خانه » 2017 (برگ 6)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

کشتی آزاد امیدهای جهان، ایران در رده هشتم قرار گرفت /امیر خسروجردی

آزادکاران تیم زیر ۲۳ سال ایران دررقابت های جهانی به ۳ مدال طلا و برنز دست یافتند.

در نخستین دوره مسابقات کشتی آزاد امیدهای جهان که به مدت دو روز در شهر بیدکوشچ لهستان برگزار می شد، یکشنبه شب، پنجم آذر (۲۶ نوامبر) تیم ایران که با ترکیب کامل و در هشت وزن شرکت کرده بود تنها به سه مدال دست یافت. این تیم با کسب ۱ نشان طلا مجتبی گلیج دروزن ۹۷ کیلوگرم و ۲ برنز یونس امامی و امین طاهری در اوزان ۶۵ و ۱۲۵ کیلوگرم و کسب ۲۸ امتیاز یکی از تیم های ناکام این دوره بود و نتوانست به مقامی بهتر از هشتمی دست یابد.
در این رقابت ها علیرضا کریمی آزادکار وزن ۸۶ کیلوگرم تیم ایران که یکی از بخت های مسلم کسب مدال بود از رویارویی با کشتی گیر اسرائیلی خودداری کرد و در رده سیزدهم قرار گرفت. کشتی گیر اسرائیلی که در این وزن ناشناخته بود و شانسی برای کسب مدال نداشت پس از حاضر نشدن کریمی مقابل او در عین ناباوری به مدال برنز رسید تا تیم ایران از دست یابی به یک مدال مسلم دراین وزن محروم شود.
درپایان پیکارهای این دوره، روسیه با کسب ۵۵ امتیاز به مقام قهرمانی رسید و تیم های قزاقستان و گرجستان با کسب ۴۱ و ۳۶ امتیاز دوم وسوم شدند.

مونتلا از سرمربیگری تیم میلان اخراج شد/ امیر خسروجردی

سران باشگاه میلان ایتالیا با برکناری وینچنزو مونتلا از هدایت این تیم، گنارو گتوزو را به طور موقت به عنوان سرمربی روسونری معرفی کردند.

رسانه های ایتالیا، امروز دوشنبه، ششم آذر (۲۷ نوامبر) درخبری فوری اعلام کردند که پس از توقف دیروز تیم میلان مقابل تورینو درهفته چهاردهم رقابت های سری آ و فاصله ۱۸ امتیازی این تیم با صدرجدول رده بندی، سرانجام صبر سران روسونری به سر آمد و آنها امروز وینچنزو مونتلا سرمربی این تیم را از سمتش اخراج کردند. پس از برکناری مونتلا از هدایت میلان، گنارو گتوزو بازیکن سابق این تیم به طور موقت سرمربیگری روسونری را برعهده گرفت.

نبی کیتا به خاطر لیورپول پیشنهاد بارسلونا را رد کرد/ امیر خسروجردی

مدیراجرایی باشگاه لایپزیک آلمان فاش کرد که کیتا، هافبک گینه ای این تیم به خاطرعلاقه به تیم لیورپول با پیشنهاد بارسا درتابستان گذشته مخالفت کرد.

درحالی که تیم فوتبال بارسلونا در فصل نقل و انتقالات تابستانی بازیکنان به دنبال جذب نبی کیتا بازیکن لایپزیک آلمان بود، اما این هافبک جنگنده با رد پیشنهاد آبی و اناری پوشان با تیم لیورپول انگلیس قراردادی به مبلغ ۴۸ میلیون پوند امضا کرد. این بازیکن گینه ای علیرغم امضا قرارداد با قرمزهای آنفیلد در پایان رقابت های این فصل بوندسلیگا از لایپزیک جدا خواهد و درتابستان سال ۲۰۱۸ روانه مرسی ساید می شود.
مینتزلاف، مدیر اجرایی باشگاه لایپزیک آلمان درمصاحبه با روزنامه بیلد این کشور اعلام کرد که بارسلونا به جذب کیتا علاقه داشت.
وی افزود: خود سران بارسا این موضوع را تایید کردند با این حال ظاهرا به اندازه لیورپول برای راضی کردن کیتا تلاش نکردند. نبی از پیشنهاد لیورپول و همچنین یورگن گلوپ خیلی هیجان زده شده بود. جذاب بودن پیشنهاد آنها برای او قابل درک است چون لیورپول خیلی بیشتر از ما می تواند دستمزد بدهد. کیتا می خواست همین تابستان اخیر به لیورپول برود، اما رالف رانگنیک، مدیرورزشی و باسابقه تیم مانع از این انتقال شد.
مدیراجرایی نایب قهرمان فصل گذشته بوندسلیگا درپایان تصریح کرد: باشگاه تصمیم درستی گرفت چون اگر با فروش کیتا موافقت می کردیم، آن وقت بازیکنان دیگر هم به فکر ترک تیم می افتادند.

صعود استرشوند به مرحله حذفی لیگ اروپا با گلزنی سامان قدوس /امیر خسروجردی

رقابت های مرحله گروهی لیگ اروپا با پیروزی استرشوند سوئد مقابل زوریا اوکراین پیگیری شد.

درادامه دور برگشت مرحله گروهی این مسابقات و در دیدارهای گروه ده، پنجشنبه شب، دوم آذر (۲۳ نوامبر) تیم استرشوند سوئد که سامان قدوس ملی پوش ایرانی خود را از ابتدا در ترکیب داشت در مصاف با مهمانش زوریا اوکراین به پیروزی ۲ به صفر رسید. دراین بازی قدوس ستاره استرشوند بود. گل اول این تیم روی ضربه قدوس و گل به خودی مدافع حریف در نیمه اول وارد دروازه زوریا شد. قدوس در دقیقه ۷۸ با ضربه ای استثنایی گل دوم تیمش را به زیبایی هرچه تمام تر وارد دروازه مهمان کرد و باعث برد ۲ به صفر استرشوند دراین دیدار خانگی شد. استرشوند با این پیروزی شیرین و دلچسب ۱۱ امتیازی شد و به مرحله یک شانزدهم نهایی صعود کرد.

تنیس روی میز اپن جهان، تیم دختران و پسران ایران طلا و نقره گرفتند /امیر خسروجردی

تیم های دو نفره دختران و پسران ایران در رقابت های تنیس روی میز رده های سنی جهانی در پرتغال به نشان های ارزشمند طلا و نقره دست یافتند.

