گفت و گو با علی اصغر رمضان پور
علی اصغر رمضان پور از جمله ی مدیران خوشنام فرهنگی در دوره ی اصلاحات است. در دوران او و به شهادت اهل قلم اوضاع و احوال مطبوعات و کتاب رونق فراوانی گرفت و مجوزهایبسیاری برای کتاب های سرگردان صادر شد. همین مجوزها و راه آمدن با اهل فرهنگ هم به ذائقه ی حکومتیان متحجر خوش نیامد تا او هم عاقبت مجبور به ترک ایران شود و مسافر قطاری که نزدیک به چهاردهه است روشنفکران و اهالی فرهنگ ناراضی را با خود به سرزمین های دور می برد. او که حالا از جمله مفسرین فرهنگی – سیاسی در رسانه های این سوی آب به حساب می آید در آستانه ی سال نو میهمان تحریریه ی فرهنگی خلیج فارس شد و با همان صبر و حوصله ی همیشگی اش پاسخگوی من و همکارانم. آقای رمضان پور که سعی کرده در تفسیرهایش بیشتر از همه جانب عقل را بگیرد بر این باور است که دولت روحانی در برآورن شعارهای فرهنگی اش توفیق شایانی نداشته. او همچنین درباره ی جنجال های ایجاد شده در راه کنسرت ها هم نظر جالبی دارد: ” … فقط کنسرت ها لغو نشد بلکه همه اعتبار فرهنگی و سیاسی و اجرایی دولت به سخره گرفته شد… ” شرح این گفت و گو را در ادامه ی همین صفحه از پی بگیرید…
آقای رمضان پور، در روزهایی انتهایی سال سراغ شما آمده ایم تا به عنوان یک مسئول فرهنگی سابق؛ از دستاوردهای دولت روحانی در نخستین دوره ی فعالیتش جویا شویم؛ به عقیده ی شما آن گشایش فرهنگی که در انتخابات وعده داده شد در این چهار سال جامه ی عمل به تن کرد یا خیر…
برای پاسخ به سوال شما بهتر است سرکی به گشته بکشیم. خب سال های ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با آن چنان دشواری و سختی برای اهل فرهنگ و هنر همراه بود که نفس رها شدن از دست مدیران وزارت ارشاد در دوره او خودش یک گام به پیش محسوب می شود.
وزارت ارشاد در دوره احمدی نژاد عملا با کنار نهادن بیشتر مدیران کاربلد که سابقه آشنایی با امور فرهنگی داشتند به محل تجمع نیروهای دادستانی و نهادهای امنیتی تبدیل شده بود. با توجه به این شرایط، بر سر کار آمدن مدیرانی با طبع ملایم تر و متمایل به داشتن رابطه ای محترمانه تر با اهل فرهنگ، امکان رابطه بهتر میان دولت و اهل فرهنگ را فراهم آورد.
اما از این تحول دیپلماتیک که بگذریم، آقای روحانی نتوانست بخش عمده شعاری را که در انتخابات وعده داده بود، در عمل محقق کند. روزی که او تبلیغاتش را شروع کرد در مورد فرهنگ این طور گفت: ” واگذاری کار فرهنگ به اهل فرهنگ ” که خب دیدیم که نشد. اما تا حدی شرایط کار برای بخش عمده ای از اهل فرهنگ و هنر در دوره او بهتر شد. منظورم این است که روحانی توانست به شرایط کنترل امنیتی مستقیم و آشکار در فضا های فرهنگی و در مدیریت فرهنگی پایان دهد و نوعی همکاری برای حل مشکلات آنان را سازمان دهد. با وجود این اداره امور فرهنگ و اتخاذ تصمیم های مهم در نشر و سینما و تاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی همچنان در دست دولت باقی ماند. و بنیادهای اصلی نطام سانسور و فشار های تندروها علیه اهل فرهنگ در بیشتر زمینه ها همچنان ادامه یافت.
