بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
یک انسان، یک حیوان
نویسنده: ژروم فِراری
مترجم: بهمن یغمایی و محمدهادی خلیل نژادی
ناشر: نشر چشمه
تعداد صفحات: ۸۷ صفحه
قیمت: ۸ هزار و ۵۰۰ تومان
نسخه اصلی این رمان در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و جایزه لاندرنو را برای وی به ارمغان آورد.
نویسنده این کتاب در رشته فلسفه در شهر پاریس تحصیل کرده و علاوه بر نویسندگی، تدریس فلسفه در شمال آفریقا، الجزایر و ابوظبی را نیز در کارنامه دارد. او عموما در جزیره کرت در دریای مدیترانه زندگی میکند. در حوزه نویسندگی، فراری جایزه گنکور را در سال ۲۰۱۲ به خاطر آخرین کتابش با نام «مرثیه ای برای سقوط روم» دریافت کرد. کتاب «آن جا که ایمانم را رها کردم» از این نویسنده به زبان انگلیسی ترجمه شده و چندین جایزه معتبر ادبی در فرانسه را نیز به خود اختصاص داده است.
کتاب «یک انسان، یک حیوان» بیانگر عشق انسان متعالی مقابل درنده خویی حیوانی است که به ویژه در صحنه خرد شدن پاهای پسرکی خردسال توسط پدرش، به جرم گرفتن یک بسته آدامس از یک بیگانه و سپس در آغوش گرفتن و نوازش او توسط همان پدر به تصویر کشیده شده است.
محافل ادبی عموما اعتقاد دارند ژروم فراری از نویسندگان بی پیرایه ای است که از نظر فلسفی عمدتا در حال اکتشاف شخصیتهاست و چون ضرورتی نمیبیند هرگز چیزی را تحمیل نمیکند. او در نوشتههایش، در پی کشف احساسات بشری است و آن چه را باعث خشونت و گسترش آن در جهان میشود، بیان میکند. او متولد سال ۱۹۶۸ است.
داستان رمان «یک انسان، یک حیوان» درباره مردی است که پس از سقوط برجهای دوقلوی نیویورک در ۱۱ سپتامبر، به یک گروه نظامیمیپیوندد و در خاورمیانه علیه گروههای مختلف میجنگد. او سرشار از تلخیها و صحنههای ریز و درشت از خاورمیانه است. این مرد در نهایت تصمیم میگیرد به روستای کودکیاش برگردد و دختری را که دوست داشته، پیدا کند. اما اتفاقات، آن گونه که او میخواهد، پیش نمیروند.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
ماگالی در دوره فوق لیسانس روان شناسی کار ثبت نام کرد. او این دوره را با جدیت دنبال میکرد و نمرات عالی میگرفت. خیلی زود متوجه شد که تا آن زمان، اصلا درک مطلقی از آگاهی و معرفت نداشته است. آموخت که چگونه بر تستها و گونه شناسیها احاطه و تسلط پیدا کند، به آنها بپردازد و جدولهای آماری تهیه کند. برای نیل سریع تر و موثرتر به اهداف، چگونه آنها را پیش بینی، تصحیح و کنترل کند، اهداف مشخصی که در چارچوب یک پروژه وسیع و غیرقابل تصور تعیین میشود، اهدافی که هیچ کس نمیتواند کلیت و تعداد آنها را درک کند یا نام ببرد.
این دامنه با چنان قدرتی در قلمرو گسترده شده است که روح انسان قادر به درک و شناسایی آن نیست. این مسئله به هیچ وجه در زندگی مبهم و تاریک، درک و شناخته نشده است. و فقط مطابق با منطق مستقل، کور و سرسخت شکل میگیرد. در این پروژه هیچ کس، نه اربابان، نه بردگان، نه حاکمان، و نه آنها که تحت حاکمیت هستند وجود ندارد. در این پروژه، نه موانع، نه شورش، نه اقدام، نه ابتکار، نه افکار، و نه درمان نیز وجود ندارد، این فقط جریانی از نیروی غیرقابل مقاومتی است که همه چیز را براساس یک جاذبه متعارف جهانی با خود میبرد.
ماگالی خود را با اشتیاق و هیجان برای امتحان آماده و احساس میکرد که هدفی شورانگیز و عمیقا مفیدی را دنبال میکند. عادلانه بود که به او اجازه دهند تا مانند امروز زندگی اش را به نحو درستی اداره کند. اندکی بعد از پیدا کردن شغل و مستقر شدن در آپارتمان، پدر به دیدارش آمد. آنها با هم در رستورانی غذا خوردند و پدرش اجازه داد که ماگالی پول غذا را حساب کند. با هم برای دیدن قسمتهایی از شهر رفتند که برایش ناشناس تر بود. پدر سوالات زیادی درباره کار، مسئولیت و حقوقش میکرد.
