بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
مرد رویاهای من
نویسنده: دوریس دوری
مترجم: علی عبداللهی
ناشر: کتابسرای نیک
تعداد صفحات: ۷۹ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
دوریس دوری نویسنده کتاب «مرد رویاهای من»، یکی از شاخصترین نویسندگان زن کشور آلمان است. وی برنده جایزه ارنست هوفیشتر و جایزه بتینا فون آرنیم مجله بریگیته است. این نویسنده پرکار، در سال ۱۹۹۹، اولین رمانش را با نام «حالا چه کنیم؟» منتشر کرد. از این نویسنده آثار پرفروشی منتشر شده است، از آنها میتوان به «آنها از من چه میخواهند؟»، «برای همیشه و تا ابد»، «آیا من زیبایم؟» و «پیراهن آبی» اشاره کرد.
نوشتههای دوریس دوری دارای متنی لطیف و زنانه است. نمونه بارز این توصیف را میتوان در داستان «مرد رویاهای من» یافت. «مرد رویاهای من» بیانگر تلاش زنی است در جستجوی خود به بهانه یافتن مرد رویاهایش؛ زنی احساساتی که به خاطر شرایط زندگی مبتذلش احساس تهی بودن میکند و در تلاش برای گریختن از آن است. او در این میان دلبسته مردی آس و پاس و کثیف میشود؛ عشقی یک طرفه و با خیال اینکه از ابتذال زندگی معمول خود بگریزد.
داستان، ما را به آمریکای لاتین، پرو و ویرانههای ماچوپیچو میبرد، تا با شخصیتهای داستان تمدنی عظیم اما ویرانه آشنا شویم و تکامل دو فرد را از دو زاویه نظاره کنیم.
نویسنده در داستان «مرد رویاهای من» با زبانی عینی و تصویرگرا سخن میگوید نه سخنانی پیچیده و تحلیلی، نویسنده سعی دارد تا خواننده اتفاقات داستان را همچون فیلمی در ذهن خود متصور سازد.
دوریس دوری، در این کتاب، ما را به پانصد سال قبل، در آثار نقاشان ایتالیایی در فلورانس، در دربار مدیچیهای معروف میبرد تا از این رهگذر، پیوند گذشته و اکنون و دغدغههای پایان ناپذیر بشری را نظارهگر باشیم.
سفرنامه «کلودیوس جیمز ریچ»
نویسنده: کلودیوس جیمز ریچ
مترجم: حسن جاف
مصحح: فرامز آقابیگی
ناشر: انتشارات ایرانشناسی
تعداد صفحات: ۲۹۲ صفحه
قیمت: ۱۷ هزار تومان
این سفرنامه به شرح و چگونگی سفر ریچ به کردستان عراق و ایران میپردازد و اطلاعات ارزشمندی درباره وضعیت این مناطق در دهه دوم قرن نوزدهم میلادی ارائه میدهد.
سفرنامه «کلودیوس جیمز ریچ»، جزو سفرنامههای مفصل است که یک جلد از آن به شرح و چگونگی سفر ریچ به کردستان عراق و ایران اختصاص داده شده است و تاریخ نگارش آن به دهه دوم قرن نوزدهم؛ یعنی ۱۸۲۰ میلادی برمیگردد. این سفرنامه به دلیل آگاهی ریچ به زبان کردی و حشر و نشر طولانیاش با کردها، از نظر کیفی جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است.
ریچ، در بسیاری از گزارشهای خود تنها یک سیاح صرف نیست، بلکه او به درون افرادی که با آنها سروکار داشته است سَرَک میکشد و از بُعد روحی نیز با آنها قاطی میشود. ریچ فقط راوی و مشاهدهگر پدیدهها نیست، بلکه به اقتضای موقعیت یا دانستهها و شنیدههای خود، به علل و چرایی پدیدهها و مسائل نیز اشاره میکند. گزارشهای سفرنامه، سیر منطقی دارد و خواننده را همانند داستان- همسو با شرح مسیر راه و اتفاقات- با روایتها جلو میبرد.
«سفرنامه کلودیوس جیمز ریچ» با ترجمه دکتر حسن جاف و تصحیح فرامز آقابیگی در ۱۱ فصل تهیه و تنظیم شده است که در ابتدای همه فصلها، سرآغاز و چکیده فصول آورده شده است.
فصل نخست به بیان اطلاعاتی درباره گروه همراه ریچ، ایل بیات و ویرانههای ساسانیان که ریچ در مسیر سفر مشاهده کرده، میپردازد.
فصل دوم کتاب روایتگر ورود گروه ریچ به کردستان، مهماننوازی کردها و ملاقات با پاشای سلیمانیه است. در فصل بعدی ریچ ماجرای ملاقاتش با محمود پاشا را بیان میکند و از همبستگی کردها نسبت به رؤسایشان سخن میگوید.
