مدافع بازنشسته تیم بایرن مونیخ عنوان مرد سال فوتبال آلمان را به خود اختصاص داد.
فیلیپ لام، مدافع و کاپیتان با سابقه تیم فوتبال بایرن مونیخ که در پایان فصل گذشته رقابت های بوندسلیگا به طور رسمی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد از سوی نشریه معتبر کیکر آلمان به عنوان مرد سال فوتبال این کشور در سال ۲۰۱۷ انتخاب شد. براساس این گزارش، کیکر با انتخاب این مدافع بازنشسته به عنوان مرد سال فوتبال آلمان خواست از زحمات فیلیپ لام در دوران پرافتخار فوتبالش قدردانی کند.
لام که سال ها برای بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان بازی کرده بود با بازوبند کاپیتانی این دو تیم به مقام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۱۳ و جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل دست یافت.
در جوامع پیشرفته یکی از وظائف و درعین حال خدمات اصلی دولت ها اقدامات بنیادین در جهت کاهش ریسک و تامین امنیت زیست، درهمه جهات از بلایای آسمانی و زمینی مانند زلزله، سیل، طوفان گرفته تا آتش سوزی و طغیان رودخانه، شیوع بیماری غیره برای مردم است. در این رابطه کافی است به اقدامات پیشگیرانه و عملیات نجات و تلاش ماموران در جهت کاهش خسارات هنگام وقوع اینگونه حوادث که متاسفانه تعدادشان هم در سال در نقاط مختلف جهان کم نیست و حوادث مشابه در سطوح کوچکتر اشاره شود که مشاهده میگردد نیروهای امداد، چه سریع و مجهز وارد میدان عمل میشوند تا میزان خسارات جانی و مالی را به حداقل برسانند. درحالیکه در جوامع درحال توسعه به علت عدم وجود یک چنین سازماندهی مجهز و تعلیم دیده، نه تنها برنامه های پیشگیری وجود ندارد، بلکه عجز و درماندگی حکومت زمانی بیشتر ظاهر میشود که چنین وقایعی رخ دهد. به همین جهت میزان خسارات جانی و مالی که در صورت مجهز بودن برای مقابله با حوادث میتوانست به حد اقلی محدود باشد به حداگثر و بیشتر مواقع در حد یک فاجعه نمایان میگردد.
درجامعه بلازده ایران، که به مرحمت حکومت امام زمانی وعدل علی، تسلط شیاطین شیعه نما را بر جان و مال مردم میسر کرده، از جانب حکومتگران بلایای زمینی و آسمانی به عنوان مشییت الهی پذیرفته شده است، لذا برخورد و مقابله با بلایای زمینی و آسمانی نه تنها چندان جدی تلقی نمیشود، بلکه در مواردی هم تحت عنوان تنبیه الهی به علت گسترش گناه در جامعه توجیه پذیرمیگردد. اینگونه استدلالها در واقع راه فرار حکومتگران از زیر بار مسئولیت را آسان میسازد. این درحالی است که در ساختار حکومتی سازمان هایی مانند هلال احمر، بنیاد امداد امام، بسیج وجود دارند که علی القاعده بایستی برای مقابله با حوادث طبیعی و کمک رسانی به خسارت دیدگان آماده خدمت باشند. بنا براین وظیفه اصلی این سازمانها مجهز بودن و امادگی برای کمک رسانی در حداقل زمان با حداگثر تجهیزات وامکانات با برنامه ریزی های از قبل مشخص شده میباشد که در اینجا معنا ندارد. دراین رابطه کافی است به نظر مدیر کل سازمان استاندارد استان تهران در باره زلزله اخیر اشاره شود که گفت: در کشور با چند چالش مواجه هستیم که در این خصوص میتوان به «عدم آمادگی برای مواجهه با بحران»، «نبود ساز و کار مهندسی و مدیریتی کیفی جامع متناسب با هر استان» و «نبود اهرم لازم برای اجرای قوانین» اشاره کرد.
در حادثه بسیار تاسف بار زلزله اخیر درغرب کشورواقعه جدیدی رخ داد و آن ورود تمام قد سپاه پاسداران به عنوان نیروی امدادی به صحنه بود. آنچه که در سه روز اول از این نیروی به ظاهر تجربه دیده و ورزیده مشاهده شد حیرت آور بود که تاچه حد مبتذل و بچه گانه عمل کرد، که در واقع بیشتر دست و پاگیر مانع تراش بود تا کمک کننده، تا انجا که صدای اعتراض همگانی را بر انگیخت، تا اینکه از روز چهارم شروع به اقداماتی کردند. این درحالی است که در چنین شرائطی سه روز اول روزهای نجات و تعیین کننده به شمار میروند.
اما نکته دیگری که در این حادثه مرگبار آشکار گردید، برملا شدن کلاه برداری و تاراج مردم محتاج به مسکن توسط سازمان مسکن مهر است. خرابی ساختمان های مسکن مهر که بیشترین خسارت را در بر داشته نشان از پایین بودن ضریب ایمنی این ساختمان ها میدهد. از آنجاییکه ابعاد فاجعه بسیار بالا است، لذا دست اندر کاران بیش از آنکه در صدد کاهش خسارات جانی و مالی مردم باشند، به دنبال رفع رجوع قضیه برای نجات خود هستند. در این رابطه نشست خبری مشترک سازمان استاندارد تهران و نظام مهندسی ساختمان تهران جالب است که ناگهان به فکر بررسی کیفیت ساختمانهای تهران افتاده است. قابل توجه اینکه خیلی سریع هم به این نتیجه رسیده که بیتوجهی شهرداری به وضعیت سازه هایی که از ضریب کیفی پایین برخوردارند عامل سستی ساختمان ها است، بطوریکه حدود ۹۰ درصد از ساختمانهای استان تهران توسط پیمانکاران فاقد صلاحیت ساخته میشود. نکته دیگری که قربان خانی رییس سازمان مهندسی تهران مطرح کرده، بی توجهی شهرداری به گزارشات در خصوص ساخت و سازهای فاقد استاندارد میباشد و میگوید که شهرداری تنها در خصوص گودبرداریهای پر خطر دخالت میکند و در این خصوص به هشت هزار بازدید از ساختمانهای شهر تهران در سال جاری اشاره دارد و میگوید: ۷۰۰ مورد از این بازدیدها مربوط به مصالح ساختمانی بود که درخصوص توقف ساخت و ساز ۷۶ مورد مکاتباتی با شهرداری صورت گرفت، اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران در ادامه درخصوص روند دریافت شناسنامه فنی و ملکی در استان تهران میگوید که در سال جاری تاکنون چند هزار ساختمان ساخته شده که از مجموع ساخت و سازهای صورت گرفته تنها ۶۷ مورد شناسنامه فنی و ملکی اخذ کردهاند.
قربان خانی با اشاره به اینکه نظام ساخت و ساز کشور نیازمند تغییر اساسی است و باید به روز شود میگوید: اگر این تغییرات اساسی رخ ندهد باید منتظر حوادث ناگواردیگری بود، درحالیکه نادیده گرفتن جان مردم مسالهای است که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا پروژه مسکن مهر استان تهران از استانداردهای لازم برخوردار است گفت: پروژه مسکن مهر خارج از نظارت نظام مهندسی ساخته شده و اینکه چه گروهی روند نظارت بر این ساختمانها را به عهده داشتند، نامشخص است.
پروژه مسکن مهر قراردادی سه جانبه بین وزارت راه وشهرسازی، بانکها و تعاونیها بود تا در زمانی کوتاه، صرف هزینه ای کم وتسریع درامور، زیر نظر وزارت راه و شهرسازی برای خانوارهای کم درآمد خانهسازی شود. در این رابطه برنامه ای که در ابتدا قرار بود برای ساخت ۲۵ هزار واحد مسکونی اجرا شود، ناگهان به ۲.۵ میلیون واحد مسکونی گسترش یافت. علت این تغییر ناگهانی بیدار شدن مافیای ساختمانی بود که گنج بی صاحبی را در مقابل خود میدید که قابل چشم پوشی نبود.
لذا با به کار گیری ایادی خود در درون حکومت به زمینه سازی پرداخت و در نهایت هم موفق شد مجوزساخت یک چنین انبوهی از ساختمان را به دست آورد. در جریان اجرای کار طبیعتا مهمترین فاکتور مورد نظر پیمانکاران، کاهش هزینه ساخت حتا به قیمت پایین آوردن کیفیت کاربود که چون نظارت دقیقی اعمال نمیشد به آسانی عملی گردید. دراین خصوص مدیر کل سازمان استاندارد تهران با اشاره به بازدیدهای خود از پروژههای مسکن مهردرکشورمیگوید: درآذر سال ۹۲ و پس از بازرسیهای صورت گرفته از آسانسورهای مسکن مهر استان تهران، متوجه شدیم حدود ۹۷ درصد آسانسورهای این ساختمانها غیر استاندارد هستند، از سوی دیگر ارزیابی از مصالح ساختمانی نیز نتیجه خوبی به همراه نداشت اما به دلیل اینکه وظیفه قانونی در این خصوص نداشتیم نتوانستیم اقدامی صورت دهیم و تنها گزارش را به مسوولان ذیربط ارائه کردیم.
اکنون وقوع زلزله خسارت بار کرمانشاه و مشاهده خرابی های غیر قابل تصور وارده برساختمان های مسکن مهر در این ناحیه ابعاد فاجعه ای را که تا کنون مخفی مانده بود برملا کرده است. حال ساکنین مسکن مهر متوجه شده اند که بایستی معایب و کمبودهای آشکار در ساختمانها را که همواره مورد اعتراضشان بوده است فراموش کنند و به فکر خطر بزرگتر، یعنی سستی و غیر استاندارد بودن ساختمانها که تهدیدی دائمی به شمار میرود باشند.
