حجت الاسلام ابراهیم رئیسی که دادن صفت ” حجت الاسلام قاتل” بسیار برازنده او است یکی از شش کاندیدای دست چین شده شورای نگهبان است که با اشاره آقای خامنه ای وارد گود مبارزه انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری شده است. حکومت اسلامی با وجود انکه ادعا میکند راه مستقلی را انتخاب کرده و دنباله روی شیوه های متداول در غرب نیست، ولی در عمل نشان داده است که نه تنها چنین نیست، بلکه برعگس حساسیت و وابستگی عجیبی نسبت به شیوه های انتخاباتی متداول در غرب، به ویژه درحوزه تبلیغات دارد که همین نوع تبلیغات انتخاباتی کاندیدها از جمله مناطره زنده تلویزیونی گواه آن است.
از جمله کپی برداریهای دیگر حکومت اسلامی از نحوه انتخابات در غرب ارائه برنامه کاری میباشد که به ویژه در این انتخابات پیش رو خیلی مورد توجه قرار گرفته و زبانزد شده است، بطوریکه کاندیدا ها تا دهان باز میکنند از برنامه های خود سخن میگویند. ولی از آنجاییکه هیچگونه برنامه ای در کار نیست و فقط حرف است و حرف، لذا گفته ها بقدری مصنوعی، بی محتوا و گول زننده عرضه میشود که به شنونده حالت دل به هم خوردگی دست میدهد. در این نوشته به بررسی برنامه اقتصادی رئیسی میپردازیم تا مردم شناخت بهتری از این فرزند ناخلف بدست آورند.
او در معرفی خود ادعا میکند که با فقر و یتیمی و کار در نوجوانی رشد کرده، طعم محرومیت را چشیده و احساس محرومین را درک میکند که البته دروغ میگوید. زیرا که این ادعای او به هیچوجه با عملکرد شغلی او به عنوان عضو قوه قضاییه همخوانی ندارد، زیرا که یک فرد با چنین روحیه ای امکان ندارد که بتواند حکم اعدام برای هزاران زن و مرد جوان را که اتفاقا هدفی جز محرومیت زدایی و ایجاد زندگی بهتر برای هموطنان خود نداشتند صادر کند و آنها را به جوخه های اعدام سپرد. وی یکی دیگر از اقدامات مشعشعانه خود رارفتن به روستاهای اطراف مشهد برای امداد رسانی به محرومان میداند و اینک کشف کرده که چگونه ممکن است کسی بتواند تنها با درآمد ۴۵ هزارتومانی یارانه زندگی خود را اداره کند.
در مورد مقابله با بیکاری به خیال خودش برنامه کارشناسانه ای ارائه میدهد و فکر میکند برنامه ای بسیارآموزنده و عملی است، که میگوید: امروز با تحصیلکردگانی مواجه هستیم که مدرک شان را در اختیار دارند، اما بیکار هستند، آمار رسمی ما تقریباً ۱۲ درصد بیکار را نشان میدهد که با احتساب تحصیلکردگان این آمار به ۴۰ درصد میرسد که ۳۰ درصد آن جوانان هستند. بسیاری از مفاسد برای بیکاری است و بسیاری از آسیبهای اجتماعی هم حاصل فقر و محرومیت است، لذا ما باید امروز حتماً این شرایط اقتصادی را تغییر دهیم. امّتی که توانسته پیروزیهایی را ثبت کند و به عنوان الگو در جهان مطرح باشد، نمیتوانداین فقر را تحمل کرده و آنرا حل نکند. این برای من شده غصه که در طول ۴۰ سال هنوز در حال آسیب زدایی هستیم و نمیتوانیم شرائط اقتصادی را به نفع خود تغییر دهیم. آنچه مردم از ما میخواهند و خواست امام و شهدا بود، این است که شرایط فعلی تغییر کند، آن هم با توجه به ظرفیتهای داخل کشور و بدون نگاه کردن به دست دیگران.
