خانه » 2017 (برگ 43)

بایگانی/آرشیو سالانه: 2017

هاشمی رفسنجانی: وزنه تعادلی که در بدترین شرایط رفت/ اکبر گنجی

همه در انتظار مرگ آیت الله خامنه‌ای بودند تا هاشمی رفسنجانی در آن “لحظه حساس تاریخی” در انتخاب رهبر بعدی تأثیرگذار باشد. اما در یک لحظه خبرگزاری‌های اصول‌گرا نوشتند :”آیت الله هاشمی رفسنجانی دار فانی را وداع گفت.”

حالا آب راحتی از گلوی آیت الله خامنه‌ای و اصول‌گرایان سنتی و افراطی پائین خواهد رفت که بدون هیچ دغدغه‌ای کارشان را ادامه دهند. فاصله میان هاشمی رفسنجانی با خامنه‌ای و اصول‌گرایان با ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برجسته و عمیق شد و هر روز بر حملات طرفین به یکدیگر افزوده شد. انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و جنبش سبز نیرویی تازه به هاشمی بخشید تا بیش از پیش از حافظان وضع موجود فاصله گیرد و خود را به سبزها و اصلاح طلبان نزدیک سازد.

4378

اینک هیچ کس باقی نمانده است تا مانند هاشمی حداقل هر روز همتراز خامنه‌ای ظاهر شود. اصول‌گرایان و نظامیان هر روز به او می‌تاختند که “کشور فقط یک رهبر دارد” و وظیفه هاشمی تبعیت از رهبری است، نه ایستادن در برابر رهبری یا همتراز او ظاهر شدن.

درست در اوج “جنبش سبز” آیت الله منتظری درگذشت و آن جنبش را از پشتوانه‌ای قوی محروم ساخت. اینک با رفتن هاشمی رفسنجانی، اعتدالیون بزرگترین حامی خود را از دست دادند. او هر روز از توافق هسته‌ای و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور بعدی دفاع می‌کرد. مرگ او در زمانی رخ داده که ۱۱ روز به آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ و کمتر از پنج ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده است. خاورمیانه گرفتار جنگ، کشتار و تجزیه است و گروه‌هایی در بالاترین سطوح سیاسی آمریکا خواب‌های بدی برای ایران دیده‌اند.

هاشمی رفسنجانی به “وزنه تعادلی” در درون نظام تبدیل شده بود که به عنوان سنگر مقاومت در برابر افراطی‌ترین بخش‌های رژیم عمل می‌کرد. حسن روحانی قصد دارد که راه او را تداوم بخشد، اما فاقد سوابق و پیشینه اوست. هاشمی خود را به همه به طور طبیعی تحمیل کرده بود.

هاشمی هرچه بیشتر از مرکز قدرت به حاشیه آن رانده شد، بیشتر و بیشتر به واقعیت‌های نظام توجه کرد و فهمیده بود که هیچ گریز و گزیری از تغییرات اساسی وجود ندارد.

هاشمی رفسنجانی می‌کوشید تا با بازسازی آرای آیت الله خمینی راهی برای حل مسائل بگشاید. در موضوع مذاکره و رابطه با دولت آمریکا این امر بیش از هر امر دیگری مشهود بود.

درباره ولایت فقیه، رهبری آینده و چگونگی آن نیز هر روز سخنی می‌گفت که کل اصول‌گرایان را علیه خود می‌شوراند.

مخالف حصر رهبران جنبش سبز و ممنوع التصویری سید محمد خاتمی بود. در آخرین نماز جمعه‌ای که ظاهر شد، از اعتراضات مسالمت آمیز جنبش سبز دفاع کرد و به صراحت با سرکوب‌ها مخالفت ورزید. امری که موجب شد آن نماز جمعه به آخرین نماز جمعه اش تبدیل شود. او تغییر کرده بود و در عین حال دموکراسی خواهان انتظار تغییرات بیشتری از او داشتند (رجوع شود به مقاله “از “عالیجناب سرخ‌پوش” تا “عالیجناب سبزپوش” “).

آیت الله خامنه‌ای هم سال هاست که به صراحت تمام او را نقد می‌کرد و به سخنان او درباره هر موضوعی پاسخ می‌گفت. در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ گوشزد کرد که بیش از ۵۰ سال است که با هاشمی رفسنجانی دوست است، با این همه، در مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی با یکدیگر احتلاف نظر دارند و در مورد این اختلافات، نظرات محمود احمدی نژاد به نظرات او نزدیکتر است.

“تحریف امام خمینی” موضوع حساس دیگری بود که آیت الله خامنه‌ای کل سخنرانی بیست و ششمین سالگرد در گذشت آیت‌الله خمینی- در ۱۳۹۴/۰۳/۱۴- را به آن اختصاص داد تا بگوید تفسیر هاشمی از امام تحریف امام است، نه تفسیر امام (رجوع شود به مقاله “چرا خمینی را تحریف می‌کنند و از او لیبرال و سکولار می‌سازند؟ “).

در مورد آمریکا هم آیت الله خامنه‌ای خود را مجبور می‌دید که هر روز به سخنان هاشمی رفسنجانی- و طبعاً حسن روحانی- پاسخ بگوید.

تغییرات هاشمی رفسنجانی نه تنها موجب شد که خامنه‌ای اصول‌گرایان افراطی- از جمله اعضای مثلث جیم: جنتی و یزدی و مصباح– و نظامیان را به جان او بیندازد و رسانه‌های نظام را در این راه به کار گیرد، بلکه اوج تعارض خود را در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ توسط شورای نگهبان نشان داد.

حال که هاشمی رفسنجانی رفته است، خیال خامنه‌ای راحت می‌شود که بتواند طرح‌های خود برای آینده عملی سازد. اما واقعیت چون مومی در دست افراد – هر اندازه هم که قدرت داشته باشند – نیست که آن را به هر شکلی که بخواهند در آورند.

اینک نوبت خامنه‌ای و اصول‌گرایان است که “تحریف هاشمی رفسنجانی” را آغاز کنند. هاشمی مراحل زیادی را پشت سر نهاد. هاشمی سال‌های پایانی، در برابر دیدگاه‌های و رهبری خامنه‌ای و اصول‌گرایان قرار داشت. اعتراف علی خامنه‌ای در نماز جمعه تاریخی نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ هیچ گاه فراموش نخواهد شد.

هاشمی دهه شصت، هاشمی مطلوب اصول‌گرایان و خامنه‌ای بود. آنان دشمن هاشمی یک دهه اخیر بودند و هستند. با این حال، خبرگزاری بسیج – خبرگزاری فارس – این فیلم را به نمایش گذارد: “آیت الله رفسنجانی: عشق من آقای خامنه‌ای است“. آیت الله خامنه‌ای هم تمامی نقدهای رادیکالش بر هاشمی یک دهه اخیر را نادیده گرفت و پیام تسلیتش به کوشش نافرجامی برای خودی سازی هاشمی تبدیل شد. خامنه‌ای تحلیل گران و منتقدان را خناسانی خواند که قصد داشتند بر مبنای اختلافات نظری این دو از “محبت عمیق” هاشمی به خامنه ای بکاهند، اما شکست خوردند. ولی فقیه بر این مرگ هاشمی را به “محبت شخصی عمیق او به من” فروکاست.

هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین شخصیت‌های سیاسی چهار دهه اخیر ایران بود. هنوز فرصت بسیاری برای داوری درباره افکار و گفتار و رفتار او وجود دارد. دشمنان و مخالفان درونی و بیرونی هاشمی رفسنجانی در این نکته که او شخصیت بسیار تأثیرگذاری بود، اختلاف نظری نخواهند داشت. اما از این جا به بعد اختلاف نظرها آغاز خواهد شد.

او در این هفته‌های آخر برای امیر کبیر بغض و گریه کرد. آیا این بغض و گریه، بغض و گریه‌ای برای سرنوشت خطرناک و بغرنج ایران و ایرانیان نبود؟ کارل پوپر و ریچارد رورتی کاهش دردها و رنج‌های درمان پذیر انسانی را وظیفه اخلاقی روشنفکران و سیاستمداران به شمار می‌آوردند. آیا راهی برای کاهش درد و رنج‌های مردم ایران وجود دارد؟ آیا هاشمی رفسنجانی میراثی در این زمینه از خود به یادگار گذارده است؟

زنان حرف های تازه می زنند / انتخاب اکونومیست : سال ۲۰۱۷ از نگاه زنان جوان خلاق

شرح و برگردان از نیکی سپهر

مجله اکونومیست در شماره ویژه سال ۲۰۱۷ با گروهی از زنان گفت و گو کرده است که همه بعد از ۱۹۸۵ به دنیا آمده اند. و در یک زمینه کاری از شهرت جهانی برخوردار هستند. این گروه از زنان دورنمایی را شرح داده اند که از سال ۲۰۱۷ در سر دارند. این گزارش مروری است بر حرف های این زنان جوان در باره آینده جهان:

4309

میخانه توییتری برای افریقایی ها…

سیاندا موهیتسیوا، دختر طنز نویس جوان اهل بوتسوانا، در ۲۰۱۷ وارد ۲۵ سالگی می شود. می گوید گاهی افریقایی ها کشورهای غربی را بهتر از کشورهای افریقایی می شناسند و این فقط یک تصادف نیست. جریان رسانه ایِ جهانی تصوری از افریقا می سازد که به زندگی واقعی مردم در کشورهای افریقایی ربطی ندارد.
سیاندا حالا از توییتر برای نزدیک کردن افریقایی ها استفاده کرده است. او که از ۱۶ سالگی در یکی از روزنامه های کشورش به طنز از سیاست و اقتصاد می نویسد، در سال ۲۰۱۵ جریان توییتری ای به راه انداخت به نام « اگر افریقا یک میخانه بود». این هشتگ و حساب توییتری سیاندا به سرعت تبدیل به محلی برای گفت و گو در باره این بود که اگر یک افریقایی وارد میخانه شود چه اتفاقی می افتد. از این طریق توییتر به محلی برای بحث درباره مردم افریقا تبدیل شد. افریقایی که بسیار جداست از آنچه شرکت های جلب توریست به عنوان سرزمین حیوان های عجیب و غریب معرفی می کنند.
سیاندا از اندیشه افریقا گرایی سیاسی جدیدی حرف می زند که به معنای توجه دوباره مردم افریقا به یکدیگر از طریق شبکه های اجتماعی آنلاین است که نه فقط جریان اصلی جهانی خبری را نفی می کند بلکه دیکتاتورهای حاکم بر افریقا را به چالش می کشد. سیاندا می گوید من پیش بینی می کنم که سال ۲۰۱۷ سال افریقا گرایی اجتماعی خواهد بود که سیاستمداران و رژیم های ناکارآمد در افریقا را به دردسر خواهد انداخت. و گسترش شبکه های اجتماعی به پیوند بیشتر جوانان با یکدیگر و همگرایی و همفکری آنان منجر خواهد شد.

