بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
آخرین راز
نویسنده: نیکلاس بتهل
مترجم: مهرداد معینی
ناشر: معین
تعداد صفحات: ۴۲۵ صفحه
رمان «آخرین راز» نوشته نیکلاس بتهل به تازگی با ترجمه مهرداد معینی توسط انتشارات منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب درباره یکی از نسلکشیها و جنایات جوزف استالین دیکتاتور شوری در مقطع پایانی جنگ جهانی دوم است. قصهای که نویسنده این کتاب سراغش رفته، درباره ۵۰ هزار زن، مرد و کودک قزاقی است که در سال ۱۹۴۵ یعنی سال پایان جنگ جهانی دوم، در آلمان بودند. این جمعیت یا اسیر جنگی بودند و یا آوارگانی بودند که از حکومت استبدادی استالین فرار کرده بودند و همگی کشته شدند.
تعدادی از این جمعیت ۵۰ هزار نفری با این خیال که با دست کشیدن از جنگ به سود هیتلر، مورد عفو متفقین قرار میگیرند، تسلیم شدند. اما فکر نمیکردند که چرچیل و روزولت، چندی قبل در ایتالیا، حکم مرگ آنها را امضا کرده باشند.
قزاقها بین بازه زمانی سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۷ با یک برنامه از پیش تعیین شده و به زور به کشورشان بازگردانده شدند؛ آنها را با توسل به زور، سوار قطار کردند و قزاقها مانند گلههای حیوانات، با فشار و سختی در قطارها جا گرفتند. تعدادی از آنها پیش از رسیدن به روسیه تصمیم به خودکشی گرفتند تا به دست استالین کشته نشوند. کتاب «آخرین راز» داستانی است که براساس مستندات و همین اتفاقات تاریخی، برای اولین بار نوشته میشود.
تابستان غمانگیز ساموئل اس
نویسنده: جی. پی. دانیلوی
مترجم: رضا اسکندریآذر
ناشر: هیرمند
تعداد صفحات: ۸۹ صفحه
شخصیت اصلی داستان، آقای اس، که در دنیای ادبیِ آمریکا برای خودش کسی بوده، در ۴۰ سالگی پنجمین سال دوره روانکاویاش را در وین طی میکند. بارزترین مشکلات او، عشق و پول هستند.
یک کنتس پیر، مقرری مادامالعمر به او پیشنهاد میدهد و در عوض از او میخواهد نقش حیوان دستآموزش را بازی کند. از طرف دیگر، یک دختر جوان آمریکایی، عشق و ضبطوربط زندگی شلخته و چرکش را وعده میدهد. او به سینه هر دو دست رد میزند و حتی روانکاوش پس از پنج سال از پذیرش او سر باز میزند.
رمان کوتاه فلسفیِ جی. پی. دانلیوی، «تابستان غمانگیز ساموئل اس»، نشان میدهد چیزهایی هم که انسان به آنها اعتقاد ندارد، میتواند بهاندازه اعتقادات اشتباه، فلجکننده باشد.
دانلیوی در ساموئل اس، مردی را به تصویر میکشد که هیچ کاری از او ساخته نیست، الّا پذیرش مرگ. نام فامیل اس، آشکارا به واژه Singular یا مفرد اشاره میکند؛ و نابودی انسان در تنهایی و انزوا را نمایان میکند.
جی. پی. دانلیوی نویسنده ایرلندی/آمریکایی در ژانر اجتماعی/کمدی سیاه، در اواخر دهه ۵۰ میلادی بهواسطه انتشار رمان جاودانه «مرد زنجبیلی» به شهرت رسید که با شمار ۴۵ میلیون نسخه و چاپ بلاانقطاع ۶۰ سالهاش در فهرست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم، رتبه ۹۹ را از آن خود کرد و به ۲۵ زبان مختلف ترجمه شد.دانلیوی یک طنزپرداز بالفطره است که آثار بعدیاش ارزش انتظار برای خواندن را دارند.