روابط عمومی فدراسیون تنیس روی میز دراین باره گزارش داد: در رقابت های اپن جهانی که در پرتغال برگزار می شد، پنجشنبه شب، دوم آذر (۲۳ نوامبر) تیم دو نفره جوانان دختر ایران متشکل از فاطمه جمالی و مهشید اشتری که با شکست حریفان خود به دیدار پایانی راه یافته بودند در این مسابقه هم با پیروزی مقابل پرتغال میزبان با شایستگی به مقام قهرمانی و مدال طلا دست یافتند تا ارزشمندترین نشان تاریخ تنیس روی میز ایران در رقابت های جهانی بدست آید.
در دیدار فینال دو نفره پسران هم تیم ایران با ترکیب امین احمدیان و امیر رضا عباسی با پیروزی برابر تیم پرتغال به مسابقه فینال صعود کرد که دردیدار پایانی با قبول شکست ۳-۱ مقابل تیم دونفره رومانی و تایلند به مدال نقره قناعت کرد.

رده بندی برترین های فیفا، ایران دو پله صعود کرد/ امیر خسروجردی

تیم ملی فوتبال ایران در تازه ترین رده بندی فیفا جهشی دو پله ای داشت.

وبسایت فیفا، امروز پنجشنبه، دوم آذر (۲۳ نوامبر) رنکینگ برترین تیم های ملی فوتبال جهان در ماه نوامبر را اعلام کرد که بر این اساس، تیم ملی ایران با ۷۹۸ امتیاز و دو پله صعود نسبت به ماه قبل به طور مشترک با تیم های ایرلند جنوبی و اسکاتلند در مکان سی و دوم دنیا و نخست قاره آسیا قرار گرفت.
در رده بندی تیم های آسیایی پس از تیم ملی ایران، استرالیا با ۷۴۷ امتیاز در رده دوم قاره کهن و سی و نهم جهان قرار دارد و تیم های ژاپن و کره جنوبی سوم و چهارم هستند.
همچنین در رنکینگ برترین تیم های ملی دنیا، تیم ملی آلمان با ۱۶۰۲ امتیاز همچنان در صدر قرار دارد و تیم های برزیل و پرتغال با ۱۴۸۳ و ۱۳۵۸ امتیاز دوم و سوم هستند.

کشتی فرنگی امیدهای جهان، ایران به مقام چهارم رسید/ امیر خسروجردی

فرنگی کاران زیر ۲۳ سال ایران در رقابت های جهانی تنها به سه نشان برنز دست یافتند.

نخستین دوره این رقابت ها با شرکت تیم های مطرح کشتی فرنگی دنیا به مدت دو روز در بید گوشچ لهستان برگزار شد که چهارشنبه شب با معرفی گرجستان به عنوان تیم قهرمان خاتمه یافت. تیم کشتی فرنگی زیر ۲۳ سال ایران که با ترکیب کامل دراین دوره از مسابقات شرکت کرده بود با سه مدال برنز امین کاویانی نژاد، فرشاد بلفکه و پیام بویری در اوزان ۶۶، ۷۱ و ۷۵ کیلوگرم و کسب ۳۴ امتیاز نتوانست به مقامی بهتر از چهارمی دست پیدا کند. تیم های روسیه و ترکیه نیز با ۵۰ و ۴۲ امتیاز دوم و سوم شدند.
پیکارهای کشتی آزاد امیدهای جهان هم از روز شنبه، چهارم آذر (۲۵ نوامبر) در بیدگوشچ لهستان آغاز می شود و به مدت دو روز ادامه خواهد داشت.

ویزای تیم ملی ایران برای رقابت های جهانی آمریکا صادر شد/ امیر خسروجردی

مشکل ویزای آمریکای اعضای تیم ملی وزنه برداری ایران حل شد و این تیم با ترکیب کامل دراین مسابقات حضور خواهد داشت.


خبرگزاری ها درایران در خبری به نقل از روابط عمومی فدراسیون وزنه برداری اعلام کردند که ویزای تمام اعضای تیم ملی وزنه برداری ایران برای شرکت دررقابت های جهانی در آمریکا توسط سفارت این کشور در امارات صادر شد و به این ترتیب با رفع این مشکل، وزنه برداران تیم ملی ایران با خیالی آسوده عازم این پیکارها می شوند.
براساس این خبر، تنها ویزای سهراب مرادی، علی میری، علی مرادی (رئیس فدراسیون) و مجید عسگری (ذخیره) صاد نشده بود که امروز ویزای این نفرات هم صادر شد، البته گفته می‌شود ویزای عسگری هنوز ۱۰۰ درصد نشده است، اما به زودی ویزای این وزنه‌بردار نیز صادر خواهد شد تا هیچکدام از اعضای تیم بدون ویزا نمانده باشند.
رقابت های وزنه برداری قهرمانی جهان از ۶ تا ۱۴ آذرماه ( ۲۸ نوامبر تا ۵ دسامبر) در آنهایم ایالت کالیفرنیای آمریکا برگزار می‌شود و تیم ملی ایران با هشت وزنه بردار دراین دوره از مسابقات شرکت خواهد کرد.

یادی از غلامسحین ساعدی/رضا اغنمی

سی و دو سال از مرگ زودرس غلامحسین ساعدی گذشت. شبی درهفته های اخیر خواب دیدم. شاد وشنگول نشسته بودیم درایوان خانه امیراباد تهران. صحبت از گذشته ها و دوران نوجوانی بود که به ناگهان غیبش زد. از خواب پریدم.

 

واهمه های بی نام ونشان بالاسرم بود. از سرشب دست گرفته بودم. درسال های گذشته داستان های این دفتر را خوانده بودم و از داستان دو «برادر» و « فقیر» شگفت زده درمانده بودم. از قدرت فکر وقلم توانای نویسنده. نویسنده ای هوشمند که درون جامعه بارآمد، با درک درست دردهای کهنه و ریشه دار، پژوهشگرو روایتگری متعهد، درشناخت وشناساندن عوامل پریشانی ها و درماندگی های تاریخی هموطنانش شد.
درمطالعه ی داستان این بار بیشتر از فضای هولناک داستان دچارترس شدم. ترس و وحشت از رفتار وکردارهای برادر کوچک! روایت های قرآنی دربارۀ «مسخ» درخاطرم شکل گرفت. آیات متلون زیادی دراین باره آمده به دو تای آن ها بسنده می کنم:
« بنگرید به آیه ۱۶۶ سوره اعراف و آیه ۵ سوره جمعه. اولی مسخ را، ازسرکشی، کبروغرور انسان و شکستن حرمت ممنوع شده ها معرفی می کند و دومی از “کمثل الحمار، یحمل اسفارا” مانند دراز گوشی که کتاب حمل می کند».