4320

سالی برای زنان سینماتوگراف

دیزی ریدلی بازیگر انگلیسی است که در ۲۰۱۷ وارد ۲۵ سالگی می شود. دیزی با آخرین فیلم جنگ ستارگان ـ نیروی بیداری ـ در سال ۲۰۱۵ به شهرت جهانی رسید. او امیدوار است ۲۰۱۷ سالی باشد که زنان بتوانند به موقعیت هایی در سینما دست یابند که همچنان موقعیت هایی مردانه مانده است. این موقعیت ها نه جلو دوربین بلکه پشت دوربین و در بخش فنی سینما قرار دارد. توجه این بازیگر به جنبه های فنی سینما از وقتی بیشتر شد که خودش به عنوان تهیه کننده در سال ۲۰۱۶ درگیر ساختن یک فیلم مستند شد. در زمان ساختن این فیلم او متوجه شد که پیدا کردن زنانی برای انجام امور سینماتوگرافی چقدر دشوار است.
دیزی یادآوری می کند که در سال ۲۰۱۵ فقط ۳ درصد از سینماتوگراف ها که کارهای فنی مربوط به صداو تصویر را انجام می دهند زن هستند. ابراز امیدواری دیزلی از آنجا ریشه می گیرد که اخیرا شرکت بزرگ والت دیسنی و موسسه فیلم بریتانیا اعلام کرده اند که در برنامه سال ۲۰۱۷ خود سعی خواهند کرد که از حضور زنان در زمینه فعالیت های فنی سینما حمایت کنند.

untitled-2

رسانه و بازار بیشتر برای اقلیت ها

آمنه الخطابه، که امسال ۲۵ ساله می شود، متخصص کامپیوتر و بنیانگذار سایت و مجله اینترنتی دختر مسلمان در امریکاست. این سایت به مسایل دختران مسلمانی می پردازد که در کشورهای غربی زندگی می کنند. این سایت، که‌ آمنه آن را در سال ۲۰۰۹ ودر ۱۷ سالگی به راه انداخته، به طور داوطلبانه توسط دختران اداره می شود و در سال ۲۰۱۵ بیش از ۱۰۰ میلیون کلیک داشته است. او در سال ۲۰۱۶ کتابی نوشت به نام « دختران مسلمان: نسل در راه ».
آمنه معتقد است که در سال ۲۰۱۷ توجه به تفاوت های فرهنگی و نژادی بیشتر خواهد شد و دنیا از نوعی امپریالیسم نژادی فاصله خواهد گرفت. به نظر آمنه نشان این تحول آن است که برندهای بزرگ تجاری از موسسات رسانه ای، برندهای لباس و مد زنان و سازندگان وسایل خانگی به این نتیجه رسیده اند که نه فقط در تولید و تبلیغ کالاهای خود اقلیت های قومی و نژادی و فرهنگی در غرب را باید درنظر بگیرند، ‌بلکه باید در رده مدیران و در اتاق های خبر و جلسات برنامه ریزی خود، فرصت های بیشتری در اختیار اقلیت ها قرار دهند. آمنه می گوید شبکه های اجتماعی پیشگام این تحول بوده اند اما جریان اصلی نیز در نهایت باید به این واقعیت تن دهد که دوران به رسیمت شناختن تنوع فرارسیده است.

4322

سالی که جهان به هوش مصنوعی اعتماد می کند

لتیسیا گاسکا بر اساس یک وسواس قدیمی زنانه هیچ گاه سال تولدش را نمی نویسد، اما می دانیم که در مکزیکو سیتی پایتخت مکزیک زندگی می کند. در سال ۲۰۱۴ که مجله اکونومیست او را به عنوان یکی از برترین کارآفرینان جهان و به عنوان صدای جهان در سال ۲۰۴۰ معرفی کرد به همه اطمینان داد که زیر ۳۰ سال سن دارد. بنا بر این می توانیم بگوییم در سال ۲۰۱۷ نیز زیر ۳۳ سال سن دارد.
لتیسیا در شمار بنیانگذاران و اداره کننده موسسه شکست است که برنامه جهانی « شب ویرانی » یا fuk up night را برگزار می کند که صدای کسانی است که شکستخورده اند. لیتیسا و دوستانش در سال ۲۰۱۲ به خودشان گفتند هرچه درباره موفقیتشنیدیم کافی است. قدری هم به صدای شکست خوردگان گوش کنیم. حالا اینموسسه در صد شهر جهان مراسم شب ویرانی را برگزار می کند و هر ماه بیش از ۱۰ هزار نفر در این شب به حرف های سه نفر گوش می کنند که از تجربه شکست خود می گویند. البته باید توجه داشت که در مکزیکوسیتی، جایی که این اندیشه در آن شکل گرفته، بنا بر آخرین آمار ۷۵ درصد فعالیت های تجاری و حرفه ای که راه اندازی می شود به سال دوم نمی رسد.
لیتیسیا می گوید سال ۲۰۱۷ دریچه ای ست به سوی انقلابی که هوش مصنوعی در جهان تحقیق و مطالعات دانشگاهی به راه خواهد انداخت.
برخلاف کسانی که به پیشرفت های فنی در زمینه ساختن هوش مصنوعی بدبین هستند لیتیسیا می گوید تکنولوژی تازه هم شغل های بیشتر ایجاد خواهد کرد و هم به ابتکارهای بیشتری فرصت بروز می دهد. این دختر جسور مکزیکی تا جایی پیش می رود که ورود هوش مصنوعی به مطالعات علمی را با تحولی مقایسه می کند که کشف گالیله در مطالعات نجومی به وجود آورد. او یادآوری می کند که در حال حاضر میزان اطلاعات موجود در جهان در هر دو سال دو برابر افزایش می یابد و در چنین شرایطی امکان تحلیل و بررسی اطلاعات تازه بدون استفاده از هوش مصنوعی ممکن نیست.
البته لیتسیا می گوید لازمه استفاده بهتر از این تحول تکنولوژیک آن است که از طریق ایجاد شفافیت در نرم افزارهای مورد استفاده باید امکان برداشت نادرست و وحشت آفرین تروریست ها را از امکانات تازه محدود کرد. همچنین باید با ایجاد شفافیت بیشتر امکان بهره برداری دولت ها از اطلاعات شخصی آنان علیه خود آنان را کاهش داد.
شی ون زیلیس، مدیر شرکت بزرگ بلومبرک بتا، نیز معتقد است که سال ۲۰۱۷ سال تحول در استفاده ازهوش مصنوعی و ماشین های هوشمند خواهد بود. شی ون که به عنوان یکی از نوابغ در زمینه استفاده از ماشین های هوشمند شناخته می شود، معتقد است که در سال ۲۰۱۷ جهان به ماشین هایی که برای اداره امور ساخته شده بیشتر اعتماد خواهد کرد

25wwww

ورزشکاران خود را اداره می کنند

آماندا کالتا، روزنامه نگار ۲۸ ساله ایتالیایی کانادایی، برنده یکی از معتبرترین جایزه های جهانی برای روزنامه نگاران جوان است. او در دانشگاه تورنتو سیاست خارجی خوانده اما توجه او به نهادهای اداره کننده ورزش در جهان او را به یکی از منتقدان برجسته مدیریت ملی و جهان ورزش تبدیل کرده است.
آماندا امیدوار است تصمیمی که در سال ۲۰۱۷ برای برگزاری المپیک سال ۲۰۲۴ گرفته خواهد شد، نشانی از پایان دادن به روابط ناسالم حاکم بر فدراسیونهای جهانی ورزشی باشد. در شهریور امسال از بین یکی از سه شهر بوداپست، پاریس و لوس آنجلس یک شهر به عنوان محل برگزاری المپیک ۲۰۲۴ برگزیده خواهد شد. او معتقد است که سال ۲۰۱۷ آغازی خواهد بود برای یافتن راه هایی برای مشارکت بیشتر خود ورزشکاران در اداره نهادهای مدیریت کننده ورزش و امکان نظارت عمومی بیشتر بر این نهادها.

موج تازه زن باوری

لوییس اونیل، نویسنده معروف ایرلندی است که روزنامه گاردین او را به عنوان بهترین نویسنده برای جوانان بزرگسال معرفی می کند. تازه ترین کتاب او « می خواهی اش؟ »Asking for it? پرفروش ترین کتاب ایرلند شد و نگاه تازه ای به مساله تجاوز به زنان کرده است. لوییس فمنیست یا زن باور معروفی است با شعاری متفاوت: « من عاشق مردانم ».
لوییس معتقد است ۲۰۱۷ سالی است که موج تازه ای از فمنیسم فراگیر خواهد بود اما ویژگی این موج تازه تنوع آن است. لوییس می گوید من به شدت به نسل تازه ای از نوجوانان علاقمندم که نگاهی متنوع و رنگارنگ به فمنیسم دارند و با وجود توجهی که به فرهنگ کالایی کردن بدن زن دارند نگاه شان به رابطه جنسی مثبت است. این نوجوانان به خطرات داشتن نوعی نگاه کنترلی به جنسیت زنان دیگر واقف هستند. این زنان با وجود آن که می دانند فرهنگ کار جنسی به فروش بدن زنان منجر می شود اما در عین حال واقفند که کارگران جنسی نیازمند حمایت و داشتن شرایط کاری بهتر هستند. فرهنگ کلیشه ای سلفی های دخترانه را رد می کنند،‌ در حالی که می پذیرند سلفی می تواند نشانه ای از عشق به خود در دوره ای باشد که فروپاشی اجتماعی ما را به تنفر از خود ترغیب می کند.

نگاهی به سریال تاج وقتی که تلویزیون تخت پادشاهی می شود/ بهارک عرفان

شاید اگر رادیو و تلویزیون نبود امروز خبری از پادشاهی در بریتانیا نبود.

برای فهم بهتر این فرضیه بهتر است نگاه کنیم به دو پادشاهی بزرگ اروپا که ریشه پادشاهی مدرن در اروپا بوده اند: پادشاهی آلمان و پادشاهی اتریش. دو پادشاهی ای که در قرون وسطی ناگزیر بودند خود را ادامه پادشاهی مقدس رم بدانند که اعتبار آن در نخستین قرن های مسیحیت به تایید کلیسا رسیده بود. اما از اواخر قرن دوازده میلادی خانواده های پادشاهی ای مانند خاندان هابسبورگ به تدریج توانستند به امکان اعتبار بخشیدن به خود و به رسمیت شناختن مشروعیت خود از طریق نسب خونی دست یابند. آنچه اعتبار «خانواده پادشاهی» را در نخستین قرن های پس از رنسانس و شکل گیری مدرنیته اولیه به عنوان یک نهاد مشروع مقبول ساخت استفاده هوشمندانه خاندان هابسبورگ از رسانه های چاپی در اواخر قرن پانزدهم برای تبلیغ اعتبار و تداوم تاریخی پادشاهی خود بود. در این تحول، اتریشی ها و آلمانی ها نخستین پادشاهی بودند که از فرهنگ ( اگرچه به شکل اشرافی و تشریفاتی آن ) به عنوان عاملی برای تحکیم حکمرانی پادشاهی استفاده کردند. اما باوجود این پیشینه، این پادشاهی ها در طوفان تحولات قرن نوزدهم و بیستم، به همان سرنوشتی دچار شدند که شعبه فرانسوی آنان در پی انقلاب فرانسه با آن روبرو شد. با وجود این تحولات، پادشاهی در انگلستان که روزی برای تضمین مشروعیت خود ناگزیر از وصلت با پادشاهان فرانسوی و آلمانی و اطریشی بودند، پایدار ماند.

