نویسنده: اسد سیف
چاپخانه: مرتضوی – کلن
چاپ اول: زمستان ۲۰۱۷
ناشر: مرتضوی، کلن
چند نکته ی تک برگی که به جای پیشگفتار نشسته، انگیزه ی جمع آوری و نشراین کتاب را توضیح داده است. و پس از گفتاری درآغاز: «هدف کند وکاوی است در “طنز درادبیات داستانی درتبعید” دراین راه گاه به ضرورت، به شعر و یا نمایشنامه ی طنز نیز پرداخته ام. برخلاف روند طنز در غرب که شعررا پشت سر گذاشت، درایران هنوز شعر بر طنز تسلط دارد». سپس یادآورمی شود: «این کتاب نخستین اثری است که به طنز ایران درخارج از کشورمی پردازد.
به همین علت موضوع را عمومی تر درنظر گرفته وبه آن پرداخته ام. کوشش نموده ام تا از تمامی طنزنویسان تبعیدی یادی کرده، نامی بیاورم. مطمئن هستم نفر بعدی که به این کار می پردازد، مشکلات مرا نخواهد داشت وضعف های این اثرراجبران خواهد کرد». اسد متواضع است ومی گذرد اما، فهرست کتاب گسترۀ زحمات اورا نشان داده ودقت در پژوهشی سنگین که درسراسر کتاب سایه انداخته تاهمه ی زوایای “طنز” وهرآنچه دراین دایره می گنجد، در متن کتاب آورده است.
«ازخنده و ارزش های آن – در چیستی طنز– الاغ طلائی – ازمهستی تا بی بی خانم استرآبادی – از عبید تا دهخدا – جمهوری اسلامی و هنر ادبیات – طنز فقاهتی – لطیفه های درگوشی – ازافراشته تا خرسندی – پیامک – طنز وبلاگی – طنز تصویری». فهرست ۹ برگی کتاب های مورد استفاده که درپایان آمده علاقه ومهمتر، امانتداری و باور نویسنده به مستند بودن هرگونه روایت ازگذشته هارا توضیح می دهد.
آغاز سخن با عنوان: «خنده و ارزش های آن» است. به سراغ تاریخ می رود. به گذشته های دور و دراز :«کمدی را یونانیان دربرابر تراژدی بنیان گذاشتند». از درهم جوشی طنز و شوخی می گوید با نمونه ای ازقدیم قدیم ها :«کهن ترین نمونه آن به قرن پنجم پیش از میلاد می رسد. کمدی از یونان به روم رفت و کم کم گسترش یافت». از اثرات اجتماعی و پیامدهای این پدیده می گوید: «یکی از ویژگی های کمدی عنصر سیاسی آن بوده است.
هرگاه شرایط فراهم می شد، قهقهه ی مخاطب به گوش می رسید. زمانی که اوضاع بروفق مراد نبود و جامعه تحت فشار قرارداشت، لبخند و ریشخند و زهرخند جای أن را می گرفت». از اهمیت و منزلت خنده و ارزش های فراوان آن می گوید: « سقراط “خنده و طنز را به عنوان ابزار آموزشی ” می پذیرفت و ازآن استفاده می کرد. “اریستوفان” ازآن به عنوان سلاح سیاسی نام می برد». به روایت از قول “هانا آرنت” آورده است که :« مردمی که توان رویاروئی با نظام [حاکم] ندارند به ابزاری دیگر از جمله طنز پردازی درباره آن روی می آورند. آن که به طنز خنده برلب می نشاند، در واقع درقالب شوخی با مخاطب رابطه برقرار می کند وچنین رابطه خوشایند اقتدارگرایان نیست». گسترش ورواج این گونه خنده وطنزها بین مردم، زمینه شورش برعلیه ظلم و ستم قدرت حاکم را فراهم می سازد. از تشکیل آزمایشگاه خنده
درانگلستان باتوجه به آرای دانشمندان سخن می گوید: « شناخته ترین آن درجهان است که ارزشهای (Laugh Lap)
جامعه شناسی خنده را مورد بررسی قرار می دهد»
از تفاوت های خنده وطنز ولطیفه در جوامع گوناگون سخن رفته که قابل تأمل است. و مهم اینکه :«خنده نشان غلبه بر ترس است. خنده می تواند تحریف کننده خوشبختی نیزباشد و شادی را وارونه نشان دهد.