آیا ساعدی، نفوذ پدیدۀ مسخ درجامعه را دریافته بود؟
افکاروآثارش این نظریه را تأیید می کند. بی تردید او در جستجوی دلهره های اولیه، با نخستین بذر مسخیت که دردل وروان آدمی افشانده شده را شناخته است. ازسراتجام ویرانگر ترس ووحشت، بیم و هراس و واهمه های فزایندۀ جامعه آگاه بوده. یقین داشت که سیمای پنهان مسخ رخنه کرده چه سرنوشت بدخیم را برای آینده تدارک دیده است. درپیچ وخم چنین بررسی ها با مشاهدۀ آثارشوم دلهره ها، با سیاهه ای ملموس از دوام جهل واوهام سنتی، فقر وپریشانی خفقان و قلاده، اختلاف مشرب و مسلک های اجتماعی، ومهمتر، شکست های تکراری، و وحشت از گسترش مسخ، پیامد و آسیب های فلاکتبار آن را با دیدی به غایت تیز درداستان، رمان، سناریو و لال بازی ها دنبال می کند.

داستان «دوبرادر» به گونه ای ساده ازاختلاف بین دوبرادر آغاز شده است، با تفاوت های زیاد. اما نه به صورت عاطفی. برادربزرگ ظاهرا تنبل و تن پرور تا دیروقت توی رختحواب می ماند. بیکار و عاطل وبا طل می گردد. با جیب های پر از تخمه جلوآفتاب لم داده به دیوار لخت سیگار می کشد و کتاب می خواند. خانه در هم ریخته وهرجای را که بنگری آت آشغال است درهم و برهم و ته سیگار و پوست تخمه!
برادر کوچک اما نظم و ترتیب را دوست دارد. به موقع سرکار می رود و به موقع برمی گردد خانه. می خواهد برادر بزرگ هم مثل او و دیگران باشد: کار کند. برود سرکار. دست از بیکاری و تنیلی بردارد وباطل نگردد. مثل خودش باشد با نظم وترتیب و دلخواه او زندگی کند. برادربزرگ اما خواسته های برادرکوچک را نادیده گرفته و با میل ودلخواه خود زندگی را ادامه می دهد.
برادر بزرگ به عادت دیرینه هر صبح تا دیروقت می خوابد و با پهن شدن آفتاب توی اتاق از خواب بیدارشده رختخواب را جمع نکرده، آشغال هایی که توی اتاق ریخته تمیز نکرده می رود بیرون برای ولگردی. ظهر برمی گردد خانه. سماور را روشن کرده. چایی می خورد پاکت تخمه درکنارش درلای پتو درعالم خودش غرق کتاب خوانی می شود.

برادرکوچک وقتی می آمد خانه از ریخت و پاش و بی انضباطی برادر بزرگ کفری شده داد و فریاد راه می انداخت. این قبیل بگومگوهای تند با صدای بلند و فریادهای آزار دهنده بین آن دوبرادر هر شب و روز تکرار می شد.
به روایت نویسنده :
« برادر کوچک تا با مشت بینی برادر بزرگ را به صورتش پهن نمی کرد و خون راه نمی انداخت آرام نمی گرفت و نمی خوابید. برادر کوچک همیشه از پرروئی و نمک نشناسی و ولگردی برادر بزرگ و برادربزرگ از نامهربانی برادر کوچک پیش خود گله می کرد».
صاحبخانه و همسایه بالائی همیشه از سروصداها و برخوردهای آن دو ناراحت و شاکی بودند. صاحبخانه ناراضی از آن ها بارها خواسته بود که اتاق را خالی کرده بروند جای دیگر.

برادر بزرگ شب ها جلوپنجره می نشست و ساعت ها چشم می دوخت به تماشای ماه. درحالی که
برادر کوچک درخواب بود :
«اما برادر بزرگ همیشه فکر می کرد که او به خواب نرفته بلکه خود را به خواب زده وداره توطئه می چیند؛ توطنه، نه برای اینکه برادر بزرگ مثل کنه ای به او چسبیده و زندگیش را به کثافت کشیده، بلکه بخاطر این که ازاو بدش می آید و متنفر و دلخور است».

رؤیای شبانه برادر کوچک، بخشی از نمایش بیم و هراس این داستان قوی ست که ساعدی با قلم ساحرانه روایت می کند.
برادر کوچک خواب می بیند که برادر بزرگ با یک بسته کتاب وارد اتاق شده همه را وسط اتاق می ریزد. وسپس پاکت تخمه و قوطی سیگار را کنار کتاب ها گذاشته بعدا سماوررا روشن کرده وجوش آورده، بر حسب عادت همیشگی زندگی او را به کثافت کشیده. فریاد می کشد پاشو این کثافت ها را جمع کن و الا همه را با هیکل کثیفت از پنجره می ریزم بیرون. و دوبرادر درگیر می شوند :
«برادر بزرگ مچ پای او را می گیرد وبا فریاد می گوید:
«چه کار می کنی؟ قاتل برو کنار»
برادر کوچک ناراحت می شود وتوبرۀ تخمه را بر می دارد و به کلۀ برادر بزرگه می کوبد وبرادر بزرگه می افتد و از خود بی خود می شود و چشم های برادر بزرگ را نگاه می کند که باز شده به ماه خیره مانده است، دست پاچه بلند می شود و می خواهد جنازه را گوشه ای قایم کند اما جائی را پیدا نمی کند و چاره را دراین می بیند که جنازه را زیر کتاب ها وتل تخمه ها پنهان کند. اما هرکار می کند پاهای برادر بزرگه بیرون می مانند و پیرزن صاحبخانه پیدا می شود ودست به فریاد می گذارد که:
«آهای قاتل نمی توانی قایمش کنی».
برادر کوچک با وحشت ازخواب پرید وفریاد کشید و برادربزرگ که بیداربود ونفس های بریده بریدۀ اورا گوش می کرد بلند شد و در را بازکرد و پا به فرار گذاشت و ناگهان سُر خورد و ازپله ها پائین غلتید».
صاحبخانه وهمسایه بیدارمی شوند. پیرزن با خشم وعصبانیت اعلام می کند که فردا باید خانه را خالی کنند والا پلیس را خبر خواهد کرد.

