اشاره:
کاوه مهمید از جمله اعضای کانون نمایش سپنتا و از شاگردان رکن الدین خسرویست. نوشته ی پیش روی شما متن سخنرانی آقای مهمید در شب بزرگداشت خسروی ست که برای انتشار در اختیار ما قرار گرفته…
با سلام و شادباش های گرم حضور محترم شما دوستان، اساتید و پسشکسوتان، آشنایان و میمهمانان گرامی. باعث افتخارم هست که در مجلس گرامی داشت و نیکو داشت استاد، دکتر رکن الدین خسروی، کارگردان نخبه و نامی، پژوهشگر و استاد دوست داشته شده ی تئاتر مدرن ایران، در خدمت هستم.
هنگامی که او – انسان – همچنان نشانه ی هرگونه فاجعه ای از هر سو هست، ایا گرامی تر و والاتر از این وظیفه توان جست که نقطه ی آغازین هر سخن، نام و یاد او، و هدف آن دفاع از زیست شایا و اندیشه و پویه ی آزاد وی باشد؟
جستاری به کوتاهی ” نیم نگاه ” در تئاتر ایران، برای شما فراهم کرده ام. در تهیه آن از آثار منتشر شده از اساتید، پژوهشگران و هنرمندان خاندان بزرگ تئاتر و ادبیات نمایشی معاصر ایران بهره جستم. با ادای احترام به این نگارندگان و روشنگری هایشان، تنها به نیت صرفه جویی در وقت متاسفانه ناگزیرم تا از بردن نام و مشخصات – که اندک نیست – صرف نظر کنم.
در فراز و نشیب راه بی انتهای هنر و برگ های تاریخ پر تلاتم تئاتر معاصر ایران – در گذرگاه تکاملی اش، چهره های راستین و هنرمندان و فرهنگوران دلسوز، نقش کار و کوشش و آثار خویش بر جای گذارده اند.
در این پویه ی انسانی- هنری برخی نیز به قافله سالاران تاریخ دوران خویش پیوسته اند.
انسان، زندگی، تاریخ و تئاتر
به قول شکسپییر، دنیا صحنه ی تئاتر هست و ما بازیگرانش.
هنرهای نمایشی در میان مردم با ذوق و پر استعداد شرزمین های ما به شکلی ریشه دوانده که گذشت سده ها نیز نتوانسته است بسیاری از آن ها را از خاطر مردم بزداید. و حتی هنوز اینجا و آنجا، انجام شماری از این بازی ها، جشن ها و نمایش ها متداول است. از جمله، اساطیری، آیینی، نوروزی، شاهنامه خوانی، تعزیه گردانی، روحوضی و غیره که هر یک و همه با زندگی و تمدن، با شکست ها و پیروزی ها و با اعیاد و افتخارات کهن سرزمین مان در آمیخته است.
ادبیات نمایشی و تئاتر به معنی جامع تر و وسیع تر آن از قفقاز وارد ایران شد. نخستین فردی که تئاتر به سبک اروپایی را به ایران آورد. ” میرزا فتحلی آخوندزاده ” متفکر و ادیب بزرگ ایرانی بود که با فن نمایش به سبک اروپایی آشنایی داشت و نمایشنامه هایی از جمله، ” تمثیلات ” را نوشت. اینها به وسیله میرزا محمد جعفر قرچه داغی ترجمه گشت و در محافل خصوصی و درباری اجرا شد.
پس از آن نخستین نمایشنامه های فارسی، از جمله ” حکومت زمان خان ” توسط ” میرزا آقا تبریزی” نگاشته شد. اما این اولین نویسنده ی نمایشنامه به زبان فارسی تا نزدیک به صد سال بعد، ناشناخته باقی ماند و آثار او را به دیگران نسبت می دادند.
یادآوری کنم که نخستین اجرای حرفه ای از آثار میرزا آقا تبریزی مربوط می شود به اجرای استاد رکن الدین خسروی در تالار سنگلج و در زمستان سال ۱۳۴۸ شمسی.
پس از آمادگی های فرهنگی و نیز تاثیر دیدار ناصرالدین شاه از تئاترها و اپراها، در سفرهایش به روسیه و بقیه ی اروپا، و بالاخره اشتیاق وی به تفاخر و تظاهر سبب می شود تا وی در سال ۱۲۶۴ شمسی با بنای تماشاخانه ای در مدرسه دارالفنون، با هدف ایجاد یک تئاتر به شیوه ی اروپایی موافقت کند. او مزین الدوله، معلم دارالفنون را مامور می کند تا نمایشهایی نیز مانند ” عروسی اجباری – مولیر ” را در آنجا اجرا کند. آمده است که مزین الدوله نخستین کسی ست که تئاتر را از صورت تعزیه و تقلید خارج کرد.