شرکت ایرباس به علت ناتوانی ایران در تأمین فاینانسور برای خرید هواپیماهای ایرباس ۳۲۰، این هواپیما ها را به تازگی به کشورهای دیگری فروخته است. شرکت های ایر آسیا (مالزی)، ایر ایندیا (هند)، اویانا برازیل (برزیل) و سعودی عربین ایرلاینز (عربستان) از جمله خریداران ایرباس های ۳۲۰ ایران هستند. به نظر می رسد وزارت راه و شهرسازی با خرید سه فروند ایرباس پس امضای برجام، برای خرید بقیه ۹۷ فروند سفارش در یافتن فاینانسور با مشکلات جدی روبرو است. بسیاری از بانک ها، مؤسسات اعتباری، به دلیل سخرانی مخالفت ترامپ با برجام، حاضر به تأمین مبلغ فاینانس برای خرید ایرباس های مذکور در قرارداد با ایران نیستند. از سوی دیگر کنگره آمریکا هم طرح منع فروش بوئینگ به ایران را تصویب و آن را برای تصویب به سنا فرستاد که قطعا تصویب و به امضای رییس جمهور هم خواهد رسید.همه این شکست ها در حالی رخ می دهد که امضای قرارداد با سه شرکت بوئینگ برای خرید ۸۰ فروند هواپیما، ایرباس برای خرید ۱۰۰ فروند و ای تی آر برای خرید ۲۰ فروند هواپیما، از معدود دستاوردهای دولت روحانی در دوره پسا برجام محسوب می شد. از طرف دیگر پول نقدی که بابت خرید ۹ فروند هواپیمای قبلی به ایرباس و ای تی آر پرداخت شده قابل بازگشت نیست. پولی که می شد با آن بیش از ۳ برابر همین تعداد هواپیمای «نو» ی خریداری شده، هواپیماهای با عمر کمتر از ۵ سال خریداری کرد، که نه نیاز به فاینانسور داشت و نه مجوز اداره وزارت خزانه داری امریکا. بلکه هواپیمایی هما می توانست با قرادادی کاملا دو طرفه، چندین فروند هواپیمای پهن پیکر و باریک پیکر از شرکت های هواپیمایی معتبر دنیا خریداری کند.
احداث کارخانه سیمان در کشور غنا
بنابرگزارشات رسمی کلنگ احداث کارخانه تولید سیمان ایران در غنا با حضور محمود حجتی، وزیر کشاورزی ایران به زمین زده شد. این کارخانه ۳۰ میلیون دلاری سیمان در منطقه صنعتی داوا در شهر آکرا احداث خواهد شد و انتظار می رود در طی ۲ سال به بهره برداری برسد. ۹۰ درصد از سهام این کارخانه متعلق به طرف ایرانی است و ۱۰ درصد مابقی به غنا تعلق دارد. موافقتنامه احداث این کارخانه در جریان سفر محمدو باوومیا، معاون اول رئیس جمهور غنا به تهران در اوت ۲۰۱۷ به امضا رسیده بود. این کارخانه موجب تقویت تلاش های دولت غنا برای توسعه زیرساخت ها و صنایع غنا خواهد شد. باوومیا در دیدار با محمود حجتی، وزیر کشاورزی ایران گفت: ” برای تضمین توسعه یک کشور، وجود برخی ابزارهای توسعه ای کلیدی ضروری است و شما هم حتما با من موافقید که یکی از این ابزارها رشد زیرساخت هاست. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که ما نمی توانیم این ساختمان ها، کارخانجات و پل و جاده های زیبا را بدون تولید سیمان با قیمتی مناسب و در حجم بالا داشته باشیم”. نکته قابل توجه اینکه تولید سیمان در کشور در چند سال اخیر به دلائل مختلف قوس صعودی را طی کرده و از رقم ۶۰ میلیوت تن به حدود ۱۲۰ میلیون تن رسیده است. این درحالی است که به علت رقابت بین المللی صدور آن هم چندان آسان به نظر نمیرسد. در چنین شرائطی بجای اینکه فکری برای افزایش صادرات سیمان شود، برعگس با کمک به افزایش تولید داخل همان چند بازار محدود صادراتی را هم از دست میدهند. مورد دیگر ایجاد کارخانه سیمان در عمان که از خریداران سیمان ایران است میباشد.
مذاکرات پشت پرده برای حل ماجرای کرسنت
شرکت ملی نفت ایران و شرکت کرسنت پترولیوم در سال ۲۰۰۱ میلادی قراردادی برای عرضه روزانه ۶۰۰ میلیون فوت مکعب گاز از میدان فراساحلی سلمان ایران به شارجه امارات امضا کردند. اما این پروژه خیلی زود گرفتار دلال بازی و تخلفات مالی شد و به دعوای حقوقی تبدیل گردید. حال به گزارش پایگاه خبری دی نشنال، شرکت اماراتی دانا گاز اعلام کرد، در صورتی که شرکت ملی نفت ایران تمایل خود برای تحویل گاز به این شرکت از طریق خط لوله ای که تاکنون بلا استفاده باقی مانده است را نشان دهد، شرکت تابعه این شرکت، کرسنت پترولیوم آماده واردات گاز از ایران است. پاتریک آلمان وارد، مدیر شرکت دانا گاز در این رابطه گفت که برداشت من این است که ایرانی ها نشان داده اندآماده تحویل گاز هستند و ما هم آماده هستیم. باید قانع شویم که عرضه گاز مختل نخواهد شد و البته حتی اگر در مورد حجم و مدت عرضه گاز به ما اطمینان داده شود، باز هم ما باید قانع شویم. زنگنه وزیر نفت ایران قبلا گفته بود که شرکت ملی نفت ایران آمادگی خود برای صادرات گاز به امارات از طریق خط لوله را به شرکت کرسنت پترولیوم اطلاع داده است. وی همچنین افزود، حل و فصل این اختلاف حقوقی با شرکت ملی نفت ایران «در حال پیشرفت است» و شرکت منتظر نتایج داوری برای برآورد میزان خسارات وارده است.
توتال بدنبال بهانه برای عدم اجرای قرارداد است
در هفته های اخیر و همزمان با جدی شدن موضوع تحریم های جدید آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران (قانون کاتسا)، مدیرعامل شرکت توتال فرانسه در اظهارنظری، از احتمال ترک این قرارداد در صورت اعمال تحریم های جدید ایران سخن گفته بود. فریدون حسنوند رییس کمیسیون انرژی مجلس، با اشاره به خبرهای پراکنده در هفته های اخیر مبنی بر تعلل شرکت توتال فرانسه نسبت به ایفای تعهداتش در قرارداد اخیر با ایران (توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی) و تهدیدات مدیرعامل این شرکت برای ترک پروژه، اظهار داشت: ما از روز اول و حتی پیش از انعقاد قرارداد این دغدغه را داشتیم و نسبت به رفتار توتال با ایران و تجربه قراردادهای قبلی هشدار دادیم. لذا باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که روش ها و مکانیزم هایی که در اختیار ماست و می توانیم به وسیله آنها برخورد کنیم، به کار بگیریم و وزارت نفت از همین حالا این آمادگی را داشته باشد که در صورت عهدشکنی توتال و انصرافش از اجرای قرارداد، موضوع را در محاکم بین المللی پیگیری کند. وی با اشاره به تاخیر در اجرای قرارداد تصریح کرد: فکر می کنم توتال به دنبال بهانه ای برای عدم حضور است و تا الان هم عملا وارد کار قرارداد نشده است؛ وقتی قرارداد امضا می شود وارد مراحل مختلف اجرایی می شود اما توتال هنوز وارد هیچ مرحله ای نشده است. وی همچنین گفت: در اظهارات مدیران توتال این زمزمه دیده و شنیده شده است که گفته اند اگر احساس کنیم شرایط تحریم ها، شرایط نامناسبی است کنار می کشیم و اگر قرار است که بعدا خسارت بیشتری بدهیم، الان خسارت بدهیم بهتر است.
ضد و نقیض گویی در مورد تحریم بانک سپه در آلمان
از یک طرف گفته میشود که مقامات آلمانی، یعنی اداره نظارت مالی فدرال آلمان (بافین) اعلام کرده که فعالیتهای بانکی و تجاری بانک سپه در آلمان به علت نقض قانون اعتباری بانک متوقف گردیده، از طرف دیگر مسئولین در حکومت اسلامی این خبر را تایید نمیکنند. به هرحال سخنگوی بافین رسما اعلام کرد که یک اعتبار بانکی علیه شعبه بانک سپه در فرانکفورت اعمال شده است زیرا این نهاد قوانین یک سازمان تجاری را نقض کرده است. سازمان ملل متحد ، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در گذشته نیز بانک سپه را به خاطر نقشی که در فعالیتهای نظامی و امنیتی به ویژه در تهیه و خریدهای موشکی داشته است، تحریم کرده بودند، که در سال ۲۰۱۶ در چارچوب توافق نامه برجام لغو گردیده بود. وزیر سابق خزانهداری آمریکا گفته بود بانک سپه در شبکه تهیه و تولید موشکی نقش مالی محوری داشته است.
به این گویند مملکت بی صاحب
عفت رئیسی مدیر عامل اتحادیه زنبورداران در رابطه با واردات عسل میگوید: طبق قانون نظام بهره وری، واردات عسل و فرآورده های مربوط به زنبور عسل به علت مازاد تولید ممنوع است، اما اخیرا دربسیاری از سوپر مارکت ها عسل های خارجی بدون ذکر کشور مبدأ به وفور دیده می شود که مغایر با قانون است. او در ادامه میگوید: یکی دیگر از مشکلات، واردات غیرقانونی ملکه هایی است که بدون رعایت موازین قانونی قرنطینه شده اند و شناسنامه ای که اصالت آنها را تایید کند ندارند. این موضوع ذخایر ژنتیکی زنبور عسل را تهدید می کند و باعث بروز و گسترش بیماری های مختلف که در کشورمان وجود ندارد می شود. متاسفانه این ملکه ها با راه های متفاوت و چمدانی از کشورهای نزدیک به ایران ترانزیت می شوند.ملکه های وارداتی با قیمت های گزاف و سرسام آور با بزرگنمایی و تبلیغات نادرست به زنبورداران تحمیل می شوند. این گونه واردکنندگان وابستگی به این صنعت ندارند ولی سود زیادی به دست می آورند. بدیهی است این واردات زحمات ۳۰ ساله را در این حوزه تهدید می کند. از سوی دیگر پرورش زنبور عسل به حفظ ذخایر گیاهی کشور، جلوگیری از بیابان زایی و افزایش بهرهوری در باغات کمک میکند.رئیسی گفت: در حال حاضر ژل رویال از کشور چین با قیمت پایین و کیفیت پایینتر نسبت به ژل رویال ایرانی وارد می شود که زنبورداران نمی توانند با آن رقابت کنند. زنبورهای ملکه ای که از چین با قیمت ۱۰۰ دلار خریداری می شوند در ایران تا سه میلیون تومان به فروش می رسند.
با دعوت دوباره فالکائو به تیم ملی فوتسال برزیل، آقای گلی وحید شمسایی کاپیتان سابق تیم ملی ایران در دنیا به خطر افتاد.
به گزارش وبسایت ورزش برزیل، درحالی که رقابت های جام جهانی فوتسال سال ۲۰۱۶ در کلمبیا برگزارشد و تیم ملی برزیل در این مسابقات ناکام مطلق بود، فالکائو، بازیکن باتجربه سلسائو به طور رسمی از بازی های ملی خداحافظی کرد و به نظر می رسد با رفتن او از تیم ملی برزیل آقای گلی فوتسال جهان که سالهاست دراختیار وحید شمسایی است تا مدتها دست نخورده باقی بماند، اما با دعوت مجدد فالکائو به تیم ملی برزیل به نظرمی رسد این بازیکن در آستانه رسیدن به رکورد شمسایی قراردارد.