نوشتن مانند بزرگان
نویسنده: ویلیام کین
مترجم: مریم کهنسال نودهی و کاوه فولادی نسب
ناشر: چشمه
تعداد صفحات: ۲۱۵ صفحه
قیمت: ۱۹ هزار تومان
ویلیام کین نویسنده این اثر، در کتاب پیشرو، نه با رفتن به هزارتوی بحثهای نظری، بلکه با شیوه ای مبتنی بر نمونههای موردی، سراغ روش همانندسازی رفته و با بررسی و تحلیل شیوه روایت، سبک و فنون بلاغی ۲۱ نویسنده بزرگ تاریخ ادبیات جدید، سعی دارد به مخاطب کمک کند تا شناختش را از ساختار داستانی عمیق تر کند، پایه فنیاش را ارتقا دهد و امکانات نهفته در زبان را کشف و درک کند. روش همانند سازی، یکی از قدیمی ترین شیوههای یادگیری نوشتن است و پس از سالها دوری از مرکز و قرار گرفتن در حاشیه، دوباره در دانشکدهها و مدرسههای داستان نویسی آمریکا احیا شده است.
مولف در این کتاب، در جستارهای مختلف، برای ملموس تر کردن مباحث، ارجاعات زیادی به آثار نویسندههایی داده که شیوه و سبک شان در کتاب بررسی شده است. بعضی از زیرنویسهای کتاب در نسخه اصلی بوده اند و برخی دیگر توسط دو مترجم اثر، به آن اضافه شدهاند که البته مشخص هم شدهاند. مترجمان کتاب همچنین در بخش ارجاعات کین به آثار نویسندگان، سراغ آثار ترجمه شده این نویسندهها به زبان فارسی رفته اند.
بخشهای مختلف این کتاب عبارت اند از:
یادداشت مترجمان، در آغاز، نوشتن مانند اونوره دوبالزاک، نوشتن مانند چارلز دیکنز، نوشتن مانند هرمان ملویل، نوشتن مانند فئودور داستایفسکی، نوشتن مانند کنوتهامسون، نوشتن مانند ادیت وارتون، نوشتن مانند سامرست موام، نوشتن مانند ادگار رایس باروز، نوشتن مانند فرانتس کافکا، نوشتن مانند دی.اچ.لارنس، نوشتن مانند ویلیام فاکنر، در پایان.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
مردی که تارزان را خلق کرده، کار خودش را بیش از هر چیز سرگرم کردن دیگران می دانسته، اما ادگار رایس باروز خیلی بزرگتر از این حرفهاست. او استادکاری ماهر بود که قدرت داستان گویی اش جهان را مسحور کرد. مهارت او در سرعت و ضرباهنگ، کشمکش داستانی و ماجراهای عاشقانه هنوز هم برای نویسندههای معاصری که میخواهند زندگی و هیجان را به آفریدههای ادبی شان وارد کنند، پر از آموزههای مهم است.
ادگار رایس باروز در ۱۸۷۵ در شیکاگو به دنیا آمد. آخرین فرزند میان چهارپسر خانواده بود و با توجه به شخصیتهای به یادماندنی زیادی که خلق کرده، بی تردید نمونه خوبی از الگوی خلاقیت ته تغاریهاست. او که خالق داستانهای دنباله دار علمی خیالی زیادی بوده، کارش هنوز هم روی بعضی از بهترین نویسندههای معاصر تاثیر می گذارد. با وجود این، در آغاز راه نتوانست شغلی پیدا کند و به تجربههای گوناگونی از جمله دامداری و کار برای برادرهایش دست زد. روزی در یک مجله عامه پسند داستانی خواند و به یکی از دوستهایش گفت «حتا من هم بهتر از این می نویسم.» دوستش او را ترغیب کرد و نتیجه [بخشی از] تاریخ [ادبیات داستانی] شد.
چهرههای موسیقی ایران معاصر
نویسنده: هوشنگ اتحاد
ناشر: نشر نو
تعداد صفحات: ۶۲۴ صفحه
قیمت: ۶۵ هزار تومان
پیش از شروع کتاب، این جمله از تاگور درج شده است: ایران را با موسیقیاش شناختم، نظیر این موسیقی را با این وسعت و زیبایی، در هیچ کجای دنیا، تاکنون نه دیده و نه شنیده ام.
مولف کتاب درباره این اثر مینویسد: پس از نگارش کتاب پژوهشگران معاصر ایران نوبت به موسیقیدانان رسید. ترتیب شخصیتهای متن براساس تاریخ تولد آن هاست. مبنا را آقا علی اکبر فراهانی سرسلسله خاندان موسیقی و ردیف موسیقی ایران در محدوده یک و نیم قرن اخیر قرار دادم و شخصیتهایی را در نظر گرفتم که به نحوی در پیشرفت موسیقی ایران تاثیر گذار بوده اند: موسیقی دان، موسیقی شناس، نوازنده، خواننده، ترانه سرا، سازنده ساز، کارشناس موسیقی و رهبر ارکستر.