گفتوگو با پاشا، کردهای ایل جاف، آبو هوا و جمعیت سلیمانیه موضوعات اصلی فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهند. ریچ در این فصل درباره آداب و رسوم ماه رمضان نیز مطالب جالبی ارائه میدهد.
فصل پنجم به خانوادههای حاکم در کردستان و تیرهها کرد اختصاص دارد و فصل بعدی ماجرای حرکت ریچ و گروه همراهش از سلیمانیه به طرف کوهها و بیان زیباییهای طبیعت و اتفاقاتی که در طول مسیر برای گروه رخ میدهد، روایت میشود.
فصل هفتم، آغاز گزارشهای ریچ از ایران است. در بخشی از این فصل میخوانیم: «در ساعت ۶ صبح وارد ایران شدیم. مرز ایران از پل چوبی کوچکی شروع میشود که بر روی جویباری که به رود قزلجه میریزد، ساخته بودند…در ساعت هفتونیم هنگامیکه از ارتفاع کوچکی سرازیر میشدیم، دریاچه کوچک و صافی دیدیم که آبی رنگ بود و به زیربار معروف است. در پشت آن به سمت جنوب کوههای خشک و سنگی اورامان قرار دارد که جز کورهراهها چیز دیگری در آن نفوذ نمیکند.»
فصل بعدی کتاب گزارش ریچ از نحوه زندگی روستاییان گولانه، دهکده میک و ورود به بانه را بازگو میکند. ریچ در فصل نهم از ظلم و ستم والی بانه و اتفاقاتی که در بانه برای او و گروهش رخ میدهد سخن میگوید.
آثار باستانی شهر زور، قبایل مسیحی کلدانی، ایزدیها، وضعیت زنان کرد و…موضوعات اصلی فصل بعدی کتاب را تشکیل میدهند. فصل پایانی کتاب نیز به دودمان بابانها، مقایسه ترکها، کردها و ایرانیها، بازرگانی سلیمانیه، ویژگیهای شخصیتی کردها و … میپردازد.
در پایان این فصل ریچ مینویسد: «کردستان را با اندوه فراوان ترک میکنم، زیرا هیچگاه انتظار این همه مهماننوازی و محبت را که از جانب کُردها نسبت به من ابراز شد نداشتم. به هرجا که قدم گذاشتم، با انسانیت و گشادهرویی مواجه شدم. من هنوز با این چنین افرادی در شرق روبهرو نشده بودم و از آن میترسم که نظایر آنان را هرگز نبینم. به هر حال، خاطرات این سفر و داستانهای محبت و جوانمردی کردها را تا جان در بدن دارم فراموش نخواهم کرد.»
سینمای پساپاپ: جست و جوی معنا در سینمای جدید آمریکا
نویسنده: جسی فاکس میشارک
مترجم: وحیداله موسوی
ناشر: شرکت نشر نقد افکار
تعداد صفحات: ۳۶۰ صفحه
کتاب «سینمای پساپاپ: جست و جوی معنا در سینمای جدید آمریکا» نوشته جسی فاکس میشارک با ترجمه وحیداله موسوی از سوی شرکت نشر نقد افکار منتشر شد.
این کتاب مجموعه نوشتههایی درباره ۱۰ کارگردان و یک فیلمنامهنویس است: ریچارد لینکلیتر، تاد هینْز، پال تامس اندرسن، دیوید اُ. راسل، وس اندرسن، گروه چارلی کافمن، اسپایک جونز و میشل گوندری، سوفیا کاپولا، دیوید فینچر و ریچارد کِلی.
این افراد از دهه ۱۹۹۰ جریان مهمی را در سینمای ایالات متحده رقم زدند و با استفاده از امکاناتی که پیشرفت فناوریهای سینمایی برایشان فراهم کرده و نیز فرهنگ در حال تغییر کشورشان آثاری ساختهاند که بازتاب دغدغههای متفاوتشان است.
برخی آثار آنها را میتوان در رده سینمای مستقل جای داد. این آثار از نوعی آزادی نسبی از شبکههای مسلط تولید و توزیع و پخش هالیوودی برخوردارند و این نکته در ابعاد هنری و تولیدی فیلمهایشان به چشم میخورد. بهویژه در فیلمهایی که از هنرپیشههای معدودی برخوردارند، جلوههای ویژهی کمهزینهای دارند و در آنها بیشتر بر گفتگو تأکید میشود تا کنش. همچنین از میزان فروش بیشتر این آثار میتوان به تفاوتشان با فیلمهای تجاری بدنه پی برد که همان نمایش محدود و بودجه نسبتاً ناچیزشان است و شاید از دلایل ماندگاری و موفقیتشان هم همین نکته باشد. این فیلمسازان با بودجه ناچیزی که در اختیار دارند، میتوانند از آزادی نسبی مؤلفانهای برخوردار شوند و از زیر بار فشار استودیوها و تهیهکنندهها رها شوند و دغدغههایشان را بازتاب دهند.
