بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی دردادگاه نظامی
نویسنده ها: ناصرمهاجر- مهرداد باباعلی
ناشر: نشر نقطه. امریکا. اروپا
طرح: خاور
روی جلد وبرگ آرایی: بنفشه مسعودی
چاپ اول: انتشارات مجله ی آرش. امریکا ۱۳۹۴
چاپ دوم: آلمان زمستان ۱۳۹۵
درآغاز کتاب فهرست دوبرگی اهمیت موضوع متن و دقت دونویسنده را یادآور می شود. عناوین گوناگون فضای هولناک دادگاه نظامی، بیم وهراس قلاده و زنجیرهمراه ناله وفریاد شکنجه گاه ها زیر پوستت می خُلد؛ ازدرون سیاهی ها، زمزمه ی امید به آزادی دگرگونت می کند به پیشوازش می روی.
پیشگفتارها، افق واقعیت ها را گسترش می دهد. آرام آرام دلهره ها را می زداید. با غم و اندوه سنگین، به نیروی بیداری و حقانیت ” قلم”، یادبود ها از زیر گرد وغبار گذشته ها سر می کشد. فراموش شده ها در خیال، با نور رنگباخته از امید، می دانی که فریب تکراریست، دار و طناب را به گودال تسلیم می راند.
روایت هریک از بیداران زخمی و صدای پرویز قلیچ خانی با آن صفای باطن و بی پیرایه همیشگی ش “درچرائی دفتر”، دلگیر، اما صبور وآرام می گوید :
برو جلو بخوان! بخوان! قصه ی سرگذشت نسل های گم شده را بخوان! تکرارهای تاریخی را. روایت بار امانت را. میراث کهن و کهن سال این سرزمین نفرین شده را.
از دستگیری تادادگاه نظامی
بررسی آگانه ازپیش زمینه های سیاسی و نقش فعالیت های گروهی ازپیشگامان به گسترش مبانی دموکراسی ست، و رهائی ملت از استبداد دوران. در زمانه ای که کشوردرحال دگرگونی واکثریت مردم، برای درک شعور درست از آزادی و دموکراسی نیازمند رهبران فکری بودند. با توجه به حضور بساط گسترده “سنت” باعوامل ریشه دار، درحالی که سازمان های محکم و پُر قدرت همه طبقات جامعه را درچنگ خود و خودی ها داشتند، رخنه کردن در چنان حصار کار آسانی نبود.
بااین حال تلاش پیگیرانه ی مبارزان جوان چشم وگوش خیلی از سنتگرایان را گشود. پایه های سنت را در اذهان سست کرد به ویژه قشر جوان.
شکل گیری و رونق گرفتن آرمان های سیاسی وفرهنگی گوناگون چه بسا درتضاد با هم درآن فضای ملتهب اجتماعی، غیرمنتظره نبود. درهردگرگونی اجتماعی و سیاسی، این گونه مجادله ها و بهمریختگی ها از روایت های مستند تاریخ ملت هاست .
درهمین مقوله جا دارد سخن درست وسنجیده ی دوست عزیز محمدرضا شالگونی را بیاورم که رقم زن بخشی ازآمال و آرزوهای خونالود نسل های پس از شهریور ۱۳۲۰ گردید:
« اکنون پس از چند دهه بهتر می توان دید که معضل بزرگ مارکسیست های ایران این بود که مرجع فکری شان عمدتا (وحتا می شود گفت انحصارا) مارکسیسم روسی گذشته ازصافی دوره تسلط استالین بود وتازه همین منابع فکری نیز دردهه های پس ازشکست کودتای ۲۸ مرداد، درنتیجه ی آمیختگی با ملی گرایی مصدقی، تاحدودی جاذبه وتأکیدات طبقاتی خود راازدست داده بود». بنگرید ص۳۲۴
در رژیم گذشته روزنامه ها ومجلات وکتاب خوانی و سینماها و گسترش سایرنهادهای هنری و سرگرمی های نوپا در تغییر روحیه ی جوانان امید آفرین بود. درکنار مراکز فساد و شرب ولهوولعب وهرگونه بساط تفریح موردعلاقه ی مردم دردسترس بود اما، غیرشرعی! مسجد و منبر هم دایربود. ولی حکومت هرگز دینی نبود. نه تنها روحانیت، هردستاربندی از احترام ویژه ای برخوردار بود.
جمع آوری مستندات ومصاحبه با صاحب نظران معتمد، توسط دونویسنده با سابقه نیک، درتأیید صحت وسلامت متن روایت هاست. تلاش ها نشان می دهد که آن دو با دقت کامل وقایع زمانه ی تحول و پُر التهاب را بازنگری کرده، تصویر درست حوادث آن سال های سپری شده را با اطمینان دراختیارعموم گذاشته اند. خدمات و زحمات شان جای سپاس دارد.