براساس این خبر، تیم ملی فوتسال برزیل قرار است طی روزهای جمعه و یکشنبه ۲۶ و ۲۸ آبان (۱۷ و ۱۹ نوامبر) در دو بازی دوستانه به مصاف تیم ملی کاستاریکا برود و سرمربی سلسائو برای این دو مسابقه از فالکائو دعوت به عمل آورد و این بازیکن با قبول این دعوت، دوباره به تیم ملی فوتسال برزیل بازگشت و اگر در این دو بازی موفق به زدن هفت گل شود با رکورد وحید شمسایی در فوتسال جهان برابری خواهد کرد و این یعنی پایان سلطه چندین ساله کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال ایران بر آقای گلی دنیا.
فیلیپه کوتینیو به ورزشکاران بین المللی پیوست که به کمک زلزله زدگان استان کرمانشاه آمده اند.
خبرگزاری تسنیم دراین باره نوشت: فیلیپه کوتینیو، بازیکن برزیلی و تاثیرگذار تیم لیورپول انگلیس با امضا پیراهن خود و اهدا آن به مردم زلزله زده کرمانشاه به یاری آسیب دیگان این حادثه ناگوار شتافت.
وی درباره این کار انسان دوستانه اعلام کرد که شاید این حرکت او کمکی بسیار ناچیز و کوچک برای این مردم باشد.
همچنین امیر سلطانی یکی از مدیر برنامه های ایرانی بازیکنان فوتبال که پیراهن اهدایی کوتینیو را دراختیار دارد دراین خصوص گفت: قرار است پیراهن این ستاره برزیلی تیم لیورپول را به دست علی دایی برسانم تا او این پیراهن را در یک مراسم به حراج گذاشته و عواید آن برای مردم زلزلهزده کرمانشاه هزینه شود.
رئیس کمیته بین المللی المپیک با ارسال پیامی با بازماندگان و آسیب دیدگان زلزله شدید استان کرمانشاه ابراز همدردی کرد.
وبسایت رسمی کمیته بین المللی المپیک، امروز جمعه، بیست و ششم آبان (۱۷ نوامبر) اعلام کرد: توماس باخ، رئیس آلمانی آی او سی، با ارسال پیامی به کمیته ملی المپیک ایران از وقوع زلزله مهیب در استان کرمانشاه ابراز تاسف و با بازماندگان این حادثه تلخ همدردی کرد.
در نامه ارسالی رئیس کمیته بین المللی المپیک به کیومرث هاشمی، رئیس کمیته ملی المپیک ایران آمده است:
با اندوه فراوان خبر تخریب و ضایعه وحشتناکی که زلزله به کشور شما وارد نمود، را دریافت کردم. تسلیت مرا به هموطنان خود از بابت فقدان عزیزانشان بپذیرید.
جنبش المپیک آمادگی دارد تا به هر نحو ممکن به ایران کمک نماید. ورزش میتواند نقش مهمی در بازسازی ملت شما داشته باشد و به مردم در عادی سازی زندگیشان کمک نماید.
به نمایندگی از کمیته بین المللی المپیک و کل جنبش المپیک، مراتب همدردی عمیق ما را در این لحظات دشوار پذیرا باشید.
با احترام،
توماس باخ
رئیس کمیته بین المللی المپیک
گردآورنده : هوشنگ انصاری
چاپ اول: ۲۰۱۷ (۱۳۹۶ش) لندن
طرح جلد: عبدالرضا طبیبیان
رویه آرایی: کمال خرسندی
ناشر: نشر مهری
در نخستین برگ کتاب آمده:
«تقدیم به خاوران ها – دهه ۱۳۶۰»
فهرست یک برگی درپس سخنی با خواننده و پیشگفتار و گاهشمار، آرای سیزده نویسنده ی معاصر را درباره عنوان بالا برگزیده و با جمع آوری نظر آن عده، اثر با ارزشی به ادبیات تبعید افزوده است.
آن گونه که در«سخنی با خواننده» آمده، این دفتر حاصل دوسال مطالعه وکار تمام وفت بوده و« انتخاب چکیده ای از هر کتاب» که گردآورنده توانسته این کار ضروری را به سرانجام برساند.
در پیشگفتار، شرایط سخت ومشقت بار زندگی کارگران و اعتصاب سال ۱۳۳۰ را، از قول یرواند ابراهامیان، آورده
همچنین جلوتر ازآن یعنی اعتصاب تکان دهنده کارگران شرکت نفت را در روز اول می ۱۳۲۵ که:
«دریک گردهمایی ۸۰۰۰۰ نفری درآبادان، یک سخنران زن، شرکت نفت را به باد اعتراض گرفت که آنچه صرف غذای سگ ها می کند بیش از دستمزدی است که به کارگران می دهد. و خواهان پس گرفتن صنعت نفت شد».
با چنین بررسی ها، زمینه های حادثه ی بیست و هشت مرداد را در دگرگونی های زمانه می گشاید.
گردآورنده، با گشت و گذاری صبورانه، به قصد جستجوی واقعیت ها و بازنگاری گذشته ها، به هرکتاب و کتابخانه سر زده. با تورق کتب داستان و رمان، با تمیز اثاری که با خرد وخرد گرایی، در تبیین دردهای جامعه، همدل وهم اندیشه ی مردم است ، با سبک وسنگین کردن روایت هریک، که صادق ترین و سالم ترین تاریخ نگاران زمانه ی خود هم هستند دراختیار مخاطبین قرار داده است.
براهنی در «رازهای سرزمین من» می گوید:
« اعتصاب هم که بطورکلی همیشه ی خدا درهرحکومتی خلاف مصالح مملکتی بود و اصلا خلاف شئون ملت ایران»
و سپس با حادثه ی اعتصاب ۱۳۳۰ اثرات و پیامدهای آن را روایت می کند:
«حسین علاء نخست وزیر ضمن اعلام حکومت نظامی مدعی شد که این اعتصاب «آتش جنگ طبقاتی را شعله ور ساخته و به این ترتیب پایه های جامعه را از درون ویران می سازد».
همو، با نگاهی تیز و دلسوزانه، فرهنگ غالب را به باد انتقاد می گیرد :
شیخ هم می گوید:
« اعتصاب حرام، عزاداری برای عزیزان حرام، بقولی که گفته می شود یک اصل اخلاقی دارد به جامعه دیکته می شود و آن اینست که خانواده ها به خود بقبولانند این عادت را که درعزای فرزندانشان شیون نکنند یقه چاک ندهند گیسو برنکنند».
اما درراه شهدای عرب دوران باستان، قمه زنی کنند حتا سراطفال معصوم یک ساله را نیز باآرایش و پوشش قربانیان بت ها، با قمه زنی خونالود در منظر تماشای عموم قرار دهند و به نمایش درآورند!
گردآورنده اثر به سبب بومی بودن و آشناتی به منطقه، روایتگر حوادث بسیاری ست که ازدیدگاه خیلی ها دورمانده، از آن جمله : از تخریب آرامگاه «سرباز گمنام» به بهانه توسعه ی خیابان و مسجد درشهر آبادان یاد می کند:
«جنب شیر وخورشید سرخ یک قبرستان قدیمی وجود داشت که یک ضلع آن مسجد و دبستان دولو و ضلع دیگر به موازات خیابان سده چند مغازه و انبار شرکت میوه وآرامگاه سرباز گمنام قرارداشت که آرامگاه سربازانی بود که در نبرد خرمشهر و آبادان درسوم شهریور ۱۳۲۰ درمقابل نیروهای متفقین جان باخته بودند. هرساله قبل از سال ۱۳۵۷ درشهریور ماه مراسمی توسط نیروی دریائی برسرمزار این جانبازان برگذار می شد. ولی درپایان جنگ آرامگاه را تخریب کردند» .
سپس ازکار بسیار انسانی و ریشه دار فرهنگی سفیر یا کاردار انگلیس یاد می کند که شنیدنی ست و بسی عبرت آموز در سنجش دو فرهنگ «ما و بیگانه ها» :
«وقتی سفیر یا کاردار انگلیس به آبادان می آید ومردگانشان را از قبرستان انگلیس ها در بریم آبادان با هواپیما ازآبادان می برند آن وقت وطن فروشان مزار سربازان این خاک و بوم را خیابان می کنند».
همو، پس از یاد آوری نمونه هایی از درد های کهن و مهلک زادگاه خود، دست مخاطبین را گرفته با آثار نویسندگانی که درباره حادثه ی بیست و هشت مرداد قلم زده اند آشنا می کند.
با روایت های احمد محمود که خود، ناظر و شاهد اوضاغ زمانه بوده شروع می کند:
احمد محمود یک دوره وقایع را در«غریبه و پسرک بومی»، «همسایه ها»، «مدار صفر درجه» وداستان «یک شهر» بیان می کند». و سپس با آوردن بخش هایی از آن ها، حوادث گذشته را در آیینۀ زمان با امروزیان درمیان می گذارد. بعنوان مثال :
در «غریبه و پسرک بومی» میتینگ انتخاباتی مجلس چهاردهم که اولین انتخابات آزاد ازسال ۱۳۰۴ بود . . . . . . . در«همسایه ها» زمان داغ ملی کردن نفت و زدن اتیکت کارگران نفت و راننده تانکرها به سینه خود: «صنعت نفت باید ملی گردد» و گفتگوی کارگران درقهوه خانه در «مدارصفر درجه اعتصاب سال ۱۳۳۰ درآبادان و«داستان یک شهر» دستگیری افسران، زندان، شکنجه و تیرباران افسران «جسدها را به کسانشان نداده اند؛ گویا جسدها را رو هم ریختن تو آمبولانس و بردن مسگرآباد» و تبعید دانشجویان افسری، و . . . ».
درویشیان در کتاب «سالهای ابری» کرمانشاه زمان قبل و بعد از کودتا وفقری که گریبانگیر مردم این شهراست و بزرگ علوی، ما را با کرمان و تهران سال های ۳۲ -۳۰ و حزب توده آشنا می کند. و نسیم خاکسار در«قفس طوطی جهان خانم». و محمود دولت آبادی «در روزگار سپری شده مردم سالخورده» و مهدی افشار نیک در «گود» به زورخانه ها و شعبان تاجبخش ها و حمله به خانه مصدق، بده بستان زورخانه ها و بوی گندی که از زورخانه ها بلند می شود . . . و غزاله علیزاده در«تالارها» و پرینوش صنیعی در«سهم من» و شهرنوش پارسی پور در«طوبا و معنای شب» و «مادرم بی بی جان» اصغر الهی و«سال های اصغر» ناصر شاهین پر، اسماعیل فصیح در «درد سپاوش» مروری برحواث کودتا و بعد از کودتا بیان می کند».