جسی فاکس میشارک در این کتاب، ابتدا در هر بخش شرح مختصری از سیر کاری و زندگی هنرمند را ترسیم میکند تا خواننده شناخت بهتری از نیات و مقصود هنرمند مورد نظر به دست بیاورد. همین شرح موجز از دیدگاهها، نگرشها و سیر کاری هریک از آنها، زمینهای برای ورود به بررسی فیلمهایشان میشود. این فیلمها به انحاء گوناگون همان نگرشها را در فرمشان بازتاب میدهند. میشارک پس از توصیف مفصل، به تحلیل هر اثر میپردازد و در این مسیر از سازمایههای نقدی خوب بهره میبرد: از توصیف صحنههای کلیدی گرفته تا جای دادن اثر در بستر اجتماعی، توجه به سبکها و ژانرها و تفسیر و تحلیل و ارزیابی. آنچه کار او را درخور ستایش میکند برخورد آکادمیک و بدون خودنمایی او با این فیلمها و هنرمندان است.
کلِمنت گرینبرگ: میان خطوط
نویسنده: تی یِری دُ دوو
مترجم: بهاره سعیدزاده
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۱۰ صفحه
تی یِری دُ دوو نویسنده این کتاب، مورخ، منتقد و نظریه پرداز هنر، نمایشگاه گردان و نیز استاد دانشگاه لیل ۳ است. «نام گرایی تصویری»، «کانت پس از دوشان» و «صد سال هنر معاصر» از جمله آثار چاپ شده از او هستند. کلمنت گرینبرگ هم که موضوع این کتاب است، قهرمان اکسپرسیونیسم انتزاعی و مدرنیسم و همچنین از برجستهترین منتقدان هنری نیمه دوم قرن بیستم است.
کتاب «کلِمنت گرینبرگ: میان خطوط» یک ارزیابی مجدد از نوشتههای گرینبرگ است و وجهه های منتقد، آموزه مندی و نظریهپردازی او را مورد بررسی قرار میدهد. مولف نیز در کتابش این گونه آن را معرفی میکند: «این کتاب مشتمل بر سه فصل است، با این فکر که اگر کلی و ساده بگویم، سه گرینبرگ وجود دارند.» علاوه بر متن کتاب، مناظرهای عمومیبا گرینبرگ که نویسنده در سال ۱۹۸۸ در دانشگاه اتاوا انجام داده، در این مجلد چاپ شده است. این مناظره تا پیش از این کتاب، منتشر نشده بود.
گرینبرگ متولد سال ۱۹۰۹ و درگذشته به سال ۱۹۹۴ است.
عناوین این کتاب به ترتیب عبارتند از: پیش گفتار: سه گرینبرگ، راههای نقد، سکوتهایی در آموزه ها، تاملات متزلزل، مناظرهای عمومیبا کلمنت گرینبرگ. در ادامه نیز علاوهبر واژهنامه، منابع مترجم و همچنین منابع فارسی این کتاب درج شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
آلبرس را میتوان یک استاد خواند. و پاک کردن یک استاد، که رائوشنبرگ دو سال بعد پس از نقاشیهای سپید و با طراحی پاک شده دِکُنینگ چنین کرد، به مثابه خطاب قرار دادن اوست. برای یک نقاش مدرنیست، که تلاش دارد با «نقاشیهای گذشته که کیفیت شان برای او محرز است، مقایسه گردد» _ حتا اگر این کار مستلزم نابود کردن یا تقلیل آن آثار باشد، باز اجرای آنها به تقلید از طبیعت، کشتن پدر به اشکال گوناگون _ قطعا به مفهوم خطاب قرار دادن نقاشان گذشته، با انگیزه به رسمیت شناخته شدن است. و قطعا به مفهوم دانستن این است که اگر از سوی پدر، استاد، الگو، رقیب نمادین و یا نظیر این ها شناخته شود آن را نمیپذیرد، و تنها میخواهد مردمیکه نقاشی را میبینند یا بعدتر خواهند دید، او را به رسمیت بشناسند و نه گذشتگان. خطاب غیرمستقیم است، و این را میتوان به دو شکل مختلف بیان کرد: یا من کارم را به مخاطبان غایبی که استادانی هستند که میستایم و به خاطر سکونتشان در معبد خدایان تاریخ هنر نمیتوانند به من پاسخ بدهند و به گونه ای حق داوری خود را به بینندگان آینده که قادر به مقایسه خواهند بود، تفویض میکنند، خطاب میکنم؛ یا کارم را به مردم خطاب میکنم، مخاطبان حال و آینده، تا مرا داوری کنند و مرا برابر با استادانی که میستایم اعلام کنند، به گونه ای که آن ها مجبور شوند در همان خطاب در میان فرزندان مشروع شان برای من جا باز کنند. خیالیِ بودنِ این شبکه خطاب های کمانه کننده آشکار است.