مراسم سخنرانی نوروزی “رهبرفرزانه” که هر ساله در روز دوم فروردین در صحن امام رضا در مشهد برگزار میشود، امسال نیز طبق معمول سنواتی برگزار شد. در این سخنرانی که بیش از یک ساعت به طول انجامید، وی بیشتر زمان را به بررسی مسائل اقتصادی روز کشور پرداخت و در پایان سخنانش نیز اشاره ای به انتخابات ریاست جمهوری نمود و پس از مقدمه چینی اولیه اعلام کرد که در انتخابات هیچ دخالتی نخواهد داشت، جز اینکه انتظار داردهمه مردم در آن شرکت کنند.
در رابطه با مسائل اقتصادی مطرح شده دراین سخنرانی که بسیار نمایشی ترتیب داده شده بود، ولی فقیه برای اولین بارمبادرت به ارائه آمار و ارقامی در مقایسه حکومت اسلامی با رژیم گذشته نمود، تا به اصطلاح با یک بررسی کارشناسانه، اقدامات درخشان صورت گرفته در حکومت اسلامی را به رخ کشیده و بدین وسیله نقاط ضعف دولت شاهنشاهی را برجسته کند. ولی جناب رهبردرارائه این آمار چنان ناشیانه و ساده لوحانه عمل کرد که حتا باعث تاسف بسیاری از کارشناسان خود رژیم گردید. این آمار دروغین و انحرافی که رهبر تلاش میکرد تا با تاکید برروی آنها بسیار پررنگ تر ترسیم کند، چنان مغرضانه و در عین حال غیر حرفه ای تهیه شده بود، که پرداختن به آن در جهت آگاهی به جامعه یک ضرورت است، تا وسعت دانش شخص اول حکومت اسلامی از اقتصاد و دست پخت مشاوران اقتصادی وی بهتر شناخته شود.
در این رابطه اولین نکته ایکه بایستی به آن اشاره شود، مقایسه آماری یک سری ارقام اقتصادی امروز با چهل سال پیش است که بطور کلی فاقد ارزش اقتصادی است. مقایسه های آماری این چنینی علی الاصول در فواصل زمانی یک ساله تا حداگثرپنج ساله معمول است و نه چهل و پنجاه ساله که در آنصورت خبر از بی بضاعتی اقتصادی مطرح کننده میدهد. ولی فقیه با اشاره به یک سری آمار از وضعیت امروز حکومت اسلامی و مقایسه آن با رژیم گذشته خواست اثبات کند که چه پیشرفتهای درخشانی در نظام اسلامی، به ویژه دوره رهبری داهیانه او نصیب ملت شهید پرور گردیده که به چند مورد آن اشاره میشود که گفت: راه های کشور در مقایسه با رژیم گذشته شش برابر شده، ظرفیت بنادر بیست برابر گردیده، سدهای مخزنی سی برابر فزونی یافته، تولید برق ۱۴ برابر شده، محصولات پتروشیمی ۳۰ برابر گردیده، تولید فولاد ۱۵ برابر شده …… همچنین از افزایش تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی، قدرت نظامی، آبادانی روستاها داد سخن کرد.
وی سپس از کمبودها سخن به میان آورد و به تشریح نقاط ضعف و قدرت حکومت اسلامی در رابطه با مسائل اقتصادی روز کشور پرداخت و در نهایت چنین نتیجه گرفت که حکومت اسلامی هیچ نقص و کمبودی ندارد و همه شکست های اقتصادی ناشی از کم کاری، بی عرضه گی ، بی تجربگی و در یک کلام متعهد نبودن بعضی از مقامات در حکومت اسلامی است و در تایید نظر خود اشاره کرد به اینکه هرجا مدیران متعهد مصدر کار بوده اند کارها به خوبی پیش رفته است. خلاصه کلام اینکه آقای خامنه ای با تشبث به انواع و اقسام توضیحات ضد و نقیض به شدت در تلاش بود تا از خود یک چهره انتقادی ارائه دهد وهمه اشتباهات، دزدیها و اشائه انواع فساد را که اقتصاد کشور را به فروپاشی نزدیک کرده است به گردن مدیران غیر متعهد اندازد. البته انتظار هم نمیرفت که ولی امر مسلمین گفتاری جز این ارائه دهد و انتقاداتی کند که مستقیما متوجه نظام گردد که در آنصورت تف سربالا معنا میداد. ولی جهت افزایش اطلاعات اقتصادی رهبر در زیر مقایسه ای دیگر ارائه میشود تا آمار واقعی و عملکرد اقتصادی رژیم گذشته را بهتر بشناسد و در سخنرانیهای بعدی به این آمار توجه داشته باشد تا باز بی گدار به آب نزند.
