انگشت به کلیدی اصابت میکرد، کلید اهرمی که به آن حرف خاص مرتبط بود را حرکت میداد و نوار جوهراندود ماشین با صدایی بلند شبیه به تق تق آن حرف را بر روی کاغذ ترسیم میکرد. این شیوه کار ماشینتحریرهایی بود که حکم قلم نویسندگان را داشتند در سالهای پیش از ابداع کامپیوترهای خانگی. درست است که امروز این ماشینها بدل به چیزی شدهاند برای برانگیختن نوستالژی رمانتیک جهان آنالوگ، اما آنها هم درست مثل صفحههای گرامافون هنوز هم مشتاقان خودشان را دارند گذشته از اینها فرهنگ پژوهان و مجموعهدارانی هم هستند که در جست و جوی رمز و راز تمام ایدهها و رویاهایی اند که با این دستگاههای تاریخساز خلق شدند. چرا که تاثیر گذاری این وسیلهی دنیای مدرن تنها به جهان ادبیات و دنیای اسناد مکتوب محدود نماند و آثارش را بر سویههای گوناگون جامعه نظیر اشتغال زنان هم هویدا کرد. رمان سرنوشتهای پشت ماشین تحریر نوشته آنیتا بروک شارح مصائب و مواهبی ست که زنان در کار با ماشین تحریر مواجه شدند. بیخود نبود که مارکز از ماشین تحریرش با عنوان «اسلحه من» یاد میکرد و لابد بی دلیل نیست که وودی آلن، پل آستر و کورمک مککارتی هنوز آثارشان را با این دستگاه سنتی می نویسند.
مارگارت درابل
پاتریشا هایاسمیت
مارتین آمیس
سوزان سانتاگ
جورج اورول
تنسی ویلیامز
سیلویا پلات
جورج برنارد شاو
ولادیمیر ناباکوف در حال دیکته نوشته هایش به همسرش ورا
ایان مکیوون
فرانسواز ساگان
ویلیام فاکنر
دوروتی پارکر
ویلیام اس. باروز
پی.جی. وودهاوس