همو، از دردهای ناگفته و بسی سنگین مادران غافل نیست. دربسترمبارزات با مادران قربانیان همدل و همآواز با نویسنده ها احساس انسانی خود را نشان می دهد:
« دررمان های مورد اشاره، انگار هرکدام از نویسندگان زندگی مادران خود را به تصویر می کشند. و می توان گفت مادرها بطور وحشتناکی رنج می برند و زندگی سختی را سپری می کنند برای عزیزانشان»
پیشگفتار، با گفتاری از تخیلات در رمان نویسی شروع شده با اشاره به سلیقه ها و عقاید گوناگون براین باور است که : « ازطریق خواندن رمان ها، داستان ها و اسطوره ها می توان به درک عقایدی پرداخت که بر جهان حکومت می کند خواندن رمان روشی برای فکر کردن ودرک کردن برای تصورکردن است».
رُمان دایره خیال را گسترش می دهد. افق های تازه می گشاید. تغییرات متنوع رُمان زمینه های تازه و بازشدن دریچه های دیگر را فراهم می سازد. به غنای ادبیات ملت ها اشاره درست وآموزنده ای دارد:
«تاریخ واقعی هرملت، ادبیات آن ملت است»
گردآورنده، نگاهی دارد به تاریخ ادبیات معاصر کشور. مبداء آن را ازسال های ۳۰ – ۱۳۲۰ منظور کرده است. این واقعیت را نمی توان نا دیده گرفت که پس از شهریور ۲۰ تا کودتای ۱۳۳۲ زمینه های گوناگون فکری وسیاسی درجامعه پدید آمد. با وجود هرج ومرج و ناامنی با حضور قوای نظامی و اشغالگر روس و انگلیس در کشور و تعویض سلطنت، فضای سیاسی کشور به شدت تکان خورد. آزادی روزنامه ها و احزاب گوناگون وچه بسا مخرب
نشانگر، رهایی از قلاب و غل و زنجیر زندان بود. و همچنان که از زندان «اندیشه و تفکر» آزادی ۵۳ نفر وراه اندازی حزب توده و دیگراحزاب و سا زمان های سیاسی دیگر، مسائل تازه ای را مطرح کرد که برای مردم تازگی ها داشت. بساط رنگین روزنامه فروش ها و نشر کتاب های گوناگون، مردم و به ویژه جوانان را مجذوب کرد. آن دوازده سال پرهیاهو و سراسرشتاب زده، با همه ی آفت ها دریچه های تازه گشود. مردم را روزنامه خوان وجوانان را با کتاب و کتاب خوانی آشنا کرد. روشنفکر برسر زبان ها افتاد. هر روزنامه خوان حامل چنین مدعا گردید. با این حال ، بذر ادبی و سیاسی در سراسر خاک کشور پراکنده و درحال شکفتن بود. نیاز به آبیاری داشت. در بستر تشنگی جامعه، آدم های لایق هم تولید می شود. این مهم اجتماعی را به درستی یاد آورشده است. می نویسد:
«اگر درسال های ۳۰ .۱۳۲۰ بیشتر توان نیروهای روشنفکری صرف احزاب و مطبوعات می شود، دراین دوره به سوی خلاقیت های ادبی و هنری جریان می یابد، در حقیقت، « هر نسلی کم و بیش همان تعداد آدم با هوش را تولید می کند. آنچه تغییر می کند رابطه بین استعداد های نسل نو با امکاناتی است که شرایط اجتماغی و تاریخی دراختیار می گذارد»
هریک از راویان این دفتر ازهنرمندان وبیداران زمان هستند و سروکارشان با قلم و نوشتن است. بدون تردید برخی ها به جرم داشتن همین شغل و سبک زندگی، با قلاب و زنجیر زندان و تبعید آشنا شده اند. چهره واقعی حکومت ها را دیده و لمس نموده اند. در گذر از کوران تجربه هاست که این طیف اجتماعی را امین ترین وسالم ترین تاریخ نگاران باید شمرد. با اعتماد به نفس، روایت ها یشان را چدی گرفت.
«به قول سیمین دانشور هرهنرمندی یکپا مورخ است. منتها تاریخ نویس دل آدمی درزمانه خاص».
انتخاب این روش بررسی در مسائل تکان دهنده پیچیده ملی – سیاسی و پُرهیاهو، مانند حادثه بیست وهشت مرداد، هشیاری گردآورنده را توضیح می دهد. براین باورو اعتماد است که خواننده در برگ برگ این دفتر با حوادث گذشته و چه بسا فراموش شده ها رو به رو می شود.
باعنوان «جاذبه داستان نویسی ایران» اشاره ای دارد به این که در «فاصله سال های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷بیش از پنجاه نویسنده جوان نخستین کتاب های خود را منتشر می کنند» و سپس ازنویسندگان زن می گوید و«خلق آثار داستانی» آن ها. ازسیمین دانشور. گلی ترقی . مهشید امیرشاهی شهرنوش پاسی پور. میهن بهرامی و غزاله علیزاده «درآثار حدیث نفس گونه شان زندگی دورنی [درونی] پرمایه ای را به نمایش می گذارند»
به احتمال زیاد همان دوران سرآغاز عصیان زنانه برعلیه ادبیات مردسالانه ی ریشه دار تاریخی ست که تا به امروز ادامه دارد. آخرین اثری که دراین باره خواندم : کتاب «از آینه بپرس» نوشته ی خانم شهلا شفیق است که به تازگی ها وسیله ی نشرباران درسوئد منتشر شده با زبان سنجیده و تیز و بی پروا!
به روایت از احمد شاملو می گوید:
« تولد شاهکارهای ادبیات نوین ما بسی پیش از دهه چهل تا پنجاه آغاز شده است . . . ازاواخر نخستین دهه قرن هجری شمسی حاضر(۱۳۰۱ تا ۱۳۱۰) و نه تنها دهه ۴۰ تا ۵۰، آثاری درشعر و ادبیات فارسی به وجود آمده است که در سراسر جهان نظیری نداشته است. . . . هرچند ادبیات این دوره ادامه پیشروترین سنت های هنری است. اما بهترین آثار، محصول تلاش نویسندگان برای رهایی ازقالب «نوع» های متداول و درانداختن طرح های زیبا شناختی نو است. دهه ۱۳۲۰ دهه داستان کوتاه بود، اما در دهه ۱۳۴۰، رمان مهمترین بخش ادبیات منثور ما را تشکیل می دهد».
همو، سپس از ساعدی، نویسنده «عزاداران بیل» ار«تنگسیر» و «سنگ صبور» صادق چوبک و «نفرین زمین» آل احمد و «از روزگار رفته حکایت» گلستان و «شازده احتجاب» گلشیری و دولت آبادی که آثار رئالیستی نیرومندی را درباره روستائیان خراسان می نویسد. «سووشون» دانشور، . . داستان های صادقی« سنگر و قمقمه های خالی» رمان های چون «همسایه ها» ی محمود و «دل کور» فصیح، «سگ و زمستان بلند» پارسی پور و «شب هول» شهدادی به ادبیات ایران جلوه تازه ای می بخشد و موجد دگرگونی های مهمی درآن می شوند».
گردآورنده اثر پس از پیشگفتار با عنوان گاهشمار، از افتتاح پالایشگاه آبادان در تا ریخ ۱۲۹۱ تا روز امضای قرارداد نفت با کنسرسیوم درشهریور ۱۳۳۳ جدول مفیدی در سه برگ تنظیم ودراختیار مخاطبین قرارداده. جدول تاریخ وقایع مربوط به شرکت نفت ایران و انگلیس ، اعتصاب های کارگران، شروع مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و دادگاه لاهه و حوادث برخوردهای مربوطه و باقی قضایا را برای خواننده روشن می کند.
درتنظیم گفتار نویسنده های این اثر، مآخذ و منابع روایت ها به دقت ذکر شده است. مستند بودن روایت ها تآیید اعتبار متن کتاب است. اجرگردآورنده و یارانش مستدام باد.
نویسنده ها: ناصرمهاجر- مهرداد باباعلی
ناشر: نشر نقطه. امریکا. اروپا
طرح: خاور
روی جلد وبرگ آرایی: بنفشه مسعودی
چاپ اول: انتشارات مجله ی آرش. امریکا ۱۳۹۴
چاپ دوم: آلمان زمستان ۱۳۹۵
درآغاز کتاب فهرست دوبرگی اهمیت موضوع متن و دقت دونویسنده را یادآور می شود. عناوین گوناگون فضای هولناک دادگاه نظامی، بیم وهراس قلاده و زنجیرهمراه ناله وفریاد شکنجه گاه ها زیر پوستت می خُلد؛ ازدرون سیاهی ها، زمزمه ی امید به آزادی دگرگونت می کند به پیشوازش می روی.
پیشگفتارها، افق واقعیت ها را گسترش می دهد. آرام آرام دلهره ها را می زداید. با غم و اندوه سنگین، به نیروی بیداری و حقانیت ” قلم”، یادبود ها از زیر گرد وغبار گذشته ها سر می کشد. فراموش شده ها در خیال، با نور رنگباخته از امید، می دانی که فریب تکراریست، دار و طناب را به گودال تسلیم می راند.
روایت هریک از بیداران زخمی و صدای پرویز قلیچ خانی با آن صفای باطن و بی پیرایه همیشگی ش “درچرائی دفتر”، دلگیر، اما صبور وآرام می گوید :
برو جلو بخوان! بخوان! قصه ی سرگذشت نسل های گم شده را بخوان! تکرارهای تاریخی را. روایت بار امانت را. میراث کهن و کهن سال این سرزمین نفرین شده را.
از دستگیری تادادگاه نظامی
بررسی آگانه ازپیش زمینه های سیاسی و نقش فعالیت های گروهی ازپیشگامان به گسترش مبانی دموکراسی ست، و رهائی ملت از استبداد دوران. در زمانه ای که کشوردرحال دگرگونی واکثریت مردم، برای درک شعور درست از آزادی و دموکراسی نیازمند رهبران فکری بودند. با توجه به حضور بساط گسترده “سنت” باعوامل ریشه دار، درحالی که سازمان های محکم و پُر قدرت همه طبقات جامعه را درچنگ خود و خودی ها داشتند، رخنه کردن در چنان حصار کار آسانی نبود.
بااین حال تلاش پیگیرانه ی مبارزان جوان چشم وگوش خیلی از سنتگرایان را گشود. پایه های سنت را در اذهان سست کرد به ویژه قشر جوان.
شکل گیری و رونق گرفتن آرمان های سیاسی وفرهنگی گوناگون چه بسا درتضاد با هم درآن فضای ملتهب اجتماعی، غیرمنتظره نبود. درهردگرگونی اجتماعی و سیاسی، این گونه مجادله ها و بهمریختگی ها از روایت های مستند تاریخ ملت هاست .