اسلام و خنده
«اسلام دینی است که برتمامی جنبه های زندگی دخالت دارد و می کوشد باورمندان به این دین آن سان رفتاری در زندگی پیش گیرند که هماهنگ با آفرینش وهدف های آن باشد. وسپس از احکام خشک وخشن احکام و مناسک دینی یاد می کند که پنداری انسان برده ایست آفریده شده برای بردگی برده داری مدعیِ عدل وبخشش وانصاف! و نه تنها «در این راه احکامی به شکل فرامین دربرابرمومنان قرار دارد وآنان مجازنیستند خلاف آن رفتار کنند»، بلکه با عقوبت های هولناک دنیای پس ازمرگ، که برده ها از شنیدن آن ازآفریده شدن خود به نفرت یاد می کنند! .
نویسنده، درارزیابی: «میزان خوشبختی یک ملت» روزهای شادی سالانه آن ها را می سنجد و نتیجه می گیرد که «اسلام به مرگ نظر دارد». طبیعی ست که پیامد تفکر مرگ اندیشی و گسترش آن، درهمجوشی با فقرفرهنگی ریشه دار، جامعۀ همیشه گریان را به خود جلب کرده وانبوه جماعتِ شیفته و مشتاق، سینه زنان دراسارت وعده های پوچ و واهی حوریان بهشتی و نهرهای شیروعسل دردام افتد ودرانتظارابوالهول مرگ بنشیند. دربستر این شیفتگی ها شخص، نابخردانه آمال و آرزوهای هستی زندگی خود را با گریه وزاری به کُشته و مُرده های بیگانگان تاخت میزند. براین باور وایمان پرده های جهل غالب را کنار می زند و سیمای مردم پیش از اسلام سرزمین کهن ایران را در آیینه زمان به تماشای امروزیان می گذارد. می نویسد:
« دردین زرتشت اندوه و غم ازمشخصه های اهریمن است. تمامی آئین های مذهبی درآن با جشن وسرور همراه است. به همین علت نیزسالن های جشن درکنار آتشکده ها می ساختند». .سپس به دوازده جشن که «باماه های سال در رابطه بودند و شش جشن(گاهنبار) نیز مربوط به فصل ها و برداشت محصول » یاد می کند. درزمان سلطنت ساسانیان این جشن ها به چهل و شش جشن درسال افزایش می یابد. «نوروز و مهرگان و سده درشمار همین جشن ها هستند. که هنوز برقرارند» از اهمیت موسیقی در زمان ساسانیان می گوید: «موسیقی رونق داشت و خنیاگران و نوازندگان در جشن ها حضورداشتند» از نیاز روح مردگان به شادی نیزغافل نیست. می نویسد: « ایرانیان براین باور بودند که روان مردگان محتاج شادی و نشاط است براین اساس درستایش روان آنان، درآتشکده ها آتش بر می افروختند و به شادی نیایش می کردند».