4333

ازدواج رادیویی، تاجگذاری تلویزیونی

مراسم ازدواج ملکه الیزابت دوم در سال ۱۹۴۷، نخستین مراسم سلطنتی بود که از رادیو مستقیما در سراسر جهان پخش شد و بیش از ۲۰۰ میلیون نفر آن را شنیدند. پس از آن نویت به پخش تلویزیونی مراسم تاجگذاری در سال ۱۹۵۳ رسید که از تلویزیون به طور مستقیم پخش شد. این دو مراسم آغازگر پیوندی میان بی بی سی و سلطنت بریتانیا شد که به پیوند جدایی ناپذیر پادشاهی بریتانیا از تلویزیون منجر شد.
حالا خانواده سلطنتی بریتانیا برای نخستین بار در تاریخ اجازه داده است زندگی پشت پرده دربار سلطنتی بریتانیا در یک سریال تلویزیونی به نمایش گذاشته شود. سریال تاج THE CROWN که تاکنون ۱۰ قسمت آن ساخته شده قرار است تا ۶۰ قسمت ادامه یابد. و شاید این سریال که به رازهای سلطنت بریتانیا در زمان ملکه الیزلبت دوم می پردازد تا پایان عمر ملکه بریتانیا ادامه یابد که اکنون ۹۱ ساله است.
آن طور که در سریال تاج نشان داده می شود، سلطنت ملکه الیزابت بریتانیا نخستین پادشاهی و نخستین مراسم مهم سیاسی در تاریخ است در تلویزیون گزارش داده شده است. مراسمی که برای قرن ها در پس پرده انجام می شد و مردم از جزییات آن خبر نداشتند در سال ۱۹۵۳ به طور زنده از تلویزیون پخش شد.

the-crown-season-2-770x433

از دید پادشاهی بریتانیا پخش مستقیم تلویزیونی نشانه ای از آغاز نخستین پادشاهی مدرن دنیاست. پادشاهی که تحت تاثیر تحولات تازه در جامعه جهانی و جامعه بریتانیا نه فقط در نوع رابطه سیاسی بلکه در نوع رابطه فرهنگی و انسانی خود با مردم عادی دگرگونی اساسی ایجاد می کند. با وجود اهمیتی که پخش تلویزیونی مراسم برای ملکه داشت کلیسای انگلستان و عمده سیاستمداران قدیمی بریتانیایی آن روز از جمله وینستون چرچیل نخست وزیر وقت با آن مخالف بودند. آنها پخش تلویزیونی را مغایر با سنت های انگلیسی و به معنا یدخالت دادن مردم در امور سلطنتی می دانستند. البته در سریال تاج اعتبار پافشاری بر پخش تلویزیونی به پرنس فلیپ همسر یونانی الاصل ملکه داده می شود. امری که در اسناد تاریخی به آن اشاره ای نشده است.
پادشاهی بریتانیا نخستین پادشاهی است که نه فقط مشروطه بودن پادشاهی را می پذیرد بلکه خود را مسوول می داند تا جزییات همه حساب های عمومی خانواده سلطنتی و تصمیم گیری هایی را که به منافع مردم مرتبط است به اطلاع مردم برساند. به تعبیر دقیق تر چنان که در سریال تاج دیده می شود زندگی خصوصی و عمومی در دربار زیر کنترل دولت منتخب مردم و افکار عمومی است که از طریق تلویزیون و روزنامه ها مو به موی رفتار چهره های شناخته شده دربار را دنبال می کنند. از این منظر شاید سریال تاج نخستین مجموعه نلویزیونی است که زندگی روزمره یک پادشاه حاکم را به زندگی روزمره در رسانه ها پیوند می دهد. آیا تصمیم گیری برای ساخت این سریال بخشی از سیاست روابط عمومی خانواده سلطنتی بریتانیاست؟

چهره های پشت پرده

مالک سریال تاج شرکت بزرگ آمریکایی نتفلیکس است که پخش سریال را از سپتامبر ۲۰۱۶ آغاز کرده است. اما نتفلیکس سرمایه گذار مالی است و تهیه کننده انگلیسی سریال شرکت لفت بنک پیکچر است که در سال ۲۰۰۷ با سرمایه گذاری اولیه بی بی سی بنا نهاده شده است. صاحب اصلی شرکت اندی هریس است که سازنده یکی از معروف ترین سریال های تلویزیونی انگلیسی به نام خانواده رایلی است. خانواده رایلی به سیر تحول زندگی داخلی یک خانواده طبقه پایین بریتانیایی در آغاز قرن بیستم می پردازد. حالا سریال تاج به سیر تحول بالاترین خانواده بریتانیا می پردازد.

the-crown-julian-broad-ss07

با توجه به حمایت نزدیک بی بی سی از سریال و این که بی بی سی عملا مسوولیت نمایش تلویزیونی خانواده سلطنتی را در بریتانیا از آغاز بر عهده داشته است می توان نتیجه گرفت که سریال تاج با طراحی محافل پشت پرده بی بی سی و روابط عمومی پادشاهی بریتانیا ساخته شده است. همین گروه تهیه کنندگان در سال ۲۰۰۶فیلم سینمایی ملکه THE QUEEN را با بازی هلن میرن ساختند. بنا بر این پیتر مورگان که هم نویسنده ملکه و هم سریال تاج است را می توان به نوعی نویسنده محبوب خانواده سلطنتی بریتانیا دانست. او در سال ۲۰۰۸ به عنوان نفر بیست و هشتم در میان صد مرد و زن قدرتمند بریتانیا در حوزه فرهنگ شناخته شد. مادر پیتر از شوروی به بریتانیا فرار کرده بود و پدرش نیز یهودی بود که از دست آلمانی های نازی به بریتانیا فرار کرده بود. از این نظر می توان گفت سرزمین ملکه پناهگاه خانوادگی نویسنده سریال تاج بوده است. مورگان در فیلم ملکه با استفاده از ماجرای مرگ یا قتل پرنسس دایانا توانست به خوبی از فضای شایعه ای که همیشه در باره خانواده سلطنتی در بریتانیا وجود داشته است برای ساختن یک درام خانوادگی سیاسی با تکیه بر رازهای همیشه پنهان سیاست استفاده کند. اگرچه گروهی از منتقدان در آن زمان گفتند که او واقعیت مرگ دایانا را به نفع خانواده سلطنتی تا اندازه ای تحریف کرده است. سریال تاج هم از این انتقادها بی نصیب نمانده است. روزنامه تایمز به تازگی در گزارشی به واقعیت هایی پرداخته است که واقعیت های تاریخی در سریال تاج ظاهرا برای جذاب تر پیش بردن سیر دراماتیک سریال اندکی دست کاری شده است.

اندکی پیچاندن تاریخ

هوگو ویکرز یکی از برجسته ترین زندگی نامه نویسان خانواده سلطنتی بریتانیا در گزارشی در شماره روز ۲۴ نوامبر ۲۰۱۶ در روزنامه تایمز می نویسد در « سریال ۱۰۰ میلیون پوندی تاج برخی از خطوط داستان برای حساس تر شدن و به خاطر نیازهای یک درامای تلویزیونی تغییر داده شده است.» مثلا در سریال تاجبه رابطه عشقی میان ملکه الیزابت و لرد پروچستر اشاره می شود که نزدیک بوده است رابطه زناشویی ملکه و پرنس فلیپ را به هم بزند. ویکرز می گوید البته لرد پروچستر که بعدا مدیر اداره اسب های مسابقه ملکه شد از کودکی با ملکه دوست بوده است اما دربار سلطنتی هیچگاه شایعات مربوط به رابطه این دو را جدی نگرفت. ویکرز می نویسد که واقعیت این است که ملکه از نوجوانی به پرنس فیلیپ خوش قیافه علاقمند بوده است و این ملکه مادر بوده که در پی آن بوده تا لرد پریچستر را به عنوان همسر آینده ملکه پیشنهاد کند. گویی ملکه از جوانی نمی خواسته است زیربار پیشنهاد مادرش برای ازدواج برود. البته ناگقته نماند که بر اساس همین شایعات سلطنتی رابطه همسر ملکه با لرد پرچستر تا پایان مرگ این دوست دیرینه ملکه در سال ۲۰۰۱ چندان رابطه نزدیکی نبوده است. مثل این که پرنس فلیپ تا زمان مرگ لرد پریچستر همیشه ته ذهنش درگیر این شایعات بوده است.
مورد دیگری که ویکرز به آن اشاره می کند ناخشنودی پرنس فیلیپ از محدودیت هایش به دلیل همسر ملکه بودن در طول سریال تاج است. به عقیده ویکرز پرنس فیلیپ خیلی زود اقتضائات زندگی ملکه را درک کرده و همیشه در جهت کمک به او در جهت انجام وظیفه اش عمل کرده است. بنا بر این شخصیت همسر ناشاد ملکه پدیده ای است که ساخته و پرداخته نویسنده سریال تاج است. در همین جهت نشان داده می شود که پرنس فیلپ با این مساله که در مراسم تاج گذاری در برابر ملکه زانو بزند مشکل داشته در حالی که ویکرز می گوید همه اسناد نشان می دهد که پرنس فیلیپ نه فقط هیچ مشکلی نداشته بلکه از این مساله استقبال کرده است.
در سریال نشان داده می شود که ملکه ابتدا به خواهر کوچک اش پرنسس مارگارت قول می دهد که از ازدواج او با کاپیتان پیتر تاوزند محافظ شخصی خانواده سلطنتی در زمان پادشاهی پدرشان حمایت می کند اما بعدا زیر قولش زده است. ویکرز می گوید این هم درست نیست و ملکه از ابتدا به خواهرش گفته است که برای ازدواج با مرد دلخواهش باید تا ۲۵ سالگی صبر کند برای این که بنا بر قوانین سلطنتی اگر پیش از ۲۵ سالگی فردی از خانواده سلطنتی بخواهد ازوداج کند باید با تایید سرپرست وقت خانواده صورت بگیرد. در آن زمان خانواده سلطنتی ازدواج پرنسس مارگارت با مردی را صلاح نمی دانسته اند که پیش از آن ازوداج کرده و از زن قبلی اش دارای فرزند است. آنچه مساله را پیچیده تر می کرد این بود که پرنس مارگارت پیش از جدا شدن کاپیتان تاوزند از همسرش با او رابطه عاشقانه داشته است.
در موردی دیگر، در سریال دیده می شود که ملکه با توصیه عمویش دوک ویندزور می پذیرد که کاخ مورد علاقه محل زندگی خود و همسرش را به دلایل سیاسی ترک کند و به کاخ باکینگهام نقل مکان کند. ویکرز می گوید دوک ویندزور پس از ازدواج با زنی امریکایی که مورد اعتراض دربار واقع شد و به کنار نهادن او از مقام پادشاهی منجر شد، فرد مورد اعتمادی در دربار نبوده و ملکه توصیه ای از او نپذیرفته است. بلکه این چرچیل نخست وزیر وقت بوده که ملکه را به آمدن به کاخ باکینکهام تشویق کرده است.

خانواده ای باب میل شایعات مردمی

مرور تغییراتی که در سریال تاج در جزییات زندگی زنان و مردان دربار داده شده نشان می دهد که نویسند در پی آن بوده است که روابط موجود در خانواده سلطنتی را به روابط موجود در خانواده های معمولی نزدیک کند. نویسنده همچنین در عین این که سعی کرده برای خانواده سلطنتی دردسر درست نکند به برخی از شایعات موجود در میان مردم اهمیت داده است تا ضمن جذاب تر کردن داستان بتواند همدلی مردم با روایت به دست داده شده از مناسبات دربار را جلب کند. به این ترتیب نویسنده روایتی بحث برانگیز و جذاب و غیر سفارشی از خانواده سلطنتی به نمایش گذاشته است. روایتی که می تواند در قسمت های بعدی از واکنش های مردم به سریال تاثیر بپذیرد و نوعی رابطه متقابل میان مردم و روایت تلویزیونی از خانواده سلطنتی ایجاد کند. به این ترتیب می توان در قسمت های بعدی سریال در انتظار روایتی از خانواده سلطنتی بود که به خواست مردم نزدیک تر است. روایتی که به جای تاریخ نویسان توسط روزنامه نگاران و نویسندگان و صاحبان رسانه ساخته می شود.

