در دوران بچگی و نوجوانی ما، درگیریهای درون کوچه ای بین بچه های محل بسیار متداول و عادی بود، تا آنجا که گاه پای پدر و مادرها هم به میان کشیده میشد. به خاطر دارم در سالهای نوجوانی در جریان این درگیریهای محلی که معمولا هم در دوره تعطیلات تابستانی مدارس رخ میداد، در همسایگی ما خانواده ای زندگی میکرد که پسر ده دوازده ساله ای داشتند بنام محمود. او همیشه یک چیزی مانند شیپور همراه خود داشت و تا خبری در کوچه میشد در آن می دمید و صدای ناهنجاری از آن سرمیداد. از اینرو اهالی او را محمود بوقی صدا میکردند. در انتهای کوچه هم که بن بست بود یکی از آن شبه جاهل های ربزه میزه ۵۰ کیلویی بنام سید جلال با دوست دخترش زندگی میکرد. سید جلال شیفت شب کار میکرد و روزها میخوابید. پنجره اتاق خواب وی درست در وسط صحنه نبرد کوچه ای بعد از ظهر بچه ها باز میشد. از اینرو هنوز جنگ و جدال کوچه ای داغ نشده بود که نعره سید جلال بلند میشد و به زمین و زمان ناسزا میگفت. درست درهمین زمان هم محمود با شیپور خود در صحنه حاضر میشد و در آن میدمید و با صدای بلند میگفت ” جنگ پشه با حبشه ” یعنی جنگ سید جلال با اهالی محل و مرتب آنرا تکرار میکرد تا سرو صداها میخوابید.
این مثال از این جهت به خاطرم رسید و مرا به یاد شیپور محمود و سید جلال و جنگ پشه با حبشه انداخت که می بینم مسئولین ریز و درشت حکومت اسلامی ایران مدتی است شیپور به دست گرفته و در حال دمیدن آن هستند. گویا قرار است این بار حبشه در قالب دلار ظاهر شود و حکومت اسلامی این پشه سمج و مبارز میخواهد با پیوستن به جبهه ضد دلار، پایان دادن به عمرامپراطوری دلار را به ملت شهید پرور بشارت دهد. اینکه رهایی از سلطه دلار در مبادلات تجاری امکان پذیراست یا خیر، چه زمان ضرورت پیدا میکند، پول مبادلاتی جایگزین چگونه باید فعال شود و عمل کند و بسیاری سوالات دیگر موضوعاتی هستند که هرکدام در جایگاه خود قابل تفسیر و تعریف و تعمق میباشد. ولی چگونه میتوان با این جوک که ریال میخواهد به مقابله با دلار وارد عمل شده و آنرا شکست دهد کنار آمد، بحث دیگری است. متاسفانه از آنجاییکه مدیریت کشور در کنترل گروهی شیاد و نادان و نان به نرخ روز خورقرار دارد، هیچ بعید نخواهد بود که از فردا روزی با صدور فرمانی از بیت رهبری نعره امامان جماعت در نماز جمعه ها بلند شود و شعار جنگ ریال با دلار به عنوان انقلاب سوم از حلقوم معممین بی وطن تبلیغ گرددد و امت شهید پرور سربازان گمنام امام زمان را روانه این میدان جنگ مجازی کند.
پیداکردن واحد پول جایگزین دلار که بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان شاخص ترین ارز قدرتمند، مبنای مبادلات و تجارت در بازار جهانی سر بر افراشت پس از دهه ها تاخت و تاز، نگرانی کشورهای پیشرفته اروپایی را چنان برآنگیخت که به ایجاد یورو به عنوان واحد پول اتحادیه اروپا برای مقابله با دلار انجامید. حفظ قدرت پول ملی و ایجاد توازن بین ارزش پول ملی در برابر ارزهای شاخص، اصلی ترین سیاست ارزی و پولی هر کشور به شمار میرود. از اینرو ایجاد توازن بین پول ملی و دلار سرفصل سیاستهای پولی بانک های مرکزی را تشکیل میدهد. پیروی ازهمین سیاستهای پولی و ارزی و اهمیت ویژه آن بوده است که در طی چند دهه گذشته با بررسی کارشناسانه صدها متخصص و اقتصاد دان دولتی و مردمی ایجاد یورو واحد پول اتحادیه اروپا را میسر ساخت. تا بدین طریق بجای سقوط پول ملی کشورهای اروپایی و سقوط به ورطه بحران تا مرز فروپاشی اقتصادی با ایجاد واحد پول قدرتمند یورو تحولی نوین تجربه شود.
برخی از کشورهای مستقل و قدرتمند دیگر هم برای کاهش سلطه دلار اقدامات مشابهی انجام دادند نظیر پیمان موسوم به «بریکس» که میان کشورهای چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی برای پذیرش یک واحد پولی مستقل در سال ۲۰۱۱ تشکیل شد و بحث هایی در مورد یوآن چین مطرح گردید اما نتوانست به نتیجه مشابه یورو نایل شود و پا در هوا رها شده و اینکه آیا مجددا به حرکتی فعال تبدیل شود جای حرف دارد.