برادر بزرگ درپس اخطارهای پیرزن صاحب خانه برای تخلیۀ اتاق، به بهانه بیماری سخت پنج شبانه روز در رختخواب می ماند. ناله و زاری سر می دهد. پیرزن که به بهانۀ برادربزرگ پی برده است دکتری را بالاسر او آورده تا او را معاینه کند که برادر بزرگ با سخنان پیچیده مانع شده، نمی گذارد. دکترقول می دهد که تمام خواسته های او را انجام خواهدداد. با این قول مساعد درد دل برادر بزرگ شکافته می شود. سرانجام پس ازمعاینه و صحبت های طولانی، برادر بزرگ نیازهای دلخواه روزانه خود را با دکتر در میان می گذارد:
«پیرزن که تنها نیستش. برادر کوچکمو باهاس قانع کنی. اون دشمن خونی منه. فکرمیکنه که من وبال گردنشم. و یه آدم عاطل وباطلم. همیشه شماتتم میکنه. شماتت بیکاری و ولگردی و هزارچیز دیگه رو. اون ازدست من دل پری داره که چرا دنبال کارنمیرم ونمی دونه که من برگ صلاحیت کار ندارم. تازه خرج منم زیاد نیس دوتا نون سفید وصدگرم کالباس برام کافیه. تخمه و سیگارم لازم دارم. اگه گیرم بیاد مشروب هم می خورم. مخصوصا اگه یکی مهمونم بکنه. من هرروز چندبار ازدستش کتک می خورم، وهمینجوربیخودی وحالا که چند روزی مریضم زیاد کارم نداره. پیرزن که خیلی از من بدش میاد فکر میکنه که من ازلجم روی پله ها می شاشم ومخصوصا تخمه می شکنم که پوسته هاشو بریزم اون پائین. اون فکر می کنه من مزخرف ترین آدم دنیا هستم. با برادرم بد نیس و بیشتر بخاطر منه که ما دوتا را جواب کرده وبرادرهم می دونه که به آتش من می سوزه. امروز وفردا باهاس خودمو برای یک کتک مفصل و یه دعوای حسابی حاضر کنم».

دکتر آنچه که می خواست به دست آورده. وسایل خود را درون کیفش گذاشته می پرسد:
ازاینا گذشته حالا چی میخوای؟
«یک استکان عرق خیلی بهم می چسبه».
دکترآدرس خونه ای «شماره ۴۱ کوی مبارک آباد» را به برادربزرگ داده می گوید فردا صبح اسباب کشی کرده بروید به این خانه. به پیرزن صاحبخانه می گوید:
«واقعا مریضه به مرض ناجوریم گرفتاره. من نسخه ای براش نوشتم که فردا صبح حتما حالش خوب میشه»
و آخر سربه پیرزن صاحب خانه خبر می دهد که فردا صبح این جا را ترک خواهند کرد.

به وقت جمع آوری اثات خانه برادرکوچک چمدان های برادر بزرگ را به دقت بازرسی می کند به این بهانه که :
«دیگه حاضر نیستم تو خونۀ تازه توی کثافت زندگی بکنم».
چمدان را باز می کند. پرازکتاب. روی کتاب ها طنابی حلقه کرده بود. درمقابل پرسش برادر کوچک که «این دیگه چیه؟» می گوید:
« دستش نزن طناب داره. یکی از بچه ها بهم بخشیده»..
برادر کوچک با اعتراض پنجره را بازکرده می اندازذ توی خرابه ی پشت ساختمان.
چمدان دوم هم پرازکتاب با بغلی بزرگی:
«پیچیده درپارچه سیاهی مایع غلیظی توی بطری بوی بادام تلخ و نفتالین»
برادر کوچک با گفتن:
«اینم لابد شیشۀ شوکرانه، آره».
بغلی بزرگ را می اندازد به خرابه .
چمدان سوم پراز تخمه بود. وی مقوائی باخط برادر بزرگ نوشته بود:
«ذخیره برای روزهای آینده. مرداد ماه سی و دو».
«برادر کوچک تکرار کرد:
روزهای آینده کدوم روزهای آینده».
چمدان را خواست از پنجره بیرون بیندازد که برادر بزرگ مانع می شود و تهدید می کند که اگراین کاررا بکند بی شرف است اگرعینک او را خرد نکند!
درگیری وکتک کاری همیشگی بین آن دو. ودخالت همسایه ها. برادر بزرگ زیرلگدهای برادر کوچک فریاد می زند:
« به شما چه حق کتک کاری هم تواین خونه نداریم»
فردا صبح اسباب کشی به خانه ۴۱مبارک آباد انجام می گیرد.


خانه جدید مبارک آباد، اتاق ها پُر ازحشره های ریز و درشت، سوسک وعنکبوت با پروپاچه پشم دار و مگس های ریز ودرشت. برادر بزرگ در مقابل غر ولند وناراختی های عصبی برادرکوچک به تمیزکردن اتاق ها می پردازد . اما وحشت از حشرات ریز ودرشت که درهمه جای ساختمان پراکنده و لانه بسته اورا به شدت نگران کرده است:
«خانه بدجوری مریض بود. در و دیوار صدای خسته ای داشتند. چیز نمور وتیره ای داشت همه جارا می گرفت. بلند شد و باعجله ازدر تنگ خانه رفت بیرون. برادر کوچک کنار خیابان ایستاده بود و بولدزرهائی را که توی گرد وخاک می غلتیدند تماشا می کرد.برادر بزرگ آهسته دست برادرکوچک را گرفت و با التماس گفت:
«اینجا نمیشه زندگی کرد ازاینجابریم».
برادر کوچک دستش را از دست برادر بزرگ بیرون کشید و گفت چرا بریم».
برادر بزرگ گفت:
«یه جور بخصوصیه، من می ترسم. این کرما، یه جورعجیبی هستن. فکر می کنم که گوشتخوارباشن
برادر کوچک زیربار نمی رود. می گوید مسخره بازی درنیار.
برادر بزرگ گفت :
«گوش کن ببین چی میگم، تو این خونه حتما بلایی سر یکی مون میاد. بریم یه جای دیگه. یه خونه دیگه»
برادرکوچک می گوید کجا برویم. برادر بزرگ می گوید برگردیم به همان خانه قبلی.
آمبولانسی آژیرکشان از درون گرد وغبار بیرون آمده به سرعت عازم قبرستان بود که وقت عبور از مقابل آن دو برادر، مردی که کنار راننده نشسته به آنها دست تکان می دهد. برادر کوچک می پرسد این دیگه کیه؟
برادر بزرگ با تأمل گفت:
« لابد می شناسدمون. اما من یادم نمیاد که کجا دیدمش».