درزمان برگراری کنفرانس بین المللی حقوق بشر درتهران، که دراریبهشت ۱۳۴۷ برگزار شده، خانم جزنی، تصمیم می گیرد نامه شکوائیه ای به نمایندگان حقوق بشربنویسد و واقعیت وضع زندانیان سیاسی را به گوش نمایندگان حقوق بشر برساند. به سراغ دکترهدایت متین دفتری می رود:
«به رغم آن که چند هفته بیشتر، پایوران ساواک از او زهر چشم گرفته بودند».
با این حال ایشان بدون کمترین واهمه نامه ای به انگلیسی، خطاب به نمایندگان حقوق بشر تنظیم نموده وضع نا به سامان زندانیان سیاسی را، آنگونه که بوده به اطلاع آن ها می رساند. با چاپ وآماده شدن نامه در برگ های زیاد، نامه ها را توی پاکت گذاشته، همراه یکی ازدوستانش خانم صدیقه در پوشش و آرایش مهمانداران، وارد محل جلسه شده پاکت ها را روی میزها می گذارند وفوری محل را ترک می کنند. با این که مأموران ساواک متوجه متن نامه ها شده واز روی میزها برمی دارند، اما دیرشده بود نامه به دست نمایندگان می افتد:
«نامه روشنگرانه و اعتصاب غذای قهرمانانه ده زندانی سیاسی در رسانه های داخلی و بین المللی بازتابی نیافت و جریان های سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور را به جنب وجوش انداخت».
از نمایشی بودن آن کنفرانس درتهران سخن رفته و همزمانی اش با انقلاب سفید شاه که :
«درپهنه ی بین المللی ونیز تبلیغاتی، بیش و کم کامیاب بود. اما درنگاهی تاریخی، گذرگاهی شد وپیش درآمد دوره ی نوینی از بیدادگری و سرکوبی سیاسی آزادیخواهان و ناهمسازان با طرح برنامه های مدرنیزاسیون شاه. وجدان های بیدار وآگاه خیلی زود دریافتند که مردم ایران نه تنها از حقوق سیاسی برخوردار نیستند که ازشآن اجتماعی و کرامت انسانی نیز بی بهره اند.
دادگاه جزنی و یارانش آستانه ی بیداری بود».
در عناوین :
کارزار کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی، محاکمه، دادگاه نظامی درآئینه ی رسانه های جهانی، فرجام، بازنگری دو دفاعیه به زبان قانون، نهادها، سازمان ها وجنبش های درحال گذار دهه ی چهل، جناح چپ دموکراسی یا جنبش نوین کمونیستی و دفاع حقوقی، دفاع ایدئولوژیکی با دفاع حقوق سیاسی.
هردونویسنده، درگفتارهای بالا بیداری نسل جوان را با بازخوانی حوادث آن سال ها هدف قرار داده و دنبال می کنند. کاری بس آگاهانه وضرورت زمان. با تمیز این که حکومت، هرگونه رشد فکری و اندیشۀ نوخواهی را در قلاب تحجر به بند کشیده و می کشد، با مطرح کردن نیازها و درخواست های ساده ومعمولی دانشجویان، درکنار نقل حوادث، ماندگاری مطالبات عادی و تکرار مشکلات تاریخی جامعه را توضیح می دهند.
با کمال تأسف درهردو رژیم پاسخ این گونه تقاضاهای عادی به دادگاه های نظامی، سرکوب و زندان و اعدام دانشجویان آگاه منتهی شده است.
گفتن دارد که این بخش کتاب، نشانگرفصلی ازتاریخ اجتماعی – سیاسی کشور دردهه چهل است که دگرگونی های بهمن ۵۷ را فراهم آورد. نگاه منصفانه ی نویسندگان به این بخش، از خواندنی ترین برگ های این اثر است که می باید به دقت خواند.
قبل ازبستن بررسی این بخش، دریغم آمد که سخن عبرت انگیز شادروان جزنی را که در: «بازنگری دو دفاعیه به زبان قانون» دردادگاه نظامی آورده است، بگذرم و نیاورم!
«متآسفم که داریم به عهد شاه شهید بر می گردیم. درآن عهد کلمات “قانون” و”قانونی” جرم شناخته می شد و وقتی می گفتند فلانی قانونی شده، یعنی سرش به تنش زیادی می کند! اما سرانجام انقلاب مشروطیت ایران قانون و قانونی را برمسند حکومت نشاند. آیا امروز کلمه ی “سیاسی” و “سیاست” دارد همان وضع قانون و قانونی را پیدا می کند وکسی که از آزادی و حقوق مردم و از سیاست و قانون اساسی حرف بزند باید سال ها در زندان بماند؟».