بازارچه کتاب سرزمین مادری شهرزاد/ بهارک عرفان

بازارچه‌ی کتاب این هفته‌ی ما سرکی‌ست به پیشخوان کتاب‌فروشی‌های گوشه‌گوشه‌ی جهان کتاب. عناوین برگزیده‌ی ما در این گذر و نظر اینهاست:

 

فیلم نگاری یک داستان عاشقانه

4328

نویسنده: میترا عرفانی خانقاهی
ناشر: هیلا
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۲۵ صفحه

 

داستان این کتاب درباره فیلمسازی است که درگیر یک ماجرای عاشقانه می شود. این داستان در کنار پرداختن به مسائل شخصیت اصلی اش که یک کارگردان است، به مرور خاطرات سینمایی و فیلم هایی که علاقه مندان سینما با آن ها خاطره دارند، می پردازد. این مرور هم به مدد تصاویری که در خلال سطور کتاب درج شده اند، انجام می شود.
«مهدی» و «میترا» عناوین بخش های مختلف این رمان هستند که به صورت یکی در میان تکرار می شوند.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
فرزاد روبه رویم نشسته و با چشمانی قرمز و پفدار نگاهش را به چشمانم گره می زند. حس و حال کش دادن این بحث آبکی را ندارم. کسی را به قدرت و مهارت خودم در گرفتن پوزیشن جسد سراغ ندارم. ناگهان برایم یک رابطه می میرد. اتفاقی عجیبی نیست. مرگ رابطه هم شکل های متفاوتی دارد. درست مثل مرگ آدم ها… گاهی یک رابطه به تدریج و ذره ذره می میرد. شبیه بیماری که مدت ها با یک مرض مهلک دست و پنجه نرم می کند و آن قدر مقاومت می کند تا دیگر رمقی برایش نمی ماند و با رضایت روی بال های فرشته مرگ آرام می گیرد. بعضی دیگر از رابطه ها به شکلی کاملا تصادفی و بی موقع می میرند. مثل آدمی که بعد از ساعت ها کار طاقت فرسا در حالی که برای بچه هایش خرید مفصلی کرده و به سمت خانه می رود، ترمز اتومبیلش از کار می افتد… معمولا مردن به شکل تصادفی دردناک تر است. یکباره، بی مقدمه، یک زندگی پایان می پذیرد. در مورد رابطه ها هم همین طور. تا به خودت بیایی کار تمام شده…

 

سرزمین مادری شهرزاد

4329

نویسنده: سندی مومنی
ناشر: حوا
قیمت: ۸۸۰۰تومان
تعداد صفحات: ۱۰۲صفحه

کتاب «سرزمین مادری شهرزاد» شامل مجموعه نقدهای سندی مومنی‌ست که به همراه مقدمه‌ای از احمد اکبرپور منتشر شده‌است.
سندی مومنی داستان‌نویس و منتقد نشریات عصر پنج‌شنبه، کتاب ماه کودک و نوجوان، فصلنامه نقد کتاب کودک و نوجوان و… مجموعه نقدهای خود را بر کتاب‌های کودک منتشر کرد.
در این کتاب نقدهایی بر آثار زهرا فردشاد، شهربانو بهجت، فاطمه فروتن، اعظم سبحانیان، مرضیه جوکار، لیلا برزگر دیده می‌شود. احمد اکبرپور نویسنده سرشناس ادبیات کودک در مقدمه خود بر این کتاب به بررسی ویژگی‌های نقد سندی مومنی پرداخته و آن را نقدهایی از جنس ادبیات نامیده است.
پیش‌تر نقدهای سندی مومنی در جشنواره ادبی بانه و سومین کنگره ادبیات پایداری برگزیده شده بودند.

 

سیری در نظریه پیچیدگی

4330

نویسنده: ملانی میچل

مترجم: رضا امیر رحیمی
ناشر: نشر نو
قیمت: ۴۳۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۵۳۰ صفحه

 

نویسنده کتاب درباره موضوع این اثر می گوید: در سال ۱۹۸۴ هنوز اصطلاح سیستم های پیچیده را نشنیده بودم، گرچه این گونه اندیشه ها پیش از آن به فکرم راه یافته بودند. دانشجوی سال اول دوره تحصیلات تکمیلی علوم کامپیوتر در دانشگاه میشیگان بودم، و هدفم مطالعه بر روی هوش مصنوعی بود؛ یعنی این که چگونه کامپیوترها را واداریم مانند آدم ها فکر کنند.
ملانی میچل در پیشگفتاری که برای این کتاب نوشته، آورده است: ایده نوشتن این کتاب وقتی شکل گرفت که برای سخنرانی یادبود اُلم در سانتافه از من دعوت شد _ مجموعه سخنرانی های سالانه ای در مورد سیستم های پیچیده برای عموم، که به یادبود ریاضیدان بزرگ استانیسلاو الم برگزار می شود. عنوان رشته سخنرانی های من این بود: «گذشته و آینده علوم پیچیدگی».
این کتاب به گفته نویسنده اش برای این نوشته شده که نسخه بسیار تعمیم یافته ای از آن سخنرانی ها باشد؛ نسخه ای که روی کاغذ آمده است. این کتاب درباره پرسش هایی است که میچل و عده ای دیگر را در جامعه سیستم های پیچیده، در گذشته و حال، مجذوب خود کرده است.
این کتاب ۵ بخش اصلی دارد که مجموعا ۱۹ فصل را در خود جا داده اند.
بخش اول با عنوان «پس زمینه و تاریخچه» دربرگیرنده ۷ فصل است: «پیچیدگی چیست؟»، «دینامیک، آشوب، پیش بینی»، «اطلاعات»، «محاسبه»، «تکامل»، «علم ژنتیک به زبان ساده» و «تعریف و اندازه گیری پیچیدگی». بخش دوم با عنوان «حیات و تکامل در کامپیوترها» هم ۲ فصل را شامل می شود که عبارت اند از: «برنامه های کامپیوتری تولیدمثل کننده» و «آلگوریتم های ژنتیک».

«محاسبه نمایان» عنوان بخش سوم است که فصل دهم تا چهاردهم کتاب را در بر می گیرد: «خودکار سلولی، حیات، جهان هستی»، «محاسبه با ذرات ۲۴۰»، «پردازش اطلاعات در سیستم های زنده»، «چگونه قیاس کنید(اگر کامپیوتر هستید)» و «آینده مدل سازی کامپیوتری». بخش چهارم هم با عنوان «تفکر شبکه ای» در برگیرنده این فصل هاست: «علم شبکه»، «کاربرد علم شبکه در شبکه های دنیای واقعی»، «راز میزان شدن» و «تکامل به زبان پیچیده». بخش پنجم کتاب هم «نتیجه گیری» نام دارد و فصل نوزدهم را شامل می شود که نامش «گذشته و آینده علوم پیچیدگی» است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
حال، طبق نظر وولفرام، چون قواعد بسیار ساده ای مانند قاعده ۱۱۰، می توانند محاسبه عام را امکان پذیر کنند، پس اکثر سیستم های طبیعی _ و بغرنج تر از قاعده ۱۱۰ _ نیز احتمالا می توانند محاسبه عام را امکان پذیر کنند. وولفرام معتقد است هیچ محاسبه ای پیچیده تر از محاسبه ای نیست که کامپیوتر عام با فرض ورودی درست، می تواند به انجام برساند. بدین ترتیب پیچیدگی محاطبات ممکن در طبیعت سقفی دارد.
همان طور که در فصل چهارم توضیح دادم، آلان تورینگ نشان داد که کامپیوترهای عام در اصل می توانند هر چه را «محاسبه پذیر» است محاسبه کنند. اما برخی از محاسبات از بقیه ساده تر هستند. گرچه هر دو مورد زیر را می توان روی یک کامپیوتر اجرا کرد، اما برنامه «۱ + ۱ را محاسبه کنید» از برنامه ای که آب و هوای کره زمین را شبیه سازی می کند، محاسبات ساده تری دارد، درست است؟ اما اصل وولفرام در واقع تاکید می کند که «بغرنجی» تمامی محاسباتی که عملا در طبیعت انجام می شود یکسان است.

 

همه با هم برابرند

4331

نویسنده: جرمی والدرون

این کتاب را جرمی والدرون پروفسور دپارتمان فلسفه دانشگاه نیویورک نوشته و نتشارات دانشگاه هاروارد منتشرش کرده‌است.
موضوع برابری انسانها با یکدیگر از قدیمی ترین مفاهیم و مباحث در دایره تئوری سیاسی، فلسفه و حتی آموزه های الهی است. از سوی دیگر، برابری انسانی یکی از شعائر مطرح شده در آموزه های کلاسیک و مدرن اندیشه سیاسی است که البته در مرحله اجرا، با کاستی های بی شماری هم مواجه بوده است.
اما به راستی برابری چیست؟ ملاک تعیین برابری انسانها و مبنای آن چیست؟ چگونه می توان انسان را از حیوانات تشخیص داد؟ آیا این برابری صرفا جنبه ای اخلاقی داشته و در علم اخلاق باید به آن پرداخت و یا ماهیتی اصیل در وجود و سرشت انسان داشته و بدون نیاز به بحث کردن بر روی آن، وجود مستقل خارجی دارد؟ آیا می توان ویژگی هایی مشترک برای همه انسانها در نظر گرفت و بر اساس آنها نسبت به برابری آنها با یکدیگر قضاوت کرد؟ در اینصورت، تفاوت های میان انسانها و توانایی های متفاوت آنها با یکدیگر چه می شود؟
«جرمی والدرون»، پروفسور دپارتمان فلسفه دانشگاه نیویورک، در کتاب جدید خود با عنوان «همه با هم برابرند»، که به تازگی توسط انتشارات دانشگاه هاروارد به چاپ رسیده، ضمن پرداختن به سوالاتی نظیر سوالات مطرح شده در بالا، معتقد است انسانها دستکم می توانند چهار ویژگی را به صورت مشترک با یکدیگر داشته باشند: عقل، خودمختاری، عاملیت اخلاقی و توانایی دوست داشتن. البته میزان شدت و قوت این عوامل در انسانها با یکدیگر متفاوت است، اما به عقیده وی می توان گفت که همه انسانها تا حدی از این عناصر برخوردار بوده و بهره می برند.
اما با مطرح شدن این بحث، این سوال نیز مطرح می شود که چگونه می توان در این دسته بندی، تفاوت های انسانها را با یکدیگر تشخیص داد؟ چگونه می توان گفت که شخصی از نقص در این ویژگی ها رنج می برد؟
لازم به ذکر است، «والدرون» بخش عمده عمر آکادمیک خود بر روی مبحث برابری انسانی کار کرده و سعی کرده تا در کتاب حاضر، به بخش اعظمی از سئوالات مطرح شده پاسخ دهد. در حقیقت کتاب پیش رو را می توان به عنوان مجموعه ای جامع از آراء وی در خصوص مساله برابری انسانی در نظر گرفت که مطالعه آن به تمامی دانشجویان رشته های فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دیگر دوستداران مباحث مربوط به تئوری سیاسی توصیه می شود.

سقوط اصفهان، اندوه ابدی/ هوشنگ اسدی

4324

اصفهان مویه کن

محمد بلوری

۸۵۴ صفحه- ۳۵۰۰۰ تومان
انتشارت آبارون- ۱۳۹۴

اصفهان در قلب تاریخ ایستاده است و اشک های سقوط در ” طنین کاشی” های آبی اش به سرفصل روزگاران ایران در عصری تبدیل می شود که جهان می تاخت و نصف جهان می ماند و با خود سرزمین تاریخی را که پایتخش بود به قعر تاریخ می راند.