عناوین این کتاب، به ترتیب عبارت اند از:
آقا علی اکبر فراهانی معروف به جناب میرزا، آقا غلامحسین معروف به دماغ کج، آلفرد ژان باپتیست لومر، علی اکبر شیرازی معروف به شیدا، میرزا عبدالله، علی خان نایب السلطنه معروف به حنجره دریده، اسدالله اصفهانی معروف به نایب اسدالله، محمدصادق سرورالملک، حبیب سماع حضور، سید احمدخان ساوهای سارنگی، میرزا حسینقلی معروف به جناب میرزا، محمدنصیر حسینی ملقب به فرصت الدوله معروف به فرصت شیرازی و میرزاآقا سید رحیم اصفهانی، غلامرضا مین باشیان معروف به سالارمعزز، مهدی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالسلطنه معروف به خانِ خانان، علی خان دولو قاجار ملقب به صفاعلی معروف به ظهیرالدوله، ابوالحسن اقبال آذر معروف به اقبال السلطان، حسین اسماعیل زاده، حسین هنگ آفرین معروف به حسین خان «رِ»، غلامحسین درویش معروف به درویش خان، مهدی صلحی معروف به منتظم الحکما، حاج آقا محمد ایرانی مجرد معروف به حاج آقا محمد، حسین خضوعی معروف به میرزا حسین ساعت ساز، ابراهیم آژنگ معروف به ابراهیم ویولنی، سید محمد صادق شهاب اصفهانی معروف به شهاب چشم دریده، باقرخان رامشگر، اُوانس آبکاریان معروف به یحیی دوم، مهدی نوایی، اسماعیل قهرمانی، تقی دانشور معروف به اعلم السلطان، حسن وحید دستگردی ملقب به سلطان الشعرا، جهانگیر حسام معروف به حسام السلطنه.
اتحاد همچنین درباره این کتاب نوشته است: بنا به توصیه صاحب نظران کوشیده ام کمتر سخن بگویم، مگر به ضرورت و مستند. به طور مثال، هنگامی که منبع مطلبی مقرون به صحت نبوده یا متناقص بوده است، در نقل مطالب نهایت امانت رعایت شده است. از آن جا که طی بیش از ۶۰ سال مطالعه، مطالب اغلب تذکره ها برایم خشک و کسالت آور بوده است، کوشیدهام کماکان موضوع را به صورتی متنوع ارائه دهم تا برای خواننده دلچسب باشد و در عین حال، در حد مقدور اطلاعات را به طور کامل در اختیار او بگذارد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
اعضای هیئت مدیره انجمن اخوت عبارت بودند از: ظهیرالدوله رئیس، سید محمدخان انتظام السلطنه پدر عبدالله انتظام نائب رئیس، سالار امجد، ناظم الدوله، یمین الملک، نظام لشکر، میرزا محمدعلی خان، نصرت السلطان، میرزا علی اکبرخان سروش، میرزا باقرخان، صفامنش، میرزا عبدالوهاب جواهری پدر نورعلی خان برومند، مختارالملک.
ظهیرالدوله، در وسط تالار وسیع انجمن مجسمه نیم تنه مراد اخوان را قرار داد. پیش از افتتاح رسمی انجمن، ظهیرالدوله حدود ده نفر را برای عضویت انجمن اخوت و شرکت در نخستین نشست افتتاحیه آن دعوت کرد. ظاهرا وی عدد صد و ده را که به حروف ابجد، مترادف با نام علی(ع) می شد، برای تبریک و تهنیت انتخاب کرده بود و برابر با آن، صد و ده صندلی یک شکل که نام هریک از اعضای موردنظر وی آن نوشته شده بود.
نشانه ای که وی برای انجمن ابداع کرد، شامل دو تبرزین مقابل هم و کشکول آویخته در محل تقاطع تبرزینها و در پایین کشکول، تسبیحی متصل به انتهای دو تبرزین بود. این نشان به صورت علامت رسمی انجمن باقی ماند…