بگو مگوی آن دو، بجایی نمی رسد درهمان خانه با آن حشرات و سروصدای بلدزرها ماندگار می شوند. با این که برادربزرگ می گوید که:
«یا من یا تو یکی ازما دوتا همین نزدیکیا می میریم. من از اینجا بوی عجیبی می شنفم. من ازاین خونه بیزارم. ازاین خیابون خاکی ازاین قبرستون وازاین خونه».
درادامه بگومگو های آن دو، برادربزرگ می گوید اگز از این بیغوله نتوانم نجات پیدا کنم خودم را راحت می کنم.
«برادر کوچک گفت:
« زودتر این کارو بکن که هردو نفرمونو راحت بکنی».
برادر بزرگ از نبودن طناب و این که او طنابش را ازبین برده ودورانداخته یادآور می شود. برادر کوچک که عصبانی شده درحال بیرون رفتن ازدر خانه می گوید :
«طناب که چیزکمیابی نیس، اگه گیرت نیومد خبرم کن. یکی برات بخرم».

شب هنگام، برادر بزرگ به قبرستان می رود. ومدتی درقبرستان می چرخد. پیرمردی بیل به دوش با قدی خمیده وفانوس دردست را می بیند. پیرمرد می پرسد:
«جوون این وقت شب سراغ چی اومده ای؟».
برادر بزرگ دستپاچه شد وگفت:
«تو این یکی دوروز پیرزن شصت هفتاد ساله ای را نیاودند اینجا؟
پیرمرد گفت: می خوای چه کاربکنی؟
برادر بزرگ گفت:
« باهام آشناس».
پبرمرد سرتکان داد و گفت:
بروسراغ آشناهای زنده، ازمرده ها که کاری ساخته نیس».
برادر بزرگ گفت:
«سراغ کی برم؟».
پیرمرد گفت:
«سراغ هرکسی میخوای برو و زندگیتو بکن».

بدون خداحافظی راه می افتد به سمت خانه درمیان گرد وغبارسروصدای بلدزرها:
«شب لرزش عجیبی داشت. حالا دیگر ازمنزل تازه نمی ترسید. به خانه که رسید و خواست در را باز کند پایش به چیزی خورد. خم شد ودسته گل بسیار بزرگی را دید که به در تکیه داده بودند . . . نامه ای لای گل ها بود. خط دکتر را شناخت . . .». دکتر نوشته بود که ازکرم های موازی نباید بترسد آنها با زنده ها کاری ندارند. آرزوکرده بود که «درجوارگل و آفتاب و زن ها ی جوان خوش و خرم باشی».

از انتهای حیاط درطبقه بالا زیر نور مهتابی، زن جوانی را که توله کوچکی دربغل گرفته می بیند.

برادرکوچک بحث طناب را پیش کشیده که بالاخره گیرت نیومد”
برادربزرگ سکوت کرده جواب نمی دهد.
«چشمش رفته به طنابی که آرام آرام درحیاط پائین می آمد. به اتتهایش جعبه ای بسته بودند نگاه میکرد» توله سکی ازتوی جعبه بیرون می پرد. برادر کوچک می گوید این دیگرچه بساطی ست. برادر بزرگ حضور زن جوان و توله سگ را وهرانچه را که دیده برای او تعریف می کند. برادرکوچک می گوید:
«توهم همه ش می نشینی و تماشایش می کنی. تخمه وکتاب، بیکاری، عرق وخانوم بالائی مبارکه چشم ما روشن».
برادربزرگ خوشحال شده می خندد. ازآن روز به هوس افتاده و وسوسه شده که دستی به جعبه بزند. تا این که گل لیموئی کوچکی را چید و گذاشت توی جعبه و رفت بالا . دراین میان رابطه دوستی برادر کوچک با خانم بالایی برقرارشده وهکذا پایش به خانه و اطاق خواب، خنده و گفتگو در ایوان.
برادرکوچک ازنشستن برادربزرگ درحیاط و توجه او به خانم جوان بالایی سخت حساس وعصیانی شده که نباید توی حیاط بنشیند وچشم چرانی کند!
روزی جعبه پائین میآید با چندپرسش کتبی: از برادربزرگ با اینگونه کلمات:
سین : آی تفالۀ آدمی که اون پائین افتاده ای، خود را معرفی کن.
جیم : من همان تفالۀ آدمی هستم و اسم و رسم دیگه ای هم ندارم.
اهم پرسش ها:
«آیا تا آخر این وضع را ادامه می دهی؟. به برادرت رحم کن شرت را از سرآن بیچاره کم کن»
پاسخ می دهد:
«چیزی به آخرنمانده. دلخورنباشید». «اطاعت می کنم»
آخرین سین جیم این است:
«شجاع باش ودست بکارشو».
«مطمنن باشید».

دربخش پایانی داستان، برادر بزرگ سه روز لب به سیگار ومشروب نمی زند وازتخمه شکستن پرهیز می کند. عصرها کنارخیابان خاکی درانتظار تاریکی می نشیند و سپس می رود کنار باغچه خالی که برادرکوچک گل ها را کنده و ییرون ریخته بود قدم می زند. از حیاط سایۀ زن و مردی را درایوان می بیند که شوخی می کردند و می خندیدند.
غروب روزچهارم زن تنها توله دربغل روی ایوان نشسته منتظربود:
«برادر بزرگ سایه اش را روی دیوار می دید و طرح موهایش را که چین های درشتی داشت و سایۀ خوش حالتی روی دیوار درست کرده بود».
حیاط را نگاه می کند. برادر بزرگ را به علت تاریکی هوا نمی بیند. جعبه را باتوله پائین می فرستد. توله بیرون آمده باخوشحالی می پرد بیرون:
«زن طناب جعبه را به یکی از میله های ایوان بسته و رفته بود. توله با خوشحالی خاک های باغچه را بهم میزد. از طبقه بالا صدای بهم خوردن در وسپس صدای زن همسایه شنیده شد:
تا حالا کجا بودی؟
صدای برادرکوچک شنیده شد که گفت:
زودترنمی تونستم. یارو تا آفتاب نرفته کنار در می شینه و تکون نمی خوره».
برادر بزرگ سایۀ آن دو را بغل هم می بیند درحال بوسیدن همدیگر و رفتن به اتاق خواب.