“سقوط اصفهان” این فصل سراسر اندوه و اشک از نگاه مورخان پنهان بود.انتشار کتاب ” سقوط اصفهان” نوشته ژان کریستف روفن به ترجمه محمد مجلسی در سال ۱۳۷۹ راه را گشود.

اما انتشار کتاب کوچک سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی با بازنویسی جواد طباطایی بود که افکار عمومی را متوجه این فاجعه بزرگ تاریخی کرد.جزوه ای کوچک که بخشی از کتاب تاریخ واپسین انقلاب ایران است . آنتوان دُو سِرسو  این کتاب را بر اساس گزارش‌های یوداش تادوش کروسینسکی، از راهبان یسوعی‌ای که در هنگام سقوط صفویه به دست محمود افغان ساکن اصفهان بود، تهیه و در سال ۱۷۲۸ شش سال پس از سرنگونی صفویان منشر کرد.

333652021

این کتاب که در نخستین دهه‌های عصر روشنگری منشر شد، تاثیر بسیاری در کسب آگاهی فیلسوفان سیاسی مانند منتسکیو، ولتر،ادوارد گیبون از تحولات ایران داشت و بسیار مورد توجه فیلسوفان سیاسی قرار گرفت.
کتاب پدر دو سرسو هیچگاه به فارسی ترجمه نشد. اما از گزارش سید جواد طباطبایی که ترجمه آن را مقدور نیافته و خلاصه ای از آن را بازنویسی کرده، می توان دریافت که در عصر قاجاریه اطرافیان عباس میرزا ولیعهد در تبریز، گزارش کروسینسکی را می شناختند و عباس میرزا را از مضمون آن مطلع کردند، و او دستور ترجمه آن را داد.

چنین کاری را بویژه با در نظر داشتن قدرت دید و تحلیل کروسینسکی، جز به حس وطن خواهی و هشیاری عباس میرزا که یک تنه به تمام خاندان قاجار می ارزید و در راه اعتلای کشور از طریق عقلانی می کوشید تعبیر نمی توان کرد.

جالب تر اینکه ترک های همسایه که از همان زمان دو گام از ما جلوتر بوده اند؛ از آغاز به اهمیت گزارش راهب یسوعی پی برده و آن را به زبان ترکی عثمانی ترجمه کرده اند و دستگاه عباس میرزا جزوه را از روی ترکی استانبولی به فارسی برگردانده است.

9998

به نوشته سیروس علی نژاد “سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی لرزه بر جان آدمی می اندازد لرزه از پیروزی آسان مشتی ماجراجو بر کشوری بزرگ؛ لرزه از بی مسئولیتی پادشاهی که حتا به هنگام مرگ به جای آنکه در اندیشه بزرگی کشور باشد، در اندیشه آسایش درباریان است، شاه سلیمان پدر شاه سلطان حسین؛ و از واگذاری مسئولیت از سوی شاه سلطان حسین به کسانی تهی از هر نوع فضیلت؛ از حقیرانی که بر جای بزرگان تکیه زده اند؛ از مسخرگانی که مردم وادار به احترام به آنان شده اند؛ از پادشاهی که خواجه سرایان را بر ملک و ملت مسلط کرده است؛ از توطئه ها و دو دستگی هایی که تمامی امور مملکت را در خود غرق کرده است؛ از شرایطی که در آن «خطر پیروز شدن از شکست خوردن بیشتر است »؛ از وضعیتی که در آن سرداری به سپاه دشمن پشت می کند تا پیروزی را بر کام دیگری هر چند خودی شرنگ کند؛ از دربار دائر مداری که که همه امورش به رشوه می گذرد؛ و لرزه از بی فکری، بی لیاقتی، و انحطاطی که تمامی کشور را فراگرفته است.

گزارش راهب یسوعی از تفرقه ای که بر کشور حاکم است جگر آدم را کباب می کند. کروسینسکی از تفرقه ای که در آن زمان بر کشور حاکم است می نویسد و می گوید چند دستگی چنان بر کشور حاکم شده بود که حتا در میان یک طایفه رقابت بر سر اینکه پس از پیروزی مبادا رقیب زمام امور را به دست گیرد، سبب می شد هیچ قبیله و طایفه و لشکر و سپاهی به مقابله با دشمن بر نخیزد.

برای مثال وی پس از توضیح مقدماتی که سبب ساز حمله محمود افغان به ایران شد، حکایت می کند که در زمان محاصره اصفهان، در چند فرسخی پایتخت، « لرها و بلوچ ها زندگی می کردند که مردمانی بسیار شجاع و جنگجو بودند و هر یک از آن دو قوم می توانست بیست هزار مرد جنگی به میدان نبرد بیاورد که برای شکست محاصره اصفهان کافی بود، اما هر یک از آن دو قوم نیز به دو فرقه مخالف تقسیم شده بود و همین دشمنی در میان آنان موجب شد که نتوانند برای مقابله با افغانان به طور متحد با هم وارد جنگ شوند. هر یک از آن دو فرقه می خواست دیگری را از میدان خارج و بیشترین سهم از افتخارات را نصیب خود کند ».

کروسینسکی از تفرقه ای که در آن زمان بر کشور حاکم است می نویسد و می گوید چند دستگی چنان بر کشور حاکم شده بود که حتا در میان یک طایفه رقابت بر سر اینکه پس از پیروزی مبادا رقیب زمام امور را به دست گیرد، سبب می شد هیچ قبیله و طایفه و لشکر و سپاهی به مقابله با دشمن بر نخیزد.

از سالها پیش از حمله افغان ها، چند دستگی چنان بر دستگاه حکومت غالب است که وقتی قرار است کسی را به سرداری سپاه انتخاب کنند و به جنگ بفرستند، نقشه ها و توطئه ها به گونه ای پیش می رود تا کسی برگزیده شود که در کار او اخلال بتوان کرد و بتوان به اشکال مختلف کار وی را به شکست کشانید!

کتاب به تلخی یا شیرینی یک رمان تاریخی پیش می رود. با وجود این، این یک کتاب رمان نیست، یک کتاب تاریخ هم نیست یا صرفاً کتاب تاریخ نیست بلکه رساله ای است در اندیشه سیاسی آنطور که در آثار جواد طباطبایی می شناسیم.

طباطبایی قصد دارد انحطاط یک کشور را از خلال رویدادهای آن نشان دهد و برای این کار به تشریح طرز فکر و رفتار حکومتیان همت می گمارد و علاوه بر آن به قدرت دید و توانایی تحلیل کروسینسکی و دو سرسو می پردازد و آن را در مقایسه با نوشته های ایرانی برجسته می یابد.”

احمد احرار روزنامه نگار برجسته ایرانی که دستی هم در تاریخ دارد، روایتی تحلیلی از کتاب بدست داد و در کتاب “کالبد شکافی یک طغیان”۱ سقوط اصفهان را از منظر تعصبات مذهبی و تاثیر آن بر تاریخ بر رسید و پرتو تازه ای برای این رویداد شگفت انداخت.

مویه بر اصفهان

محمد بلوری روزنامه نویس برجسته دیگر ایرانی که سالهاست مجالش نمی دهند تا به حرفه خود بپردازد” سقوط اصفهان” را دستمایه نوشتن کتاب پرحجمی کرده است که هم تاریخ و هم رمان را یکجا در خوددارد.

2215025

رمان، با توصیفی از فرارسیدن شب در اصفهان عصر صفوی آغاز می‌شود. توصیفی که در ادامه آن تصویری پر از هرج‌ومرج و هراس و فساد ارائه شده است. شهر، گویی از فرط فساد و تباهی‌ای که دامن آن را گرفته در آستانه زوال و فروپاشی است و تلنگری کافی است تا این فروپاشی رخ دهد. در لابه‌لای نقل داستان این فروپاشی از زاویه دید دانای کل، اطلاعاتی تاریخی، برگرفته از نوشته‌های  مورخان خارجی و کسانی که از کشورهای اروپایی به اصفهان آن روزگار می‌آمده‌اند و اوضاع پرهرج‌ومرج را از نزدیک شاهد بوده‌اند، آمده است ازجمله اینکه: «در پی رواج فساد در میان درباریان، چنان آشفتگی در مملکت به وجود آمد که یک تاریخ‌نویس خارجی مقیم اصفهان در وصف اوضاع آشفته کشور این‌گونه نوشت: نه در شاه حسی، نه در بزرگان غیرتی، نه در مردم اعتمادی و نه در وزیران تدبیری است.» رمان در جای‌جای خود به ترسیم این فساد و تباهی و تاثیر فاجعه‌بار آن بر سرنوشت شهر و مردمی که در آن زندگی می‌کنند می‌پردازد. مردمی که سخت دچار  پریشان‌حالی‌اند و هیچ‌کس امیدی به بهبود اوضاعی که هردم دارد خراب‌تر می‌شود ندارد، گرچه در جاهایی مقاومت‌هایی پراکنده در برابر هجوم افغان‌ها صورت می‌گیرد، از جمله جنگ‌ مردم دهکده «بنصفهان» با سپاهیان افغان که تا محاصره افغان‌ها در دره عمیقی در کوهستان پیش می‌رود. در رمان، به نقل از پطروشفسکی، مورخ و پژوهشگر تاریخ، درباره این جنگ آمده است: «جنگ‌های خونین مردم بنصفهان و افغان‌ها، سرانجام با تنظیم موافقتنامه صلح بین محمود و ریش‌سفیدان دهکده به آخر رسید و طرفین با هم توافق کردند به دشمنی با هم پایان بدهند، اما پس از مدتی محمود تصمیم گرفت پیمان صلح را بشکند و با حمله به بنصفهان و غارت و کشتار مردم، این آبادی را به تصرف درآورد. به همین خاطر جاسوسانش را مخفیانه به این دهکده فرستاد تا کاری کنند که ابتدا مردم بنصفهان پیمان صلح را بشکنند، اما روستاییان با شناسایی جاسوسان، آنان را در حمله‌ای غافلگیرانه کشتند و جنازه‌هایشان را به اردوگاه محمود فرستادند.» در ادامه سطرهایی از رمان را می‌خوانید: «در هوای گرم خرداد با جنازه‌های پراکنده در کوچه‌ها و خیابان‌ها، بوی تعفن فضای شهر اصفهان را آکنده است. دیگر کسی در انتظار آمدن علیمردانخان و سپاهش نیست. دیگر کسی امیدی به رسیدن هیچ سپاه و دلاوری ندارد و همه در ناامیدی و پریشان‌حالی در انتظار سرنوشت تیره و محتوم خویش هستند و سپاهیان چنان ناتوان و بی‌تفاوت شده‌اند که افغان‌ها در پیش چشم آنان دست به غارت و حتی قتل مردم بی‌گناه در حاشیه‌های شهر می‌زنند و ریشخندزنان به مدافعان نظاره‌گر پا به فرار می‌گذارند. فرماندهانی چون عبداله والی بی‌آن‌که لشکریان را برای حمله به دشمن سامان بدهند به بهانه‌هایی خود را پنهان می‌کنند که گویی می‌خواهند پس از تسخیر پایتخت توسط سپاهیان افغان از خشم و مجازات محمود در امان بمانند حتی برخی از درباریان و خواجه‌سرایان با جاسوسی برای محمود او را به حمله تشویق می‌کنند…»

محمد بلوری که سالهای بسیار پیش چند مجموعه داستان هم منتشر کرده است؛ هنر رمان نویسی را با عشق به ایران و جست و جوی تاریخی بهم می آمیزد و کتابی نزدیک به نهصد صفحه به دست می دهد که خواننده را تا اعماق رویدادهای تاریخی پیش می برد و لحظه به لحظه با فاجعه آشنا می کند.
عشق”پهلوان حیدر” و”زبیده بیگم” چنانکه سنت رمان تاریخی است، چون ریسمانی طلایی نقل قول های متعدد از منابع تاریخی را در باره ” سقوط اصفهان” با رویدادهای واقعی بهم پیوند می زند و از خلال رنج و خون راه می گشاید.
محمد بلوری فاجعه تاریخی سقوط اصفهانی را جلوه ای تازه می دهد و خواننده را با تمامی چهره های این دوران آشنا می کند و حکایت انحطاط از درون را باز می نویسد.
“اصفهان مویه کن!” با وصف شب مخوف اصفهان به روزگار انحطاط آغاز می شود و در شب شیراز پایان می گیرد، به هنگامی که ” جنگجویان ایرانی نادر” شهر را محاصره کرده اند تا به روزگا رخفت پایان دهند:
“نازگل پس از مسافتی از اسب به پایین جست، افسار اسبش را به دست گرفت و با صدای بلندی گفت:
من یک خاتون هستم . از جنگ سپاهیان افغان گریخته ام . می خواهم به جنگجویان نادر سپهسالار ایرانی پناهنده شوم…”

“اصفهان مویه کن” به روزگار ما که زاینده رود می میرد، طنین دیگری دارد:” براستی که تاریخ می آموزد، سقوط ظالم به زوال عقل خود اوست.”