درهمین مقوله جا دارد سخن درست وسنجیده ی دوست عزیز محمدرضا شالگونی را بیاورم که رقم زن بخشی ازآمال و آرزوهای خونالود نسل های پس از شهریور ۱۳۲۰ گردید:
« اکنون پس از چند دهه بهتر می توان دید که معضل بزرگ مارکسیست های ایران این بود که مرجع فکری شان عمدتا (وحتا می شود گفت انحصارا) مارکسیسم روسی گذشته ازصافی دوره تسلط استالین بود وتازه همین منابع فکری نیز دردهه های پس ازشکست کودتای ۲۸ مرداد، درنتیجه ی آمیختگی با ملی گرایی مصدقی، تاحدودی جاذبه وتأکیدات طبقاتی خود راازدست داده بود». بنگرید ص۳۲۴
در رژیم گذشته روزنامه ها ومجلات وکتاب خوانی و سینماها و گسترش سایرنهادهای هنری و سرگرمی های نوپا در تغییر روحیه ی جوانان امید آفرین بود. درکنار مراکز فساد و شرب ولهوولعب وهرگونه بساط تفریح موردعلاقه ی مردم دردسترس بود اما، غیرشرعی! مسجد و منبر هم دایربود. ولی حکومت هرگز دینی نبود. نه تنها روحانیت، هردستاربندی از احترام ویژه ای برخوردار بود.
جمع آوری مستندات ومصاحبه با صاحب نظران معتمد، توسط دونویسنده با سابقه نیک، درتأیید صحت وسلامت متن روایت هاست. تلاش ها نشان می دهد که آن دو با دقت کامل وقایع زمانه ی تحول و پُر التهاب را بازنگری کرده، تصویر درست حوادث آن سال های سپری شده را با اطمینان دراختیارعموم گذاشته اند. خدمات و زحمات شان جای سپاس دارد.
درزمان برگراری کنفرانس بین المللی حقوق بشر درتهران، که دراریبهشت ۱۳۴۷ برگزار شده، خانم جزنی، تصمیم می گیرد نامه شکوائیه ای به نمایندگان حقوق بشربنویسد و واقعیت وضع زندانیان سیاسی را به گوش نمایندگان حقوق بشر برساند. به سراغ دکترهدایت متین دفتری می رود:
«به رغم آن که چند هفته بیشتر، پایوران ساواک از او زهر چشم گرفته بودند».
با این حال ایشان بدون کمترین واهمه نامه ای به انگلیسی، خطاب به نمایندگان حقوق بشر تنظیم نموده وضع نا به سامان زندانیان سیاسی را، آنگونه که بوده به اطلاع آن ها می رساند. با چاپ وآماده شدن نامه در برگ های زیاد، نامه ها را توی پاکت گذاشته، همراه یکی ازدوستانش خانم صدیقه در پوشش و آرایش مهمانداران، وارد محل جلسه شده پاکت ها را روی میزها می گذارند وفوری محل را ترک می کنند. با این که مأموران ساواک متوجه متن نامه ها شده واز روی میزها برمی دارند، اما دیرشده بود نامه به دست نمایندگان می افتد:
«نامه روشنگرانه و اعتصاب غذای قهرمانانه ده زندانی سیاسی در رسانه های داخلی و بین المللی بازتابی نیافت و جریان های سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور را به جنب وجوش انداخت».
از نمایشی بودن آن کنفرانس درتهران سخن رفته و همزمانی اش با انقلاب سفید شاه که :
«درپهنه ی بین المللی ونیز تبلیغاتی، بیش و کم کامیاب بود. اما درنگاهی تاریخی، گذرگاهی شد وپیش درآمد دوره ی نوینی از بیدادگری و سرکوبی سیاسی آزادیخواهان و ناهمسازان با طرح برنامه های مدرنیزاسیون شاه. وجدان های بیدار وآگاه خیلی زود دریافتند که مردم ایران نه تنها از حقوق سیاسی برخوردار نیستند که ازشآن اجتماعی و کرامت انسانی نیز بی بهره اند.
دادگاه جزنی و یارانش آستانه ی بیداری بود».
در عناوین :
کارزار کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی، محاکمه، دادگاه نظامی درآئینه ی رسانه های جهانی، فرجام، بازنگری دو دفاعیه به زبان قانون، نهادها، سازمان ها وجنبش های درحال گذار دهه ی چهل، جناح چپ دموکراسی یا جنبش نوین کمونیستی و دفاع حقوقی، دفاع ایدئولوژیکی با دفاع حقوق سیاسی.
هردونویسنده، درگفتارهای بالا بیداری نسل جوان را با بازخوانی حوادث آن سال ها هدف قرار داده و دنبال می کنند. کاری بس آگاهانه وضرورت زمان. با تمیز این که حکومت، هرگونه رشد فکری و اندیشۀ نوخواهی را در قلاب تحجر به بند کشیده و می کشد، با مطرح کردن نیازها و درخواست های ساده ومعمولی دانشجویان، درکنار نقل حوادث، ماندگاری مطالبات عادی و تکرار مشکلات تاریخی جامعه را توضیح می دهند.
با کمال تأسف درهردو رژیم پاسخ این گونه تقاضاهای عادی به دادگاه های نظامی، سرکوب و زندان و اعدام دانشجویان آگاه منتهی شده است.
گفتن دارد که این بخش کتاب، نشانگرفصلی ازتاریخ اجتماعی – سیاسی کشور دردهه چهل است که دگرگونی های بهمن ۵۷ را فراهم آورد. نگاه منصفانه ی نویسندگان به این بخش، از خواندنی ترین برگ های این اثر است که می باید به دقت خواند.
قبل ازبستن بررسی این بخش، دریغم آمد که سخن عبرت انگیز شادروان جزنی را که در: «بازنگری دو دفاعیه به زبان قانون» دردادگاه نظامی آورده است، بگذرم و نیاورم!
«متآسفم که داریم به عهد شاه شهید بر می گردیم. درآن عهد کلمات “قانون” و”قانونی” جرم شناخته می شد و وقتی می گفتند فلانی قانونی شده، یعنی سرش به تنش زیادی می کند! اما سرانجام انقلاب مشروطیت ایران قانون و قانونی را برمسند حکومت نشاند. آیا امروز کلمه ی “سیاسی” و “سیاست” دارد همان وضع قانون و قانونی را پیدا می کند وکسی که از آزادی و حقوق مردم و از سیاست و قانون اساسی حرف بزند باید سال ها در زندان بماند؟».
گفتار دونویسنده به پایان می رسد.
دفاعیه ها
شامل: دفاعیه در ردصلاحیت دادگاه نظامی بیژن جزنی
متن آخرین دفاع در جلسه دوازدهم دادگاه بیژن جزنی
نقض تحقیقات و رد صلاحیت دادگاه بدوی حسن ضیاء ظریفی
آخرین دفاع دردادگاه بدوی حسن ضیاء ظریفی
دفاعیه های هردو قربانی، محکم وقانونی وحق طلبانه است. برحسب صریح قوانین مشروطه محاکمه آن دو دردادگستری باید انجام می گرفت ونه دردادگاه نظامی. اما چون پیشاپیش محکومیت این گونه مخالفان معترض به تصویب مقامات رسیده، محکومیت قطعی ست! بین مردم دادگاه های فرمایشی بی جا برسر زبان ها نیفتاده؟ حکمتی باید در کار بوده باشد تا چنین ضرب المثلی صدق پیدا کند! به هرصورت محکومیت این قبیل مجرمان، درجوامع سنتی از قبل تعیین می شود. با ختم دادگاه و رآی قاضی های نشاندار جلادان مزدور با بازیگرانی ماهر درکسوت پرچمداران عدالت حکم دادگاه را اجرا می کنند!
نه سروصدای معترضان و جگر گوشه ها و طرفداران قربانیان را گوش شنوایی هست و نه فریاد حقوق دانان و حقوق بشری ها که پایبند قانون هستند.
درعنوان یک دیدار به قلم ناصرمهاجردرگفتگو باخانم مهین جزنی، ازتهدیدهای تیمسارمقدم و تیمسار فرسیو، سخن رفته آن هم زمانی که ویلیام ویلسن درتهران بوده (شرح زندگی این حقوقدان وشخصیت برجسته انگلیسی باعنوان: «زندگی نامه ویلیام ویلسن» دربرگ ۱۸۱آمده وبا تجلیل ازاویاد شده است)
کار سرفرازانه ای که هردو نویسنده بایادآوری ازاین حقوقدان ادای دین کرده اند.
یادآوری کنم که درمصاحبه ها وگفتگوهای خانم میهن جزنی با ناصرمهاجر، نکات تازه ای امده که مخاطبین را، بهتر و بیشتر با جزئیات و کیفیت دادرسی ها آشنا می کند.
عنوان هتل کاسپین، مصاحبه ای ست که ناصرمهاجر با آقای دکترهدایت متین دفتری انجام داده و درباره نخستین دیداراو با آقای ویلسن درخانه مهین، درحالی که :
«یکی دو اتومبیل ساواک دراطراف خانه ایشان به چشم می خوردند»، مذاکره بین آن دو حقوقدان و مسائل جنبی سخن رفته است.
گزارش های «بتی اشتون. لوئیجی کاوالیبری (۱و۲) و گزارش هانری گاریدو.
عنوان : مرا وصال ملاقات آن زمان باشد
شامل سه گفتگوی ناصرمهاجر با مجید کیانزاد است. که شرح برنامه ریزی فرار اززندان و شکست أن طرح را شرح داده است:
در اوایل فروردین ماه ۴۸ یعنی درشب صفر، رفقا با آمادگی کامل در حالی که صورت های خود را برای استتار سیاه کرده بودند، آماده ی اجرای برنامه شدند. ازنظر زمانی شبی درنظر گرفته شده بود که به علت نبودن ماه درآسمان تاریکترین شب باشد. سعید به اتفاق رفقا سرمدی و سورکی ازدرهای مربوطه گذشتند و خود را به پشت بام رسانیدند».
اتفاق بدی رخ می دهد. سورکی که مرض قلبی داشته به علت حمله ناگهانی ازحال رفته و زمین می افتد . . . همچنین «تعویض ناگهانی وغیرقابل پیش بینی افسرنگهبان زندان به علت وضع حمل زنش موجب می شود که وجود رفقا درخارج از زندان کشف شود و فرار با نافرجامی رو به رو گردد». شکنجه وآزار وتبعید آن عده ازسرگرفته می شود.
وسرانجام جان عده ای جوان جستجوگر و تحصیل کرده با آرزوهای های بزرگ در مسلخ قدرت پایمال می شود.
درپایان نامه هایی از م شالگونی . اصغر ایزدی. مهرداد باباعلی. بیژن جزنی به یک دوست. مهدی سامع باعنوان چند نکته به ناصر مهاجر. و حرفی مختصر درمعرفی یک کتاب به زبان قانون از نسیم خاکسار. کتاب شناسی و نمایه کتاب به پایان می رسد.