با خیزش امواج مشروطه خواهی و شکل گیری انجمن ها، گردهم آیی ها و احزاب، فعالان جوان و روشنفکر دارالفنون و دیگر تجدد خواهان، جای نمایش را خالی می دیدند. و چون افکار مولیر نمی توانست به تنهایی پاسخگوی نیازهای اجتماعی- ادبی و هنری – سیاسی دوران باشد، حرکت های خودجوش نمایشی درعرصه نوشتن نمایشنامه و اجرای آن ها در محافل گوناگون ایجاد گردید.
سالهای انقلاب مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰ شمسی را، آغاز تشکیل گروه های نمایشی، کلاسهای بازیگری، و تلاش برای ایجاد مکان های مخصوص اجرای نمایش برشمرده اند.
گروه های مختلقی همچون “کمدی ایران” به سرپرستی “سید علی نصر”، “استودیو درام کرمانشاهی” که به وسیله ی “سیف الدین کرمانشاهی” تاسیس شد، “کمدی اخوان” که “محمد آقا ظهیرالدینی” بنیانگذارش بود، “جامعه ی باربد” که توسط “اسماعیل مهرتاش” پایه ریزی شد، ” کانون صنعتی” که “عبدالحسین نوشین”، “لرتا” و “محتشم” بانیان اش بودند، و برخی دیگر نیز در این دوره فعال گشتند.
از دیگر اتفاقات مهم، تاسیس سازمان پرورش افکار است که در سال ۱۳۱۷ شمسی روی می دهد. این سازمانی دولتی بود که بخش های مختلفی داشت و یکی از آنها به تئاتر مربوط می شد. ریاست این سازمان، به عهده ی دولتمرد وقت، سید علی نصر، که دوستدار صمیم تئاتر بود و خود موسس “کمدی ایران” ، واگذار شد. وی با استفاده از این فرصت، به تأسیس هنرستان هنرپیشگی تهران نیز، همت می گمارد. کارگردان های هنرستان عبارت بودند از : خود “سید علی نصر”، “علی دریا بیگی” که در آلمان تئاتر خوانده بود و “عبدالحسین نوشین” که در فرانسه تحصیل تئاتر کرده بود.
با بروز جنگ جهانی دوم و تغییر اوضاع سیاسی – اجتماعی و اقتصادی در دنیا، کشور ما نیز دستخوش شرایط جدیدی شد و شور و شوقی دوباره در هنرمندان و نویسندگان بوجود آمد. پژوهشگران، آغاز تاریخ تئاتر مدرن ایران را از ۱۳۲۰ شمسی به بعد می دانند. در این سالها نمایشنامه های معروف جهان، به همت و خلاقیت “عبدالحسین نوشین” و همکارانش که از پیشروان این دوران هستند، در تئاترهای معروف فرهنگ و سعدی به روی صحنه می روند. نوشین که به قول اعضای خانواده ی بزرگ تئاتر معاصر ایران، مرشد تئاتر نوین ماست، در سفر نخستینش به شوروی سابق، با نظریات “ا ستانیسلاوسکی” – بنیان گذار نمایش نوین روس- و آثار او آشنا شده و تاثیر می پذیرد.
… و اما، دانشکده ی ادبیات تهران در سال ۱۳۳۵ شمسی، از “فرانک دیویدسون” (Frank Davidson) کارگردان آمریکایی، برای تدریس دروس نمایشی دعوت می کند. لیکن تاکید بر بازیگری بود و روش بازیگری ” استانیسلاوسکی” یا همان “سیستم” بیشتر مورد توجه و بحث بود.
از کوشش های دیگر در شناسایی “استانیسلاوسکی” و روش بازیگری او در جامعه ی تئاتری ما، از “شاهین سرکیسیان” و گروه تئاتر “هنرملی ” او، ” مصطفی و مهین اسکویی”، بنیان گذاران تئاتر و هنرکده ی هنرپیشگی” آناهیتا” که نامشان با سیستم “استانیسلاوسکی” در ایران پیوند خورده است، و نیز استاد ” رکن الدبن خسروی” نام برده شده است.
در همان سال ۱۳۳۵، اداره ی هنرهای دراماتیک، به همت و سرپرستی “دکتر مهدی فروغ” که به قول “استاد خسروی” یکی از شایسته ترین بانیان تئاتر نوین دانشجویی و حرفه ای در ایران است، شکل می گیرد. استاد بر این باور هستند که نقش دکتر فروغ در گسترش تئاتر در ایران، شایان تامل و تجلیل است.