به هرحال تفکر استقلال پول ملی از دلار در میان ممالک مختلف دیر زمانی است جایگاه ثابتی یافته و گفتمان جدی درباره آن بر حسب شرائط اقتصادی هر کشور شدت و ضعف پیدا میکند. بارها شده که دولتها برای مهار دلار جلسات متعدد تشکیل داده و قول و قرارهای پنهان و آشکار گذارده اند، ولی چون به عمل رسیده با موانع جدی برخورد کرده اند که پیشرفت در اجرای کار را مختل کرده و تنها بعد تبلیغاتی آن باقی مانده که آنهم چندان اثر گذارنبوده است. در این رابطه بیش از همه، کشورهایی مانند چین، ژاپن و روسیه و برزیل فعال هستند و حکومت اسلامی هم بسیار تلاش میکند تا در این جمع جایگاه ثابتی پیدا کند. این کشورها به دنبال ایجاد پول جدید نیستند، یا حداقل فعلا نیستند، بلکه تلاش میکنند تا تحت شرائطی بین خود نوعی معاملات تجاری پایاپای بدون دخالت دلاررا سازمان دهند تا از زیر یوق دلار خلاصی یابند.
با شروع تحریم های اقتصادی امریکا و اتحادیه اروپا برعلیه حکومت اسلامی ایران و روسیه ، همچنین تمایل چین به خروج از سیطره دلار و علاقمندی بعضی دیگر از کشورها برای پیوستن با جمع دلارستیزان چنین تصور میشود که این حرکت جدی تر و گسترده تراز گذشته درحال شکل گیری است و مقدمات کار هم به تدریج در حال فراهم شدن است، از جمله اینکه تعدادی از کشورها از جمله حکومت اسلامی ایران به دنبال راه کارهایی هستند تا با انعقاد پیمان های پولی دو جانبه و یا چند جانبه استفاده از دلار را به حداقل رسانند. در این رابطه ازقرار مذاکراتی بین چهار کشور روسیه ، چین، ایران و ترکیه در جریان است تا با ایجاد ارتباط مستقیم نوعی تجارت تهاتری بین چهار ارز، روبل، یوان، ریال و لیر برقرار گردد.
از طرف دیگر بین روسیه و حکومت اسلامی نیز مذاکراتی در جریان است تا تجارت دوجانبه بر اساس پول ملی دو کشورتحقق یابد. در این زمینه گویا بانکهای مرکزی دوکشور در حال بررسی برنامه ای مشترک هستند تا صادر کنندگان کالا از هر دو کشور قادر باشند با پول ملی مبادله کالا کنند. هرچند که این برنامه هنوز نه به دار است و نه به بار ولی گسترش آن علاوه بر کشورهای نامبرده، قرار است به کشورهای دیگری مانند هند ، کره جنوبی ، تایوان، پاکستان …. تعمیم یابد . ناگفته نماند، تا بحال بیش از ۳۰ پیمان پولی با سایر کشورها به امضا رسیده که هیچکدام اجرایی نشده است.
اینکه اختلالات در اقتصاد جهانی معلول قدرت دلار میباشد و این دلار است که با نوسانات خود تعادل و توازن جهانی را برهم میریزد و اقتصاد کشورها را دچار عدم تعادل میسازد، هم واقعیت دارد و هم ندارد. دلار به عنوان ارز شاخص نقش اول را در مبادلات تجاری در جهان بر عهده دارد. مهمترین ذخیره ارزی کشورها را دلار تشکیل میدهد. ذخیره دلاری چین به تنهایی به بیش از پنج تریلیون دلار میرسد و در عربستان و نروژ نیز رقمی بالای یک تریلیون دلار است، که اگر این زنجیره ذخیره دلاری ادامه پیدا کند تقریبا همه کشورها را شامل میشود. بنابراین اینکه نوسانات دلار تاثیر جهانی دارد یک واقعیت است، کما اینکه تاثیر نوسانات اقتصادی هم بر دلار یک واقعیت میباشد. از اینرو هر اتفاقی که برای دلار در جهان رخ دهد که اقتصاد امریکا را متاثر از خود کند، اقتصاد چین و کشورهای مشابه دارنده ذخیره دلاری را نیز دستخوش نوسان میسازد.
در اینجا باز برای شناخت بیشتر از قدرت جهانی دلار کافی است به مقایسه تولید ناخالص ملی چند کشور زیر به عنوان اقتصاد های شاخص در جهان با ایالات متحده امریکا به عنوان مالک دلار توجه شود:
تولید ناخالص ملی هند ۲ تریلیون دلار
” ” روسیه ۲.۱ ” ”
” ” بریتانیا ۲.۸ ” ”
” ” فرانسه ