ماجرا در هفته گذشته و در پایان اجرای گروه موسیقی «لیان» رفم خورد. در این کنسرت محمود دولتآبادی، نویسنده نامدار ایرانی مهمان ویژه بود و در پایان اجرای آن شب از سوی سرپرست گروه، محسن شریفیان به او تقدیم شد. دولت آبادی پس از اتمام این قطعه از جای خود بلند شد و لحظاتی با رقص و پایکوبی خود با گروه همراه شد که این اتفاق واکنش پرشور تماشاگران را به همراه داشت.
اما انتشار کلیپ تصویری ۴۰ ثانیه ای از دستافشانی این نویسنده در فضای مجازی با استقبال کاربران مجازی و واکنش رسانههای جمعی مواجه شد. گروهی آن را ستودند و به شیوه همیشه دیگرانی تقبیحش کردند.
در همین زمینه احمد طالبینژادمنتقد سینما ضمن انتشار مطلبی به همین مناسبت در روزنامه اعتماد نوشت:
«آقای دولتآبادی گرامی، من هم مثل صدها هزار- شاید هم میلیونها کاربر تا زمان انتشار این یادداشت- دستافشانی و چرخ زدن شما در جلوی صحنه اجرای گروه موسیقی لیان را دیدم و از شادمانی به قول همولایتیها «قیه» کشیدم.
از اینکه نویسندهای به بزرگی و عظمت شما که اتفاقا به عبوس بودن یا به قول خودتان در گفتوگویی که سالها پیش با هم داشتیم «کجخلقی» متهم است، چطور از فرط شادی، همچون انسانی معمولی به صورت طبیعی خوشحالی و رضایت خود را با رقص (همان حرکات موزون مورد نظر) در میان جمع نشان میدهد؛ بیآنکه نگران در هم شکستن ابهت و منزلت خود در اذهان دیگران باشد.
آخر در این ملک، بر اساس یک رویه تاریخی، نویسندگان، شاعران، هنرمندان و روشنفکران در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری همواره نگران پیامدهای اعمالشان و رفتارشان بودهاند و هستند، چون جامعه ما این بزرگان را عبوس میخواهد. وقتی عبوس باشی، حرفت جدیتر گرفته میشود.
در حالی که مثلا کافی است کتاب «جشن بیکران پاریس» همینگوی را بخوانیم و ببینیم نویسنده بزرگی چون او، چقدر اهل خوشباشیهای آنی و لذت بردن از زندگی بوده. اما اینجا که هنرمندان بهویژه شاعران و نویسندگان ناگزیر باید نقش رهبران احزاب سیاسی را هم یدک بکشند، کوچکترین کردار اینان زیر ذرهبین قرار میگیرد و ممکن است واکنش منفی در اذهان طرفدارانشان ایجاد کند.
باری، شما با این حرکت ساده، یادگار خوبی در حافظه تاریخ ادبیات ما از خود به جای گذاشتید. تاریخ ادبیات خواهد نوشت که محمود دولتآبادی، نویسندهای که تجربههای ادبیاش از عمر یک انسان بیشتر است، در یک محفل موسیقایی و برای تشویق گروه موسیقی، دستافشان و پایکوبان، دست از «خود» میشوید و با مردم همراه و همنوا میشود.»
اما سوی دیگر ماجرا رسانههای اصولگرا موسوم به «دلواپسان» و در راس آنها روزنامه کیهان بود که در یادداشتی به محمود دولت آبادی تاخته و «ناکامی های» او در عرصه نویسندگی را دلیل پایکوبیاش تشخیص داده بود. این روزنامه همچینن نوشته بود:« محمود دولتآبادی، از نویسندگانی است که نامش در رسانهها زیاد دیده و شنیده میشود. اما سر و صداهای این نویسنده بیش از آنکه به خاطر آثارش باشد به واسطه حاشیه هایش ایجاد میشود. نویسندهای که سالهای طولانی است که هیچ اثر قابل توجهی خلق نکرده و کتابهای اخیر او جدی گرفته نمیشود. تازهترین رمان این نویسنده نیز با وجود حواشی بسیار زیاد و فضاسازی رسانههای زرد اما در نمایشگاه کتاب امسال با برخورد سرد مردم مواجه شد.
اما دولتآبادی که روزگاری بازیگر تئاتر بود، دست از تقلا برای دیده شدن در رسانهها بر نمیدارد و این بار، تن به حرکاتی سبک سرانه و مبتذل داده است. وی چند روز قبل در یک کنسرت حضور یافت و دقایقی نیز در حلقه حاضران در این برنامه، به طرزی ناشیانه حرکات موزون اجرا کرد. رسانههای زرد نیز از فرط بیخبری، همین را به خبر داغ خود تبدیل کردهاند!
گفتنی است، محمود دولتآبادی قبلا هم در مصاحبهای اذعان کرده بود که ۵۰ سال جامعه ایران از پذیرفتن او سرباز زده و از همین روی وی اینک این جامعه را رها کرده است! دولتآبادی همچنین از مهمانان کنفرانس ضدانقلابی برلین و از حامیان فتنه سال ۸۸ بود.»