دولت شاهنشاهی از سال ۱۳۴۱ که برنامه پنج ساله سوم توسعه و همزمان با آن اصول ششگانه انقلاب سفید به اجرا گذارده شد، تا بهمن ۱۳۵۷ که رژیم ساقط گردید، دارای یک درآمد نفتی حدود ۸۰ میلیارد دلار بود. با این مبلغ سه برنامه پنج ساله توسعه به اجرا گذارده شد. در طول این سه برنامه رشد متوسط اقتصادی کشور به حدود ۸ % و رشد صنعتی به ۱۴ % رسید. صادرات کشور برای اولین بار از حالت سنتی آن که بیشتربه فرش و خشگبار وامثالهم محدود میشد خارج گشته، از یک طرف تولیداتی مانند کاشی، کفش، وسائل آشپزخانه، شوینده ها، انواع تنقلات به تدریج بازارهای منطقه را فتح میکردند. از طرف دیگر صنعت پتروشیمی نیز وارد فاز صادرات شده و به شدت رو به گسترش میرفت، همچنین صنعت فولاد و خود رو سازی با سرعت در حال توسعه بودند. به لحاظ آبادانی و شهرسازی عملیات لوله کشی گاز، فاضل آب، سد سازی، مترو، گسترش راه ها، فرودگاه ها و بندر گاه ها طبق برنامه به پیش میرفتند، بطوریکه کشور به یک کارگاه بزرگ سازندگی تبدیل شده و کاربه جایی رسیده بود که از فیلیپین و پاکستان نیروی کار وارد میشد.
در آن سالها چهار کشور در آسیا رشد اقتصادی بالا را تجربه میکردند که عبارت بودند از ژاپن در راس، سپس ایران که در رتبه دوم قرار داشت و پس از آن کره جنوبی و تایوان. برنامه ریزان ایران چنین پیش بینی کرده بودند که در پایان برنامه ششم توسعه در سال ۱۳۶۰ صادرات خودرو، پتروشیمی، فولاد و وسائل الکتریکی آشپزخانه مانند یخچال و اجاق و غیره جایگاه محکمی نه تنها در بازار منطقه ، بلکه در کل آسیا و حتا بعضی از کشورهای اروپایی بدست آورد. زمانیکه انقلاب شد راه صادراتی به خوبی هموار شده بود، ضمن آنکه دولت ایران نه تنها هیچگونه بدهی خارجی نداشت، بلکه سهام شرکتهای مختلفی درآلمان، امریکا، فرانسه، افریقای جنوبی، هندوستان را خریداری کرده بود، ذخیره ارزی در داخل و خارج از کشوربیش از ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده میشد. از اینرو جهان و به ویژه کشورهای اروپایی اعتبار مخصوصی برای ایران قائل بودند و ریال در ردیف پنج ارز معتبر جهان شناخته میشد.
حکومت اسلامی ایران وارث یک چنین اقتصاد پویا و شکوفایی بود، ولی دریغا که در اولین اقدام انقلابی و در همان روزهای اولیه انقلاب حمله به بخش خصوصی سازمان دهی شد و در ردیف جلو بخش تولید کشورقرار داشت که دچار ذیح اسلامی شد و اسلامگرایان با کشتار و زندان و فرار دادن بهترین فن آوران و تاراج کارخانجات بخش تولید نوپای کشوررا در واقع شخم زدند. دولتی کردن بانکها، مصادره بسیاری از شرکتهای بزرگ تولیدی مانند ایران ناسیونال { ایران خودروی امروز} صنایع فولاد، نساچی ها و بسیاری دیگرو قرار دادن افراد بی سواد و بی صلاحیت در راس این واحدهای تولیدی مهم کشور نشان از آن بود که تصمیم گرفته شده ایران به شرائطی نظیر دوران قاجار بازگردانده شود.
حال به پردازیم به دوره خلافت آقای خامنه ای که دوره چنگیز و تیمور را تداعی میکند. از سال ۱۳۶۸ که وی بر مسند ولی فقیه تکیه زده تا این تاریخ درآمد نفت کشور رقمی حدود یکهزار میلیارد دلار، یعنی یک تریلیون دلار بوده است که بر خلاف رژیم گذشته مستقیما وارد خزانه کشور نشده، بلکه اختیار آن به عنوان بیت المال مستقیم و غیر مستقیم در دست رهبری است. در این دوره متوسط رشد اقتصادی در سال حدود ۲ درصد و رشد صنعتی منفی بوده است. آقای خامنه ای در سخنرانی خود به این مهم، یعنی روند توسعه اقتصادی کشوراشاره ای نکرد. درمقابل با ارائه آمارهای کذایی در واقع به نوعی نشان داد که درآمدهای نفتی چگونه هزینه گردیده است. اینکه امروزه بشود با اینگونه آمارهای دروغین و حساب سازیهای مبتدی افکار عمومی و قضاوت جامعه ای را که به گفته شخص رهبر چندین ده میلیون تحصیل کرده دانشگاهی دارد تحت تاثیرقرار داد و قبولاند که هزار میلیارد دلار خرج شده تا چند جاده و سد و بندر احداث شود بسیار دور از منطق است.