نود و نه سال قبل و در روز یازدهم نوامبر سال ١٩١٨؛ عاقبت کابوسی چهارساله؛ که به بزرگترین جنگ تاریخ شهره شده پایان یافت.
جنگی که در پی یک ترور یک سویه اتفاق افتاد و در کوتاه زمانی؛ قدرت های بزرگ و دودمان های سلطنتی بسیاری را به جان هم انداخت. اتفاقی که از جوانب بسیاری حائز أهمیت تاریخی ست و هنوز و از پس عبور صد سال؛ مستلزم تحقیق و پژوهش بسیار و بسیار.
این جنگ نقشه جغرافیا و نمودارهای قدرت و ثروت را در چهارسوی دنیا تغییر داد و برای نخستین بار پس از رونق گرفتن علوم انسانی و پایه های تمدن و تعقل در سده های بعد از رنسانس؛ دیگر بار طبیعت درنده خو و توحش آدمیزاد را عیان کرد.
در این جنگ برای نخستین بار (در عصر معاصر و به گونه ای در تمام تاریخ) غیر نظامیان در مقیاس وسیعی قربانی جنگ شدند و دامنه آتش و دود از جبهه های جنگ فراتر رفت و شهر ها و خانه ها و زندگی های معمول را نشانه گرفت.
شیوه های نوین جنگی که پیشتر در حد تئوری و موضوع کلاس های نظام بودند؛ جامه عمل به تن کردند و خاکریزها و سنگرها به شیوه های جدیدتری سر و سامان گرفتند.
نیروهای هوایی و استفاده از جنگ افزارهایی که با آسمان پیاما ها حمل می شدند و همچنین؛ نخستین استفاده از بمب های شیمیایی در همین جنگ صورت گرفت.
از این آمار و گفته های کلی هم که عبور کنیم؛ می ماند آبادی هایی که به عبور ایام جان گرفتند و صاحب هویت شدند؛ خیابان ها و کلیساها و إماکنی که از پس صدها سال زیستن؛ بستر زندگی و شور و شوق و غم و دلتنگی و همراه و همپای انسان شده بودند… همان ها که در اعجابی بسیار غمگنانه در کوتاه زمانی بدل به خاک و نیستی شدند و چنان که گویی؛ بودنی نبوده از آغاز.
و قربانی دیگری که صد البته؛ هم از قصر و شوکت شاهان گران تر بود و هم از رفاقت شهرها و آبادی ها؛ هم از تاریخ مرزها و سنتها و هم از نام رومانوف ها و عثمانی ها؛ : «جادوی بی قیمت حیات ».
در این جنگ هم مثال تمامی دیگر درگیری های میان آدمیزاد؛ بسیاری از زنان و مردان و کودکان؛ بی انتخاب خودشان؛ از حق مسلم زیستن محروم شدند و بی آنکه آرمان و یا حتی تعریفی از آزادی و دفاع و ناموس و وطن و … در سر داشته باشند؛ قربانی زیاده خواهی و بی عدالتی اهل قدرت و زبان بی منطق جنگ شدند.
به اینها همه علاوه کنید؛ مرگ هزاران عشق و انتظار آن همه زن و کودک در خانه نشسته که آرزوی در آغوش گرفتن مرد خانه را با خود به گور بردند و نابودی هزار «زنده» دیگری که نعمات زمین را از همیشه ی تاریخ با آدمیزاد شریک بوده اند. از آن همه حیوان خانگی؛ تا جنبندگان در آب و دریا که همه و همه بی هیچ دفاعی؛ جز از مرگ چاره ای نداشتند.
در ادامه این صفحه یادبود؛ عکس هایی ماندگار از این رویداد تلخ را آماده ی نمایش کرده ایم؛ باشد که در این روزگار که بوی جنگ طلبی و دعوا؛ از خاور تا باختر را گرفته؛ هر یک به سهم خود با مرور این کلمات و تامل در عمق این تصاویر؛ گامی در جهت دور شدن از جنگ برداریم و در پاس داشتن حق حیات و سلامت مادر طبیعت بیشتر از قبل بکوشیم.
سگی ملبس به جامه رزم سربازان آلمانی – ۱۹۱۵
دفن اسبهای مرده در جریان جنگ
سربازهای کشته شده رومانیایی
کلیسایی ویران شده، بدل به پناهنگاه موقت سربازان مجروح آمریکایی شده است
سربازان هندی در خدمت ارتش فرانسه
مادر و کودکی در فرانسه ماسک ضد گاز پوشیده اند.
سرباز بریتانیایی در دهانه توپ ۳۸ کالیبر
پیاده کردن اسبی در ترکیه، به عنوان تجهیزات جنگی ارتش اتریش – مجارستان
یک فرمانده فرانسوی کنار گورستانی ایستاده که سربازان کشته شده در خط مقدم در آن مدفون شده اند.
توپچی کشته شده ی آلمانی یک هفته پیش از پایان جنگ – ۴ نوامبر سال ۱۹۱۸
سربازانی پشت سنگر حین نامه نوشتن برای خانه.
اعلام ترک مخاصمه در یازدهم نوامبر سال ۱۹۱۸، در حین جشنی عظیم در فیلادلفیا، جمعیتی از هزاران گرداگرد، تندیس المثنای آزادی در خیابان براد جمع شده اند تا پایان جنگ را جشن بگیرند.
یک تفنگدار دریایی، زنی را در جریان رژه بازگشت به وطن، در پایان جنگ جهانی اول می بوسد.
توضیح تیتر:
تیتر فوق مصرع نخستین از سروده ای بلند است که محمد تقی بهار أدیب و شاعر ایرانی در نکوهش جنگ و مدح صلح ساخته است. اگر از جمله ی کنجکاوان و اهالی پی گیر ادبیات هستید؛ می توانید نسخه ی کامل این سروده ی به غایت آموزنده و فکر برانگیز را در دیگر صفحه ی بخش فرهنگی خبرنامه ی خلیج فارس دنبال کنید.
بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
مرد رویاهای من
نویسنده: دوریس دوری
مترجم: علی عبداللهی
ناشر: کتابسرای نیک
تعداد صفحات: ۷۹ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
دوریس دوری نویسنده کتاب «مرد رویاهای من»، یکی از شاخصترین نویسندگان زن کشور آلمان است. وی برنده جایزه ارنست هوفیشتر و جایزه بتینا فون آرنیم مجله بریگیته است. این نویسنده پرکار، در سال ۱۹۹۹، اولین رمانش را با نام «حالا چه کنیم؟» منتشر کرد. از این نویسنده آثار پرفروشی منتشر شده است، از آنها میتوان به «آنها از من چه میخواهند؟»، «برای همیشه و تا ابد»، «آیا من زیبایم؟» و «پیراهن آبی» اشاره کرد.
نوشتههای دوریس دوری دارای متنی لطیف و زنانه است. نمونه بارز این توصیف را میتوان در داستان «مرد رویاهای من» یافت. «مرد رویاهای من» بیانگر تلاش زنی است در جستجوی خود به بهانه یافتن مرد رویاهایش؛ زنی احساساتی که به خاطر شرایط زندگی مبتذلش احساس تهی بودن میکند و در تلاش برای گریختن از آن است. او در این میان دلبسته مردی آس و پاس و کثیف میشود؛ عشقی یک طرفه و با خیال اینکه از ابتذال زندگی معمول خود بگریزد.
داستان، ما را به آمریکای لاتین، پرو و ویرانههای ماچوپیچو میبرد، تا با شخصیتهای داستان تمدنی عظیم اما ویرانه آشنا شویم و تکامل دو فرد را از دو زاویه نظاره کنیم.
نویسنده در داستان «مرد رویاهای من» با زبانی عینی و تصویرگرا سخن میگوید نه سخنانی پیچیده و تحلیلی، نویسنده سعی دارد تا خواننده اتفاقات داستان را همچون فیلمی در ذهن خود متصور سازد.
دوریس دوری، در این کتاب، ما را به پانصد سال قبل، در آثار نقاشان ایتالیایی در فلورانس، در دربار مدیچیهای معروف میبرد تا از این رهگذر، پیوند گذشته و اکنون و دغدغههای پایان ناپذیر بشری را نظارهگر باشیم.
یولیسس و عربی
نویسنده: جیمز جویس
تصویرگران: «رابرت بری»، «جاش لویتاس»، «دیوید لاسکی» و «آنی ماک»
مترجم: شهریار وقفی پور
ناشر: چترنگ
تعداد صفحات: ۵۲ صفحه
قیمت: ۱۷ هزار تومان
جیمز جویس، نویسنده پرآوازه ایرلندی، از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. جویس با مجموعهداستان «دوبلینیها» (۱۹۱۴) پا به عرصه نویسندگی گذاشت. داستان کوتاه «عربی» از این مجموعه جزء تأثیرگذارترین آثار او، روایت ارزشها و نگرانیهای انسان در قرن بیستم است. او یولیسس را به عنوان ستاره درخشان کارنامه خود و بزرگترین رمان قرن بیستم ثبت کرد. یولیسس روایت یک روز تابستانی همراه با استیون دِدالوس، لئوپولد بلوم و مالی بلوم است.
این اثر از مهمترین آثار نوشتهشده با تکنیک جریان سیال ذهن است. جویس با به کارگیری متدهای زبانی و ادبی به گونهای متفاوت، به خلق دنیایی جدید از کلمات دست زده است. از این رو آثار وی همواره جزء دشوارترین کتب ادبی محسوب میشود و به سبب این دشواری بسیاری از لذت مطالعه آنها محروم ماندهاند.
در همین راستا رمانهای مصور به مطالعه سادهتر این آثار بدون تغییر در متن اصلی کمک میکند. نشر چترنگ آثار برجسته و کلاسیک جهان را به صورت رمان مصور، ترکیب متن و تصویر، منتشر کرده است و عنوان کرده که در تلاش است تا با رواج این گونه ادبی، مطالعه آثار کلاسیک را برای مخاطبان مطبوعتر سازد.
گنج نامه (داستان های گنج نمکی)
نویسنده: احمد اخوت
مترجم: فرشاد رضایی
ناشر: نشر افق
تعداد صفحات: ۱۴۴ صفحه
قیمت: ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان
این کتاب ۳ داستان از نوشته های ویلیام فاکنر را در بر می گیرد که همگی شان درباره گنج هستند. نام کتاب هم به همین دلیل گنج نامه گذاشته شده است. اصطلاح گنج نمکی، ریشه در جنگ داخلی آمریکا دارد. در آن زمان این ضرب المثل بین مردم متداول بود که «نقره هایت را چال کن و هرچه گیرت آمد، بخور!»
