مراجعه به آرای عمومی یا رفراندم حق طبیعی هرملتی است که بخواهد به شیوه ای مردم سالارانه از شرائط اقتصادی واجتماعی بحرانی مبتلابه عبور کند. ولی این حق مسلم مردمی چنانچه با همه ضوابط مبتنی بر صداقت و سلامت در حفظ رای مردم و عاری بودن از هرگونه اعمال نفوذ و دست کاریهای حکومتی همراه نباشد، نه تنها رفراندم معنا نمیدهد و انتظار راه گشایی از آن نمیرود، بلکه چه بسا که خود به عاملی مشگل آفرین و مسئله ساز تبدیل گردد، تا آنجا که ممکن است جامعه را برای سالها اسیر و گرفتار سازد.
یک نمونه مشخص در این رابطه رفراندم معروف آیت الله خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان ” جمهوری اسلامی آری یا نه” میباشد که در خرداد ماه ۱۳۵۸ به اجرا گذارده شد. این رفراندم هرچند که به شیوه ای دمکراتیک به اجرا گذارده شد، ولی ماهیتا چنان ضد مردمی از کار درآمد که جامعه را به حال و روز امروز انداخته است، تا آنجا که برای خلاصی از این دردسر بزرگ و دفع شر ازاین بختک مخرب افتاده بر سر مردم در چهار دهه گذشته ضرورت یافته تا زمینه برای رفراندمی دیگر باز تحت عنوان ” جمهوری اسلامی آری یا نه” منتها این بار نه از جانب حکومت، بلکه در اثر فشار از درون جامعه به حکومت فراهم گردد.
شواهد ناشی از عگس العمل های مردمی در مخالفت با رژیم در چند سال اخیر، به ویژه چند ماه گذشته نشان میدهد که اوج نارضایتی مردم از اداره کشور به جایی رسیده که در صورت مراجعه به آرای عمومی حکومت اسلامی هیچ شانسی برای بقای خود نخواهد داشت. از اینرو کارگزاران حکومتی ومسئولین اجرایی سخت در تکاپوی آن هستند تا راهی یابند که بشود از آن طریق نفرت ایجاد شده در جامعه برعلیه رژیم اسلامی را کاهش داد. از اینرو اشاره روحانی در مراجعه به صندوق رای یعنی همان رفراندم که در سخنرانی مراسم ۲۲ بهمن امسال مطرح ساخت در همین رابطه مطرح گردیده است. جناح اعتدال گرای منتسب به روحانی به این نتیجه رسیده است که شرائط برای حفظ موجودیت نظام اسلامی به نقطه صفر نزدیک میشود، از اینرو برای حفظ رژیم تحولی اساسی حداقل در بخش حکومتی اجتناب ناپذیر شده است.
شرائط بحرانی موجود بسیار عمیق تر و گسترده تر از آن است که بشود اوضاع را با اصلاحات سطحی آنهم بدون پشتوانه محکم اجرایی آرام نگهداشت. از اینرو روحانی به این نتیجه رسیده که اجرای یک همه پرسی که بشود با طرح یک برنامه اصلاحی مشخص در زمینه های اقتصادی، اجتماعی ، مالیاتی و شهروندی، که هم به تقویت اصول و مبانی حکومت اسلامی بیانجامد و هم اینکه آرامشی نسبی در جامعه برقرار سازد میتواند راه گشا باشد. اینکه ابعاد این تحول در چه حد باشد و چارچوب آن بایستی چگونه ترسیم گردد، از جمله موضوعاتی است که دولت را به خود مشغول کرده است. شرائط امروز جامعه ایران بسیار متفاوت با زمان پیروزی انقلاب در ۴۰ سال پیش است. در جایگاه خمینی شخصی بنام خامنه ای نشسته که نه تنها اعتباری در جامعه ندارد و از محبوبیت لازم برخوردار نیست. بلکه با دخالتهای بیمورد و گسترده خود در امور اجرایی، دولت را دچار تزلزل و بی اعتباری کرده، ضمن آنکه با در دست گرفتن علم دشمنی با امریکا و دخالت علنی در امور کشورهای اسلامی منطقه، کشور را دچار انزوای بین المللی نموده و راه ورود سرمایه خارجی به کشور را مسدود ساخته و مشگلی بسیار جدی بر مشگلات بیشمار جامعه افزوده است.