با هجوم عرب جاهلیت، واسلامی شدن مردم : « در موقعیت ترس و وحشت وقتل و غارت و ریا و تزویر دین جدید تصوف رواج یافت. صوفیان می خواستند شادی درونی را جایگزین آن شادی کنند که دیگرنمودی نداشت» نویسنده به روایت از.قرآن آیاتی را که درمذمت خنده و درفضیلت گریه نازل شده آورده : « کم بخندید و بسیار بگریید». و «در روز رستاخیز همه “خندان و شادمان هستند». همچنین از قول رسول خدا: « پیروان خویش را از “خندیدن بی تعجب” برحذر می دارد وخلاف آن را “بی ادبانه وسفیهانه” می خواند». نویسنده، درزیرنویس ص ۱۲سوره های قران را ذکر کرده. اشاره ای دارد به نخندیدن:«کسی برسیمای خمینی خنده ای ندید. پنداری دراوهیچ احساسی ازشادی وجودنداشت. . . . پس ازانقلاب تاسال ها خنده دررادیووتلویزیون دیده و یا شنیده نمی شد . . . تا طنز آخوندی به تلویزیون راه یابد و آقای قرائتی ضمن درس قرآن به جیب آخوندها اشاره کند که ته ندارد و محمدی گیلانی از”بحث شیرین لواط” سخن بگوید. خنده و سیاست – خنده جانیان و خشونت گران – خنده مرگ درعید خنده ی شیعیان – خنده و طنز مرگ – شوایک و مرگ های خنده دار – طنز وخنده. این فصل به پایان می رسد.
عنوان «درچیستی طنز»، با گسترش وسایل ارتباط جمعی، این پدیده فرهنگی سبب توسعه طنزولطیفه گوئی شده است.
لطیفه گوئی :«نشان از نارضائی ها دارد آن جا که خفقان حاکم است». به سابقۀ طنز ولطیفه درادبیات ایران اشاره های جالبی دارد. در« فروید و طنز» می گوید که :«همه خلق ها طنز و شوخی داشته اند» وداستان دیاگنوس واسکندر را روایت می کند که درخمره ای زندگی می کرد. اسکندر به فیلسوف می گوید: «چه کمک وآرزوئی دارد تا برآورد کند. پاسخ دیاگنوس بسیارتأمل برانگیزاست. او با خنده به اسکندر می گوید ازجلوی خورشیدی که برمن می تابد کناربروید».
درعنوان کارناوال، میرنوروزی ونخستین سند برابری انسانها ازسنگ نبشته های بابلیان درسه هزار سال پیش از میلاد مسیح درزمان پادشاهی “گودا” سخن رفته که :«درآستانه سال نو که آغازفصل بهاربود جشنی همگانی برپا می گشت که هفت روز ادامه داشت. پایان فصل سرما و آغازرویش گیاهان که همانا تغییرفصل باشد. . . .سومریان درواقع آن را نماد ازدواج یکی از خدایان می دانستند. «درتاریخ اجتماعی ایران میرزا فتحعلی آخوندزاده شاید نخستین اندیشمند ایرانی باشد که به ارزش نقد و به همراه آن طنز وخنده درفرهنگ و جامعه تأکید می کند». نویسنده، ازطنز ولطیفه های گوناگون سیاسی ونژادپرستانه درمیان ملت ها سخن گفته است و آزآنهاست :
«الاغ طلایی» اثر”لوسیوس” به همین نام. لوسیوس که درسال ۱۲۳ میلادی درالجزایر که درآن زمان دراشغال روم بود متولد شده، . . . فبلسوفی بود که فلسفه افلاتونی را درآتن آموخت. . . . الاغ طلائی یکی ازمشهورترین آثاراو ست. . . . و نخستین داستان طنزکه ازجهان باستان، مکتوب به جا مانده است» و مهمتر اینکه :« لوسیوس شاید همان راوی کل باشد که بعدها به داستان راه می یابد که همه چیز را می داند ومی بینید». درپایان همین عنوان، یکی ازداستان های فرعی همین اثررا با نام (اروس وروان) [پسی خو]آورده که اززیباترین داستانهای اساتیری ست. «با گذشت بیست قرن، بسیاری از دستمایه های الاغ طلائی، به شکلی دیگر درطنزنویسی به کارگرفته می شود».
