نوای قریه و آمیختگی موسیقی سر به زیر مذهبی با صداهای شور و شر راک ان رول؛ هم نوا شدن با طبقات فرودست اقتصادی و تجربه ی قانون شکنی های پی در پی، اینها همه در زندگی و هنر مردی که برای احترام به فقرا و آسیب پذیران جامعه سیاه سر و دستار و جامه اش را سیاه کرد…
جانی کش، خواننده ی بلند آوازه ی موسیقی کانتری در زمستان ۱۹۳۲ و در کینگزلند آمریکا به دنیا آمد؛ در خانواده ای فقیر و مذهبی که از جمله ی کارگران کشاورز به حساب می آمدند. او سالها با نام عجیب و غریب ” G.R ” در همین فضای مزرعه و کار دسته جمعی تمرین موسیقی و زندگی کرد و طعم دوستی با طبقات فرودست را تجربه کرد.
این طور که پیداست، نخستین معلم ساز او مادر و دیگر بچه های محله بوده اند. او در کتاب زندگی نامه اش، نوشته که از پنج سالگی گیتار زده و از بدو آموختن الفبا ترانه نوشته؛ او همچنین گفته که نواهای کلیسا اولین انس او با موسیقی بوده اند و موسیقی ایرلندی که از رادیو پخش می شد اولین نشانه های تاثیر پذیری اش.
جی آر در نوزده سالگی به خدمت نیروی هوایی آمریکا در آمد و به دلیل قانی نبودن نامش؛ به جان آر تغییر نام داد. در همان زمان هم بود که برای اولین بار معنای عشق و دنیای شگفت انگیز زنانه را کشف کرد. جانی در سال ۱۹۵۱ با اولین شریک زندگی اش، ویویان لیبرتو آشنا شد و در همان نگاه اول هم در دام عشقی غریب افتاد.
جانی در همان سال، برای ماموریت کاری به سرزمسن ژرمن ها فراخوانده شد و با وجود کش دار شدن دوری اش، دل از مهر ویویان خالی نکرد، تا در سال ۱۹۵۴ و در هته ی نخست بازگشستش به آمریکا؛ محبوبه اش را به زنی بگیرد و همراه او راهی ممفیس شود تا پس از تحقق اولین رویا؛ در پی عینیت بخشیدن به رویای دومش باشد.
او در گام اول به همراه دو موریسین دیگر گروه سه نفره ای تشکیل داد و به وایطه ی تعالیم خانوادگی اش چند ترانه ی مذهبی را آماده ی ضبط کرد. جالب اما اینجاست که سم فیلیپس، مدیر پر آوازه ی کمپانی سان حاضر به خریدن این قطعات نشده و گفته که موسیقی گاسپل دیگر خریدار ندارد… برخی از روزنام ها این طور نوشته اند که سام به جوان تازه کار توصیه کرده که به خانه اش برگردد و گناه پیشه کند؛ آن وقت با ترانه ای برگردد که مردم دوستش داشته باشند…
این نقل و قول چه صحت داشته باشد و چه نه؛ حاصل آن نپذیرفتن اما تغییر سبک کاری جانی کش بود و سوق او به سوی موسیقی کانتری؛ او با فاصله ی کمی، دیگر بار به استودیوی سان آمد و ترانه ی ” Cry,Cry,Cry ” را ضبط کرد تا این طور اولین قرارداد حرفه ای او با یکی از معتبرترین استودیوهای ضبط صفحه وقت منعقد شود.
او زان پس برای چند سالی در مسیر شهرت و اعتبار قرار گرفت و در بیشتر وقت ها در جدول پروفروش ها قرار می گرفت تا سال ۱۹۶۶ که اعتیاد به الکل و مواد مخدر زندگی خانوادگی و حرفه ای او را تحت تاثیر قرار داد؛ در همین وقت بود که عدم تعادل او بر روی صحنه اسباب تمسخر دوستانش شد و شریک زندگی اش هم به همین دلایل قید همراهی با او را زد تا جانی بدل به مرد سیاه پوش شود.
این دوری و گوشه گیری اما دوام چندانی نداشت؛ جانی چند صباحی آن سو تر با جونی کارتر، خواننده ی زیباروی موسیقیم مردی ازدواج کرد و دیگر بار با ترانه های پر فروش به صحنه ها بازگشت. او در سالهای آغازین دهه ی هفتاد شوی تلویزیون اختصاصی خودش را هم به روی آنتن تلویزیون ای بی سی برد و بیش تر از پیش در میان اهل کوچه و بازار یه محبوبیت رسید.
سال ۱۹۷۱ هم هنگامه ای خاض در زندگی خصوصی او بود. جانی در این سال ترانه ی ” Man In Black” را به روی صحنه برد و راز سیاه پوش بودنش را برای مردم شهر بازگو کرد؛ او گفت که به حرمت فقرا و زخمیان جنگ و دیگر محرومان جامعه سیاه می شد تا ریشه ی جنگ و فقر از روزی زمین پاک نشود به این کار ادامه خواهد داد.
در همین سالهای پر هیاهو، دامنه ی بزه کاری های او هم بیشتر و بیشتر شد، او چندین و چند بار به زندان افتاد و از نزدیک با حال و هوای اهل حبس آشنا شد تا در ابتکاری جالب بسیاری از کنسرت هایش را در زندان های معروف آمریکا اجرا کند تا آنجا که بسیاری از آلبوم های پر فروش او، ضبط زنده ی کنسرت های زندان او بوده اند…
جانی کش؛ همچنین به واسطه ی ارتباطش با سیاستمداران هم در یاد تاریخ باقی مانده. او از جمله ی نزدیک ترین دوستان رئیس جمهورهای آمریکا به حساب می آمد و چندین بار هم در کاخ سفید برنامه اجرا کرده بود. این طور که نهوشته اند او برای بهتر شدن اوضاع و احوال زندانیان مذاکرات فراوانی با نیکسون و کارتر، دو پرزیدنت وقت داشته است…
او همچنین از جمله ی ستوده شده ترین خواننده های معاصر آمریکاست. چندین و چند جایزه ی گرمی و ثبت همزمان در تالار مشاهیر موسیقی کانتری، راک ان رول و گاسپل او را در جایگاهی دست نیافتنی قرار داده. علاوه بر اینها مجله ی معتبر رولینگ استون هم نام او را در رده ی سی و یکم برترین خواننده های تمامی ادوار موسیقی قرار داده…
کش؛ در روزهای آغازین جولای ۲۰۰۳ و چند هفته ای پس از مرگ همسر دومش برای آخرین بار به روی صحنه رفت و در فرصتی زنده دیگر بار از عشقش به جودی گفت و اعلام کرد که آماده است تا او را دیگر بار در بهشت ببیند. این حال و هوای انتظار او هم آنقدرها دیر نپایید؛ چه چند ماهی آنسوتر اله ی مرگ جان او را هم ستاند؛ باشد تا دیدار عشاق دیگر بار در آسمان ها رخ دهد.