باز هم صفحه چهرهنما و باز هم گشت و گذاری به چهارسوی دنیای فرهنگ و هنر. در نهمین شماره این صفحه، از بزرگانی یاد کرده ایم که به قول شاعر ما نغمه ای ماندگار در صحنه ی زندگی سرودند و رفتند. همراه گزیده نویسی های این هفته ی ما به چهارگوشه ی دنیا سفر کنید و از حال فرهنگ سازان بزرگ این کره ی خاکی، خبر شوید…
سودا سرای خزان
در این شماره و به یمن قدم پاییز از ادیبی یاد میکنیم که جانش خزان آلود بود و تولد و مرگش با این فصل زیبا گره خورده است. دیلـــِن تامـــِس شاعر اهل ولز، شاعری که در گذر عمر کوتاهش چند مجموعه شعر کوچک، مجموعهای از داستانهای کوتاه و یک نمایشنامه منتشر کرد و با همین آثار ادبیات انگلیسی را غنا و صورتی نوین بخشید.
دیلن در پاییز سال ۱۹۱۴ در بندر “سوان سی” در ولز زاده شد، او در دوران تحصیلات مقدماتی دانش آموزی معمولی بود و با ترک دبیرستان آموزش آکادمیک را برای همیشه وداع گفت. اوپس از آن از راه بازیگری، گزارشگری، بررسی کتاب، نوشتن برنامههای رادیویی، و هر کار دیگری که نصیبش میشد، امرار معاش می کرد. دیلن در جنگ جهانی دوم در پدافند هوایی بود؛ تجربه ای که مسبب پالودن اندیشه اش شد و شعرهای آینده ی او را معنا بخشید.
او در بیست و دو سالگی با کیتلین مکنامارا ازدواج کرد، صاحب سه فرزند شد و در دهکدهی ماهیگیری لافارن اقامت گزید. خانهاش، که خانهی قایقی نامیده می شد، زمانی اسکلهی کرجیها بود.
دیلن بیست و یک ساله بود که با شاعرانگی سودایی و سبک پرشورش در جهان درخشید. او بی ارائهی تجربههای اولیهی معمول و ظاهراً بی هیچ پیشینهای افسونگرترین شاعر زمان خود شد. درهمین دوران بود که کار شعرخوانی در رادیوی بی بی سی را آغاز کرد. شعرخوانی های او با خروش و ظرافت توامانی همراه بود که شنونده را مسحور خود می کرد. اشعاری فاخر با واژگانی غنی و مفاهیم ژرف فلسفی که با صدای کوبنده ی تامس همراه می شدند و سروده ای موسیقی گون خلق می کردند. هوایی که تامس در آن دم میزد، حیرت انگیز بود. او با معصومیتی بدوی در جهان جست و خیز میکرد و از آشفتگی غنی و رهای آن چون کودکی بهوجد میآمد.
“زیر میلک وود” آخرین کار دیلن تامس بود. این شعر در حقیقت یک نمایش مردمی غنایی است و گستره ی کلام در آن آنقدر وسیع است که اندیشه های ژرف فلسفی تا قصیدههای ملایم و وقیح را در بر میگیرد. در این اثر چیزی رخ نمیدهد مگر در اذهان شخصیتها که در طی بیست و چهار ساعت از سپیده دمی تا سپیده دم دیگر برانگیخته میشوند تا لحظههای گسسته و اساسی زندگی خود را به یاد آورند.
تامس سرانجام در نیویورک و با بیماری ” انسفالوپاتی” به یکباره ازپا درآمد. و دو هفته پس از جشن تولد سی و نه سالگی اش در نهم نوامبر سال ۱۹۵۳ درگذشت.
در ذهنیت شاعرانه تامس زندگی و مرگ دریک توازن و درهمآمیختگی شگفتانگیزاند. نگاه دیلن تامس به هستی و همسنگ آن به نیستی، نگاه عجیب و پیچیدهای است. در شعر او هستی و نیستی همگام با هم ثبات و تعادل زندگی ادمی را رقم می زنند.
قصهگوی پایداری آدمی
نیمه ی دوم سپتامبر مصادف است با زادروز ویلیام فاکنر رماننویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات. او یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست داستانهای او شرح حال شخصیتهای گوناگونی چون بردههای آزادشده، ، سفیدپوستان تهیدست، جنوبیهای طبقه کارگر و یا اعیان را شامل می شد که با موضوعات عمیق عاطفی، ظریف و تو درتو پرداخت می شدند
شهرت فاکنر به سبک تجربی او و توجه دقیقش به شیوه بیان و آهنگ نوشتار است او در مقابل شیوه مینیمالیستی نویسنده معاصرش، ارنست همینگوی، فاکنر در نوشتههایش مکرر از جریان سیال ذهن بهره میگیرد
بسیاری از داستانهای فاکنر در شهر خیالی یوکناپاتافا Yoknapatawpha اتفاق میافتد که بسیاری منتقدان آن را عظیمترین آفرینش خیالی در ادبیات میدانند
فاکنر از اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد مجموعه این آثار پایهی شهرت او شد و در نهایت منجر به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگیش شد
از جمله آثار او می توان به خشم و هیاهو ، گوربهگورو روشنایی در ماه اوت اشاره کرد در سال ۱۹۹۸، مؤسسه کتابخانه نوین رمان خشم و هیاهوی او را ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار داد.