ازمهستی گنجه ای تا بی بی خانم استرآبادی. نویسنده، پس از اشاره به نشریات داخلی ازقبیل باباشمل.چلنگر وتوفیق که: «بیشترصدای مردانه داشتند درپی انقلاب جز چند ماه نخست سال ۵۸ دودهه نخست دربرهوت سانسور وخفقان گذشت» باعنوان مهستی گنجه ای خواننده را ازشجاعت و صراحت وبی پروائی زبان این بانوی سخنور، شگفت زده می کند. ازآزادگی او درمیماند. عریانیِ سروده های سنجیده و محکم، به احتمالی در قرن پنجم هجری معاصرسلطان محمودغزنوی، انگار هزارسال پیش آزادی اندیشه و بیان آن هم بین زن ها بیشتر بوده تا قرن بیست ویکم! می سراید:
«قاضی چو زنش حامله شد زارگریست/ گفتا زسر کینه که این واقعه چیست؟ / من پیرم و کیرم نمی خیزد هیچ / این قحبه نه مریم است، این بچه زکیست؟».
درسروده ای دیگر خطاب به شوهرش که پسرخطیب است می گوید: « آن ترک پسر که من ندیدم سیرش/ باشد که ز بر باشد و باشم زیرش / هان ای پسرخطیب تا صلح کنیم / تو با کونش بساز ومن با کیرش». نویسنده، می افزاید: «او در واقع زبان غیررسمی را درسروده های خود رسمیت می بخشد تا تجاوز و خشونت وتبعیض را با زهرخند و دهن کجی بیان دارد».
از معایب الرجال اثربی بی خانم استرآبادی می گوید که دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می زیست و کتاب عنوان نخستین زن طنزنویس ایران نام برد . . . بی بی خانم سخن عریان می گوید وکلام “بی عفت” برزبان می راند».
درعنوان عبید تا دهخدا اشاره ای دارد که : «درغرب نخستین کسی که با نگاه علم به پدیده هزل و با جوک پرداخت فروید بود که عاملی اجتماعی وروانی را درپس آن کشف کرد».
درعنوان لطایف الطوایف اثر مولانا فخرالدین علی صفی یاد می کند : «درشمار آثار ادبیات کلاسیک ایران است که در قرن دهم هجری نوشته ویا بهتر گفته شود گردآوری شده است». محتوای کتاب شامل ۶۴۴ داستان که «بیشتر آن ها حالتی گفت و شنود (دیالوگ) و یا روایت وحدیث دارند. گذشته از عناصر داستانی می توانند ارزش مردم شناسی هم داشته باشند».
عبید زاکانی، طنزنویس خلاق . نویسنده، درمعرفی عبید می نویسد: «عبید مبتکر ونو اندیش بود. سخن به ایجاز می گفت وتأثیرسخنانش در ذهن ماندگاربود وادامه داشت». عبید ازاندیشمندانی بود که اعتراض و انتقاد را درقالب زبانی لطیف با طنزو خنده بین مردم، زمانی رواج داد که خاک وطن دراشغال قوم مغول بود .دورانی که با «هرج ومرج، ظلم وجور می گذشت» عبید، برای مبارزه با فساد و اوهام وخرافات مذهبی وارد میدان شد :«فریاد واعتراض و خشمی که از گلویی بغض کرده خارج می شود نه تبسم نیشخند است، نه خنده، زهرخند است.
تلخی و غم نهفته درآن را می توان ورای ظاهر شیرین آن دریافت». برعلیه حاکمان شرع و دلالان بهشت و جهنم برمیخیزد و گریبان خدارا می گیرد:
«وقت آن شد که عزم کارکنیم / رسم الحاد آشکار کنیم». موش و گربه ی عبید زاکانی «که درنود بیت سروده شده داستان گربه ریاکار ومزور از سرزمین کرمان که درجلب اعتماد موش ها، پس از خوردن موشی به مسجد می رود و اعلام می دارد توبه کرده وعابد شده است».«مژدگانی که گربه عابد شد/ عابد و مومن ومسلمانا». گربه با این فریب و ریاکاری دریک حمله غافلگیرانه به موشها یورش می برد». عبید، دراین اثرماندنی، گربه را درسیمای ریاکاردینی، درمقابل موش ها که مظهر دستۀ عوام الناس هستند وارد صحنه کرد ومعرفی می کند. نویسنده، با تمجید ازسبک سروده های عبید وتأثیر او درتاریخ ادبیات بر این باورست که :« ابتکاری نو وجالب از فرم “فرهنگ نامه نویسی” نیز استفاده کرده است». اشاره ای دارد به معاصران عبید : «عبید سی سال پس از مرگ سعدی به دنیا آمد ومعاصر حافظ بود. خلاف حافظ، بی هیچ ابهام و استعاره سخن به صراحت بیان می دارد وبی پرده وعریان سخن می گوید» دوران تسلط سپاه مغول. «دین ازدرون، دامن سالوس گسترد و ریا و تزویر را رفتاری همگانی کرد. حافظ می گوید: درمیخانه ببستند خدایا مپسند/ که درخانه تزویر وریا بگشایند».