در سال ۱۳۳۶، دکتر مهدی فروغ موفق می شود، که دانشکده ی هنرهای دراماتیک تهران را نیز بنیان گذارد و سرپرستی کند. استاد خسروی، آموزش و کار حرفه ای خویش را همزمان با تاسیس این اداره و دانشکده می آغازد، تحصیل کرده، کارگردانی می کند و تدریس.
بایسته ی یادآوریست که در این دانشکده، تئاتر، بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه و لباس، نمایشنامه نویسی و سینما نیز آموزش داده می شده است.
استاد ضمن تدریس و کارگردانی، در نمایشهای آغازین این اداره، بازی هم می کرده و به گفته ی همکاران، شاگردانش و مطبوعات، در کار نقش آفرینی نیز بازیهای درخشانی خلق کرده است. به عنوان نمونه از نمایشنامه ی ” پدر” اثر “استریندبرگ” به کارگردانی دکتر فروغ در سال ۱۳۳۹ شمسی و یا از نمایش “آندورا”، اثر “مارکس فریش” و “دوزخ” اثر “ژان پل سارتر” به کارگردانی “حمید سمندریان” یاد شده است.
لیکن در سالیان بعد، استاد خسروی معتقد می شود که بهتر است کارگردان، در آثاری که به روی صحنه می برد، خود بازیگر نباشد. برای وی و در راستای گسترش هر چه بیشتر تئاتر، تشکیل گروه های تئاتری دانشجویی و آماتوری، اصلی مهم بود و نیز اعتقاد دارد که تئاتر می بایست از مدرسه آغاز و آموزش داده شود.
استاد برای تشویق نمایشنامه نویسان، در کارورزی و خلاقیت، همواره آنان را نیز حمایت می کرده است. به عنوان نمونه، برای آنکه این نمایشنامه نویسان، در عمل به برخی از کاستی ها در کار خویش شناخت یابند و در صدد رفع آن بر آیند، همواره برای حضور در تمرینها دعوت به عمل می آورده است.
استاد خسروی، کاروان سالاری ست که در تنگناهای تاریخی – اجتماعی، بار مسولیت آرمانی خویش بر زمین ننهاد و عاشقانه و بی چشمداشت، تاثیر شگرف کار و کوشش خویش را، در پرورش سه نسل برجای گذارده است.
به قول شاگردان و همکارانش، او از جمله ی شایسته ترین و معدودترین استادان تئاتر نوین حرفه ای و دانشجویی ایران است، که بازیگران و کارگردانان سرشناس بسیاری، خود را مدیون تعالیم تکنیکی، حرفه ای، انسانی، و اخلاقی و انضباطی وی می دانند.
استاد در کنار تدریس و کارگرانی، مقالات گوناگونی در زمینه ی بازیگری، کمپوزیسیون، تئاتر و غیره نگاشته است که در نشریات گوناگون منتشر شده اند.
او همواره تاکید دارد، که تئاتر می بایست دارای اندیشه، احساس، ظرافت، زیبایی شناختی، محتوا و آموزش باشد. نه آنکه تنها جنبه ی بازی و سرگرمی داشته باشد.
استاد، علت بخشی از خلاقیت های خود را مدیون ناپایبندی مطلق به متن نمایشنامه ها، و نیز تلفیق خلاقیت سیستم ” ا ستانیسلاوسکی ” و دیگر سبکهای تئاتری از جمله “برشت” و “گروتفسکی” می داند.
بر طبق نظرات شاگردان و همکاران وی، به جرأت می توان گفت که پسامدرنیسم نیز در ایران، مدیون نوآوریها و آفرینشهای استاد رکن الدین خسروی است.
به نظر من و تمام شاگردان دیگر وی، استاد برای هنر رسالت اجتماعی قایل است. و همواره کوشیده است تا از تئاتر یک لابراتوار انسان سازی بیافریند. این انسان سازی چه در روی صحنه، چه در پشت صحنه و چه در مورد تماشا چیان صحنه، برای وی ارزش و جایگاهی یکسان دارند.
اما شکوه این گرامی داشت، با ذکر این حقیقت که استاد “رکن الدین خسروی”، بزرگترین کارگردان تئاتر امروز ایران است، وقتی کامل می شود که خاطر نشان کنم “سیمین جان”، همسر کم نظیر و ایثارگرش، کارگردان این بزرگترین کارگردان است.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!
پایدار باشید
کاوه مهمید
۸ ژوئن ۲۰۱۳