گفتار دونویسنده به پایان می رسد.
دفاعیه ها
شامل: دفاعیه در ردصلاحیت دادگاه نظامی بیژن جزنی
متن آخرین دفاع در جلسه دوازدهم دادگاه بیژن جزنی
نقض تحقیقات و رد صلاحیت دادگاه بدوی حسن ضیاء ظریفی
آخرین دفاع دردادگاه بدوی حسن ضیاء ظریفی
دفاعیه های هردو قربانی، محکم وقانونی وحق طلبانه است. برحسب صریح قوانین مشروطه محاکمه آن دو دردادگستری باید انجام می گرفت ونه دردادگاه نظامی. اما چون پیشاپیش محکومیت این گونه مخالفان معترض به تصویب مقامات رسیده، محکومیت قطعی ست! بین مردم دادگاه های فرمایشی بی جا برسر زبان ها نیفتاده؟ حکمتی باید در کار بوده باشد تا چنین ضرب المثلی صدق پیدا کند! به هرصورت محکومیت این قبیل مجرمان، درجوامع سنتی از قبل تعیین می شود. با ختم دادگاه و رآی قاضی های نشاندار جلادان مزدور با بازیگرانی ماهر درکسوت پرچمداران عدالت حکم دادگاه را اجرا می کنند!
نه سروصدای معترضان و جگر گوشه ها و طرفداران قربانیان را گوش شنوایی هست و نه فریاد حقوق دانان و حقوق بشری ها که پایبند قانون هستند.
درعنوان یک دیدار به قلم ناصرمهاجردرگفتگو باخانم مهین جزنی، ازتهدیدهای تیمسارمقدم و تیمسار فرسیو، سخن رفته آن هم زمانی که ویلیام ویلسن درتهران بوده (شرح زندگی این حقوقدان وشخصیت برجسته انگلیسی باعنوان: «زندگی نامه ویلیام ویلسن» دربرگ ۱۸۱آمده وبا تجلیل ازاویاد شده است)
کار سرفرازانه ای که هردو نویسنده بایادآوری ازاین حقوقدان ادای دین کرده اند.
یادآوری کنم که درمصاحبه ها وگفتگوهای خانم میهن جزنی با ناصرمهاجر، نکات تازه ای امده که مخاطبین را، بهتر و بیشتر با جزئیات و کیفیت دادرسی ها آشنا می کند.
عنوان هتل کاسپین، مصاحبه ای ست که ناصرمهاجر با آقای دکترهدایت متین دفتری انجام داده و درباره نخستین دیداراو با آقای ویلسن درخانه مهین، درحالی که :
«یکی دو اتومبیل ساواک دراطراف خانه ایشان به چشم می خوردند»، مذاکره بین آن دو حقوقدان و مسائل جنبی سخن رفته است.
گزارش های «بتی اشتون. لوئیجی کاوالیبری (۱و۲) و گزارش هانری گاریدو.
عنوان : مرا وصال ملاقات آن زمان باشد
شامل سه گفتگوی ناصرمهاجر با مجید کیانزاد است. که شرح برنامه ریزی فرار اززندان و شکست أن طرح را شرح داده است:
در اوایل فروردین ماه ۴۸ یعنی درشب صفر، رفقا با آمادگی کامل در حالی که صورت های خود را برای استتار سیاه کرده بودند، آماده ی اجرای برنامه شدند. ازنظر زمانی شبی درنظر گرفته شده بود که به علت نبودن ماه درآسمان تاریکترین شب باشد. سعید به اتفاق رفقا سرمدی و سورکی ازدرهای مربوطه گذشتند و خود را به پشت بام رسانیدند».
اتفاق بدی رخ می دهد. سورکی که مرض قلبی داشته به علت حمله ناگهانی ازحال رفته و زمین می افتد . . . همچنین «تعویض ناگهانی وغیرقابل پیش بینی افسرنگهبان زندان به علت وضع حمل زنش موجب می شود که وجود رفقا درخارج از زندان کشف شود و فرار با نافرجامی رو به رو گردد». شکنجه وآزار وتبعید آن عده ازسرگرفته می شود.
وسرانجام جان عده ای جوان جستجوگر و تحصیل کرده با آرزوهای های بزرگ در مسلخ قدرت پایمال می شود.
درپایان نامه هایی از م شالگونی . اصغر ایزدی. مهرداد باباعلی. بیژن جزنی به یک دوست. مهدی سامع باعنوان چند نکته به ناصر مهاجر. و حرفی مختصر درمعرفی یک کتاب به زبان قانون از نسیم خاکسار. کتاب شناسی و نمایه کتاب به پایان می رسد.