اگر موافقید کمی بیشتر به جزئیات برویم و این عملکرد را در حوزه های متفاوت بررسی کنیم؛ در حوزه ی نشر که تخصص اصلی شماست، اوضاع چطور بوده؟ روند ممیزی و چاپ کتاب ها تغییری به خود دیده … یا اساسا ” اتفاق ” مهمی رخ داده؟
واقعیت این است که بسیاری از کتاب های در محاق سانسور مانده در دوره علی جنتی مجوز گرفت و گروهی از ناشران محروم مانده از امکان فعالیت و حتی حضور در نمایشگاه ها امکان فعالیت یافتند. سرعت صدور مجوز افزایش یافت و نمایشگاه های کتاب دوباره رونق گرفت. از نظر ادبی، بسیاری از نویسندگان جوانی که در دوره احمدی نژاد آثار خود را از طریق اینترنت و فضای مجازی منتشر می کردند توانستند کتاب های خود را منتشر کنند. اگرچه برخی از نام های بزرگ مانند محمود دولت آبادی و کتاب کلنل او همچنان در محاق سانسور مانده و نویسنده های شناخته شده تری مانند امیرحسن چهل تن همچنان از انتشار آثارشان محروم هستند.
در مجموع سخت گیری در دادن مجوز کمتر شد و کارهای نشر به روال عادی برگشت و بازار نشر نیز تا حدی دوباره رونق گرفت. اما این به معنای تحقق شعار اصلی دولت روحانی یعنی واگزاری کار بررسی پیش از چاپ به ناشران نبود. شعاری که در عمل قابل اجرا نبود. بنا بر این می توان گفت اتفاقاتی رخ داد که برای بازار نشر ایران مهم بود اما باز هم باید تکرار کنیم که ساختار اصلی سانسور کتاب در ایران، یعنی بررسی پیش از چاپ توسط دولت، تغییری نکرده.
در سینما اساسا سطح کیفی فیلم ها مشخصا بهتر شد؛ اما حواشی و جو امنیتی همچنان در این حوزه حاکم است. به نظر شما زور دولت در این زمینه به دیگر أرکان قدرت رسید؟ بگذارید کمی مشخص تر بگویم، مثلا به باور بسیاری مسعود فراستی بلندگوی سپاه و بیت در عرصه ی سینماست؛ شما حضور افرادی از این دست را چطور بررسی می کنید؟
اگر به خاطر داشته باشید، خانه ی سینما در زمان احمدی نژادبسته شد. خب بازگشایی دوباره خانه سینما نخستین گام مثبتی بود که در دوره تصدی آقای ایوبی برداشته شد. ایوبی به عنوان معاونت سینمایی تا زمانی که بر سر کار بود با هر گونه توقیف فیلم های سنمایی مخالفت کرد و از سینماگران دفاع کرد اما زور معاونت سینمایی حتی به معاون حقوقی وزارت ارشاد، که سخنگوی آن بود، نیز نمی رسید که علیه برخی فیلم ها و سینماگران مستقل حرف می زد. به دلیل نبودن همین یکدستی در وزارت ارشاد مداخله کمیسیون فرهنگی مجلس و در مواردی دادستانی و قوه قضاییه در سه سال نخست دوره ریاست جمهوری روحانی به توقیف شدن برخی فیلم ها منجر شد. اما درکل، سینما در دوره روحانی هم از بخت استقبال بیشتر در داخل برخوردار بود و هم از بخت استقبال در سطح بین المللی. این امر خود به خود نارضایتی و انتقاد برخی از چهره های منتقد با نفوذ را به همراه آورد. منتقدان بانفوذی مانند مسعود فراستی و بهروز افخمی که همواره به نهادهای امنیتی کنترل کننده سینما و مورد حمایت سپاه پاسداران نزدیک بوده اند و بازگو کننده بخشی از انتقاد های به ظاهر فنی این جناح به سینمای روشنفکری ایران بوده اند. این منتقدان طبق معمول همه سال های اخیر از تریبون صدا و سیما برای ابراز مخالفت با سیاست های سینمایی طراحی شده وزارت ارشاد و مدیران آن استفاده کرده اند که این بار حتی موفق شدند معاون سینمایی را برکنار کنند.