یکی از داستان های کتاب، «طلا همیشه نیست» با همین عنوان در زمان حیات نویسنده و توسط خود فاکنر منتشر شد و اکنون در مجموعه داستان هایش چاپ می شود. داستان «گنج» هیچ گاه به اسم خود نویسنده چاپ نشد و تنها به صورت جزئی از یک رمان منتشر شد؛ بار اول در رمان دهکده و مرتبه دوم در قالب فصل دوم رمان «اسب های خالدار». این ترجمه، این امکان را به داستان مذکور داده که برای اولین بار به اسم خود فاکنر چاپ شود. داستان سوم کتاب هم با عنوان «عمه مولی» یک اثر ترجمه – تالیفی است. یعنی در اصل، در مجموعه «موسی نازل شو» به صورت پراکنده چاپ شده است. این داستان توسط فاکنر در قالب داستان بلندتری با نام «آتش و اجاق» آورده شده است.
علاوه بر داستان ها، ۲ پیوست هم در این کتاب چاپ شده و عناوین مختلف کتاب به این ترتیب است:
سرآغاز، گاهشمار زندگی و آثار ویلیام فاکنر، گنج نمکی، گنج، طلاه همیشه نیست، عمه مولی، پیوستی بر لوکاس بوشام، رهنمودهای ویلیام فاکنر درباره داستان نویسی.
همه مقدمه هایی که برای داستان ها نوشته شده اند، به علاوه سرآغاز، گاهشمار و گنج نمکی به قلم احمد اخوت نوشته شده اند و ۳ داستان «گنج»، «طلا همیشه نیست» و «عمه مولی» نوشته های فاکنر هستند. داستان های کتاب از نظر مضمونی دو وجه دارند؛ اول موضوع گنج قلابی است و وجه دوم، ریشه در این رباعی خیام دارد: «آن قصر که جمشید در او جام گرفت….»
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
لوکاس در تاریکی هم کاملا می دانست باید از کدام مسیر برود و راهش چگونه است، چون در همین مزرعه به دنیا آمده بود، آن هم بیست و پنج سال پیش از ادموندز که حالا مالکش بود.
روی این زمین کار کرده بود، تقریبا از وقتی که دیگر آن قدر بزرگ شده بود که می توانست خیش را سرپا نگه دارد و کار کند. از بچگی و نوجوانی تا وقتی مرد شد، در سرتاسر این کِشتگاه شکار کرده بود. بعد دیگر دنبال شکار نرفت، نه اینکه چون دیگر مرد شده بود شب ها یا روزها نمی توانست دنبال شکار برود، بلکه بیشتر به این خاطر که احساس می کرد شکار خرگوش یا ساریگ در شان و منزلتش نیست و برایش افت دارد. او حالا نه تنها پیرترین کارگر مزرعه بلکه مسن ترین فرد زنده در کِشتگاه ادموندز بود، یعنی پیرترین زاد و رود مک کاسلین. بماند که در چشم هم ولایتی هایش او نه از خاندان مک کاسلینِ بزرگ بلکه ثمره یکی از برده های مک کاسلین بود؛ تقریبا هم سن و سال آیزاک مک کاسلین که به لطف حمایت مالی روت ادموندز و پولی که به او می داد در شهر زندگی می کرد و اگر حق و عدالتی در کار بود او، لوکاس، الان باید مالک زمین و همه دارایی هایش می بود، اما افسوس که مردم از این ها خبر نداشتند و نمی دانستند که پدربزرگ همین لوکاس، یعنی کاس ادموندز پیر، او را از هر حق و میراثی محروم کرده است. سنش را بخواهید هم سن آیزاک، تقریبا به سن و سال باک و بادی مک کاسلینِ پیر بود. در زمان حیات این دو نفر بود که پدرشان کاروترز مک کاسلین این کِشتگاه را از سرخپوست ها پس گرفت، یعنی در آن زمان های قدیم که مردم، سیاه و سفید، همه مرد بودند.
مرد خیلی راحت؛ یک چالش با احساس
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم : مرسده مهدیپور
تعداد صفحات: ۱۲۴ صفحه
ناشر: نشر کتاب پارسه
قیمت: چهار هزار تومان
اریک امانوئل اشمیت را پیشتر با کتابهای «خردهجنایتهای زناشویی»، «مهمانسرای دو دنیا»، «موسیو ابراهیم» و… شناختهایم. آثار این نویسنده فرانسوی به زبانهای مختلف ترجمه شده و نمایشنامههایش در بیش از پنجاه کشور از جمله ایران به روی صحنه رفته است.
اشمیت دکترای فلسفه نیز دارد و تاکنون چندین جایزه از جمله جایزه تئاتر مولیر فرانسه، بهترین مجموعه داستان گنکور و آکادمی بالزاک را نصیب خود کرده است.
در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم:
«خنده شما زخم میزنه، محکوم میکنه، تحقیر میکنه، بیآبرو میکنه، خندهای پر از شرارته. طوری میخندید انگار دارید فحش میدید، برای آروم کردن خودتون و توهین به دیگران. اگه خنده شما من رو کوچک کنه، باعث بزرگی شما نمیشه؛ فقط از هم دورمون میکنه…»
جنگ و حادثه و خبر؛ از همیشهی تاریخ؛ پای اهل قصه و نویسنده و ماجراجو را هم به صحنه باز کرده است؛ اما غالبا در حوادثی تا به این حد بزرگ و تاثیر گذار؛ خود ماجرا؛ بر تخیل و قدرت قلم چیره می شود و بسیاری از سربازها و یا انسانهایی که به هر نحو درگیر حادثه بوده اند؛ انگار که بی اختیار از حکم حادثه اطاعت می کنند و برای نگارش و ثبت وقایع قلم به دست می گیرند.
جنگ جهانی اول هم از جملهی همان حوادث غریب و یگانه است که بازتاب فراوانی در دنیای ادبیات داشته است؛ چه از منظر روایات صادقانه و چه آنجا که رد پای تخیل و داستان هم به وقایع انفاقیه باز می شود.
همکارمان؛ لیلا سامانی در پژوهشی جالب توجه؛ برخی از این آثار را معرفی کرده و از دلایل ماندگاریشان گفته؛ با هم بخوانیم.
«وداع با اسلحه» – ارنست همینگوی
ارنست همینگوی، یکی از تصویرگران زبردست این رزمگاه است. او به سبب حضورش در جنگهای پیاپی، پوچی این پدیدهی شوم را از نزدیک لمس کردهبود و نظارهگر لگدمال شدن آرمان جوانان همنسلش بود، راوی این سرخوردگیها شد و برای تقدیس زندگی، از داستانهای عاشقانهای گفت که در تقابل با جنگ و نیستی سر بر میکشیدند. او با به تصویر کشیدن جلوههای گوناگون مرگ، اعجاز عشق را والاترین موهبت هستی برشمرد. رمان «وداع با اسلحه» او که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد، براساس عشق آتشین خود او بود به پرستارش «اگنس فون کوروسکی»، زمانی که در جریان مجروح شدنش در جنگ جهانی اول، در بیمارستانی در ایتالیا بستری بود. همینگوی در این اثر قصهگوی شور و شیدایی «فردریک هنری» ستوان عاشقپیشهی آمریکایی به یک پرستار زیبای انگلیسی به نام «کاترین برکلی» شدهاست. او شکفتن این مهر و عشق را در برابر جلوهگر شدن هراس و نفرت زاییده از دل جنگ قرار دادهاست و در نهایت حقیقت جنگ را پیش چشم خواننده هویدا میکند، جنگی که نتیجهاش جز پوچی و نابودی امیدها و آرزوها نیست:
« و اکنون مدتی گذشته بود و من هیچ چیز مقدسی ندیده بودم و چیزهایی که پر افتخار بودند؛ افتخاری نداشتند و قربانیان مانند انبارهای خواربار شیکاگو بودند که با موجودی گوشت کاری نمی کردند جز این که دفن اش کنند . کلمه های بسیاری بود که آدم دیگر طاقت شنیدن شان را نداشت و سرانجام فقط اسم مکان ها آبرویی داشتند. کلمه ها مجرد مانند افتخار و شرف و شهامت یا پوچ در کنار نام های دهکده ها ، شماره ی جاده ها ، شماره ی فوج ها ، وتاریخ ها ، ننگین می نمود» (ترجمه – نجف دریابندری)
«توپهای ماه اوت» – باربارا تاکمن
می توان ثابت کرد که بزرگترین آثار غیر داستانی به اندازه آثار داستانی دلچسب و تاثیر گذارند. روایت تاکمن و شرح ریز بافت او از جزییات ویرانی های تراژیک سی روز نخست جنگ جهانی اول، یکی از این نمونه هاست. او پس از گذر از فصلهای مقدماتی، و توصیف جزئیات از وقایع آغازکننده آن جنگ بزرگ، بر روی تاریخ نظامی متخاصمان، با تأکیدی ویژه بر قدرتهای بزرگ، متمرکز شدهاست.
توپهای ماه اوت روایتیست از مراحل آغازین جنگ جهانی اول، از تصمیم دول اروپایی برای ورود به جنگ تا عملیات نظامی مشترک فرانسویان و بریتانیاییها برای متوقف ساختن پیشروی آلمانیها در خاک فرانسه. تاکمن ضمن شرح ماوقع ماجرا، برای خواننده از بحثها، طرحها، استراتژیها، رخدادهای جهان، و احساسات جهانیان پیش و طی جنگ بزرگ روایت کردهاست. این کتاب کتاب برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۶۳ در بخش آثار عمومی غیر داستانی شد.
«وداع با همه آن چیزها» – رابرت گریوز
رابرت گریوز از سرباز واحد تفنگداران سلطنتی بریتانیا در جنگ اول جهانی به یکی از برجستهترین رماننویسان و شاعران بریتانیایی تبدیل شد. او جایزه یادبود جیمز تیتبلک وهاثورن را که قدیمیترین جوایز ادبی بریتانیایی هستند در ۱۹۳۴ دریافت کرد. جز این، دو رمان تاریخی مهم گریوز یعنی «منم کلودیوس» و «خدایگان کلودیوس» در ۱۹۹۸ از سوی کتابخانه مدرن در فهرست صد رمان بزرگ انگلیسیزبان در قرن بیستم قرار گرفت و در سال ۲۰۰۵ نیز از سوی مجله تایم بهعنوان دو تا از صد رمان بزرگ انگلیسیزبان از ۱۹۲۳ تا امروز انتخاب شد.
اما وقوع جنگ جهانی اول و پیآمدهای فاجعه بار آن از «گریوز» یک معلول روانی ساخت، تا جایی که خاطرات سالهای شوم جنگ بر سراسر زندگی او سایه افکند. «گریوز» خاطرات خود را در کتابی به نام «وداع با همۀ آن چیزها» به تصویر میکشد و اگر چه سعی دارد واقعا با تمام آن خاطرات وداع گوید، ولی پس از سالها تلاش قادر نیست آنها را از ذهن خود بزداید.
