باز هم صفحه چهرهنما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…
نقاش مهتاب پاییزی
ماه سپتامبر و هنگامهی تولد جان آتکینسون گریمشاو، بهانهی این هفتهی ماست برای ورق زدن آثار این نقاش معروف ویکتوریایی .
گریمشاو یکی از چیره دست ترین هنرمندان، در به تصویر کشیدن مناظر شهری بریتانیا به ویژه در شبانگاهان و زیر نور ماه بود . خیابانهای خیس و مه آلود، چراغ های گازی و دیگر مولفه های ویژه ی شبهای لندن در آثار او به خوبی هویداست. گریمشاو شیفته ی رودخانه تیمز لندن بود و یکی از دلایل علاقه او به این رودخانه، شب های مهتابی زیبای رودخانه تیمز است. تابلوی شبانگاهان رود تیمز یکی از آثار مطرح او در این زمینه است، در این نقاشی، مهتاب که از ماه کامل تراویده، رودخانه تیمز را نقره فام کرده است. کشتی ها و قایق ها در کنار تیمز آرام گرفته اند و کلیسای پائول مقدس به زیبایی اثر افزوده است. نور ماه باعث شده تا رودخانه تیمز اسرارآمیز، رویایی و زیبا جلوه کند .
گریمشاو از نقاشان سبک رومانتیسم است، سبکی که از اروپا آغاز شد و سپس در قرن هجدهم و نوزدهم به آمریکا رسید. در این سبک هنرمندان احساس های مختلف مثل ترس، عشق، پیروزی، ویرانی، عظمت و شکوه را به تصویر می کشیدند.
این هنرمند بریتانیایی، زاده و در گذشته ی خزان است ویکی از برجسته ترین تصویرگران زیبایی های این فصل اسرار آمیز به شمار می رود.
شعر سالهای وبا
ماه پایانی تابستان یادآور تولد یکی از مهمترین چهره های ادب معاصر عراق سراغ است زنی که با قلم شاعرانه واستوارش، قالبهای سنتی شعر عرب را در هم شکست و توانست نام خودش را به عنوان یکی از بنیانگذران شعر نوی عربی ثبت کند.
نازِک الملائکه در تابستان سال ۱۹۲۳ در خانواده ای اهل ادب و فرهنگ زاده شد. پدر او شیفته ی شعر و زبان عربی بود و صاحب آثار ادبی متعددی بود و مادرش هم اشعار عاشقانه ی خود را در روزنامه ها و مجلات آن زمان عراق منتشر می کرد.
نازِک در شانزده سالگی از مرکز تربیت معلم عالى بغداد در رشته زبان عربى فارغ التحصیل شد و پس از آن به مؤسسهی عالى هنرهاى زیبا رفت و به تحصیل موسیقی مشغول شد. انس او با موسیقی سبب ساز غنای احساس شاعرانه ی او شد و نمود این رابطه را می توان در تناسب آهنگ کلمات شعرهای او جست:
نازک پس از آن به آمریکا عزیمت کرد وموفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته ی ادبیات تطبیقى از دانشگاه «وسکوسِن» آمریکا شد و در بازگشتش به عراق به کسوت مدرس دانشگاههای بغداد، بصره و کویت در آمد.
شعر نازِک الملائکه شعری است لطیف، رقیق و تا حد زیادی رمانتیک . شعری روشن و دور از هرگونه پیچیدگی. او را از آن جهت پیشگام شعر جدید عرب می خوانند که با در هم ریختن قالب و قافیه ی شعرها طرحى نو در شعر عربى در انداخت، او با سرودن قصیده ی «الکولیرا» راهگشای سرودن شعر نوی عربی شد. این شعر که در مجله ” العروبه ” ی بیروت منتشر شده بود بر خلاف شعر کلاسیک عرب مصرعهای کوتاه و بلند داشت و با الهام از شیوع وبا در سال ۱۹۴۷ درمصر سروده شده بود؛ این اثر شارح مرگ و هراس و سیاهی زاییده از دل این بیماری بود.