جهت اطلاع رهبر در زیر به سه مورد اشاره میگردد تا نشان داده شود، درصورتیکه درصدی از این درآمد نجومی آنگونه که در رژیم گذشته برنامه ریزی شده بود هزینه میشد، اقتصاد کشور امروز درچه مرحله و بر چه پایه ای قرار داشت:
۱ – اگر صد میلیارد دلاراز این یک تریلیون دلار درآمد نفتی در بخش نفت و گاز و پتروشیمی مصرف میشد امروز بجای صدور نفت خام و مواد اولیه پتروشیمی به صورت خام وبا این در و آن در زدن بسیار برای برای جلب خریدار، تولیدات ساخته شده پتروشیمی که ارزشی چندین ده و حتا چندین صد برابر مواد خام را دارد، صادر میشد و ایران به عنوان یکی ازصادرکنندگان ترازاول مواد پترو شیمی در بازار جهانی مطرح و درآمدی چندین برابر صدور نفت خام نصیب کشور میگردید. همچنین دیگر ضرورت نداشت تا سالانه چندین میلیارد دلار بابت واردات بنزین به کشورهزینه گردد، بلکه ایران خود صادر کننده بنزین میشد.
۲ – اگر ۵۰ میلیارد دلار از این مبلغ در صنعت خودرو سازی کشور سرمایه گذاری میشد و تکنولوژی و ماشین آلات مدرن روز در این صنعت به کار گرفته شده و خلاقیت فن آوران ایرانی مورد استفاده قرار میگرفت، بطور قطع امروز صنعت خود رو سازی کشور اگر نه با ژاپن، حداقل با کره جنوبی رقابت میکرد و درصدی از بازار خودرو در جهان را در اختیار داشت. در دهه ۱۳۴۰ که صنعت خودروسازی به همت برادران خیامی پایه گذاری شد، کره جنوبی هنوز تا این مرحله فاصله زیادی داشت.
۳ – همچنین است در مورد صنعت فولاد که ایجاد آن در زمان رضاشاه کلید خورد که متاسفانه با توقیف کشتی حامل ماشین آلات و وسائل ساخت کارخانه توسط انگلستان عملی نشد. در زمان محمد رضاشاه هم باز کارشکنی انگلستان مانعی در برپایی این صنعت مادربه شمار میرفت، تااینکه شاه فقید با زیرکی و استفاده از شیوه تجارت پایاپای با شوروی سابق موفق شد ذوب آهن اصفهان را راه اندازی کند. پس از آن مجتمع فولاد مبارکه و فولاد اهواز ایجاد شد و با توجه به وجود معادن عطیم سنگ آهن و عزم دولت در توسعه هرچه بیشتر این صنعت شانس آن وجود داشت که فولاد ایران بخشی از بازار جهانی را به خود اختصاص دهد که متاسفانه در بعد از انقلاب متوقف شد. بعد از جنگ هرچند که برنامه توسعه این صنعت مجددا آغاز شد ولی هیچگاه در مسیر پیش بینی شده در رژیم گذشته که رسیدن به تولید ۵۰ میلیون تن در سال بود قرار نگرفت، کما اینکه در حال حاضرکل تولید فولاد کشور از حدود ۱۲ میلیون تن در سال تجاوز نمیکند. درحالیکه میشد با رقمی حدود ۵۰ میلیارد دلارسرمایه گذاری در ردیف چند کشور پیشرو در تولید انواع فراورده های فولاد قرار گرفت و نیاز به آن نداشت که سنگ آهن خود را به ثمن بخس به چین صادر کند و در مقابل فولاد از این کشور وارد نماید.
درصورت اجرای این سه پروژه که شرائط و مقدمات آن از هر لحاظ فراهم بود یک انقلاب صنعتی واقعی در کشور صورت میگرفت و هزاران واحد تولیدی بزرگ و متوسط و کوچک دیگر از دل آن بیرون میامد که سند افتخاری میشد برای آقای خامنه ای و رژیم اسلامی او. ضمن آنکه امروز کشور شاهد کارتن خوابها و کودکان خیابانی و زنان تن فروش، میلیونها جوان بیکار نبود. آقای خامنه ای اگر قدری حس وطن دوستی داشت و به رسالت خود که به هرحال به عنوان شخص اول نظام حفظ منافع ملی کشور است عمل مینمود، هیچگاه نیاز به آن پیدا نمیکرد تا در مهمترین سخنرانی خود اینگونه بی پایه و اساس سخن گوید و آمار غیر واقعی تحویل ملت دهد.