بخشی از این کتاب را با ترجمه بهمن شعلهور میخوانیم:
« سرد و یخزده روز دمید دیوار متحرکی از نور خاکستری که از شمال شرقی میآمد، و بهجای آنکه آهسته به رطوبت بدل شود، گویی از هم میگسیخت و به ذرات ریز و زهرآلود تجزیه میشد، مانند غبار که وقتی دیلسی در کلبه را باز کرد و ظاهر شد، از جوانب مثل سوزن در گوشتش فرو میرفت، و مادهای بر پوست مینشاند که بیش از آنکه رطوبت باشد به روغن رقیقی شباهت داشت که خوب نبسته باشد دیلسی کلاه خمیری سیاه شق و رقی روی عمامهاش به سر گذاشته بود و رودوشی مخمل حنایی رنگی با حاشیهای از خز مندرسی که معلوم نبود مال چه حیوانی است روی پیراهن ابریشمی ارغوانی رنگش به تن داشت و با صورت پرشیار و چالهافتادهاش که رو به هوا گرفته بود و یک دست لاغر که کف آن مثل شکم ماهی شل بود کمی دم در ایستاد، بعد رو دوشی را کنار زد و سینهی پیراهنش را امتحان کرد
پیراهن از روی شانههای استخوانیاش پایین میافتاد، از روی پستانهای افتادهاش رد میشد، بعد روی شکمش تنگ میشد و دوباره می افتاد و کمی بالاتر از دامنهایش پف میکرد، دامنهایی به رنگهای پرشکوه و پا بهمرگ که او همچنان که بهار و روزهای گرم میرسید، آنها را لایه به لایه از تن بیرون میکرد او زمانی زن تنومندی بود ولی حالا استخوانبندیش به جا مانده بود که پوستی پلاسیده آن را شل در میان گرفتهبود، پوستی که روی شکمش که گویی استسقا داشت دوباره تنگ میشد انگار عضله و بافت شهامت یا استقامت بودند و روزها و سالها آنها را آنقدر خوردهبودند که تنها استخوانبندی سرسخت به جا ماندهبود که چون ویرانهی بنایی یا نشانهای بالای رودههای خوابآلود و نفوذناپذیر برپا بود و بالای آن صورت رمبیدهاش بود که استخوانهای آن گویی بیرون از گوشت قرار داشتند، با حالتی که تسلیم و رضا و در عین حال سرخوردگی آمیخته به حیرت یک کودک در آن خوانده میشد به جانب روز پرشور و شر بلند شدهبود تا اینکه او برگشت و دوباره داخل خانه شد و در را بست.»
استاد پایانهای شگفتانگیز
سپتامبر ماه تولد اُ. هنری (O. Henry) نویسنده ی برجسته ی آمریکایی هم هست. این داستان کوتاهنویس پرکار امریکایی، استاد پایانهای شگفتانگیز و صورتگر زندگی قشر متوسط مردم نیویورک بود. اغلب داستانهای او با طرحی پیچیده، سر از فضاهای طنزآمیز و تصادفی درمیآورند و به قول معروف به خواننده رودست می زنند؛ گرچه برخی از منتقدان علاقهی چندانی به کارهایش نشان ندادند ولی تودهی مردم عاشق داستانهایش هستند.
این نویسنده در طول عمرش بیش از ۴۰۰ داستان کوتاه نوشت. امروزه جایزهای نیز به نام او وجود دارد، اُ.هنری در ادبیات آمریکا نوعی از داستان کوتاه را به وجود آورد که در آنها گرهها و دسیسهها در پایان داستان به طرزی غافلگیرانه و غیرمنتظره گشوده میشوند و راه را بر روی از پیش خواندن ماجرا می بندند. داستانهای این نویسندهٔ آمریکایی معمولاً حول چهار محور زندگی شهری بویژه نیویورک، عشق و روابط عاشقانه، زندگی در غرب در مایهٔ وسترن و طنز میچرخند و قهرمانهایش عموما مردم عادی از قبیل کارمندان، مأموران پلیس، پیشخدمتها و … هستند.