بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
رُژ قرمز
نویسنده: سیامک گلشیری
ناشر: چشمه
تعداد صفحات: ۲۴۷ صفحه
قیمت: ۲۱ هزار تومان
سیامک گلشیری در دو حوزه ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال فعالیت می کند و این کتابش برای مخاطبان بزرگسال نوشته شده است.
این کتاب ۲۲ داستان کوتاه دارد که از نظر درون مایه به هم شبیه هستند البته گاهی فضاهای متفاوتی هم دارند. یکی از مسائلی که می توان در داستان های این کتاب مشاهده کرد، تنهایی آدم هایی است که گلشیری معمولا در داستان نویسی سراغشان می رود.
داستان های «رژ قرمز» معمولا شرایط عادی دارند اما اتفاق عجیب، مسیر عادی آن ها را تغییر می دهد.
عناوین داستان های کتاب به این ترتیب است:
رویای باغ، مسافری به نام مرگ، ضجه های پنهان، رژ قرمز، مهمان هر شب، مار، بعد از مهمانی، ویلاهای آن سوی دریاچه، لباس های نم دار، عنکبوت، همه ش همین هاس، ابرهای سیاه، قهوه ترکِ کافه فیاما، بدلکار، کاپوچینو، شب آخر، سنگ سیاه، خواب، سایه ای پشت پنجره، بوی خاک، خودنویس، موزه مادام توسو.
رویای دونده
نویسنده: وندلین ون درانن
مترجم: بیتا ابراهیمی
ناشر: پیدایش
تعداد صفحات: ۴۶۸ صفحه
قیمت: ۳۰ هزار تومان
نویسنده در این رمان داستان جیسکا، دوندهای شانزدهساله را روایت میکند که در یک تصادف وحشتناک یک پایش را از دست میدهد و دیگر نمیتواند بدود و این کابوس رهایش نمیکند. پزشکان به او پیشنهاد میدهند از پای مصنوعی استفاده کند، اما جسیکا دیگر حتی به راه رفتن هم فکر نمیکند. او در همین ناامیدی دست و پا میزند که با رزا، دختری مبتلا به فلج مغزی، آشنا میشود. دوستی رزا و جسیکا به آنان یاد میدهد که چطور از فرصتهای تازه زندگی استفاده کنند و چطور به زندگی و هستی عشق بورزند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «چراغ درخواست پرستار یک ربع بود که روشن بود و من از انتظار خسته شده بودم. از لگن بیمارستان هم خسته شده بود. رو به مادرم غر زدم: «عصاها رو بده به من.»
جلسات فیزیوتراپیام اصلاً خوب نبودند.
-اونا رو بده به من!
عصاها را گرفتم و پایم را تاب دادم و از لبه تخت پایین بردم. با دقت. آرام. کمی سخت بود، اما، با تکیه به عصاها، ایستادم. به نفسنفس افتاده بودم. لیلیکنان به سمت دستشویی میرفتم. مادر که سِرُم را دنبال من میآورد، گفت: «کارت عالیه.» ولی اشتباه میکرد. گیج بودم. میلرزیدم. وقتی از این همه تقلا خسته شدم و مکث کردم، گفت: «شاید بهتر باشه پرستار رو صدا کنیم؟»
با عصبانیت سر تکان دادم. دوباره راه افتادم و مادرم گفت: «کارت خیلی خوبه، من بهت افتخار میکنم.»
دستانم محکم به چوبهای زیربغل چسبیده بودند و لنگان لنگان جلو میرفتم. چند روز پیش رکورد پنجاه و پنج ثانیه دوی چهارصد متر را زده بودم و امروز پنج دقیقه طول کشید تا پنج متر راه بروم.»
چکاوک
نویسنده: ژان آنوی
مترجم: محسن یلفانی
ناشر: جهان کتاب
تعداد صفحات: ۱۲۴ صفحه
قیمت: ۱۰ هزار تومان
ژان آنوی نمایشنامه نویس شناخته شده فرانسوی است که در سال ۱۹۱۰ متولد شد و در سال ۱۹۸۷ درگذشت. این نمایشنامه از جمله آثار مهم اوست که در سال ۱۹۵۲ و با دستمایه قرار دادن یک رویداد تاریخی نوشته شد. این نمایشنامه با توجه به داستان ژان دارک قهرمان ملی فرانسویان نوشته شده و آنوی در آن از مستندات تاریخی بهره برده است؛ از جمله گزارش روزانه محاکمه ژان دارک. تصویری که آنوی از این مبارز فرانسوی ارائه می دهد، تصویر دختری است که گویی به تازگی قیام کرده و از امید و آرزوهای مردمان امروز دم میزند.