درعنوان«جنبش مشروطه وطنز» ازگسترش نشریات طنز می گوید. «روزنامه مصور و فکاهی طلوع راکه در۱۲۷۷ شمسی دربوشهر توسط عبدالحسین خان متین السلطنه منتشرشد. ادیب الممالک فراهانی درسال ۱۲۷۷ شمسی روزتامه “ادب” را درتبریز وبعدها درمشهد و تهران به نشر خویش ادامه داد». از ملانصیرالدین وکشلول روزنامه های طنز و کاریکاتور درآذربایجان ودیگرشهرها نیزیاد شده است.
حاجی بابای اصفهانی رمانی ست به همین نام. می نویسند: «جیمزموریه یک دیپلمات انگلیسی بود که درزمان اقامت خویش درایران چند سفرنامه نوشته بود. دربازگشت به انگلستان رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی را منتشر می کند» این رمان بعدها توسط میرزا حبیب اضفهانی ترجمه ومنتشر شده.رمانی ست شیرین و خواندنی. «تصویری که او ازایران و ایرانیان ارائه می دارد اگرچه باذوق انتقاد ناپذیر ایرانی در انطباق نیست. ولی غربیان را خوش می آید. به ایرانیان دل نبندید که وفا ندارند. سلاح جنگ وآۀت صلح ایشان دروغ و خیانت است. به هیچ پوچی آدمی را به دام می اندازند. دروغ ناخوشی ملی و عیب فطری اینان است».
دهخدا وچرند و پرند ازکتاب های معروفی ست که درادبیات مشروطه «جایگاهی ویژه» دارد. همکاری دهخدا با میرزا جهانگیرخان ملک المتکلمین در انتشارصوراسرافیل :«دراندک زمانی به سی هزار نسخه رسید. . . . جهانگیرخان بازداشت وکشته شد . . .همزمان با شاه آخوندها نیز تاب تحمل طنزهای گزنده و رسواگر اورا نیاوردند “اتحادیه طلاب” دهخدا را تکفیرکردند. قشریون مذهبی راعلیه اوتحریک کردند. کاربالا گرفت وبه مجلس کشید. درپی ساعتها بحث درمجلس سرانجام نسبت تکفیربه او رد شد».هم اندیشی نوشته های ملا نصیرالدین درقفقاز وصوراسرافیل درتهران، جنبش مشروطه خواهی مردم منطقه را سرعت بخشید. درادامه این بخش: عنوان «آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی» + «اخبار شهری» برخی ازطنزهای دهخدا وصوراسرافیل آمده که ازخواندنی ترین هاست.
پس ازعناوین خواندنی مانند :«طنز دردوران خفقان رضاشاهی. جمهوری اسلامی وهنر درادبیات. طنز فقاهتی. ابراهیم نبوی وطنزفقاهتی ولطیفه های درگوشی» آمده که هریک فصلی ازدردها واعتیادهای ریشه داررا یادآور می شود.