دولت در جهت انجام همه پرسی نیز با دو مشگل اساسی مواجه است، یکی تردید جدی جامعه نسبت به صداقت دولت در صیانت از آرای مردم میباشد و دیگری موضوع همه پرسی است که چگونه طراحی خواهد شد. جامعه مدتها است که امید خود را به جدی بودن دولت در اجرای طرحهایی که به نفع جامعه بوده و پشتوانه اجرایی داشته باشد را از دست داده است و اعتقادی به قول های نخ نما شده حکومتگران اسلامی ندارد، از اینرو موضوع همه پرسی در استقبال مردم از همه پرسی بسیار با اهمیت خواهد بود.
رژیم اسلامی ایران با پیروزی غیر مترقبه خود ازهمان ابتدای تشکیل با چنان تضادهای درون جناحی سخت و پیچیده ای مواجه شد که اگر اقتدار شخص خمینی نبود، چه بسا که انقلاب در همان سال اول با شکست مواجه میشد و ادامه حیات حکومت اسلامی تقریبا غیر ممکن میگردید. از همان ایتدا سهم خواهی و در خواست های گوناگون گروه های سیاسی اعم از رادیکال ، مارگسیست، ملی گرا ، ملی – مذهبی و غیره که هرکدام خود را پیروز انقلاب تصور میکردند، همراه با بی برنامگی انقلابیون دراداره کشور به معضلی بزرگ و لاینحل تبدیل شده بود. از اینرو نظر خمینی مبنی بر تشکیل “جمهوری اسلامی ایران” به قول او نه یک جمله بیشتر یا کمتر، با انجام رفراندم کذایی ۱۲ خرداد ۱۳۵۸ کارگشا شد وعاملی گردید تا جامعه موقتا رو به آرامش رود. بعد هم که جنگ با عراق و اشغال سفارت امریکا و مسئله تحریمهای اقتصادی پیش آمد و جامعه اجبارا وارد فاز دیگری از حیات سیاسی-اقتصادی خود شد. در واقع جنگ همانگونه که خمینی بارها تکرار کرد مانند یک نعمت آسمانی برای تثبیت حکومت اسلامی به کار آمد که اگر رخ نمیداد بسیار بعید می نمود که حکومت اسلامی بتواند استقرار خود را تحقق بخشد.
جامعه به لحاظ اقتصادی هم در شرائطی بسیار متفاوت با آن زمان قرار دارد. در زمان رفراندم سال ۵۸، نه مشگلات اجتماعی به ویژه در مورد زنان این چنین تبعیض آمیز به چشم میخورد که رعایت حجاب اسلامی یکی از پایه های اصلی نظام حکومتی را تشکیل دهد. نه اقلیت های مذهبی و قومی مانند امروز در فشار بودند که آخرین مورد آن جنگ خیابانی هفته پیش مامورین لباس شخصی نظام با دراویش و کشته شدن ۵ نفر از مامورین بود، ضمن آنکه کشته شدگان از میان دراویش مخفی نگهداشته شده. نه شش میلیون جوان بیکار و اگثرا دانشگاه دیده وجود داشت. نه از کودکان خیابانی و کارتن خواب خبری بود، نه اعتیاد به مواد مخدر اینگونه گسترده نسل جوان را فراگرفته بود و مهمتر اینکه نه ۱۶ میلیون نفر در شرائط فقرمطلق به عنوان حاشیه نشین در اطراف شهرها میزیستند. تصور نشود که بقیه مردم از زندگی مرفهی برخوردار هستند، بلکه اگثریت جامعه نیز تحت فشار گرانی روز افزون، پایین بودن دستمزد، اختلاس سپرده های مردم توسط موسسات اعتباری، بی آبی و بی هوایی و بیکاری در زجر هستند.