شخصیت های این نمایشنامه به این ترتیب هستند: ژان، کُشُن اسقف شهر بُوه، دادستان، انکیزیتور، برادر لَدوُنو، کُنت واریک، شارل، اَنیس سورِل، ملکه، یولاند (مادر ملکه)، اسقف اعظم شهر رَنس، دُلاتره موی، روبر دُبُدری کور، لائیر، پدر، مادر، برادر، بودوس (نگهبان).
این کتاب، ترجمه ای از متن فرانسوی آن است که از سال ۱۹۵۳ به این سو، بارها منتشر شده است. این متن توسط کریستفر فرای شاعر و نمایشنامه نویس به انگلیسی ترجمه شده است. برای بازگردانی این نمایشنامه، دو روایت در اختیار محسن یلفانی بوده است. در روایت اول که برای چاپ فراهم شده بود، تغییرات و حذف های مختصری نسبت به متن فرانسوی صورت گرفته در حالی که در روایت دوم که متنی است برای اجرای نمایش در لندن (۱۹۵۵)، همراه با توضیح و طرح های فراوان برای میزانسن، حذف ها بیشتر و مجموعا در حدود چند صفحه است.
در ترجمه فارسی این اثر، در چند مورد، یعنی حدود چند سطر، ترجمه انگلیسی بر متن اصلی فرانسوی ترجیح داده شده است.
در قسمتی از این نمایشنامه می خوانیم:
ژان: بین خودمون باشه، شارل، تو کدومش رو ترجیح می دی؟
شارل: (با تعجب به سوی او بر می گردد.) صحیح! تو منو تو خطاب می کنی؟ اتفاق های امروز یکی از یکی جالب ترن. فکر نمی کنم امروز حوصله م سر بره. عالیه!
ژان: شارل، تو دیگه هیچ وقت حوصله ت سر نمی ره.
شارل: راست می گی؟ می خوای بدونی کدوم رو ترجیح می دم؟ حالا برات می گم: روزهایی که شجاع باشم، دوست دارم ریسک دیوونه شدن رو قبول کنم و یه شاه واقعی بشم. ولی روزهایی که شجاع نیستم، دلم می خواد همه برن گورشونو گم کنن؛ خودم هم با صنار سه شاهی که دارم، برم یه گوشه ای تو خارج برای خودم زندگی کنم. تو اَنیِس رو می شناسی؟
لطفا این کتاب را بکارید
نویسنده: ریچارد براتیگان
مترجم: مهدی نوید و لیلا صمدی
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۷ هزار تومان
تعداد صفحات: ۱۹۶ صفحه
این کتاب یک مجموعه گزیده شعر است که از ۸ دفتر شعر ریچارد براتیگان، شاعر و داستان نویس آمریکایی گردآوری شده اند. عناوین ۸ دفتر مذکور به این ترتیب است: «قرض ضدفاجعه معدن اسپرینگ هیل»، «لطفا این کتاب را بکارید»، «مفت سوارِ جلیل»، «۳۰ ام ژوئن، ۳۰ ام ژوئن»، «بار زدن جیوه با چنگک»، «عکس دسته جمعی بدون آدم های سرشناس نورموجود»، «موفق باشی، کاپیتان مارتین» و «رومل تا اعماق مصر به راه خود ادامه میدهد».
«لطفا این کتاب را بکارید» نام یکی از دفترهایی است که چند شعر آن در این مجموعه چاپ شده و مشتمل بر ۸ شعر بوده که روی پاکت های بذر داخل یک پوشه نخستین بار در تیراژ ۶ هزار نسخه و با سرمایه شخصی براتیگان در بهار سال ۱۹۶۸ چاپ و عرضه شد. دو لبه داخل پوشه ۸ بذر (چهار گل و چهار سبزی) را در خود جا داده بودند. روی هر پاکت شعری چاپ شده بود که عنوانش نوع بذر موجود در آن پاکت بود.
دفن و دفن حشره ام، کاهو، بازی بیس بال، شیر برای اردک، شمع خوش صحبت، روز برای شب، کرم ها، سالوادور دالی و … عناوین برخی از شعرهای کتاب پیش رو هستند.
شعر «کاهو» را از این کتاب میخوانیم:
تنها آرزویی که داریم
کودکان مان هستند و بذرهایی که
به آن ها میدهیم و
باغ هایی که با هم میکاریم.