عنوان افراشته تا خرسندی شروع می شود. قفل و دماغ شاه ازمحمدعلی افراشته – اصغرآقا ازهادی خرسندی – آهنگردر تبعید از منوچهر محجوبی – اتللو درسرزمین عجایب و پرده داران آیینه افروز دو نمایشنامه ازغلامحسین ساعدی – آنجا که انسان ها خر می شوند از پرویز صیاد و ازآثار بیش از سی نویسنده و هنرمند دیگر یاد شده که هر یک با طنز و نیشخند، درمعرفی حاکمیت فاسد وعقب مانده جمهوری اسلامی نقش دارند.
این فصل سنگین که نود برگ کتاب را دربر گرفته آثارجالبی دارد که دریغم امد اشاره ای یه آن ها نکنم.
نویسنده، بااشاره به زندگی کوتاه محمدعلی افراشته (۱۳۳۸ – ۱۲۸۷) مدیرچلنگرمی نویسد :«افراشته به سان دیگر نویسندگان توده ای مهاجر به کشورهای سوسیالیستی روزگارسختی را درعرصه ادبیات پشت سرگذاشت.ساکن
کشور بلعارستان شد. کشوری که زبان آن را نمی دانست. فرهنگ آن را نمی شناخت و با ادبیات آن بیگانه بود. این همه برای کسی که زیان ابزار کارش باشد سراسر رنج است ودرد».ازداستانی که به نام «”دماغ شاه” نوشته میگوید. این اثر مجموعه ای از نُه داستان کوتاه است که سرانجام پس ازگذشت پنجاه سال به کوشش بهزاد موسایی به زبان فارسی منتشرشد».
درعنوان اصعرآقا از زندگی هنرمند و طنز نویس مشهور ادبیات ایران “هادی خرسندی” می گوید: در«اول مرداد ۱۲۲۲ درفریمان) و ازکوچ اوبه تبعید اجباری. «خرسندی قبل ازانقلاب درلندن زندگی می کرد. اودرسال ۵۶ در همگامی و همراهی با انقلاب شعر “خواب شاه” را سرود.:خدا یک شب به خواب شاه آمد/ خمینی باخدا همراه آمد/ شهنشاه جوانمرد جوانبخت/ زوحشت برزمین افتاد ازتخت. . .» پس ازانقلاب به ایران می رود. درهمکاری با تهران مصور “اسم شب” را منتشر می کند. سروده پیشدرآمدی دارد. مردی شبانه ازخانه بیرون رفته برای خریدنان که چند بسیجی جلوش راگرفته اسم شب را می پرسند و او بی خبرازهمه جا. «اسم شب هرچه هست بی خبرم/آمدم نان بگیرم وببرم/ خانه ام در همین خیابان است/ به گمانم که اسم شب نان است/ نه. گمان می کنم وطن باشد/اسم ایران خوب من باشد/ . . . / اجل امشب گرت امان دهد / باش تا صبح دولتت بدمد” ». نخستین تلنگری ست به ظهورسلطنت فقها که
هنرمند به هشیاری اثاراولیه خفقان را دریافته و پیامدهای ویرانگرش را برای مردم خبر می دهد. نویسنده سپس نگاهی دارد به تلاش های این هنرمند درراه نشر “اصغرآفا”، “طاغوت” و همکاری با پرویزصیاد وکارهای نمایشی وهنری که شهرت و لیاقت اورا دوچندان کرد. «خرسندی بعنوان یک «کابارتیست» ناب که [میتواند] دوساعت بیننده و شنونده را بخنداند»، با قلم و طنزدربرابرحکومت اسلامی که منادی بدویّت هستند، ایستاده:«این طور که رفته ایم ما پس پسکی/ ترسم دو سه سال بعد میمون بشویم». این بخش کتاب از خواندنی ترین هاست که باید مطالعه کرد و بیشترسود برد. از فریدون تنکابنی وحمیدرضا رحیمی ومحمود فلکی یادشده. همراه با قطعاتی ازآثارشان.