«آه! ای درخت کریسمس!»/ لیلا سامانی

ولتر گفته بود: «شعر موسیقی روح‌های حساس بزرگ است.» ایام کریسمس اما هنگامه‌ای‌ست که موسیقی شعر به شکلی ویژه و یگانه جلوه می‌کند. در طول قرنهای متمادی شاعران نامدار بسیاری، ذهن و خامه‌شان را معطوف سرودن درباره‌ این تعطیلات رنگین کرده‌اند. با هم بهترین و محبوب‌ترین اشعار اینچنینی را مرور می‌کنیم:

4308

۱- بیا ای خواب شیرین سایه‌ای ساز
به روی کودک دلبند من باز!
همان خوابی که جنسش جویبار است
کنار ماه، ساکت، شادوار است!
بیا ای خواب شیرین نرم و آرام
به ابروها بباف آن تاج گلفام!
بیا آخر فرشته، مهربان خواب
به روی کودک خوشحال من تاب!
اینها، ابیات نخستین شعر «ناز آوای گهواره» اثر ویلیام بلیک هستند. این شعر ۳۲ خطی از دفتر شعر «سرودهای معصومیت» است و از رهبانیت و قداست عشق مادر به فرزند قصه می کند. این شعر زمزمه ی لالایی مادری ست بر بستر نوزادش. مادری که تمثال مسیح را در صورت کودکش می بیند و با دیدن لبخندش می انگارد که مسیح بر او و دنیا لبخند می زند. تداعی و تصوری که تسلا و آرامش مادر را رقم می زند.

۲- «دیدار با سنت نیکلاس» که با عنوان «شب پیش از کریسمس» هم شناخته می شود، نام شعری‌ست که بار نخست در سال ۱۸۲۳ و بدون امضای شاعر منتشر شد ولی بعدها به «کلمنت کلارک مونرو» Clement Clarke Moore منتسب شد. این شعر از نامدارترین سروده های آمریکایی ست و تاثیر بسیاری در فرهنگ عامه گذاشته است، تا جایی که بسیاری از باورها و افسانه های رایج درباره ی کریسمس، مثل بابانوئل، سورتمه ، گوزنهای پرنده و زنگوله های خبررسان از این چکامه نشات می گیرند.

۳- آلفرد لرد تنیسون ، عارف و ملک‌الشعرای عهد ویکتوریا از مشهورترین مفاخر ادب انگلستان است و با القابی چون زبان سالار و شاعر مردم هم شناخته می‌شود. او مهارتی کم‌نظیر در به هم پیوستن و درهم تنیدن توصیف نمود‌های بیرونی با حالت ذهنی انسان دارد. او در شعری با عنوان «ای زنگهای وحشی به صدا درآیید» اینچنین می‌نویسد:

ای زنگهای سرکش و سرخوش به صدا درآیید،
در پیش این آسمان وحشی و بی خیال
و این ابرهای گشاده بال
و این انوار الماس گون زمستانی
به اهتزاز آیید
که سال بیمار و کهن روزگار
در این شب آخرین جان می سپارد .
ای زنگهای وحشی به صدا درآیید
و خبر مرگ سال کهن را به گوش همگان برسانید
آنچه ژنده و فرسوده است از حلقه بیرون کنید
و آنچه تازه و با طراوت است به میدان آورید

۴- رابرت فراست ، ادیب آمریکایی از وصافان برجسته ی طبیعت است. تجربه‌ی زیست روستایی، او را به شاعر یگانه‌ای بدل کرده‌بود که رمانتیسم بی روح شعرهای آمریکایی از واژگانش زدوده شده‌بود و در عوض شعرش با زبانی ساده و بن مایه‌های دلتنگی برای زندگی روستایی و کشاورزی عجین بود. شعر فراست صحنه ی رویارویی آدمی با طبیعت است و تصویرهایی گوناگون از نبرد و مدارا و همزیستی این دو را نمایش می دهد. شعر «درخت‌های کریسمس» اثر فراست، جلوه‌گر نگاه اینچنینی اوست.

۵- سارا تیزدیل شاعر عزلت‌نشین آمریکایی، در شعری با نام «سرود کریسمس» با زبان احساساتی و کودکانه‌ی ویژه‌ی خودش، داستان زایش مسیح را تصویر کرده‌است:
پادشاهان آمده از جنوب همگی ملبس به خز قاقم
به پایش طلا و یاقوت زرد ریختند
و هدایایی از شراب مرغوب
چوپانهای آمده از شمال
با کتهای قهوه‌ای و کهنه
بره‌-نوزادهای کوچولو را با خود آورده بودند
آنها طلایی نداشتند
مردان فرزانه آمده از شرق پیچیده در جامه‌ای سفید
ستاره‌ای که رهنمونشان شده‌بود شب را روشن کرده‌بود…

۶- در آغاز باب دوم «انجیل متی» آمده است: «چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم.»
برخی روایات این مردان را «سه مغ» سخاوتمند از زرتشتیان پارسی نامیده‌اند که به هنگام تولد مسیح، به دیداراو و مادرش، مریم، شتافتند و برای او هدایایی چون، طلا، صمغ و کندر به ارمغان بردند.
هنری وادزورث لانگ ‌فلو، غزل‌سرای نامدار آمریکایی در شعر «سه پادشاه» این روایت را به زیبایی تصویر کرده‌است.
 

دیگر چادری ها را هم راه نمی دهیم… حذف گام به گام مجریان زن از صفحه تلویزیون جمهوری اسلامی مینا استرابادی

اعظم کریمی مجری برنامه «خانواده» شبکه یک سیما به خبرگزاری ایسنا گفته است « شاهدکاهش تعداد برنامه‌هایی با اجرای مجریان خانم هستیم این موضوع این حس را می‌دهد که کمی فضا برای مجریان خانم محدود شده است.»

برنامه «خانواده یک» به تهیه کنندگی مصطفی شریفی کاری از گروه اجتماعی شبکه یک استکه پیش از این به شکل تولیدی به روی آنتن می‌رفت و چند ماهی است که زنده و با مجریان جدیدبه روی آنتن می‌رود.

4334
اعظم کریمی که از سال ۱۳۸۹ در تلویزیون کار کرده پیش از این اجرای برنامه‌هایی همچون«اردیبهشت»، «طلوع»، «سیب سلامت»، «فانوس»، «پایان ناباروری» و همچنین «نقد چهار» وسردبیری چندین برنامه در شبکه های آموزش و چهار سیما را بر عهده داشته است.

سخنان خانم کریمی تازه ترین شاهد این واقعیت است که صدا وسیمای حمهوری اسلامی به سویحذف تدریجی مجریان زن از صفحه تلویزیون حرکت می کند. این حرکت پس از آن صورت میگیرد که در سه سال اخیر مخالفت های امامان جمعه و چهره های تندرو سبب شده است تا به تدریجوزارت ارشاد از ترس بر هم زدن برنامه ها و کنسرت ها مجبور شود از دادن اجازه حضور زنان بهعنوان نوازنده در کنسرت ها خوددداری کند.

پیش از این در موارد متعددی سیمای جمهوری اسلامی بدون ارائه هیچ توجیهی چندین زن مجری راممنوع التصویر کرده است.

4335

آزاده نامداری

آزاده نامداری بعد از اجرای برنامه سال تحویل در سال ۱۳۹۱ کنار گذاشته شد. همان زمان گفته شد که در این برنامه «اختلاط غیرمعمول زن و مرد» اتفاق افتاده و هر دو مجری به همین خاطر تذکردریافت کرده اند. اما پس از ین برنامه دیگر آزاده نامداری هیچ گا بر صفحه تلویزیون حاضرنشد. تا او هم مثال بسیاری دیگر از همکارانش راهی فضای مجازی شود و گفت و گو با این و آن را در فضایی آزاد تر تجربه کند.

4336

ژیلا صادقی

ژیلا صادقی جزو مجریان قدیمی تلویزیون محسوب می شود که کارش را از سال ۷۷ آغاز کرد. اوخودش هم به درستی نمی داند چرا ممنوع التصویر شده است: «من نامه ای مبنی بر ممنوعیت تصویرندارم، منتهی دوستان در حوزه ریاست خواستند این اتفاق بیفتد، ما هم پذیرفتیم.»

352795874-parsnaz-ir

مبنیا نصیری

در بین مجری هایی که ممنوع التصویر شده اند، مبینا نصیری از همه کم سن و سال تر است.
خانم مجری خطاب به آقای مجری در برنامه زنده شبکه یک صدا و سیما گفت: «شما جیگر دوستدارید؟!» مبینا نصیری در حال خواندن پیامک های بینندگان است که یکدفعه مکث می کند و آقایمجری دلیل این مکث را می پرسد که خانم مجری با لبخند از آقای مجری می پرسد شما هم جیگردوست داری؟
این ها فقط نمونه ای از محریانی هستند که در این سال ها ممنوع التصویر شده اند. همزمان با حذف اینمجریان گروهی از مجریان زن برای برنامه های مذهبی در نظر گرفته شده اند که معمولا بیننده ایدر تلویزیون ایران ندارند.

سیاستهای ارزی خرابکارانه حکومت اسلامی/دکتر منوچهر فرح بخش

چند ماهی است که بازار ارز، پس از یک آرامش نسبی در دولت روحانی مجددا دچار تلاطم شده و در طول چند ماه گذشته نرخ دلار به عنوان ارز شاخص با یک جهش غیر قابل تصور مواجه شده است. تعجب آور اینکه ظاهرا اهرم های تثبیت کننده نرخ ارز در دست بانک مرکزی هم کارایی خود را از دست داده و عملا تسلیم وضع ناهنجار ارزی موجود شده است. به عبارت دیگر بانک مرکزی که وظیفه اصلی و خاصیت وجودی اش حفظ ارزش پول ملی و ایجاد توازن در نرخ ارزاست، نتوانسته آنگونه که باید و شاید به وظائف خود درست عمل کند ودر نتیجه منافع ملی بازیچه سیاستهای پر اشتباه مسئولین دولتی شده است. حفظ ارزش پول ملی در اقتصاد کشورهای پیشرفته بقدری حائز اهمیت است که قانونگذاران را وادار کرده تا برای جلوگیری از اعمال نفوذ دولت در سیاستهای پولی به بانکهای مرکزی استقلال اعطا کنند تا مستقل از دولت سیاستگذاری نمایند، یا اگر هم مستقل نباشند با اختیارات و قدرت اجرای وسیع سیاستهای ارزی و پولی را به پیش برند.

