چیزی به شروع مرحله اول تحریمهای امریکا باقی نمانده وچنین به نظر میرسد که حکومت اسلامی هنوز هم ته سو امیدی در درونش روشن است که در دقیقه نود اتغاق مطلوبی رخ دهد و از وقوع فاجعه جلوگیری شود. اینکه این اتفاق بیفتد یا نیفتد در اصل قضیه تفاوتی نمیکند و آن اینست که دولت امریکا با گذاردن درخواست دوازده ماده ای خود بر روی میز مذاکره که توسط پمپئو وزیر امور خارجه رسما اعلام شد ، موضوع را تا حدود زیادی پرستیژی کرده و راه بازگشت بدون گرفتن امتیازات قابل توجه از حکومت اسلامی را برای خود مسدود ساخته است. در واقع چنین به نظر میرسد که حتا واسطه گریها و چانه زدنهای پادشاه عمان و ولادیمیر پوتین نیز که بتوانند ترامپ را وادار به قدری نرمش بنمایند جایگاهی نیافته و شانسی پیدا نکرده باشد.
البته در مقابل تهدیدها و اتمام حجت های امریکا خامنه ای هم کوتاه نیامده وهمواره در مبارزه با ” دشمن، استکبار جهانی، شیطان بزرگ ” اصطلاحاتی که به امریکا نسبت میدهد، تاکید دارد. حتا در سخنرانی اخیر خود در جمع سفرا و کاردارهای حکومت اسلامی در خارج از کشورگفت: سخنان رئیس جمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است و وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیس جمهور است. امریکاییها به دنبال بازگشت به موقعیت و جایگاه خود در ایران قبل از انقلاب هستند و به کمتر از این هم راضی نخواهند شد. بنده از قدیم این نکته را خاطرنشان می کردم که روی حرف و حتی امضای امریکاییها نمی توان حساب کرد، بنابراین مذاکره با امریکا هیچ فایده ای ندارد.
ولی در سخنرانیهای اخیر آقای خامنه ای دیگر از آن جملات آتشین و دشمن دشمن کردنها و سردادن شعارهای مرگ بر امریکا پامنبریها خبری نیست. در واقع حکومت اسلامی ایران بسیار امیدوار به بروز نرمش امریکایی است، از اینرو با وجوت همه حملات و انتقادات به دولت امریکا، معهذا در را به روی مذاکرات احتمالی با ایالات متحده باز گذارده و بر این مساله تاکید می کند که اگر رئیس جمهور آمریکا می خواهد با ما مذاکره کند، خود او باید برای تماس تلفنی اقدام کند. البته ظاهرا این سخنان آشتی جویانه در حالی گفته میشود که ترامپ اخیرا گفته بود: حکومت اسلامی بزودی برای مذاکره زنگ خواهد زد. استفان منوچین وزیر خزانه داری امریکا هم اعلام کرد در برخی حالتهای مشخص در صورتی که دولتها نیاز به زمان بیشتری برای کاهش خریدهای نفتی خود از ایران داشته باشند، معافیتها و چشم پوشی هایی را بررسی می کند.
اگر حکومت اسلامی خود را به شنیدن چنین سخنانی که گه گاه به دلائلی از زبان مقامات امریکایی بیرون میاید دلخوش کرده باشد تصوری به شدت انحرافی نسبت به سیاستهای خارجی امریکا دارد. دولتی مانند امریکا با دنیایی از تعهدات، درگیریها و بده بستانهای بین المللی هر حرکت سیاسی یا اقتصادی اش از طریق گروه ها و نهادهای مختلف کارشناسی بررسی و حساب شده است و آنچه انجام میشود در واقع دست آورد مجموعه ای از مطالعات ، گزارشات و بررسیهای کارشناسانه با اهدافی مشخص است که در اختیار مراجع قرار میگیرد. بنا براین اینطور نیست که امروز به عنوان مثال با حکومت اسلامی سر نا سازگاری داشته باشد و عملی انجام دهند و فردای آن روز نقش سازشکارانه ایفا کنند. هم اکنون دستور العمل مقابله با حکومت اسلامی ایران روی میز رئیس جمهور امریکا است و آنگونه که پنهان و آشکار اعلام شده جلوگیری از فروش نفت ایران و قطع ارتباطات بانکی در دستور کار است. امریکا در این رابطه چنان سخت گرفته که حتا درخواست مشترک فرانسه، انگلیس، آلمان و اتحادیه اروپا از دولت ترامپ مبنی بر معافیت برخی شرکتهای اروپایی مرتبط با ایران از تحریمهای جدید با مخالفت مایک پمپئو و منوچین مواجه گردید.
البته ترامپ در اظهار نظری به شوخی یا جدی، در مورد اینکه حکومت اسلامی ایران در نقطه معینی با وی تماس خواهند گرفت و خواستار معامله و توافق خواهند شد مورد توجه جدی دیپلماسی ایران قرار گرفته است، تا آنجا که بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه حکومت اسلامی را به جبهه گیری واداشته و بالحنی تا حدودی آشتی جویانه این گفته ترامپ را چنین پاسخ دهد: ” این رفتار عداوت آمیز در جوانب مختلفی قابل ملاحظه است. چه بسا این صحبت ترامپ برای شوخی بوده باشد و طبعا ممکن است روزی خود ترامپ با تهران تماس بگیرد و درخواست مذاکره کند. احتمال این موضوع بیشتر است.”
