باز هم صفحه چهرهنما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نوزدهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…
قهرمان واژه
ژانویه ماه تولد ناظم حکمت است، مردی شاعر پیشه و شاعری آزادی خواه با آرمانهایی متعالی برای بشریت. ما هم به همین مناسبت، قسمت اول بقچه ی این هفته مون رو به این مرد بزرگ نسبت دادیم که از نیک بختی ما برای اهل ادب ایرانی اونقدر ها هم مهجور و ناشناخته نیست.
ناظم حکمت در خانواده ای از اهالی فرهنگ و اندیشه پرورش یافت و از همان نوجوانی با شعر و قلم آشنا شد.او با در هم ریختن قالبهای شعر کهن شعر نوی ترکیه را بنیان گذاشت و با تاثیر از مایاکوفسکی شاعر درام نویس روس، اشعارش را با محتوای انسانی و آزادی خواهانه آمیخت . تا به این ترتیب زبان یگانه ی شاعرانه اش را از مرزهای ترکیه فراتر ببرد.
شعر حکمت با زبانی شیوا و به دور از پیچیدگی های زبانی زندگی، آزادی و برابری را می ستاید و در مقابل بی عدالتی و پلیدی می شورد. ناظم حکمت راوی امیدها و آلام آدمی در قرن بیستم است، و از این منظر هم تراز شاعرانی چون لورکا، برتولت برشت و پابلو نرودا قرار می گیرد.
شعر سرکش حکمت با آن مضامین انقلابی و انتقادی اش از سوی حکام آن روز ترکیه تاب آورده نشد، تا جایی که شعر و نامش چندین دهه در این کشور ممنوع بود.
او در زمان حاکمیت آتاتورک بر ترکیه چندین بار دستگیر شد و ۱۳ سال از عمر خود را در زندان گذراند. آخرین باری که در زندان سخت بیمار شده بود، بر اثر فشارهای جهانی در سال ۱۹۵۱ به طور موقت از زندان آزاد شد. او از این فرصت استفاده کرد و از ترکیه به شوروی سابق گریخت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۳ در این کشور و درتبعیدی خودخواسته روزگار گذراند.
شعر ناظم حکمت بخشی از میراث ادبی گرانقدر قرن بیستم است که از ترکی به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است. از مترجمان آثار او به زبان فارسی می توان از احمد شاملو، رضا سیدحسینی، جلال خسروشاهی، رسول یونان و احمد پوری نام برد.
تاریخ نگاری شادی در زمستان
ورق زدن نقاشی های هندریک آورکامپ از هنرمندان دوره طلایی هلند، بخش دوم این شماره چهره-نماست.
آورکامپ به تاریخ ژانویه ی سال ۱۵۸۵ ، در دل زمستانی سرد و در آمستردام هلند زاده شد. در زمانه ی عصر یخبندان کوچک و هنگامهای که زمستانهای طولانی و سوزان بیشتر نقاط زمین را پوشیده از برف و یخ می کرد. اما از دیگر سو تولد آورکامپ همزمان بود با دورهی شکوفایی و رونق سیاست و اقتصاد و فرهنگ در کشورش، برهه ای که به عصر طلایی هلند موسوم است. بالیدن اورکامپ در این فضا و همین طور شیفتگی بی حصرش به هنر نقاشی، او را به یکی از چیره دست ترین نقاشان زمانه اش بدل کرد.
او نخستین هنرمند هلندی بود در ترسیم مناظر زمستانی، شادمانی و خوشحالی مردم را از روزهای سرد و یخ زده ترسیم می کرد.
حالا پس از گذشت ۴۰۰ سال از آن روزها، تصویر ما از زندگی روزمره ی مردم در زمستانهای سخت عصر طلایی به نوعی متکی بر منظرههایی ست که آورکامپ آنها را با ظرافت و دقت ثبت کرده است. نقاشی های آورکامپ سرشارند از طراوت و شور زندگی. او مردمی را به تصویر میکشد که بر روی دریاچه های یخ زده اسکیت بازی می کنند و یا کودکانی را نشان میدهد که با شادمانی به یکدیگر گلولههای برف پرت میکنند و روی یخها لیز میخورند.
رقص به مثابه مبارزه
آلوین ایلی (Alvin Ailey) رقصنده و رقصپرداز آمریکایی آفریقاییتبار ، دیگر هنرمند زاییده¬ی زمستان، از جمله هنرمندان برآمده از «رنسانس هارلم» است. او مؤسس گروه رقص تئاتر آلوین ایلی در نیویورک سیتی ست. ایلی با عمومی سازی رقص مدرن و تغییرات اساسی در شرکت کنندگان آمریکایی های آفریقایی تبار در کنسرتهای رقص قرن بیستم شناخته شده است. گروه او به سبب تورهای فزاینده بینالمللیش لقب سفیر فرهنگی جهانی گرفت. شاهکارهای الهام بخش او در رقصپردازی شناخته شده ترین آثار نمایش رقص است. او در سال ۱۹۷۷ مدال اسپینگارن را از جامعه بینالمللی برای پیشرفت مردم رنگین پوست (NAACP) دریافت کرد. نشان افتخار مرکز کندی هم در سال ۱۹۸۸ درست یکسال پیش از درگذشت زودهنگامش به او اهدا شد.
باله “الهام” نام شاهکار این هنرمند فقید است که آفرینشش، در سال ۱۹۶۰ جامعه هنری را بهت و حیرت فرو برد. داستان این رقص با برجسته کردن رسوم و عقاید آفریقایی تباران آمریکایی، از تمام شدن دوره ی بردگی و جنبش آزادیخواهانه ی آنها قصه می کند. رقصهای این باله بر بستر نواهای قدیمی و جاافتاده ی بلوز طراحی شده . باله «الهام» نخستین بار در شب سال نوی سال ۱۹۶۰ و در شهر نیویورک به روی صحنه رفت.