4301

در قبل از انقلاب، در نظام شاهنشاهی با وجود آنکه بانک مرکزی تحت نظر دولت قرار داشت و رییس دولت در بسیاری از موارد قادر بود که سیاستهای پولی بانک مرکزی را که بعضا مغایر با سیاستهای مالی دولت تشخیص میداد وتو کند، معهذا چنین اتفاقی به ندرت رخ میداد و تصمیمات بانک مرکزی در جهت تثبیت ارزش ریال همواره مورد حمایت دولت قرار میگرفت . تنها تحت شرائطی استثنایی و به گونه ای انگشت شمار مواردی پیش میامد که سیاستهای پولی دولت و بانک مرکزی در تضاد با یکدیگر قرار میگرفتند. این هماهنگی در سیاستهای پولی و مالی در اقتصاد کشور سبب شده بود تا نظام پولی وضعیت ثابت و بالطبع قدرتمندی داشته باشد. در سالهای دهه ۱۳۴۰ و در ادامه آن در دهه ۵۰ برابری نرخ ریال نسبت به دلار به عنوان ارز شاخص به قدری تثبیت شده بود که ارزش یک دلار برای سالها حدود ۷۰ ریال ثابت باقی ماند. همین تثبیت ارزی سبب گردید تا ریال به عنوان شانزدهمین ارز قدرتمند جهان شناخته شده باشد و در بانکهای خارج از کشور قابل خرید وفروش گردد.

یکی از سیاستهای پولی دولت که کارشناسانه محاسبه شده بود، کنترل، نظارت و سهمیه‌ بندی درتعیین اولویت‌های ارزی مورد نیاز واحدهای تولیدی و تجاری بخش خصوصی بود که بیش از یک دهه ثابت باقی مانده و سبب گردیده بود تا دغدغه ارزی ناشی از نوسانات ارزی در بخش خصوصی تقریبا وجود نداشته باشد. در سال سال ۱۳۵۳ که بهای جهانی نفت افزایش یافت و به دنبال آن افزایش درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت پیش آمد، دولت مغرور و مسرور از این افزایش درآمد قابل توجه سهمیه‌بندی ارزی را حذف کرد. این تصمیم دولت هرچند که مورد تایید بانک مرکزی نبود، ولی برنامه ریزان اقتصادی کشور چنان سرمست توسعه اقتصادی بودند و در رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ عجله داشتند که عدم تعادل ناشی ازنوسانات ارزی را قابل کنترل تصور میکردند، تا آنجا که حتا سهمیه بندی ارزی که تا قبل از افزایش بهای نفت به صورت یک اصل رعایت می‌شد حذف گردید که حاصل آن بحران وارداتی سالهای ۵۳ تا ۵۷ بود که در نهایت به سقوط رژیم انجامید.

پس از پیروزی انقلاب با توجه به تمایل دولت انقلابی به نوعی نظام اقتصاد دولتی، همچنین با کاهش صدور نفت وهزینه های سنگین جنگ هشت ساله، سیاستهای سهمیه بندی ارزی و تثبیت نرخ مبادلات ارزی وارد مرحله تازه ای شد. اینکه حکومت اسلامی در ده ساله اول همه تلاش خود را به کار گرفت تا از افزایش نرخ دلار در مقابل ریال جلوگیری کند واقعیت داشت، ولی اقدامات دولت به علت دولتی بودن اقتصاد کشور ره به جایی نمیبرد و نرخ دلار به ریال روزانه افزایش مییافت. اما ضربات کاری بر سیاستهای پولی و تضعیف ارزش ریال در پایان جنگ هشت ساله و شروع دوره سازندگی آغاز گردید که سبب گردید تا دلار به عنوان ارز شاخص در پنج نرخ مختلف به بازار عرضه شود. در این زمان بود که دلار از حالت وسیله مبادله کالا خارج شده و خود تبدیل به کالای قابل خریدو فروش گردید. در دوره ریاست جمهوری خاتمی، هرچند که ارز تک نرخی گردید ولی نرخ دلار از ۱۷۵۰ ریال به ۸۰۰۰ ریال افزایش یافت و زمینه را برای افزایش قیمتها فراهم ساخت. در دوره احمدی نژاد که برنامه ریزی و اصولا نظم اقتصادی مفهومی نداشت، چند نرخی شدن ارز مجددا به راه افتاد. تا اینکه اکنون در سه نرخ، یکی ارز ویژه که مختص خرید ده نوع کالای استراتژیک است و هر دلار حدود ده هزار ریال محاسبه میشود. ارز مبادله ای که اکنون به هر دلار ۳۳۰۰ تومان رسیده و دلار آزاد که از مرز ۴۱۰۰۰ ریال فراتر رفته است، وجود دارد. نکته بسیار حائز اهمیت اینکه، از آنجاییکه دولت به عنوان دارنده اصلی دلار مونوپل خرید و فروش آنرا در اختیار دارد، همچنین از دلار به عنوان کالای قابل خرید و فروش استفاده میکند، لذا تصمیمات در باره سیاستهای ارزی نه توسط بانک مرکزی، بلکه توسط دولت اتخاذ میگردد.

اینکه مشاهده میشود این روزها دلار دولتی حدود ۳۳۰۰ تومان عرضه میشود و نرخ دلار آزاد به بالای ۴۱۰۰ تومان رسیده، به معنای آن است که یک اختلاف فاحش ۲۶ درصدی بین نرخ این دو ارز که افسار هر دو نیز در دست دولت است بر بازار ارز حاکم شده است. اما چرا دولت خطر این بازی ارزی خطرناک را به جان خریده، نشان از آن دارد که دولت برای تامین بخشی از نیاز ریالی خود چاره ای جز روی آوردن به این ریسک، یعنی بورس بازی سنتی، با افزایش قیمت کالای مونوپول خود یعنی دلار نداشته است. طبیعتا تبعات تورمی این اقدام دولت نه تنها قابل پیش بینی که اجتناب ناپذیر است. در زمانیکه رکود بر اقتصاد کشور حاکم شده، اجبارا حفظ تعادل در بازار مصرف به شدت وابسته به واردات میگردد که آنهم افزایش نقدینگی را اجتناب ناپذیر میسازد. این وضعیتی است که در حال حاضر به وجود آمده و حجم نقدینگی با گذر از مرز ۱۳۰۰ میلیارد تومان، در دولت روحانی به بیش از دوبرابررسیده که به هیچوجه نشان از تعادل اقتصادی نیست.

سخن آخر اینکه تمام گرفتاری ها و نارساییهای اقتصاد ایران اعم از پولی، مالی، اعتباری، تولیدی، شکست برنامه های توسعه، بازار سیاه ارز وغیره نه فقط از بی عرضگی و بی تجربگی دولت ناشی شده، بلکه عدم وجود نظم اقتصادی مشخص و مبتنی بر علم اقتصاد عامل اصلی وضعیت موجود میباشد. دراقتصاد بسیار پیچیده امروز که هر حرکتی در جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره به اقتصاد ربط پیدا میکند، غیر ممکن است که بشود بدون در نظر گرفتن همه ابعاد شکل دهنده جامعه به تصمیمات اقتصادی ساختاری روی آورد. از اینرو غیر ممکن است که بشود سرنوشت اقتصادی ایران هشتاد میلیون نفری را بدون داشتن نظام مدون اقتصادی و تنها با اتخاذ تصمیمات غیر کارشناسانه و به گونه ای ماجراجویانه مدیریت کرد.
خوشبختانه امکانات اقتصادی کشور به قدری گسترده و متنوع است که در صورت وجود یک نظام اقتصادی مشخص متکی بر پایه های علمی، همراه با مدیریت لایق ودرستکارکه منافع ملی را مد نظر داشته باشد، میشود اقتصاد کشور را به سرعت باز سازی کرد. ولی متاسفانه از آنجاییکه در حکومت اسلامی اداره کشور دردست نادانان ومفسدین متمرکز است و ویروس فساد و دزدی و رانتخواری تمام سلولهای حکومت اسلامی را آلوده کرده، لذا راه هرگونه برنامه ریزی علمی و کارشناسانه عملا مسدود شده و در مقابل راه های انحرافی بسیاری هموار گردیده که کنترل آنها هم در دست گروه های مافیایی است. بنا براین ازهم پاشیدگی اقتصاد کشور را نمیشود تنها حاصل بی اطلاعی و بی تجربگی چند ده وزیر و یا چند صد مدیر دولتی دانست، آنها بیشتر نقش جاده صافکن مافیای حکومتی را برعهده دارند. نمونه بارز این بی قدرتی دولت اسلامی را میتوان در رسیدگی به پرونده بابک زنجانی مشاهده کرد، که رییس دولت رسما و علنا از کلاه برداری ۳ میلیارد دلاری وی از منافع ملی سخن میگوید، ولی جرات نامیدن دزدان اصلی در پس نام زنجانی را ندارد. به فساد حاکم بر سپاه اشاره میکند، ولی به هیچوجه وارد جزییات نمیشود و اشاره ای به خلافکاریهای این سازمان ضد ملی نمیکند. آنچه که در طول سه سال و اندی گذشته از روحانی مشاهده شده، انتقاداتی انشا گونه به آدرسهایی نا مشخص بوده تا خود را به عنوان دولتمردی منتقد و تافته جدا بافته از سایر دست اندرکاران حکومتی معرفی کندّ بدون آنکه منافع مافیای ثروت و قدرت را به خطر اندازد.