«برادر بزرگ با خود گفت:
« چند روز به زمستون مونده؟ چند روز به آخر زمستون مونده؟».

آمبولانسی آژیرکشان دم درایستاده مردی پیاده شده زنگ درخانه را می زند. در باز نمی شود :
« دوباره زنگ زد. چند لحظه بعد چیز سنگینی پشت دیوار افتاد. صدای آمبولانس دوباره شنیده شد که آژیرکشید و به طرف قبرستان راه افتاد».
در میان سر و صدای بلدزرها، سایش پیچ و مهرۀ موتورهای کهنه:

«برادربزرگ چارپایه ای را که گوشۀ حیاط بود آورده گذاشت زیر ایوان و رفت روی آن. صداها واضح تر شد. صدای مرد و زنی که توی خیابان می خندیدند و صدای بولدزرها که آرام آرام دور می شدند و صدای کرم های موازی که داشتند به مقصد نزدیک می شدند.
چیزی مانند جرقه در داخل اتاق دیده شد. برادر بزرگ با خود گفت: « چه خبره» . . .
و ازایوان گل پژمرده ای را پرپر کردند و توی حیاط ریختند» .

برادر بزرگ طناب را گرفته حلقه ای زده با دور سرش اندازه می کند. آمبولانس باردیگر دم درخانه ایستاده مردی پیاده می شود.
«آن وقت همه چیز آماده شد. و برادربزرگ حلقۀ طناب را دور گردنش حس کرد. نفس راحتی کشید و آهسته گفت شب بخیر»
لگدی به چارپایه زد و در هوا معلق ماند. زنگ در را زدند».

ساعدی، در این داستان، با آفرینش صحنه های ظاهرا عادی، با زبانی طنز وطعنه و استعاره و قابل تأمل، فضای هولناک بیم و هراس را در قالب حوادث ورفتارهای روزانۀ اجتماعی به نمایش گذاشته ومهمتر، خوانشی دیگر ازمسخ شدگی جامعه سنتی وپیامدهای ویرانگرجهل را یادآورمی شود.
او که ازنوجوانی ازپشت میز مدرسه، خاطره های زخمی فشار و خفقان غالب را لمس کرده، با بیم و هراس ته نشین شده درجانش از قلاده و زنجیر، با زبان حکومت آشنا شده، در راه بیداری مردم ندای قلم را برمی گزیند. شروع کاراز روزنامه های دیواری مدرسه وبعدها برخی روزنامه های مخفی و داستان های کوتاه پایه های تجربی وآیندۀ خود را سامان می دهد. در دوران تحصیل پرشکی و سپس
در رشتۀ روانشناسی و سروکارداشتن با بیماران روانی دربیمارستان روزبه، به تاثیر خوف وهراس در روان انسان پی می برد و باعارضه های بیم و هراس آگاه می شود. با شیوه های گوناگون در آثار خود، از حضور چنین بلای شوم یاد می کند. بنگرید به «زارها»، «ترس ولرز» و «پرواربندان» و . . . عارضۀ مسخی انسان ها. حتا در همین داستان دو برادر، مسخ شدن برادر کوچک را با همان زبان همیشگی خود به استادی یادآور می شود.
اینکه در داستان ها و نمایشنامه ها درتقابل سنت و مدرنیته، ازملا و حکومت یاد می کند، شناساندن حاملان جهل سنتی وآمران حکومتی ست که در بیشتر آثار خود دنبال کرده است. تا آثاردلهره ها، بیم و هراس ته نشین شده در جامعه، از وحشت احکام ازلی، و درکنارش فرمان های حکومتی را نشان دهد که وقتی گروهی درفقر وفلاکت زیر آواراحکام مدفون شده درمقابر تاریخ، به اندیشه های موریانه خورده و پوک ونمور معتاد شده، و قلاده و زنجیر حکومتی نیز به کمین نشسته می بنید، مسخ شدن جامعه برای آمران وعاملان قدرت، موهبت بزرگی ست!

با احترام به خاطره ها و آثارفرهنگی بجا مانده اش.

مسعود شجاعی با محرومیت یک ماهه مواجه شد /امیر خسروجردی

بازیکن ایرانی تیم پانیونیوس یونان به علت درگیری با یکی از هم تیمی های خود از سوی مسئولان این باشگاه به مدت یک ماه محروم شد.

به گزارش رسانه های یونانی، مسعود شجاعی بازیکن ایرانی تیم پانیونیوس در بازی این هفته تیمش مقابل زانتی در سوپر لیگ فوتبال یونان که در نیمه اول یک کارت زرد دریافت کرده بود در نیمه دوم جای خود را به گیورگاس سارامانتاس داد و پس از آن با یکی از هم تیمی هایش هم درگیر شد که همین مسئله باعث شد تا مدیران پانیونیوس برخورد سختی با شجاعی کرده و او را به مدت ۳۰ روز از همراهی این تیم محروم کنند. همچنین شجاعی به پرداخت ۳ هزار یورو جریمه نقدی نیز محکوم شد.
براساس این گزارش، مسعود شجاعی که دومین فصل حضور در پانیونیوس را می‌گذراند طی ۱۱ مسابقه اخیر در سوپر لیگ یونان به طور ثابت در ترکیب این تیم حضور داشته و با ۳ گل زده بهترین گلزن تیمش محسوب می‌شود، اما شرایط هفته‌های اخیر برای این بازیکن به صورتی رقم خورده که شجاعی از روزهای درخشان ابتدای فصل فاصله گرفته و در وضعیت روحی خوبی به سر نمی‌برد.
سایت ورزش یونان هم در مطلبی درباره شرایط روحی بد کاپیتان سابق تیم ملی ایران و باشگاه پانیونیوس نوشت: شجاعی در دو اردوی اخیر تیم ملی فوتبال ایران از سوی کارلوس کی‌روش در فهرست قرار نگرفته و احتمالا این بازیکن به دلیل اوضاع روحی نامناسب با یکی از هم‌تیمی‌های خود درگیری پیدا کرده واز سوی باشگاه پانیونیوس نیز با جریمه‌ای سنگین مواجه شده است.