«قرن بیستم» (ایدئولوژی های خشونت)
نویسنده: ارنست نولته
مترجم: مهدی تدینی
ناشر: ققنوس
تعداد صفحات: ۲۰۷ صفحه
قیمت: ۱۵ هزار تومان
نویسنده کتاب می گوید در این کتاب هرگز قصد ندارم به تاریخ جهان در قرن بیستم با این هدف بپردازم که هم «خطوط کلان» تاریخ را شناسایی و هم تا حد امکان به بیشترین رخدادها و واقعیت های آن اشاره کنم و در صورت نیاز با توجه به میزان اهمیت به تحلیلشان هم بپردازم؛ زیرا در این صورت نیاز است با دقت فراوان به سراغ منابع علمی رفت و به خصوص باید مباحث مهم رایج میان تاریخ نگاران را به طور مفصل شرح داد. چنین چیزی صدها صفحه به درازا می کشد و متخصصان پرشماری به سادگی درخواهند یافت که نویسنده در هر یک از حوزه های مورد بحث آن گونه که باید از به روزترین سطح پژوهشی برخوردار نیست.
کتاب «قرن بیستم: ایدئولوژی های خشونت» کم حجم ترین کتاب بین آثار ارنست نولته تاریخ نگار و متفکر آلمانی است. اساس نوشته های این کتاب، درس گفتارهایی است که او در دهه ۱۹۹۰ برای مخاطبان دانشگاهی و غیردانشگاهی در شهر رم ارائه کرده است. بسیاری از اندیشه ها و تزهای نولته به صورت بسیار مختصر و مفید در این کتاب آمده اند. مهدی تدینی مترجم این کتاب، پیش تر، «جنبش های فاشیستی، بحران نظام لیبرال» را از این نویسنده ترجمه کرده و دو کتاب «آشوویتس یکتا؟ ارنست نولته، یورگن هابرماس و ۲۵ سال دعوای تاریخ نگاران» و «ارنست نولته: سیمای یک تاریخ اندیش» را درباره او به چاپ رسانده است. این مترجم پس از «قرن بیستم»، ترجمه دیگر کتاب ارنست نولته را با نام «فاشیسم در دوران» را ترجمه و چاپ خواهد کرد.
کتاب «قرن بیستم؛ ایدئولوژی های خشونت» به غیر از پیشگفتار و مطالب مقدماتی، ۵ بخش اصلی دارد که عبارت اند از: «نظام لیبرال اروپا»، «مراحل آغازین جنگ داخلی اروپا ۱۹۱۷ _ ۱۹۴۵»، «نخستین نظریه ها درباره بلشویسم، فاشیسم و توتالیتاریسم»، «استالینیسم و هیتلریسم به مثابه رژیم و در جنگ جهانی دوم» و «چشم انداز دوران پس از ۱۹۴۵ و لحظه پایانی».
کتاب پیش رو تاریخ قرن بیستم را بیش از همه نظریات و ایدئولوژی ها، براساس چارچوب نظری بلشویسم و ناسیونال سوسیالیسم کند و کاو می کند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
در اتحاد شوروی در زمانی که جذابیت واژه های «سوسیالیسم» و «صلح» همچنان بی خدشه مانده بود از مدت ها پیش با «یکسان سازی» مقابله می شد و نیرومندترین قدرت نظامی جهان در حال شکل گیری بود. به بهانه های عوام فریبانه محض تفسیرهای نادرستی از این مفاهیم کانونی ایدئولوژیک ارائه می شد. این مفاهیم جایگاه مستقل خود را دارند و گواهی وجود ندارد که نشان دهد استالین به سوسیالیسم باور نداشته است. به همین دلیل نباید در صداقت هیتلر در اعتقادش به ضرورت «معکوس سازی» دچار تردید شد. او ایدئولوگی باورپذیر بود، و نمی توان گفت او تنها پی شوراندن مردم بوده است. در مورد نظریه ای که ادعا می کرد یهودیان عاملان انقلاب اکتبر بوده اند نیز باید یادآوری کرد این تصور در سال های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ تنها در جنبش قومی آلمان _ که حزب ناسیونال سوسیالیست مهم ترین نماینده اش شده بود _ رواج نداشت. موسولینی و چندی بعد حتی چرچیل بلشویسم را دسیسه همه یا بخش اعظم یهودیان معرفی می کردند. درست است که به سادگی می توان توضیح داد چرا یهودیان با درصدی بسیار فراتر از نسبت جمعیتی شان در انقلاب روسیه نقش داشتند، اما به همین سادگی هم شمار بالای نام های یهودی در حلقه رهبران بلشویک در نظر مردم آن عصر می توانست مشکوک به نظر رسد.
