوی و “آوا”ی یزدانی اگرازانسان دریغ گردد اورابه سراشیب توحش سرنگون می سازد».
بحث “آوای یزدانی” خارج ازمسئله این بررسی است. اما ابن نکتۀ بنیادی را نباید فراموش کرد باید به صراحت گفت ودنبال کرد که:
درآخرین دهه های قرن بیستم کشوری درآستانۀ تحول، “آوا” ی یِزدان درسرزمین باستانی ایران شایع شد. نه ازیزدان خبری بود و نه ازآوایش. نمایندۀ “خود منتخب” بود وغوغایش. همگان مسحورشدند! و به “نیروی معنوی” با سابقۀ دیرینه با وعده های عوامفریبانه ش دل سپردند نابخردانه. حاصل آن شد که ملتی را درمُرداب فقروفساد وسرکوب وخفقان گرفتارکردند.امروزه روزحکومت من دراوردۀ خودکامۀ فقها درکشور، دنباله روبرخی ادیان کهن است که به نام نماینده خدا، اکثرمردم را به انجماد فکری معتاد کرده تا، بامشروعیت بخشیدن به هرگونه چپاول وفساد دلخواه، هرمخالف را با مجازات سنگین تا چوبه دار خفه کنند!
گفتن داردکه مشکل اساسی درایستائی وپایبندی شدید نگهبانان شریعت، به شرایع هزارو پانصد دسال گذشته است که با اصرارتمام وفادارمانده اند و بدون توجه به تحولات و دگرگونی های پانزده قرن گذشته و حال!، حال آنکه درزندگی خصوصی شان از همۀ پدیده های امروزعلم ودانش غرب بهره مند هستند و سود می برند. ایکاش اندک انصاف هم می داشتند به همان قد وقواره که به جای اشترو دیگر چارپایان ازاتومبیل وهواپیما استفاده می کنند، و ازآخرین دستاوردهای مخابراتی ” انفرماتیک” سود می برند، به دگرگونی های قوانین شریعت نیزاهمیت قائل بشوند!
نویسندۀ آگاه، ازاین منظرگام بزرگی برداشته، با معرفی فرهنگ بهائیان دربیشترگفتمان های اثرش نوآوری ها را مطرح کرده است.
نویسنده، درپایان اثرازگسترش نیکی وارادۀ انسان آزاده با زبان پخته وخواندنی، با تمجیدازپیشرفت های جهانی آئین بها، کتاب را به پایان می رساند.
بررسی اثر “ب همایون” را همین جا می بندم. با این واقعیت چشمگیر که:
نمی توان تفکرات نو اندیشی آئین بهائیان را نادیده گرفت. همچنین گسترش وپذیرش فرهنگ های مترقی هماهنگ باپیشرفت های زمان را. دربستراین نوخواهی هاست که اجتناب ودوری ازافکار کهن درفرهنگ وآئین بهائی چشم گیرشده است. همین که پیشوای مذهبی ندارند. انگل ها وانگل پروران. یعنی همان نگهبانان مذهبی که مانع اصلی درک درست وسالم “اندشیدنِ” مردم هستند را درآئین خود راه نداده اند، قابل توجه وتمجید است.
با آرزوی موفقیت نویسنده.