کتاب های خاطرات دیگر به بخشی از ادبیات معاصر ایران تبدیل شده اند، بویژه در خارج از کشور که امکان انتشار بدون سانسور کتاب فراهم است و دست را برای فعالین و شاهدان حوادث ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی باز می گذارد؛ حوادثی که تقریبا به تمامی از معبر استبداد می گذرد.
برای مورخان آینده حتما کتا ب های خاطرات منابع بسیار معتبرتری از “تاریخ و تقویم ها” جعلی هستند که توسط ارگانهای امنیتی ساخته و پرداخته می شوند.
در میان کتاب های خاطرات منتشره که بیشترهم به فعالین “چپ” ایران تعلق دارند، برخی جنبه روایی که خاص این قبیل کتاب هاست را با وجه ادبی آمیخته اند و باین ترتیب به کتاب ارزش بیشتری بخشیده اند.
“قطره در عسل”- نامی که از یک ضرب المثل روسی گرفته شده- و توسط شیوا فرهمند راد- بقول خودش”کادر نورچشمی” حزب توده- نوشته شده و اخیرا توسط انتشارات اچ اند اس روانه بازار کتاب شده؛ از نمونه های نادر این قبیل کتاب هاست که “انصاف” را تقریبا تا اواخر کتاب حفظ کرده است. شخصیت پردازی کتاب سیاه و سفید نیست. نویسنده به روال غالب نویسندگان خودشان را در هیئت” قهرمان” ندیده و در باره دیگران هم اظهار نظر قطعی اعم از مثبت ویا منفی نکرده است. کتاب، انسان ها را در متن حوادث هولناک تاریخی می بیند و درمتن جامعه معنایشان می کند. امری که شاید از تاثیر همنشینی طولانی با احسان طبری ناشی شده باشد و خلق و خوی فیلسوف نرمی را منعکس کند که گرفتار روزگاری دژخیمی شد.
کتاب – انگار مانند چرخش قطران در عسل- در سه زمان متفاوت روایت می شود: زندگی نویسنده از ایام کودکی- دوران فعالیت سیاسی در ایران- روزگار مهاجرت در شوروی سابق و سوئد. خواننده بین گذشته و حال و آینده می گردد و سرنوشت جوانی آرمانی را ورق می زند که از اوج امید به قعر فاجعه فرو افتاده۰ مهندس جوانی، هنرمند و شیفته سینما و شعر و موسیقی که از خطر دستگیری و شکنجه گریخته، به هزار بدبختی خود را به سرزمین آرزوها” رسانده و بدستور”رهبری حزب” مجبور به کاردر کارخانه های کهنه ” سوسیالیسم واقعا موجود” شده است.
روایتی چنین با ساختاری رمان مانند، سه منظر بر خواننده می گشاید: دیروزی که به انقلاب منجر شد- چند چون زندگی واقعی در اتحاد شوروی- و فرارو فرود در کشور پیشرفته سرمایه داری چون سوئد.
کتاب خشک و یکدست هم نیست و شعر و سینما و عشق فضای تیره مبارزه سیاسی در فضای جمهوری اسلامی و زندگی در کشور رویاها- شوروی- را کمی قابل تامل می کند. مقایسه زندگی وکار که در سطور کتاب موج می زند، بی توضیح اضافی نشان می دهد که چرا آن نظام فرو پاشید و این سیستم باقی ماند.
نو آوری دیگر کتاب یاد آوری سرنوشت کسانی است که د رهر بخش از انها نام برده شده است و از کنا رهم قرار دادن آنها سیاهه بلندی از جانباختگان، اعدامیان، زندانیان و تبعیدیان بدست می آید.