در مورد موسیقی هم که به نظر دولت یک بازنده تمام بود؛ این همه کنسرت ها که لغو شد و این همه اعتراض آقای روحانی که به جایی نرسید…
بله. موسیقی ناموفق ترین برنامه فرهنگی در دولت روحانی بود. هجوم هماهنگ چهره های تندرو و بسیج و امامان جمعه و قوه قضاییه جایی برای عرض اندام ومدیران وزارت ارشاد در تهران و استان های دیگر باقی نگذاشت. حتی کار به تنش هایی رسید که به نزاع میان امامان جمعه و دولت و استانداران دامن زد. بر این اساس می توان گفت برنامه های دولت روحانی در زمینه موسیقی در عمل از سوی نهادهای مورد حمایت علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی متوقف شد. فقط کنسرت ها لغو نشد بلکه همه اعتبار فرهنگی و سیاسی و اجرایی دولت به سخره گرفته شد. حتی نیروی انتظامی نیز رسما علیه وزارت ارشاد شورش کرد. این تحولات یک بار دیگر نشان داد که تا زمانی که قوه قضاییه و نیروی انتظامی از برنامه های فرهنگی یک دولت حمایت نکند، این برنامه ریزی ها فاقد ارزش عملی هستند.
با این أوصاف اگر بخواهیم دوباره به سوال اول برگردیم؛ همچنان رویکرد فرهنگی دولت قابل دفاع است؟
رویکرد فرهنگی دولت نسبت به دولت احمدی نژاد قابل دفاع است اما در مقایسه با استاندارد های مورد نظر اهل فرهنگ و هنر، نه. دولت روحانی تا آخرین سال خود همچنان از دادن اولویت به مساله فرهنگ پرهیز کرده و همه توان خود را صرف رسیدن به توافق اتمی و در مرحله بعد اجرای برجام کرد. بنا بر این به نظر من انتقاد اصلی به دولت روحانی نه به دلیل رویکردهایی است که اتخاذ کرد بلکه به دلیل فرعی دانستن امر فرهنگ است. دولت روحانی عقب نشینی در حوزه فرهنگ را به روشی برای گرفتن امتیاز در زمینه های سیاسی تبدیل کرد. به این ترتیب در دوره ۴ ساله دولت روحانی یک بار دیگر اهل فرهنگ و هنر قربانی ساخت و پاخت سیاسی اهل قدرت شدند.
سر آخر یک سوال کمی خارج از موضوع؛ بسیاری بر این باورند که تیم آقای روحانی درک درستی از قدرت مطبوعات ندارد. می گویند که دولت حاضر از ظرفیت های تبلیغاتی استفاده نمی کند در صورتی که احمدی نژاد خوب از قدرت مدیا می دانست و بسیاری از سایت های خبری را همراه خود کرده بود. نظر شما در این باب چیست؟
موافقم. دولت روحانی دولتی به نسبت دولت احمدی نژاد دولتی پیر، کم حرف و بی بهره از هیجان های مورد نیاز در امور تبلیغاتی بود. این البته به معنای آن نبود که از تیم تبلیغاتی قوی برخوردار نبوده. اتفاقا گروه مطبوعاتی آقای قوچانی، یعنی یکی از قوی ترین تیم های مطبوعاتی فعال در ایران، در اختیار دولت روحانی بود. اما اگر دقیق تر نگاه کنیم، به پیروی از نگاه مارشال مک لوهان باید بگوییم که رسانه همان پیام است. پیام دولت احمدی نژاد جنجال آفرین بود اما پیام دولت روحانی سرد و و غیر جذاب است. به تعبیر دیگر مخاطب رسانه ای احمدی نژاد توده های مردم بودند اما مخاطب اصلی حرف های دولت روحانی قشر محدودی از نخبگان نزدیک به قدرت و بخش مرفه تر طبقه متوسط است. به طور کلی دولت روحانی فاقد لایه تشکیلاتی ای بود که نقش ارتباط میان دولت و رسانه ها و اقشار مختلف مردم را بازی کند. نه روشنفکرانی از این دست در دولت بودند و نه حزب عمده حامی او از چنین قدرتی برخوردار بود و نه ارتباط نزدیکی با اصلاح طلبان فعال داشت.
امسال یک عید انتخاباتی داریم و بهاری پر هیجان؛ قبل تر از پایان دوست دارم پیش بینی تان را از انتخابات پیشِ رو بدانم.
به احتمال زیاد روحانی دوباره به ریاست جمهوری انتخاب خواهد شد. اما در سیاست ایران هیچ چیز غیرقابل انتظار نیست. بنا بر این احتمال آن وجود دارد که انتخابات به دور دوم برسد. و احتمال کمتری نیز برای پیروزی یک رقیب میانه رو از میان اصولگرایان. به هر حال به رغم سردی ای که اکنون در فضای سیاسی دیده می شود باز هم انتخاباتی پر بحث و هیجان درمیان خواهد بود.