دوستان در آیین خاکسپاری ناصر چشم آذر …
در کشاکش روزهای پرحادثه ی ایران و در اوضاع و احوالی که مصائب ناشی از حال آشفته ی اقتصاد و احوال خراب دنیای سیاست، تمامی نگاه ها را به صفحات سیاسی روزنامه ها جلب کرده؛ بمرگ یکی از اساتید به حق تاریخ موسیقی مردمی ایران، بسیاری از مردم را به بهت سکوت فرا خواند.
ناصر چشم آذر که روزگار حرفه ای اش را از زمان پیش از انقلاب اسلامی آغاز کرده و با بسیاری از بزرگان موسیقی پاپ ترانه های همیشه ماندگار خلق کرده بو، در سالهای کوچ دسته جمعی اهالی موسیقی بنا به انتخاب شخصی در ایران باقی ماند و در سالهای مرگ موسیقی پاپ به ساختن موسیقی فیلم روی آورد.
او که سالها با مردم زیسته بود؛ باز هم در میان همان شور و عشق و در میان ایشان تا خانه ی دیگرش بدرقه شد و در صبح روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت به خاک پاک ایران سپرده شد.
در آیین خاک سپاری او بسیاری از پهره های موسیقی حضور داشتند و هر کدام با ارائه ی جملاتی کوتاه یاد و خاطره ی او را زنده کردند، در این صفحه گزیده ای از این سخنان را گرد هم آورده ایم که با هم می خوانیم…
محمد سریر –آهنگساز:
باعث تأسف و تأثر بسیار است با هنرمندی خلاق و از اعضای توانمند موسیقی ایران که طی پنج دهه آثار بسیاری را به جامعه تقدیم کرد، خداحافظی کنیم. من در ابتدای دهه ۴۰ با او آشنا شدم، هنگامی که ۱۳، ۱۴ ساله و در مسابقاتی دانشآموزی شرکت کرده بود و درخشان مینواخت. ما داوران او را به عنوان نفر اول انتخاب کردیم و من آینده خوبی را برای او میدیدم. او در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد که به او این توانایی را داد در این فضا رشد کند. ناصر چشمآذر استعدادی درخشان در خلق و اجرای موسیقی داشت و ذهن خلاق او به جسم حساساش غلبه میکرد.
حمیدرضا نوربخش –مدیرعامل خانه موسیقی:
آنقدر این فقدان حیرتآور و ناباورانه است که واقعا زبان یارای بیان ندارد. او سراسر شور و انگیزه بود. ناصر چشمآذر همیشه هر جا که میآمد با خودش شور و نشاط میآورد. جوانها به او نگاه میکردند و انگیزه میگرفتند.
…؛ وقت رفتن او نبود اما چه کنیم ناباورانه ما را ترک کرد و به لقای معشوق رسید. او یکی از استوانههای خانه موسیقی بود و در همه مراسمها پیش قدم میشد. من به خانواده او جامعه هنری تسلیت میگویم و امیدوارم خداوند روح او را قرین رحمت خودش بداند.
حمید حامی –خواننده:
به دلیل این اتفاق ضربان قلب من بالا رفته است. هر کس در زندگی خودش چند قهرمان دارد. من پیش از این دو نفر از قهرمانان خودم را از دست داده بودم و ناصر چشمآذر آخرین قهرمان من بود و بعد از او دیگر قهرمانی ندارم.
بیتا فرهی:
من نمیدانم چه بگویم. این مرگ بسیار ناگهانی بود. ناصر چشمآذر از دوستان خانوادگی، معرف من به سینمای ایران و استاد موسیقی دخترم بود. (مرگ او ) باورم نمیشود.
همچنین رسول ترابی –تهیهکننده کنسرتهای ناصر چشمآذر:
امروز ۱۶ اردیبهشت است و قرار بود امشب در همین تالار وحدت کنسرت ناصر چشمآذر را برگزار کنیم اما حیف شد. ما سعی کردیم بهترین اتفاقها رخ بدهد. روحش شاد.
در ادامه شاهد احمدلو –کارگردان سینما و برادرهمسر چشمآذر- :
ناصر میگفت (به مخاطبانش) نگو مردم، بگو یاران باران عشق. (باران عشق یکی از معروفترین قطعات بیکلام این هنرمند بود) من تنها کارگردانی نبودم که ناصر برای تمام فیلمهایش موسیقی ساخته بود. او رفیق جانی من بود. من با ملودیهای او عاشق سینما شدم.
او در سرزمینی زندگی میکرد که به عشق مردمش آن را رها نکرد.
…، هفته گذشته او را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کرده بودند. مانند همیشه کت و شلوار شیکی پوشید و رفت، اما خیلی زود برگشت. ما همه پای تلویزیون منتظر دیدن برنامه او بودیم. از او پرسیدیم چرا برگشتی، خندید و گفت (به تلویزیون) راهم ندادند و گفتند ممنوعالورود هستی. این تلویزیون را ما راه انداختیم.
عباس سجادی ترانه سرا و مدیر بنیاد آفرینش های هنری نیاوران:
هفته پیش زنده یاد ناصرچشم آذر به من در هنگام رانندگی زنگ زد و گفت «می خواهم برایت یک نغمه ترکی بزنم» و من ایستادم و با آکاردئون خود نغمه ترکی را برای من اجرا کرد که بی نهایت زیبا بود.
….، زنده یاد ناصر چشم آذر باران عشق را بارید و با نغمه هایش جاودانه شد. از جانب خودم و تمامی هنرمندان موسیقی درگذشت این هنرمند فقید را تسلیت می گویم. او به راستی در میان مردم جاودانه شد.
منوچهر چشم آذر برادر مرحوم ناصر چشم آذر نیز در پیام تلفنی که از خارج کشور به این مراسم ارسال کرده بود، گفت:
من و ناصر از همان ابتدا یک هدف را دنبال می کردیم و می توان گفت که یک روح در دو بدن بودیم. ما همیشه می خواستیم انسان های موثری برای وطن باشیم. به طور حتم یاد او زنده و قطعا مانند گذشته جایگاه والایی خواهد داشت زیرا هنرمند واقعی در هیچ شرایطی نمی میرد.
پوری بنایی بازیگر قدیمی سینما:
من و ناصر چشم آذر در یک دوره از آمریکا به ایران بازگشتیم. من همیشه به او می گفتم که باید در ایران باشی و در کشور خودت به کارهایی که مدنظر داری ادامه بدهی. غم از دست دادن او برای همه ما سخت است و من می دانم همسرش شیرین احمدلو چه قدر بزرگوارانه در زندگی او کنارش حضورش داشت. ای کاش که هفته گذشته به تلویزیون نمی رفت که این چنین با او برخورد شود.
بیژن بیرنگ کارگردان تلویزیون:
شاید الان باید بگوییم که حال همه خوب است و اهالی هنر به ویژه هنرمندان موسیقی در این مدت هر کاری که می خواستند انجام داده اند اما اگر به چهل سال گذشته برگردیم می بینیم چه مسیری طی شده است. یک نوازنده در یک دوره خاص برای اینکه بخواهد سازی را از جایی به جای دیگر منتقل کند باید مانند سلاح از مراجع ذی ربط مجوز دریافت می کرد و این نشان دهنده نکته ای است که موسیقی بخش غریب، مظلوم و صدمه دیده در کشور است که هنوز هم تکلیف مشخصی ندارد.