مورینیو: تنها یازده بازیکن را می توانم به زمین بفرستم/ امیر خسروجردی

سرمربی منچستریونایتد گفت: تیم را با هر ترکیبی بچینم باز جای سئوال و بحث وجود دارد.

در آستانه بازی امشب تیم های منچستریونایتد و بازل سوئیس در مرحله گروهی رقابت های لیگ قهرمانان اروپا، ژوزه مورینیو سرمربی یونایتد درباره حضور این تیم در هر بازی با ترکیب متفاوت به شبکه اسکای اسپورت گفت: همیشه این سئوال برای هواداران تیم و خبرنگاران وجود دارد که چرا فلان بازیکن در ترکیب نیست یا بازی نکرده است؟ همیشه بحث هایی دراین خصوص وجود دارد، اما مسئله یکسان است، وقتی در پستی بازیکنان و انتخاب های زیادی داشته باشید قطعاً همه نمی توانند در ترکیب قرار گیرند.
وی افزود: ما در پست هافبک، پوگبا، مک تومینی، ماتیچ، فلینی و هررا را داریم. مطمئنم هفته بعد هم یکی از این بازیکنان در ترکیب قرار نمی گیرد و سوال می شود چرا فلان بازیکن در لیست نبوده است؟ مخیتاریان بازی نکرد، چون گزینه های زیادی داشتیم، راشفورد و مارسیال را با هم بازی دادم. این در شرایطی بود که هفته ها بحث بر سر این بود که چرا این دو نفر با هم بازی نمی کنند؟ حالا سئوال این است که چرا مخیتاریان بازی نمی کند؟ جواب این است که تا زمانی که قوانین بین المللی تغییر نکرده، نمی توانم با بیش از یازده بازیکن به زمین بروم.

حمید رضا گرشاسبی سرپرست باشگاه پرسپولیس شد /امیر خسروجردی

هیات مدیره باشگاه پرسپولیس استعفای علی اکبر طاهری از مدیرعاملی سرخپوشان را پذیرفت.

به گزارش خبرگزاری های ایران، جلسه فوق العاده هیات مدیره باشگاه پرسپولیس تهران برای بررسی استعفای علی اکبر طاهری از مدیرعاملی این باشگاه، امروز چهارشنبه، اول آذر برگزارشد که درپایان، اعضای هیات مدیره با استعفای طاهری موافقت کرده و تا مشخص شدن مدیرعامل جدید، سرپرستی باشگاه پرسپولیس را به حمید رضا گرشاسبی دیگر عضو هیات مدیره این باشگاه سپردند.
علی اکبر طاهری از دوهفته پیش استعفای خود را به مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش و جوانان اعلام کرده و گفته بود که دیگر نمی تواند به عنوان مدیرعامل درباشگاه پرسپولیس فعالیت کند. یکی از دلایل اصرار طاهری به کناره گیری از این باشگاه بحث بازنشستگی او اعلام شد که طبق قانون مدیرعامل باشگاه پرسپولیس نمی توانست در این باشگاه فعالیت کند.
درپایان جلسه فوق العاده هیات مدیره باشگاه پرسپولیس، محمدرضا حاجی بیگی، یکی از اعضای هیات مدیره این باشگاه به خبرنگاران گفت:‌ امروز جلسه فوق‌العاده‌ای در باشگاه پیرو استعفای طاهری داشتیم. با توجه به شرایط موجود و قانون مجلس شورای اسلامی در مورد بازنشستگان، وزیر ورزش برخلاف میل باطنی‌اش با استعفای طاهری موفقت کرده اززحمات شبانه‌روزی او و کسب نتایج خوب پرسپولیس در مدت مدیریتش تشکر کردند.
وی افزود: در این جلسه مقرر شد تا آقای گرشاسبی را به وزارت ورزش معرفی کنیم تا حکم سرپرستی او صادر شود.
عضو هیات مدیره سرخپوشان تصریح کرد: فرد جایگزین هیات مدیره به عنوان مدیرعامل جدید باشگاه پرسپولیس شخص وزیر ورزش معرفی خواهد کرد. حکم مسوولیت گرشاسبی موقتا به عنوان سرپرست ثبت خواهد شد تا حکم نهایی صادر شود.
وی درپایان درخصوص تمدید قرارداد با برانکو ایوانکوویچ نیز گفت: ما با آقای برانکو هیچ مشکلی نداریم. او علاقه‌مند به تمدید قرارداد با باشگاه است. مذاکراتی صورت گرفته است. هواداران تیم اصلا نگران نباشند قرارداد او تمدید خواهد شد.
سازمان بازرسی کل کشور چندی قبل با ارسال نامه به وزارت ورزش و جوانان اعلام کرده بود که تا اوایل آذرماه فرصت دارد که از فعالیت مدیرانی که بازنشسته هستند در معاونت های این وزارتخانه، فدراسیون های ورزشی و دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به علت اینکه دولتی هستند جلوگیری کند درغیر اینصورت سازمان بازرسی این مدیران را به دادگاه معرفی کرده و آنها با انفصال از خدمت مواجه خواهند شد.