همچنین متن اعلامیه ای متعلق به دومای شهری پتروگراد در ژوئیه ۱۹۱۷ نیز در بردارنده نکات قابل تاملی است که رابینوویچ از آن نقل قول کرده است: «تهییج گران بی مسئولیت گناه همه فلاکت کشور را یا به یهودیان نسبت می دهند یا به بورژوازی یا به کارگران.» آیا به راستی با اطمینان می توان گفت تهییج بلشویکی علیه کاپیتالیست ها از تحلیل اجتماعی تیزبینانه ای سرچشمه گرفته بود و تهییج ناسیونال سوسیالیستی علیه یهودیان یکسره ایده های دیوانه وار بود؟ آیا واقعا مقایسه پذیری و وارونگی مشابه وجود نداشت؟
کِی صفر
نویسنده: دان دُلیلو ک
مترجم: سهیل سُمّی
ناشر: چترنگ
تعداد صفحات: ۲۵۶ صفحه
قیمت: ۲۲ هزار تومان
داستان هنگامی آغاز میشود که همسر جوان راس لاکهارت، میلیاردر شصتساله، بیمار شده است و خانواده لاکهارت دچار بحرانی جدی میشود. راس از مدتها پیش در مجموعهای مخفی که به نحوی به مقابله با مرگ میپردازد، سرمایهگذاری کرده است. آنها بدن فرد بیمار را تا زمانی که علم به درجهای برسد که بتواند او را به زندگی برگرداند، منجمد میکنند. بیماری آرتیس بهانهای میشود تا این خانواده قدم در این راه بگذارد و در مقابل جبر مرگ بایستد.
جدیدترین اثر دان دُلیلو، نویسنده مطرح برفک، تاریکیهای جهان – تروریسم، سیلها، آتشسوزیها، قحطی و طاعون – را در مقابل زیبایی و انسانیت در زندگی روزمره، عشق و نوازش صمیمی زمین و خورشید قرار میدهد.
تعطیلات مگره
نویسنده: ژرژ سیمنون
مترجم : عباس آگاهی
ناشر: انتشارات جهان کتاب
قیمت: ۱۲ هزار تومان
تعداد صفحات: ۱۸۰ صفحه
طرح داستانی این رمان از این قرار است که: چند روز از رفتن سربازرس و همسرش به تعطیلات نگذشته که کار مادام مگره به عمل جراحی میکشد. سربازرس هر روز در ساعتی معین به بیمارستان میرود و از خواهران روحانی برای مقالات اجازه میگیرد.
در این میان روزها به طور یکنواخت و بی هیچ اتفاق خاصی میگذرند و مگره کلافه میشود. تا آن که شبی پس از بازگشت از بیمارستان در جیب لباس خود، یک یادداشت بی امضا پیدا میکند. روی این کاغذ شطرنجی با خطی به ظاهر زنانه نوشته شده است: «از روی دلسوزی به دیدن بیمار اتاق ۱۵ بیایید»
رمان «تعطیلات مگره» ۹ فصل دارد و در سال ۱۹۷۴ نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
و مگره دوباره پیپش را که موقع وارد شدن به آپارتمان دختر جوان، با یک حرکت شست خاموش کرده بود، روشن کرد. موقع خداحافظی با مهمانش، بلامی کمی ناراحت به نظر رسید. آیا از این ملاقات مایوس شده بود؟ آیا سکوت مگره کمی موجب نگرانی او نبود؟
دکتر حتی یک بار هم از همسرش چیزی نگفت و حرف معرفی کردنش به سربازرس هم مطرح نشد.
«امیدوارم آقا سعادت ملاقات دوباره با شما را داشته باشم.»
او هم ضمن دور شدن، زیر لب گفت: «من هم همین طور.»
مگره تقریبا از خودش راضی بود. پُکهای کوچکی به پیپش می زد و به طرف مرکز شهر می رفت. نگاهی به ساعتش انداخت و برگشت و خودش را به مسیری که معمولا باید در این ساعت در پیش می گرفت، رساند و مناظر آشنای خودش را بازیافت: بندر، بادبانهای گشوده، بوی قطران و نفت گاز، کشتیهایی که در ورودی بندر، جلوی بازار سرپوشیده ماهی، لنگر می انداختند.
اما او بر می گشت و به همه دختران جوانی که می گذشتند، نگاه می کرد. به داخل همه درهای باز خانهها نظر می انداخت. بهاین امید که دخترک پلکان را بازیابد.
آن دختر لباس محلی مردم سابل را، مثل بیشتر دختران ماهیگیر یا مثل کارگرهای کارخانه ساردین، نپوشیده بود. ولی معلوم بود که از طبقهای پایین است. لباسش رنگ و رو رفته، جورابهای پشمی سیاهش وصلهدار بود و انگار کیف کوچکش را که با دانههایی شبیه مروارید رنگی تزیین شده بود از سمساری یا دست فروشیهای اطراف خریده بود.
در پشت بندر شبکهای از کوچههای تنگ و باریک وجود داشت که هر روز سربازرس وارد آنها می شد. خانهها همکف بودند و گاهی هم طبقهای داشتند. بیشتر زیرزمین کار آشپزخانه را می کرد و با پلکانی سنگی به سطح پیاده رو می رسید و مگره چنین چیزی را فقط در بندر سابل دیده بود.
به احتمال زیاد، آن دختر ساکن این محله بود.