مجموعه اشعار زیگفرید لورن ساسون
این شاعر، نویسنده و سرباز انگلیسی، شهرتش را مرهون شعرهای ضد جنگ و خودزندگینامههای داستانیاش است. تا پیش از شروع جنگ جهانی بیشتر اشعار او دربرگیرنده ی مضامین عاشقانه بود، اما با شروع جنگ جهانی اول و پیوستن ساسون به ارتش دریچه ی جدیدی بر دنیای شعرش باز شد.
او در جنگ جهانی اول دلاورانه در فرانسه جنگید و دوبار به شدت زخمی شد. او دو قطعه از مشهورترین شعرهای ضد جنگش را در ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ منتشر کرد؛ زمانی که همچنان در ارتش خدمت میکرد. این شعرها موجب شهرت او شدند. کمی بعد او را به یک آسایشگاه فرستادند. ساسون در آنجا ویلفرد اوون را ملاقات کرد که مانند خودش شاعری صلحجو بود. آنها دوستان نزدیکی شدند و اوون از ساسون تأثیر پذیرفت. کمی بعد اوون در جبهه درگذشت و ساسون آثار او را پس از مرگش منتشر کرد. بیشتر شعرهای او در دو مجموعه «شعرهای گردآوری شده» و «مسیر صلح» منتشر شدهاند.
در میان دستخطهای به جا مانده از ساسون، نامهای هست که در آن خطاب به دوستش نوشته است: « من باور دارم که این جنگ که ابتدا به عنوان نبردی در راه آزادی آغاز شده بود دیگر به جنگی برای تجاوز و فتح تبدیل شده است. من به چشم خود درد و رنج سربازان را میبینم. من دیگر بیش از این قادر به تحمل مصیبتی نیستم که به اعتقاد من منجر به ستمگری و شرارت میشود.»
«در جبههی غرب خبری نیست» – اریش ماریا رمارک
این کتاب از جمله¬ی ضد جنگ ترین آثار این حوزه است. یک تصویر تماما حقیقی از نیروی پشت سنگر آلمان در جریان جنگ جهانی اول که از دریچه چشمان پاول بویمر سرباز جوان داوطلب آلمانی دیده می شود که شورو حرارتش برای شرکت در جنگ به سرعت فروکش می کند و نبرد دیگری را آغاز می کند برای حفظ انسانیتش.
رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای گفت: «مسئلهی اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل هم من کتاب “در غرب خبری نیست“ را نه کتابی در بارهی جنگ، بلکه کتابی در بارهی پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
او و تعدادی از دوستان مدرسهاش تحت تأثیر سخنرانیهای میهنپرستانهی معلمشان، داوطلبانه در ارتش نامنویسی کردهاند. اما پس از تجربهی ده هفته آموزش وحشیانه و طاقتفرسا زیرنظر سرجوخهای خشن و بیرحم؛ به این نتیجه میرسند که حس ملیگرایی و وطنپرستی که با اعتقاد به آن به ارتش پیوستند، اکنون به نظرشان پوچ و توخالی میرسد و جنگ چهرهی باشکوه و غرورآفرینش را نزد آنها از دست میدهد.
این راوی زخم خورده با ریزبینی جزئیات زندگی در جبهه را شرح میدهد، از حملات گازی و بمبارانها گرفته تا زخمهای مهلک و بیماریهای کشنده و حملهی موشها. این توصیفها موجب شده است که این کتاب از بهترین کتابهایی باشد که خطرات و دشواریهای جبهههای جنگ و اثرات مخرب جنگ بر انسانها را به تصویر کشیدهاند.
اشاره:
محمد تقی بهار؛ أدیب، شاعر، نویسنده و سیاستمدار ایرانی؛ در کشاکش روزهای بسیار پر تلاطم ایران و در هیاهوی مشروطه خواهی، در زمانی که صلح هنوز به یک آرمان مدنی بدل نشده بود و تشکلات انسانی سعی در گسترده معنی واژه نداشتند خالق اثری شد که خبر از ستایش صلح در کنه اندیشه او دارد.
او همچنین این صلح دوستی را با شیرین ترین کلام با نفرت از جنگ هم در آمیخته تا حاصل؛ ابیاتی شوند همه درّ و گوهر ناب و معلمطریقت شاد زیستن و بی آزار بودن.
در ادامه ی مجموعه مطالبی که به بهانه ی سالروز آخر گرفتن جنگ جهانی اول خدمت تان ارائه کردیم؛ صورت کامل این شعر را در همین صفحه از پی می آوریم؛ خواندن و اندیشیدن به معانی لغاتش؛ بی گمان خالی از سود نخواهد بود…
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پر و پای او
ز من بریده یار آشنای من
کز او بریده باد آشنای او
چه باشد از بلای جنگ صعبتر؟
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او ز خون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
همی زند صلای مرگ و نیست کس
که جان برد ز صدمت صلای او
همی دهد ندای خوف و میرسد
به هر دلی مهابت ندای او
همی تند چو دیوپای در جهان
به هر طرف کشیده تارهای او
چو خیل مور گرد پارهٔ شکر
فتد به جان آدمی عنای او
به هر زمین که باد جنگ بروزد
به حلقها گره شود هوای او
به رزمگه خدای جنگ بگذرد
چو چشم شیر لعلگون قبای او
به هر زمین که بگذرد، بگسترد
نهیب مرگ و درد ویل و وای او
جهانخواران گنجبر به جنگ بر
مسلطاند و رنج و ابتلای او
ز غول جنگ و جنگبارگی بتر
سرشت جنگباره و بقای او
به خاک مشرق از چه رو زنند ره
جهانخواران غرب و اولیای او؟
به نان ارزنت بساز و کن حذر
ز گندم و جو و مس و طلای او
به سان که که سوی کهربا رود
رود زر تو سوی کیمیای او
نه دوستیش خواهم و نه دشمنی
نه ترسم از غرور و کبریای او
همه فریب و حیلت است و رهزنی
مخور فریب جاه و اعتلای او
غنای اوست اشک چشم رنجبر
مبین به چشم ساده در غنای او
عطاش را نخواهم و لقاش را
که شومتر لقایش از عطای او
لقای او پلید چون عطای وی
عطای وی کریه چون لقای او
کجاست روزگار صلح و ایمنی؟
شکفته مرز و باغ دلگشای او
کجاست عهد راستی و مردمی؟
فروغ عشق و تابش ضیای او
کجاست عهد راستی و مردمی؟
فروغ عشق و تابش ضیای او
کجاست دور یاری و برابری؟
حیات جاودانی و صفای او
فنای جنگ خواهم
رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا گفت: سرمربی آینده تیم ملی این کشور یک مربی سرشناس خواهد بود.
پس از ناکامی تیم ملی فوتبال ایتالیا در صعود به بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، مسئولان فدراسیون فوتبال این کشور چهارشنبه شب جامپیرو ونتورا، سرمربی ناموفق این تیم را از کار برکنار کردند.
کارلو تاوکیو، رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا درباره انتخاب سرمربی جدید تیم ملی فوتبال این کشور به خبرنگاران گفت: من می خواهم به شما احترام بگذارم. فکر می کنم این یک وظیفه است. من با ونتورا صحبت کردم و به او گفتم که دیگر به حضور او نیازی نداریم و او دیگر سرمربی تیم ملی نیست.
وی افزود: ما به نام های مهمی فکرمی کنیم و می خواهیم این پروسه را تا پایان ادامه بدهیم. روز دوشنبه هفته آینده مجمع عمومی فدراسیون فوتبال برگزار می شود و من برنامه ام را برای انتخاب سرمربی جدید تیم ملی در آن مطرح می کنم، تا مجمع درباره آن تصمیم بگیرد. فعلا چیز بیشتری برای گفتن وجود ندارد.
پس از اخراج جامپیرو ونتورا از هدایت تیم ملی ایتالیا، رسانه های این کشور از سرمربیان بزرگی مانند، کارلو آنچلوتی، روبرتو مانچینی، فابیو کاناوارو و آنتونیو کونته به عنوان جانشین او در آتزوری نام می برند.
هواداران تیم ملی اسپانیا با شرکت در یک نظر سنجی اعلام کردند که دوست دارند تیم ملی کشورشان با تیم ملی ایران درجام جهانی ۲۰۱۸ همگروه شود.
پس از مشخص شدن ۳۲ تیم صعود کننده به مرحله نهایی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه و اعلام سید بندی کامل این دوره از مسابقات و قرار گرفتن تیم ملی ایران در سید سوم، روزنامه اسپانیایی مارکا یک نظرسنجی برگزار کرد که در آن از هواداران تیم ملی این کشور سئوال شد که دوست دارند تیم ملی اسپانیا در گروه سوم با کدام تیم همگروه شود که درنهایت تیم ملی ایران بیشترین رای را به خود اختصاص داد زیرا ۳۱ درصد از هواداران لاروخا به همگروهی تیمشان با تیم ملی ایران رای دادند. پس از تیم ملی ایران، کاستاریکا با ۱۶ درصد رای در رده دوم جای دارد.
با راه یابی آخرین تیم به جام جهانی، سید بندی کامل این دوره از رقابت ها نیز اعلام شد که بر اساس آن تیم ملی ایران در سید سوم قرار گرفت.
به گزارش وبسایت رسمی فیفا، با پیروزی امروز تیم ملی پرو مقابل نیوزیلند و صعود این تیم به بازی های جام جهانی ٢٠١٨ روسیه چهره ۳۲ تیم حاضر هم در این رقابت ها مشخص شد.
براین اساس، از دو قاره آفریقا و آمریکای جنوبی ۵ تیم، از منطقه کونکاکاف سه تیم، از قاره اروپا و به همراه روسیه میزبان ۱۴ تیم و از قاره آسیا ۵ تیم جواز حضور در این دوره از مسابقات جام جهانی را کسب کردند.
فیفا، سید بندی کامل جام جهانی ٢٠١٨ روسیه را اعلام کرد که براین اساس در سید یک، تیم های روسیه،آلمان، برزیل، پرتغال، آرژانتین، بلژیک، لهستان و فرانسه قرار دارند. در سید دو، تیم های اسپانیا، پرو، سوئیس، انگلستان، کلمبیا، مکزیک، اروگوئه و کرواسی حضور دارند. در سید سه، تیم های ایران، دانمارک، ایسلند، کاستاریکا، سوئد، تونس، مصر و سنگال جای دارند و سرانجام در سید چهار، تیم های صربستان، نیجریه، استرالیا، ژاپن، مراکش، پاناما، کره جنوبی و عربستان قرار دارند. سی و دو تیم راه یافته در جام جهانی ٢٠١٨ روسیه، روز شنبه، دهم آذر (١ دسامبر) با انجام مراسم قرعه کشی که براساس سیدبندی فیفا در مسکو برگزار خواهد شد در هشت گروه چهار تیمی تقسیم خواهند شد و حریفان خود را خواهند شناخت.