او برای شیرین کردن کام مردم وعده افزایش یارانه ها را میدهد و میگوید: میشود امروز با استفاده از نخبگان کشور گره از زندگی مردم باز کرد و یارانهای که به سه دهک پایین جامعه پرداخت میشود به ۲ یا ۳ برابر افزایش داد، بسیاری از افرادی که تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند را از زیر پوشش بیرون آورد، ساخت مسکن ارزان قیمت جزو برنامههای ما در همین رابطه است. او سپس مسئله بیکاری پرداخته و به کاهش نرخ بیکاری از ۱۲ درصد به ۸ درصد که جز با ایجاد اشتغال میلیونی امکانپذیر نیست اشاره میکند، ولی چون برنامه مشخصی در ذهن خود ندارد، موضوع را اینگونه می پیچاند و میگوید: البته ممکن است عدهای نوشتن برنامه را به عهده مجلس گذاشتهاند تا آنها به عنوان طرح آن را ارائه کنند و ابلاغ آن را به عهده رئیس مجلس گذاشته باشند، اما ما معتقدیم این برنامه باید عملیاتی شود که این موضوع امکانپذیر است.
یک نکته قابل توجه در سخنان وی نحوه ارتباط مردمی او است که میگوید: من در طول مدت کاری ام هیچگاه ارتباطم را با مردم قطع نکردم، هر شب در مسجد در خدمت مردم بودم و هفتهای یک روز را برای ارتباط با مردم اختصاص میدادم. ارتباط با مردم برای دولت ضروریست من به عنوان یک طلبه از مردم با مردم و در مردم هستم و یکی از زمینههای فهمیدن اشکالات دولت در مردم بودن است. در مقابله با اشرافیگری هم میگوید: روحیه اشرافیگری آفت بزرگی در سر راه آنان است. انقلاب ما پیامش ضد اشرافیگری است زیرا اشرافیگری امری نیست که توقف داشته باشد و تبدیل به یک مسابقه بین مسئولان میشود. مردمی که مشکلات بسیار سخت دارند نگاهشان به زندگی مسئولان است. حقوقهای نجومی خلاف انتظار مردم است. کسانی که الگوهای مردم هستند نباید با اشرافیگری سازگار باشند. دولتی نظام سلامت اداری دارد که خود سالم باشد و زندگی محرومان را درک کند. باید جوری کار کرد که کسی نتواند فساد کند و در نظام بانکی امکان اختلاس را از بین برد. چیزی که مردم میخواهند اصلاح ساختارهای فسادزا است. قبل از هر شخصی رئیس دولت باید مدعی مقابله با مفاسد باشد و این وظیفه برای مدیران است و همه باید روحیه ضد فساد داشته باشند. به نظر ما اگر نزدیکترین افراد هم مرتکب فساد شدند عدالت ایجاب میکند که با آنها برخورد شود با هر کسی و در هر سمتی که باشد.
کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برای ازدواج جوانان هم برنامه ارائه داده میگوید: ما ابتدا باید ببینیم مشکل جوانان چیست، ما در مشهد بررسی کردیم و دیدیم که مشکل اصلی جوانان مسکن است، بر همین اساس ساختار یک مجموعه ۶۰۰ واحدی را شروع کردیم، موضوع مسکن مسئله بسیار مهمی است که باید حل شود. مسکن مهر مشکلاتی داشت که آقایان باید آن مشکلات را حل میکردند و ما انشاءالله مسکن مهر را در سال اول دولت تحویل متقاضیان میدهیم. مسکن یکی از صنایعی است که همه صاحبنظران معتقدند میتواند شغل ایجاد کند، ما باید مسئله تسهیلات، شغل و مسکن را حل کنیم تا این دغدغهها پایان بپذیرد و بتوانیم وضعیت معیشتی خوبی برای مردم و جوانها ایجاد کنیم. او در خاتمه برای خالی نبودن عریضه گریزی هم به امریکا میزند و با اشاره به اقدامات آمریکا علیه حکومت اسلامی ایران و نحوه برخورد با آنها هم، گفت: راهحل مقابله با این تاکتیک آمریکا وحدت در کشور است. امروز جوانان ما در جایجای کشور اسلامی در حال ایستادگی هستند که این قدرت برای کشور است. اگر دشمن انسجام ما را ببیند وادار به عقبنشینی میشود. کشور ما باید علاوه بر اقتدار سیاسی، اقتدار اقتصادی هم داشته باشد و اگر ما وحدت ملی داشتیم آمریکا کاری نمیتواند بکند. هر جا سستی کردیم او پیش آمد و هرجا با تکیه بر دادهها ایستادیم باعث شد آنها از نام ایران بترسند
وی در پایان اظهار داشت: من در این عرصه آمدهام برای خدمتگذاری به مردم و همه بدانند که در این عرصه به هیچ عنوان زخمزبانها و تبلیغات ما را مثل استادمان شهید بهشتی از میدان به در نخواهد کرد. بنای ایستادی برای خدمت به مردم را خواهیم داشت اگر سردار عزیز ما حاج قاسم سلیمانی از مجاهدت خسته شد ما هم خسته خواهیم شد. برای کشور ما این فقر و بیکاری زیبنده نیست و ما قادریم فقر را برطرف، بحران بیکاری را حل و فساد را ریشهکن کنیم.