در رابطه با همین بازی ارزی پیش آمده، نه تنها دست اندکاران وکارشناسان منظور و هدف دولت را تشخیص داده اند که میخواهد نرخ دلار دولتی تا آنجا که ممکن است به نرخ آزاد نزدیک کنند. کما اینکه سیف رییس بانک مرکزی اولین اشاره را کرده و اظهار نظر کرده که با رسیدن ارز دولتی به حدود هردلار ۳۸۰۰ تومان تک نرخی شدن ارز عملی خواهد شد. حال با توجه با اینکه ۹۰ درصد معاملات ارزی به یک اقلیت بسیار کوچک کمتر از ده درصد بالای جامعه مربوط میشود، باید دید که منافع عظیم این بازی ارزی در میان این اقلیت کوچک صاحب قدرت و ثروت چگونه تقسیم خواهد شد. این درحالی است که در این بازی سرنوشت ساز ارزی سهم اگثریت ۹۰ درصدی جامعه چیزی جز افزایش قیمتها،عدم تعادل اقتصادی و از هم پاشیدگی بیشتر ساختارهای اقتصادی نخواهد بود.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته 37 – 95

قرارداد پژو – ایران خودرو در هاله ای از ابهام

قرارداد همکاری پژو با ایران خودرو پس از گذشت یازده ماه هنوز با ابهامات جدی همراه است. این قرار داد در بهمن ماه سال گذشته با سفر روحانی به پاریس نهائی شد و به امضای مدیران عامل دو شرکت خودروساز رسید. ایجاد شرکت مشترک ایرانی فرانسوی با مشارکت ۵۰ درصدی هر یک از طرفین مهمترین بخش این قرارداد است که قرار است به انتقال تکنولوژی، تولید محصولات جدید و همچنین استفاده از بازارهای صادراتی منتهی شود. همچنین طی ۵ سال تا ۴۰۰ میلیون یورو سرمایه گذاری در زمینه تولید محصولات جدید، تحقیق یابد. تولید مشترک سه نوع خودروی ۲۰۸، ۲۰۰۸ و ۳۰۱ در این قرارداد تعریف شده که قرار است در شرکت مشترک”ایکاپ” با سهم پنجاه درصدی هر یک از طرفین با اولویت صادرات ۳۰ درصد از محصولات انجام شود. مطابق قرارداد تولید این محصولات از اردیبهشت ۹۶ آغاز می‌شود و این شرکت جدید ۲۰۰هزار خودرو در سال تولید و روانه بازار می‌کند. ولی با وجود گذشت بیش از ۱۱ ماه هنوز روند داخلی سازی تولید اولین محصول مشترک ایران خودرو و پژو (۲۰۰۸) عملی نشده است. براساس اعلام ایران خودرو اولین تولید مشترک باید در سال نخست به ۴۰ درصد ساخت داخل برسد ولی هنوز تعامل قطعه سازان کشور و تأمین کننده های زنجیره پژو با کندی پیش میرود و خبری ازتأیید نهایی قطعه ساز داخلی توسط شرکت پژو نیست. بنا بر اعلام قطعه سازان قرار شده بخشی از قطعات خودروی ۲۰۰۸ به صورت سی کی دی وارد کشور شده و بعد از مونتاژ بدنه و رنگ راهی بازار شود و به مرور روند داخلی سازی قطعات انجام شود. به اعتقاد این قطعه ساز در خوشبینانه ترین حالت شاید بتوانیم در نیمه دوم سال ۲۰۱۷ به ۴۰ درصد ساخت داخل دست پیدا کنیم، زیرا حدود ۶۰ قطعه ساز برای همکاری اعلام آمادگی کرده اند اما تأیید پژو آنهم در قراردادهای اولیه به بیش از انگشتان دست هم نمی‌رسد.

4300

بیانیه انجمن اقتصاد‌دانان ایران درباره بودجه سال ١٣٩۶

انجمن اقتصاددانان ایران در رابطه با بودجه سال ٩۶، بیانیه‌ای را خطاب به رئیس‌جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی صادرو توصیه‌هایی برای اصلاح این لایحه نموده است
۱ – با توجه به جهات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بحران اشتغال، توجه ویژه به آن در بخش‌های مختلف بودجه از اولویت بالایی برخوردار است که این مهم زمینه‌ساز رشد پایدار در کشور نیز خواهد بود. در این راستا، از آنجا که ایجاد شغل پایدار و مولد در کشور توسط بخش خصوصی امکان‌پذیر است توصیه ما بر آن است تلاش و تمرکز بیشتری بر رفع موانع تولید و سرمایه‌گذاری در مواد مرتبط در بودجه صورت گیرد.
۲ – تأمین و مصرف درست آب از معضلات اساسی حال و آینده کشور است. توصیه می‌شود در بودجه سال آینده توجه و اهتمام بیشتری بر روی آن صورت گیرد.
۳ – با توجه به حادشدن آسیب‌های اجتماعی درکشور، تخصیص بودجه به امور اجتماعی اولویت بیشتری یابد و زمینه‌های ورود سازمان‌های مردم‌نهاد به خدمات اجتماعی، که با وجود محدودیت‌های موجود، عملکرد خوبی داشته‌اند، بیشتر مهیا شود.
۴ – ازاقدامات شتاب‌زده و مطالعه‌ نشده مانند تخصیص ١,۵ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی به امور روستایی اجتناب شود. اختصاص چنین بودجه‌هایی یادآور وام‌های خوداشتغالی و بنگاه‌های زودبازده است که خاطره نا خوش ایندی را در اذهان زنده می‌کند.
۵ – امر کوچک‌سازی دولت در دستور کار قرار گیرد و از اهرم‌های بودجه‌ای ادغام و حذف سازمان‌ها و وظایف موازی، غیرضرور و غیرمرتبط به دولت استفاده شود.

تخصیص ۶٢,۵  درصد اعتبارات هزینه‌ای دولت به پرداخت حقوق

دولت در لایحه بودجه سال آینده ۶٢,۵ درصد اعتبارات هزینه‌ای خود را برای پرداخت حقوق و مزایای شاغلان و بازنشستگان دستگاه‌های اجرائی و والدین شهیدان هزینه می‌کند. هرچند درلوایح بودجه سنواتی میزان دقیق اعتبار اختصاصی بابت حقوق و مزایای کارکنان دولت روشن نیست اما محاسبات نشان می‌دهد در لایحه پیشنهادی بودجه سال آینده، ١٠۶۵ هزار‌ میلیارد ریال یعنی ۴۵.۶ درصد اعتبارات هزینه‌ای صرف پرداخت‌های پرسنلی وزارتخانه‌ها، مؤسسه‌ها و سازمان‌های دولتی و نهادهای نظامی و انتظامی می‌شود. همچنین ۴١٢‌ هزار‌ میلیارد ریال اعتبار یعنی ١٧.۴ درصد اعتبارات هزینه‌ای به پرداخت حقوق بازنشستگان، وظیفه‌بگیران و مستمری‌بگیران کشوری و لشکری و حقوق جانبازان حالت اشتغال و والدین شهیدان اختصاص می‌یابد. در مجموع در سال آتی ١۴٧٧‌ هزار‌ میلیارد ریال اعتبار معادل ۶٢.۵ درصد اعتبارات هزینه‌ای برای پرداخت حقوق و مزایای شاغلان و بازنشستگان دستگاه‌های اجرائی و والدین شهیدان هزینه می‌شود. در قانون بودجه ١٣٩۵ سهم این اعتبار ١٣١٧‌ هزار‌ میلیارد ریال، معادل ۶١.۶ درصد اعتبارات هزینه‌ای بود؛ بنابراین شاهد رشد ناچیز سهم اعتبار حقوق و مزایای شاغلان و بازنشستگان از این اعتبارات هستیم.

اطلاعاتی قطره چکانی از فعالیتهای بنیاد مستضعفان

محمد سعیدی کیا رییس بنیاد مستضعفان در نشستی خبری درباره فروش و درآمد بنیاد چنین توضیح داد: درآمدها و فروش بنیاد امسال نسبت به پارسال ۸% رشد داشته است. فروش بنیاد ۱.۵% اقتصاد کشور است، ما سیاست‌گذار نیستیم و در اقتصاد کشور هم چندان بزرگ نیستیم. وی همچنین گفت: درآمد بنیاد در ۸ ماهه سال گذشته ۱۵.۶ هزار میلیارد تومان بوده است و امسال به ۱۶.۹ هزار میلیارد تومان ۱۶ هزار و ۹۰۰ رسیده است. وی همچنین با بیان اینکه واگذاری‌های هتل‌های بنیاد در دستور کار قرار دارد، افزود: در این زمینه مزایده‌های مختلفی برگزار شده و در این راستا هتل گچسر اولین هتلی است که به فروش رسیده ضمن اینکه برای هتل اوین و آزادی نیز مزایده برگزار کرده‌ایم اما خریدار هنوز موفق به پرداخت پول آنها نشده و اگر تا زمان تعیین شده قادر به انجام این کار نشود، هتل‌ها مجددا به فروش خواهد رفت. به گفته وی بانک سینا نیز در معرض فروش قرار گرفته اما هنوز برای آن مشتری پیدا نشده است. رئیس بنیاد مستضعفان با اشاره به اینکه تعداد کل پروژه‌های در دست اجرای بنیاد ۱۶ هزار میلیارد تومان است، ادامه داد: طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته تا سه سال آینده پروژه‌ها به ۲۵ هزار میلیارد تومان افزایش می‌یابد و میزان سرمایه‌گذاری در پروژه‌ها طی ۸ ماه اول امسال حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان بوده است. سعیدی کیا همچنین با بیان اینکه تولید خاویار در دستور کار بنیاد قرار گرفته است، گفت: در سالیان گذشته ما تنها تولیدکننده و صادرکننده خاویار بودیم اما صیدهای بی‌رویه و غیرمجاز باعث حذف این ماهی شده به گونه‌ای که امسال صید خاویار از دریا به صفر رسیده است. وی اضافه کرد: در همین راستا ما در حال اجرای برنامه پرداخت وام یارانه‌ای به مردم برای راه‌اندازی مجتمع‌های ۲۰ تنی تولید گوشت ماهی خاویاری هستیم ضمن اینکه ۲.۵ تا ۴ درصد هر ۲۰ تن گوشت خاویاری مربوط به تولید خاویار است. وی به ساماندهی مالی و مالیاتی بنیاد مستضعفان اشاره کرد و گفت: در ساماندهی بنیاد مصوب داشتیم که ۷۰ شرکت این مجموعه ادغام شود و یا به فروش رسیده و یا منحل شوند که ۷۵ درصد این پروژه عملیاتی شده است. سعیدی‌کیا گفت: در حال حاضر ۲۲ هلدینگ بنیاد به ۱۱ هلدینگ کاهش یافته است و ۷۰ درصد فروش شرکت‌ها را انجام داده‌ایم که مسیر فروش همه شرکت‌ها از طریق مزایده بوده است. وی با بیان اینکه بنیاد ۱۵ سال قبل مالیات شرکت‌های خود را به صورت شفاف پرداخت می‌کرد، گفت: در ۱۱ سال گذشته ۴ هزار میلیارد تومان مالیات پرداخت کرده‌ایم. تسویه حساب مالیات سال ۹۳ را از وزارت اقتصاد گرفته‌ایم و برای مالیات سال ۹۴ اواخر شهریور فهرست داده‌ایم که پس از بررسی بلافاصله تسویه حساب می‌کنیم.

حمایت آشکار نعمت زاده از شرکت کره ای “ال جی”

روابط آنچنانی نعمت زاده با شرکتهای بزرگ خارجی تنها به قراردادهای مربوط به پتروشیمی مربوط نمیشود. اخیرا گمرک کشور با استفاده از اختیارات و پس از طی مراحل قانونی، اقدام به صدور حکم جریمه ای حدود ۳ هزار میلیارد تومان برای شرکت کره ای «ال‌ جی» نموده است. هنوز زمانی از این اقدام گمرک نگذشته که نعمت زاده راسا وارد جریان شده و طی نامه ای به رئیس گمرک ایران شمول قاعده تخلف بر محموله های وارداتی این شرکت را نامرتبط دانسته و خواستار لغو فوری جریمه ۳ هزار میلیاردی شده‌ است. احمد توکلی که مسئولیت سازمانی بنام دیدبان شفافیت و عدالت را برعهده دارد در خصوص رویه معیوب و مشکوک و نسبت به تداوم مواضع فساد زای وزیر صنعت، معدن و تجارت نامه ای به جهانگیری معاون اول رییس جمهوری نوشته و این اقدام را از جهت آثار رانت‌جویانه سزاوار تقبیح دانسته است.

توکلی در نامه خود اشاره میکند: البته با تأسف باید گفت مصادیق چنین مواضع فساد پروری در دوران وزارت جناب آقای نعمت زاده، کم نبوده و نیست اما از جنابعالی به عنوان رئیس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انتظار می‌رود بر اساس مفاد بند ۱۹ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، در خصوص چنین بدعت‌هایی که در کنار غیرقانونی بودن، مصداق بارز «زمینه‌های فسادزا» محسوب می‌شود (اگر خود نتیجه مناسبات مفسدانه نبوده باشد) موضع و اقدام مناسب اتخاذ نمایید.