“قطران در عسل” ۵۷۵ صفحه است و “انصاف” تا صفحه ۵۱۰ یعنی فصل ۹۱ کتاب ادامه دارد. حالا نویسنده از جهنم شوروی جان بدر برده و د ربهشت سوئد زندگی از سر گرفته است.زاویه نگاه ناگهان عوض می شود و از مشاهدات نویسنده به شنیده ها و خوانده های او در باره سرکوب حزب توده و “کودتای دروغین ” و سازنده این دروغ می رسد.در صفحه ۵۱۱ ” بازجوی به آذین هویت این شخص را برای به آذین فاش” می کند. نویسنده نمی داند و یا نمی نویسد که ” بازجوی به آذین” جلاد بیرحمی است بنام “برادر مجتبی” که نام کاملش “مجتبی سواد کوهی” است. همان سر بازجوی پرونده حزب توده که نورالدین کیانوری چند بار از او در نامه های بعد از زندانش نام برده است. و هیچ توضیحی نمی دهد که چرااین سربازجو هویت شخصی را برای به آذین زندانی فاش می کند که:” او بود که داستان توطئه کودتا را سرهم کرد…”
برای اطلاع بیشتر خواننده ذکر این نکته ضروری است که بر اساس اسناد متعدد موجود، بعد از دستگیری گروه اول رهبران حزب توده در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ و اعمال شکنجه در نوروز همان سال یعنی یک ماه ونیم بعد به کودتائی در زیر شکنجه اعتراف گرفته شد که قرار بود در ۱۴ فروردین بااشتراک شوروی و آمریکا به انجام برسد که البته سراپا دروغ بود.
نویسنده منصف “قطران در عسل” که همه اموربا کنجکاوی می کاود از خود نمی پرسد:
-چگونه ممکن است کودتایی بعد از دوماه عملی شود، درحالکیه تقریبا همه رهبران اصلی حزب در زندان هستند؟
-شخصی که سر بازجو نام او را برای به آذین” فاش ” کرده و تنها سمتش خبرنگار روزنامه مردم بوده چگونه می توانسته از این کودتای حیرت آور با همه جزئیاتش اطلاع داشته باشد؛ د رحالیکه دبیر اول حزب و اعضای هیئت سیاسی هم بی خبربوده اند؟
-….دهها سوال مشابه.
نویسنده ی تا اینجا منصف نه تنها به این پرسش ها نمی پردازد، بلکه برای رعایت انصاف به منابع دیگری که د رباره”کودتای دروغین” منتشر شده اند، کمترین اشاره ای هم نمی کند. علاوه بر مطالب متعددی که در پیک نت و منابع دیگر در باره “کودتای دروغین” منتشر شده، منبع دست اولی از چند سال پیش د ردستر س عموم است. در کتاب” نامه هایی به شکنجه گرم” نوشته هوشنگ اسدی شرح مفصلی در باره این ماجرا داده شده است. نویسنده کتاب” قطران در عسل” هم دو بار ازاین کتاب بعنوان منبع استفاده کرده است. اما در مورد کودتا تنها منبعش سخنان سر بازجوی جنایتکاری است که معلوم نیست چرا چنین رازی را در سلول برای”به آذین” فاش کرده است؟ آیا با توجه به مواضع به آذین که بعد ازآزادی در کتاب” از هر دری” برای همگان روشن می شود، قصد دستگاه امنیتی این نبوده است که دروغی را از زبان” به آذین” منتشر کنند تا بر راز اصلی کودتا پوشش بگذارند؟
وآخرین پرسش شاید این باشد که نویسنده منصف “قطران در عسل” چگونه از سخنان سر بازجوی مخوف بعنوان منبع استفاده می کند و از شرح مفصل قربانی همان بازجو تن می زند.
و با همه اینها” قطران در عسل” کتابی متفاوت و خواندنی از سرگذشت نسل بزرگ آرمانی است که قربانی سیاست غلط حزب توده و اتحاد شوروی شد. ایکاش صفحه بندی کتاب هم مانند جلد آن حرفه ای بود و به ماندگاری کتاب کمک بیشتری می کرد.