درعنوان کمدی الهی، اشاره به “ارداویراف نامه” که: «درصد و یک فصل تنظیم شده» این اثرمهم ازاستوره های مهم دوره زردتشت است که :«درشناخت آموزه های جهان دیگر ودنیای پس ازمرگ درایران باستان، یکی ازاساسی ترین منابع است. کتاب های فقهی و توضیح المسائل ها درجهان اسلام به شکلی نشان از”ارداویراف نامه” درخوددارند».
“کاروان اسلام” و “افسانه آفرینش” از صادق هدایت و “صحرای محشر” از سیدعلی جمالزاده، و “کمدی خدایان» و “خیام آن دروغ دلاویز” و “هفت خوان آخرت” و “دیدار باخدا درآن سوی سراب” و “حکایت من و امام زمان” از آثار نیک هوشنگ معین زاده است، که در زدودن اندیشه های پوچ وتکان باورهای اوهامی جویندگان “بهشت و دوزخ” تلاش میکند.
عنوان: من یک گاو هستم ازعطا گیلانی.
با داستانی خواندنی وحکایتی تلخ ازنادانی وآموزش معلم، پسربچه که احمدزاده نامیده می شود. خودرا گاو می پندارد و مانند حیوانی درگوشه حیاط زندگی می کند . ..» طنزسیاه و تلخ گیلانی دراین اثردرردیف بهترین های ادبیات تبعیدیان است. ازفریدون احمد داستان های بی پایان تاکسی و ازالف کاشفیان (ابوالحسن زاده) آقامهدی بجه جوادیه
درعنوان عاشقان جهان متحد شوید. یادی از ستار لقائی کرده: « ستار لقائی چند مجموعه داستان و نمایشنامه طنز نیز دارد دریک ابتکار. چند داستان را که درکتاب های فارسی مدارس ابتدائی منتشر شده بودند به شکلی طنازانه بازنویسی کرده است برای نمونه داستان روباه و کلاغ را باعنوان «روباه و کلاغ درکافه تریا”».آثار طنز بجامانده از لقائی را یاد آوری می کند که چندسال پیش با مرگ زودرس، درلندن درگذشت. روانش شادباد.
عنوان: ایران وآزادی، با داستان”غلط کرده هرکی میگه درایران آزادی نیست” معرفی می شود. داستانی ست خواندنی وطنرآلود که خلاصه ای ازآن را آورده است. ازنسرین رنجبر داستان:پلوخوری درسفارت ایران، “این آلمانی ها” و چوب پنبه ازبهن فرسی نویسنده و هنرمند ونقاش برجسته. ازعباس پهلوان: این همه بودم وتنها. درعنوان زبان قران اثر رضاشفاعی(گیل آوائی) ازداستان “من و همسایه عرب”می گوید.
گفتگوی تمدن ها درمعرفی : «مجموعه اشعار طنزآمیزعسگر آهنین است: عمامه ملا زسرافتاد/درسایه دعوای فقیهان / آن ترس و تقدس/ درمحضرآیات و حُجج پاک ورافتاد/ ازاین حرکت/ملت ایران بیاموز/ نه نظم جهان ریخته درهم/ نه نظم شب و روز!/ اخلال نه در منظومه شمسی./ . . . . . کزخانه درآئید و بشورید و، برآیید/احشام مکلا ومعمم /ازشهر برانید . . . . . . هنگامه عمامه پرانی ست! (عمامه پرانی!).
نویسنده، درعنوان: «درسایه روشن زندگی» عبدالقادربلوچ طنزنویس ساکن کانادا وآثاراورا معرفی می کند. ازداستان “داغی بردل”، “افسردگی”، “تافته های جدا بافته”، “، “داستان بیست و دوم بهمن”، “یک وجب ازتاریکی” و”دنیاهای زیریک سقف”. با نگاهِ انتقادی اشاره هایی دارد به متون داستان ها.
خاطرات من وآقا داستان های اسد مذنبی را معرفی می کند. «این کتاب دربیست فصل درهفته نامه شهروند کانادا و همچنین سایت گویانیوز منتشر شده است». داستان های طنزآلود کتاب جالب وخواندنیست. نمونه هایی اربرخی داستان ها نیزآمده است.