به هرحال آنچه که در حال حاضر از جانب امریکا قابل رویت و ظاهرا غیر قابل تغییر به نظر میرسد، موضوع به اجرا گذاردن تحربمهای اقتصادی است. از ظواهر امر چنین برمیاید که ترامپ مصمم است این جدال سیاسی – اقتصادی برعلیه حکومت اسلامی را تا برون رفت پیروز مندانه از آن دنبال کند. متاسفانه سخنان تحریک آمیز و بدون محتوای مسئولین در ایران اعم از شخص خامنه ای که شعار امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند را غلیظ تر از گذشته تکرار و معتقد است که امریکاییها قابل اعتماد نیستند، یا روحانی که صحبت از بستن تنگه هرمز میکند و به امریکا پیام میدهد که با دم شیر بازی نکند، فرمانده سپاه نوع دیگری عربده کشی میکند و امامان جماعت ریز و درشت هم زیپ دهان را کشیده فحشی نیست که نثار امریکا نکنند. این حاکمین نادان فضای سیاسی کشور را چنان از عقل سلیم تهی کرده اند که هر آینه بایستی نگران وقوع خطایی از جانب ملایان بود تا کشور را به آتش کشاند.
حاکمین کم عقل اسلامی در وطن تصور میکنند با توپ و تشرهای توخالی آنها، امریکا جا میزند و درخواست مذاکره میکند. آقای خامنه ای هنوز تصور میکند که با بازی ورق حضور سپاهیان گردن شکسته خود در سوریه و عراق و لبنان و یمن میتواند امریکا را تحت فشار قرار دهد. درحالیکه این آتوی ورق در دست آقای خامنه ای مدتها است که سوخته است. قرارمدارهای پشت پرده سیاستهای خاورمیانه ای قدرتهای بزرگ تکلیف را روشن کرده و تنها موضوع زمان است که مطرح میباشد تا تصمیمات اجرایی گردند.
آقای خامنه ای بایستی این موضوع حباتی را هم فراموش نکند که اجرای تحریمهای اقتصادی امریکا یعنی خشگ شدن پستانهای گاو شیرده ای بنام ایران و کوتاه شدن دست ولی فقیه از خزانه خالی کشور و در نتیجه عقب افتادن پرداختهای جنگ در سوریه و یمن، کمک های مالی به حزب الله لبنان و همچنین قطع ریخت و پاشهای مالی در بین عوامل و عناصردعاگوی ولی فقیه در سایر کشورهای اسلامی که در واقع فروریختن هرم پوشالی ولایت فقیه را بشارت میدهد خواهد بود.
البته این یکطرف قضیه است و طرف دیگر فشاری است که تحریمها بر زندگی روزمره مردم وارد میاورد. شوربختانه حکومت اسلامی نه تنها غرق در فساد و دزدی است، بلکه به لحاظ مملکت داری هم اثبات کرده که نه تنها استعداد و لیاقت لازم را ندارد، بلکه برای تاراج هرچه بیشتر منابع ملی عامدانه دست به خرابکاریهای بنیادی هم میزند. نمونه بارز آن همین مشگل ارزی کشور است. هر دانشجوی علم اقتصاد میداند در زمانی که ارز بازار سیاه پیدا کرده و حبابی عمل میکند. دیکته کردن قیمت و ثابت نگهداشتن صوری نرخ آن باعث بروز چند نرخی شدن ارز و در نتیجه تشدید بازار سیاه خواهد شد. ولی این حکومت نالایق ضد ملی نتوانسته در حد یک دانشجوی اقتصادی از خود استعداد ، دانش و خلاقیت نشان دهد. یعنی در بدترین زمان و شرائط ممکن نرخ یک دلار را ۴۲۰۰ تومان به بازار دیکته کرد که سبب گردید تا پول ملی تا ۵۰ درصد سقوط کند و وسیله ای گردد برای افزایش موشک وار درآمد مافیاهای حکومتی و فرار هرچه بیشتر سرمایه از کشور.
از آنجاییکه دزدان و غارتگران بیت المال دورنگر نبوده و همواره سود آنی خود رامد نظر دارند، لذا در شرائط بحرانی امروز کشور نیز برای خروج سرمایه های خود از کشور به هر دری میزنند و برایشان مهم نیست که ممکن است اعمال و اقداماتشان ضرر و زیانهای فاحشی را متوجه ملک و ملت کند. ولی دامن ردن به این دزد بازار حکومتی یک امتیاز داشته و آن کاهش قدرت و تسلط حکومتی براوضاع است. در حال حاضر دیگر از آن حکومت اسلامی قدر قدرت اسلامی خبری نیست، حالت تهاجمی گذشته به دفاع مذبوحانه ای تبدیل شده که علائم سقوط را نمایش میدهد. اقتصاد کشور چند پاره شده و از مرز فروپاشی فراتر رفته به ورشکستگی اقتصادی نزدیک میشود. این ورشکستگی اقتصادی هرچند که فشارهای اقتصادی طاقت فرسایی را متوجه مردم میکند، ولی حسن کار در آن است که شانس خلاص شدن جامعه از زیر یوق این حکومت ضد بشری را افزایش میدهد. وضعیت اقتصادی کشور به مرحله ای از سقوط رسیده که نجات آن تحت شرائط موجود آنهم توسط حکومتی این چنین نالایق و غارتگر عملاغیرممکن به نظر میرسد.