با مرور برنامه کاری این کاندیدا به یاد خاطره ای از دوران تحصیل خود در آلمان افتادم که گفتن آن بیمورد نیست. در سالهای پایانی در رشته اقتصاد بیشتر وقت دانشجویان در سمینارها که معمولا سه ماهه بود سپری میشد. در یکی از سمینارها که تعداد ما به حدود ۲۵ نفر میرسید و سه روز در هفته به مدت دوساعت به طول میانجامید ” تشکیل هیات دولت در کشور آرژانتین ” توسط استاد، موضوع سمینار برای آن ترم تعیین شد . بیست وزیر تعیین گردیدند و من رییس بانک مرکزی شدم. در هر جلسه اطلاعات لازم توسط استاد که خود هم به عنوان رییس جمهور شرکت میکرد، مرتب و نسبت به بحث های درون هیات دولت در اختیار ما قرار میگرفت. خاطرم میاید کشور به علت وضعیت بد جوی با کاهش شدید صادرات کشاورزی از جمله گندم مواجه شده بود و بیشتر بحث درهیات دولت حول تامین بودجه دولت و در خواست های پولی وزرای کشاورزی و کار دور میزد که طرف صحبت هم وزیر دارایی بود و در نهایت به بانک مرکزی که من بودم رجوع میشد. طبیعتا چون موضوع حفظ ارزش پول ملی و سایر سیاستهای پولی اجازه نمیداد که در خواست وزرا عملی شود، لذا در هیات دولت هنگامه ای برپا بود تا سرانجام کار به جایی رسید که رییس جمهور وادار به مداخله شده و دولت را معزول کرد.
برنامه کاری این حجت الاسلام و دولتی که میخواهد تشکیل دهد بیشترمانند همان دولت کذایی سمیناری ما است که بیشتر به شوخی شباهت دارد تا برنامه ریزی برای اداره یک کشور هشتاد میلیون نفری با صدها مشگل لاینحل. از فحوای سخنان بسیار ساده انگارانه، بدون محتوای و غیر کارشناسانه رییسی به خوبی مشهود است که چند کارشناس نه چندان مجرب سر فصل هایی مانند بیکاری، تورم، رکود، اشتغال و امثالهم را انتخاب کرده و با کمی توضیحات سطحی به عنوان برنامه دولت در اختیارش قرار داده اند تا حرفی برای گفتن داشته باشد. اینکه قول میدهد که یارانه سه دهک پایین جامعه را سه برابر خواهد کرد، بیکاری ۱۲ درصدی را به ۸ در صد میرساند، مسکن برای جوانان میسازد و وعده های سرخرمن دیگر تماما حکایت از نادانی او دارد که نشان میدهد، حتا با الفبای اقتصاد هم آشنایی ندارد. هزینه کردن آسان است، ولی مشگل درامد زایی است که دولت چگونه بدست آورد که براقشار کم درآمد فشار وارد نیاید، تورم زا نباشد، تعادل اقتصادی حفظ شود و نوعی هزینه گردد که خروجی آن رونق اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی و بهبود شرائط زیست محیطی باشد. طبیعتا حصول این موارد مستلزم ان است که یک برنامه ریزی مدون و کارشناسانه صورت گرفته و همه جزییات و فعل و انفعالات نوسانزا محاسبه گردیده باشد که هم مستلزم وجود کارشناسانی مجرب است و هم زمان کافی برای تدوین آن. از گفته ها و عملکرد این ملای بیسواد چنین برمیاید که نه کادر مجهز کارشناسی در اختیار دارد و نه زمان کافی برای تهیه یک برنامه مدون جامعه پسند دراختیار داشته است. در واقع او به پشتگرمی بیت رهبری وارد این میدان کارزار شده و داشتن برنامه کاری مدون را چندان نگرفته است.