طنز تلخ تبعید درباره دوکتاب “درحضر و درسفر” اثرخانم مهشید امیرشاهی است که بارها تجدید چاپ شده. «این دو رمان ابعاد مختلف یک انقلاب را در “وطن” و “تبعید” نشان می دهد. زمان در “حضر” تند می گذرد و واژه ها شتاب دارند. در”سفر” زمان آرام می گذرد. و حوادث خنده دار می شوند و به همین علت می توان گفت طنز با “درسفر” تنیده شده و بافت داستان است». به نظر می رسد که آفریده های خانم امیرشاهی درهردو اثرحضوردارند درنقش های متفاوت. «عده ای ازایرانیان تبعیدی که پیرامون شاپوربختیار گردآمده اند قراراست فعالیت برای سرنگونی رژیم ایران را آغاز کنند . . . جالب اینکه درهمین جمع کسانی یافت می شوند که به خمینی به وقت اقامت درپاریس کمک می کردند». خواننده درمیماند ازازاین رنگ عوض کردن های بیشرمانه! با این حال هردواثرآمیزه ای ست ازطنز وانتقاد بازبانی سنجیده درشناخت آن سوی چهره ها!
کاساندرای مقصر اثر خانم فهیمه فرسایی داستانی خواندنی که نویسنده به اختصار برخی از صحنه های داستان را در این عنوان با خواننده ها درمیان گذاشته است.
آیه های ایرانی عنوان کتابی ازهنرمند برجسته هادی خرسندی ست. پس از اشاره به نشریه “طاغوت” و”اصغرآقا” دربارۀعنوان کتاب: «درواقع به دفاع ازسلمان رشدی “آیه های های ایرانی”گذاشت که یادآور”آیه های شیطانی” است…پس از آوردن چندی ازسروده های پُرمغزوگزنده، ازمهارت وپُختگی نگارشی اواضافه می کند که: «خرسندی درکوتاه ترین شکل، در داستان هایی که گاه داستانکی بیش نیستند بزرگترین مشکلات یک جامعه را طرح می کند . . . خرسندی به نیاز است که می نویسد. می خواهد پژواک زمانه باشد به زمانی که بر کشورش جهل و خرافه حاکم است».
با عناوین: طنز در خاطرات زندان. رفتار زندانی طنز می شود. رندان زندانی .طنز در حماقت زندانبانها.طنز تلخ زندگی. پیامک (اس ام اس) . وبلاک نویسی و طنزوبلاکی . . . تلخ نویسیهای لقمانعلی . . . و طنز تصویری کتاب به پایان می رسد. اما روایت های مستند ازقول رهبرانقلاب اسلامی نقل شده که شنیدن دارد:«شما یاوه گویان با زندگی معنوی وسعادت یک گروه انبوه صدها هزارمیلیون نفری بازی می کنید. خمینی کشف الاسرار ص۷۴ ». «نظامیان اسلام شصت نفرشان به شصت هزارلشگر رومی حمله کرده و آن هارا درهم شکستند وچند هزار نفرآن هاهفتصدهزار رومی را ازپای درآوردند وعدۀ معدودی ایران را مسخرنمودند. این اثر نیروهای دینی بود…(کشف الاسرارص۷)» . «دراین جا حکما و فلاسفه بزرگ دیگر مثل اسکندر و غیرو آن هست . پیشین ص۳۴».
«این موضوع مربوط به امروز ودیروز نیست. دوهزارسال است که امریکا مارا استعمارکرده است. خمینی دردیدار با دانشجویان خط امام۱۹ ابان ۱۳۵۸. و …» بنگرید به برگهای ۳۶/ ۳۶۲ کتاب.
با لیست طولانی «کتاب های مورد استفاده ونمایه نام نامه ها»، کتاب ارزشمند و ماندنی اسد سیف به پایان می رسد.