نازک آثار بسیاری هم در حوزه نقد و نظریه پردازی شعر منتشر کرده است او در یکی از مشهورترین این آثار از شعر نو عربی دفاع کرده و این روش شاعری را تلاشی از درون برای پیشرفت شعر عربی دانسته که اقتضای تغییرات تاریخی و مسائل دوران جدید است. او بر این باور بود که شاعر واقعی نمیتواند در برابر تبعیض و جور و بیداد سکوت کند، به عقیده ی او شعر باید احساسات انسانی را تسخیر کند؛ با مظلومان بگرید وبا گرسنگان بمیرد.
نازک الملائکه در سال ۱۹۷۰ پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، عراق را ترک کرد و به کویت رفت. او پس از حمله نظامی صدام حسین به کویت، این کشور را ترک کرد و همراه خانواده اش راهی قاهره شد و از این زمان تا پایان عمرش در تابستان سال ۲۰۰۷ گوشه نشینی و انزوا اختیار کرد. او سرانجام در سن ۸۵ سالگی پس از یک دوره ابتلا به بیماری پارکینسون، در قاهره درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
تصویرگر وهم واقعیت
ماه سپتامبر زادروز و درگذشت تصویر گر بنام انگلیسی قرن نوزدهم را در خود جای داده است. او آموزش نقاشی را در همان سالهای اولیه ی کودکی اش و در مدرسه ای در لندن و نزد هربرت دیکسی استاد نقاشیِ آنجا یاد گرفت . در ۱۸۸۴ خانواده آرتور به دلیل ضعف جسمی او به استرالیا رفتند ، چند ماه در آنجا ماندند و بعد به انگلیس برگشتند هر چند اقامت آنان در استرالیا کوتاه بود ، اما ، این سرزمین برای وی منبع الهاماتی در تصویر گری شد .
آرتور در مدرسه هنر لمبث ثبت نام کرد و در همان حال برای تامین مخارج مدرسه ، به شغل منشی گری یک موسسه گماشته شد .
راکهام از جوهر سیاه و آبرنگ برای تصویرسازیهای خود استفاده میکرد. بیشتر کارهای او دارای فضایی فانتزی با جزئیاتی ناتورالیستی و همآلودند که از بهترین نمونههای آن میتوان به تصویرسازیهای او برای کتابهای ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب و داستانهای پریان هانس کریستین اندرسون اشاره کرد.
شاعر عاشقانه های شهری
ماه سپتامبر یادآور سالروز درگذشت “پابلو نرودا” شاعر و سیاستمداری شیلیایی ست. همان انسان بزرگی که در اعجابی غریب، میون خشونت سیاست و لطافت شعر پلی محکم کشید و با اینکه جامهای از جنس سیاست به تن داشت، لطیف ترین عاشقانه های دنیا رو برای مردمان ساکن زمین به یادگار گذاشت. مردی که واژگان شاعرانه اش گاه حریری از غزل به تن می کنند و گاه چون تازیانه ای می شوند بر گرده ی بیداد.
نرودا، بیش از آن که شاعر سیاست باشد، شاعر مردم است. او با نگاه ریزبین و شاعرانه اش جای جای زندگی مردم سرزمین و بالاتر از آن دنیا را می کاود و از بطن هر نگاه، هر حادثه و هرلحظه شعر می زاید. پیوندی که او میان شعر و سیاست برقرار ساخت هم، در راستای همین میل عمیقش به ارتباط با مردم کوچه بازار بود، شعری که در عین بلاغت ادبی، از ابهام ها و پیچیدگی های معماگونه بری بود. زبانی ساده و صمیمی که با وجود تصویر رنج ها و دردهای مردمان، شادی و امید در آن موج می زد:
چرا پنج شنبه وسوسه نمی شود
پس از جمعه بیاید؟
چه کسی از ته دل فریاد شادی برآورد
زمانی که رنگ آبی به دنیا آمد؟
انگورها چگونه
به نظم خوشه پی بردند؟
می دانی کدام دشوارتراست
پاشیدن بذر یا دروکردن محصول؟
از چه کسی بپرسم
برای ایجاد چه اتفاقی به این دنیا آمدم؟
آیا مرگ از نبودن ساخته شده
یا ماده ای خطرناک در درونش است؟
درخت از زمین چه آموخت
تا بتواند با آسمان سخن بگوید؟
آیا آن که همیشه در انتظار است بیشتر عذاب می کشد
یا آن که هرگز در انتظار کسی نبوده است؟