ادوارد هاپر (Edward Hopper)، نقاش شهیر آمریکایی، تصویرگر تنهایی و از خودبیگانگی آدمی در قرن بیستم لقب گرفته و دامنه تاثیر آثارش بر سایر هنرها، از ادبیات و معماری تا سینما گسترده شده است. او از همان کودکی به خاطر حجب بیش از حدش بیشتر در تنهایی و در پناه سایه ی نقاشی به سر می برد. همین انس و الفت با نقاشی سرنوشتش را رقم زد و او پس از تحصیلات مقدماتی به مدرسه هنری نیویورک رفت و آنجا زیر نظر اساتید وقت تعلیم نقاشی دید.
سفر او به پاریس و آشنایی با ادگار دِکا و گوستاو کوربه سرآغاز تحول جدیدی در کار هنری اش شد.و او برنامه بلند مدتش یعنی کشیدن پرتره از انسان هایی که از طبیعت، جامعه و حتی خودشان گسسته بودند را آغاز کرد.
آدمهای تابلوهای هاپر، درگیر سکوتی سخت اند و بیشترشان یکه و تنها به کنجی خزیده اند. آدمهایی مطرود که انگار از همه جا جامانده اند، اما با این همه به واسطه ی المانهایی چون پنجره و دریچه همچنان امیدوار و جست و جو گرند. هاپر تنهایی و سکوت و سرگشتگی آدمهای آثارش را به تلخی آغشته نکرده و بر این فضای مالیخولیایی رنگ سیاهی نزده است. او تصویرگر رنگین انزوا و خلوت آدمی ست و این عزلت و گوشه نشینی را با بی آرزویی برابر نمی کند.
نقاشی های هاپر با وجود سکون و سکوتشان راوی قصه هایی سودایی اند و بیننده با دیدن آنها به دل داستان پرتاب می شود، همین است که در بسیاری از موارد کار هاپر خیلی بیشتر به عکاسی و هنر سینمای قرن بیستم آمریکا نزدیکتر است تا نقاشی های آوانگاردی که توسط هنرمندان معاصرش از دهه ۴۰ به بعد انجام می گرفت.
همین قرابت هم ریچارد تاچمن، عکاس مشهور معاصر را بر آن داشته تا در آخرین پروژه عکاسی اش با نام «مراقبه هاپر»، سوژه نقاشی های مشهور ادوارد هاپر را زنده کند و از لنز دوربینش به آنها نگاه کند.
با هم نگاهی می اندازیم به این تناسخ جادویی: