۴۵ سال پس از خاموش شدن صدایی که از زاغههای حومه سانتیاگو شعله کشید، ۴۵ سال پس از شکسته شدن دستهای یک خنیاگر کولی در استادیوم ورزشی شیلی و ۴۵ سال پس از به گلوله بستن صدای بی صدایان، دادگاهی در شیلی هشت نظامی بازنشسته را به جرم دست داشتن در قتل ویکتور خارا به پانزده سال حبس محکوم کرد.
قاضی میگوئل واسکز پلازا نه افسر بازنشسته عضو ارتش را به خاطر مسولیتشان در کشتن ویکتور خارا در سانتیاگو پایتخت شیلی محکوم اعلام کرد.
هشت نفر از این محکومین با درجه های نظامی ستوان، سرهنگ و سرتیپ هرکدام به ۱۵ سال و یک روز زندان به خاطر نقش شان به عنوان مشارکت در قتل ویکتور خارا و رئیس سابق زندان های شیلی «لیتره کویروگا کارواخال» محکوم شدند. هر کدام از این هشت محکوم همچنین به ۳ سال حبس برای ربایش این دو قربانی محکوم شدند.
افسر نهم نیز به خاطر دستیاری در کشته شدن این دو نفر به ۵ سال زندان و نیز ۶۱ روز حبس بخاطر دستیاری در ربودن این دو نفر قربانی محکوم شد.
ویکتور خارا، شاعر و خواننده انقلابی شیلی، در چهل سالگی و یک روز پس از یازده سپتامبر سال ۱۹۷۳ در جریان کودتایی به رهبری سازمان سیای آمریکا دستگیر شد. طی این کودتا سالوادور آلنده رئیس جمهوری وقت شیلی به زیر کشیده شد و آگوستو پینوشه به عنوان دیکتاتور به روی کار آمد.
خارا همراه ۵ هزار تن دیگر به ورزشگاه سانتیاگو منتقل شد. او در این محل به شدت شکنجه شد حتی انگشت های این خواننده و نوازنده گیتار به وسیله قنداق اسلحه و پوتین نظامیان کاملا شکسته و خرد شده بود.
او در نهایت با شلیک ۴۴ گلوله به قتل رسید. جسد تیرباران شده او روز ۱۶ سپتامبر در کنار خیابان پیدا شد. ورزشگاه سانتیاگو اینک به اسم ویکتور خارا نامگذاری شده است.
در سال ۲۰۰۹ جسد خارا برای بررسی علت دقیق مرگ نبش قبر شد. شش ماه بعد جسدش در مراسمی با حضور میشل باشلت، رئیسجمهور شیلی، در سانتیاگو، پایتخت این کشور به خاک سپرده شد.
ویکتور خارا در یک خانواده فقیر کشاورز به دنیا آمده بود و گرایشهای چپ داشت. او در سال ۱۹۶۶ نخستین آلبوم خود با نام Canto a lo Humano (خواندن برای انسانها) را منتشر کرد.
او پس از عبور از سالهای کودکی و نوجوانی، به سالهای آغازین دهه ی شصت و هنگامه ی نارضایتی های اجتماعی از دولت «مونتالا فری» رسید. در این دوره و همزمان با فقر کمر شکنِ عده ی بسیاری از کارگران شیلی، ویکتور خارا، ویولتا پارا و تنی چند از پیشکسوتان موسیقی شیلی، جنبش «نغمه ی نو» را بر پا کردند تا صدای اعتراض طبقه ی زحمتکش و ستمدیده ی جامعه شوند و موسیقی پر جوش و خروششان را به ابزاری برای اعتراض به ظلم و جور حکومت وقت بدل کنند.
خارا در ادامه ی زندگی اش به صف حامیان حزب سوسیالیست «متحد مردم» به رهبری «سالوادور آلنده» سیساتمدار مردمی وقت پیوست و به دعوت « پابلو نرودا » برای رهایی شیلی از فاشیسم و جنگهای داخلی پاسخ مثبت گفت. در همین زمان او در مقام همراهی با برنامه های آلنده در زمینه ی فراهم کردن امکانات آموزشی، بهداشت و مسکن برای مردم عامه ی مردم، کنسرتهای فراوانی برگزار کرد و آرزو و مسلکش را در ترانه ی «مانیفست» این طور سندیت داد:
«نه برای تملق آواز می خوانم و نه برای جلب ترحم بیگانه ای
من برای سرزمین کوچک و دوردستم می خوانم
که گرچه باریکه ای بیش نیست؛ اما ژرفایش بی پایان است»
در یازدهم سپتامبر سال ۱۹۷۳ با وقوع کودتای پینوشه بسیاری از انقلابیهای پیشرو از جمله آلنده به قتل رسیدند و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند.ویکتور خارا در دوازدهم سپتامبر در دانشگاه فنی سانتیاگو دستگیر شد، به استادیوم شیلی در این شهر انتقال یافت و به مدت چندین روز شکنجه شد. آخرین ترانه او که حکم وصیتنامهاش را داشت، روی تکهای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جانبهدر برد، به دست همسرش رسید.
پنج هزار نفر اینجاییم
در این بخش کوچک شهر
چه دشوار است سرودی سر کردن
آنگاه که وحشت را آواز میخوانیم
وحشت آنکه من زندهام
وحشت آنکه میمیرم من
خود را در انبوه این همه دیدن
و در میان این لحظههای بیشمار ابدیت
که در آن سکوت و فریاد هست
لحظه پایان آوازم رقم میخورد.