هشتاد و هشتمین ماهنامه ادبیات داستانی چوک(آذرماه سال 96)

هشتاد و هشتمین ماهنامه ادبیات داستانی چوک(آذرماه سال ۹۶)
www.chouk.ir
www.khanehdastan.ir
برای دانلود تمامی شمارگان این ماهنامه ها و فصلنامه ها به سایت مراجعه بفرمایید

بررسی داستان «کلاس»
بررسی داستان «چمدان»
داستانِ نقاشی «فتحِ تهران»
بررسی داستان بنلد «مایِ ما»
مقاله «مزایای مطالعه چیست»
معرفی رمان «شکسپیر و شرکا»
بررسی فیلم «بزرگراه گمشده»
نگاهی به رمان «آبنبات هِل­دار»
تاریخچه‌ی ادبیات داستانی جهان
خوانش ناتورالیستی فیلم «تیک آف»
بررسی فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش»
یادداشتی بر کتاب «مرگ ایوان ایلیچ »
معرفی «برندگان جایزه ادبی پولیتزر»
عکس داستانِ جنگ یک امر شخصی است
مصاحبه اختصاصی چوک «مجتبی مقدم»
بررسی مجموعه داستان «آواز گوسفندها»
بررسی عناصر روایی شعر «اسرافیل دربند»
مقاله «چگونه یک متن ادبی خوانده می‌شود»
مقاله تحلیل ساختاری رمان «خوشه‌های خشم»
بررسی فیلم «شکاف»، «ویلایی­ها»،«وارونگی»
معرفی برنده جایزه نوبل «میگل آنجل آستوریاس»
بررسی داستان رستم و سهراب بر اساس آراء رنه ژیرار
گزارش«اختتامیه دومین جشنواره کشوری رویای کهکشانی من»
بررسی داستان فولکور «سنگ صبور» و تحلیل آن از منظر اسطوره

این شماره همراه با: رامونا محمدی، بزرگ علوی، فاطیما فاطری، فریبا حاج‌دایی، مجتبی مقدم، مهرداد صدیقی، سینا ورمزیار زهرا سوراسرافیل، سعیده پهلوان، کندر شریفی، نگار غلامعلی­پور، محمود ابراهیمی، ساناز لرکی، لعیا متین پارسا، زهره اکبرآبادی، الهام اسدالهی، میترا قاضوی، احسان عبدی­پور، تهمینه میلانی، نیکو حسینیان، بهنام بهزادی، منیر قیدی، حدیث غیبی، ام.نایت شیامالان، چارلز بوکوفسکی، میگل آنجل آستوریاس، جرمی ومرسر، یوجین ریچاردز، رنه ژیرار، لئو تولستوی جومپا لاهیری، جان اشتاین بک، دیوید لینچ، تولگا گوموش­آی، شبنم نادیا، کارول مور، مارجری کینان راولینگز
«چوک» نام پرنده‌ای است شبیه جغد که از درخت آویزان می‌شود و پی‌درپی فریاد می‌کشد.
سردبیر: مهدی رضایی
مشاور: حسین برکتی
هیئت تحریریه
تحریریه بخش داستان
بهاره ارشدریاحی (دبیر بخش نقد، مقاله، گفتگو) طیبه تیموری‌نیا (دبیر بخش داستان)، ریتا محمدی غزال مرادی، شهناز عرش‌اکمل، امیر کلاگر، علی پاینده، محمود خلیلی، مصطفی بیان، مریم ایلخان، مریم رضایی لاچین، مریم غفاری جاهد، گیتا بختیاری، وفا کشاورزی، سمیه سیدیان، سعید زمانی، مریم پژمان، بابک ابراهیم‌پور، الهام شیروانی شاعنایتی، میترا قاضوی، نعیمه زنگنه
تحریریه بخش ترجمه
پونه شاهی (دبیر بخش ترجمه)، اسماعیل پورکاظم، شادی شریفیان، مریم نوری‌زاد
تحریریه بخش سینما و تئاتر
زهرا دستاویز (دبیر بخش سینما و تئاتر)
خانه داستان چوک با دوره های داستان نویسی، ویراستاری، نقد ادبی، اسطوره شناسی و ترجمه داستان
www.khanehdastan.ir
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامه‌های ادبیات داستانی چوک و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبت‌نام دهمین دوره آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعالیت های روزانه، هفتگی، ماهیانه، فصلی و سالیانه کانون فرهنگی چوک
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
گزارش همایش روزجهانی داستان کوتاه و بزرگداشت «قباد آذرآیین»
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/7-jadidtarin-akhbar/12607-2016-02-18-11-32-59.html
گزارش، عکس‌های همایش«روزجهانی داستان کوتاه» و شب «جمال میرصادقی»

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/7-jadidtarin-akhbar/1115-2012-01-07-06-26-37.html
گزارش و عکس‌های جشن یازدهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/7-jadidtarin-akhbar/12003-2012-09-23-08-41-27.html
گزارش جلسات ادبی- تفریحی کانون فرهنگی چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/7-jadidtarin-akhbar/1236-2012-01-21-06-13-06.html

علیرضا جهانبخش در رده ششم ده بازیکن برتر لیگ هلند قرار گرفت /امیر خسروجردی

ملی پوش ایرانی تیم آزد آلکمار هلند در رده بندی ده بازیکن برترلیگ این کشور سه پله صعود داشت.

وبسایت رسمی باشگاه آلکمار هلند به نقل از مجله فرتبال اینترنشنال گزارش داد: تازه ترین رده بندی ده بازیکن برتر لیگ فوتبال هلند- اردویژه، امروز دوشنبه، بیست و نهم آبان ( ٢٠ نوامبر) اعلام شد که بر این اساس، علیرضا جهانبخش بازیکن ایرانی تیم آلکمار که یکی از مهره های تاثیرگذار این تیم در رقابت های لیگ هلند محسوب می شود با سه پله صعود و کسب ۵۵/۶ امتیاز در مکان ششم جای گرفته است.
در رده بندی برترین بازیکنان لیگ فوتبال هلند، هیروینگ لوزانو (آیندهوون)، براندلی کوواس (هراکلس) و داوید نرس (آژاکس آمستردام) در رده‌های اول تا سوم قرار دارند.

علی دایی به مراسم قرعه کشی جام جهانی ٢٠١٨ روسیه دعوت شد/ امیر خسروجردی

فیفا، آقای گل بازی های ملی در جهان را رسما به قرعه کشی جام جهانی دعوت کرد.

به گزارش خبرگزاری های ایران، مسئولان برگزاری مراسم قرعه کشی بازی های جام جهانی ٢٠١٨ روسیه، امروز دوشنبه، بیست و نهم آبان (٢٠ نوامبر) علی دایی، کاپیتان و سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران و آقای گل بازی های ملی در جهان را برای حضور در این مراسم دعوت کردند.
مراسم قرعه کشی جام جهانی ٢٠١٨ روسیه، روز جمعه، دهم آذر ( ١ دسامبر) با حضور نمایندگان ٣٢ تیم حاضر در این بازی ها در کاخ کرملین مسکو روسیه برگزار خواهد شد. پیش از این، فیفا از مهدی مهدوی کیا هم برای شرکت در مراسم قرعه کشی جام جهانی دعوت به عمل آورده بود.