حال مسئله ای که پیش روی موافقان همه پرسی دولتی قرار گرفته موضوع رفراندم است. در حال حاضر تضادها و نابرابریها در جامعه بقدری عمیق و گسترده و چند وجهی است که تقسیم بندی و قرار دادن آنها در چارچوب همه پرسی خود مسئله ای بسیار پیچیده و سخت خواهد بود. در این همه پرسی میتواند موضوع رابطه با امریکا، دخالت در کشورهای منطقه و در رابطه با مسائل داخلی، رفرم مالیاتی، خصوصی سازی و خلع ید ازاقتصاد حکومتی و گسترش یخش خصوصی مستقل مطرح باشد. همچنین در رابطه با مسائل اجتماعی موضوع حجاب اجباری، حقوق شهروندی، حقوق برابر بانوان از جمله حضور بانوان در ورزشگاه ها مطرح گردد. بنابراین با توجه به موارد فوق که تماما موضوعات مهم روز جامعه را به شمار میرود و طرح هریک هم در درون نظام موافقین و مخالفین جدی خود را دارد، انتخاب موضوع همه پرسی دردسر بزرگی برای دولت خواهد بود.
اما در مقابل ابراز تمایل روحانی به انجام همه پرسی که هنوز جدی بودن آن مورد تردید و محتوای آن نامعلوم است، رفراندم پیشنهادی دیگری توسط مخالفین حکومت اسلامی هم مطرح میباشد. اخیرا جمعی از مخالفین رژیم در یک اعلامیه مشترک و رسمی به امضای پانزده نفر از مخالفین سرشناس حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور که برای اولین بار منتشر گردیده به همه پرسی گذاردن ” جمهوری اسلامی آری یا نه ” را مطرح ساخته است تا در مراجعه به آرای عمومی، با نظارت مراجع بین المللی و ناظران بیطرف، نظر مردم تسبت به ادامه حکومت اسلامی معلوم گردد. چنین درخواستی که پیش از این هم توسط شاهزاده رضا پهلوی عنوان شده بود، موضوع رفراندم را وارد فاز دیگری کرده است. استقبال گسترده مردم از رفراندم براندازی رژیم در همین زمان کوتاه چنان با استقبال عمومی مواجه شده که نه تنها روحانی را از گفته خود پشیمان کرده، بلکه حکومت اسلامی را در موقعیتی دفاعی و نگران قرار داده، وضعیتی که با گروه خونی حکومت اسلامی نمی خواند و به احتمال زیاد دولت را وا میدارد تا در مورد طرح رفراندم فعلا به سکوت روی اورد.
به هرحال حکومت اسلامی ایران خواسته یا نا خواسته وارد فاز جدیدی از حیات سیاسی خود شده که بدون تردید موجودیت انرا رقم میزند. جامعه ایران دیگر فاز انتخابات نمایشی و مهندسی شده سپاه پاسداران – شورای نگهبان را پشت سر گذارده و دیگر تحمل این بازیهای مسخره و نخ نمای سیاسی را ندارد. بروز صداهای به شدت انتقادی از درون نظام به خامنه ای و بی اعتبارشدن رهبر رژیم، همچنین بالا گرفتن اختلافات ساختاری در میان گروه های سیاسی شکل دهنده حکومت اسلامی و ریزش شدید نیروهای آنها در جامعه ابهت و ثبات نظام را زیر سوال برده است زنگهای خطری هستند که به صدا درآمده اند. در این میان جبهه گیری دولت دونالد ترامپ که رو در رویی با حکومت اسلامی را وارد فاز جدیدی کرده و خصومت بین دو دولت را به احتمال زیاد در ماه های آینده شدت بیشتری خواهد بخشید، فضای سیاسی کشور را بیشتر مغشوش، پر خطر و تیره و تارکرده، تا آنجا که پیش بینی از آیده را تقریبا غیر ممکن کرده است. با این وجود میتوان این اظهار نظر به حقیقت نزدیک تر باشد که همه پرسی مورد نظر روحانی در حد ارزو باقی خواهد ماند.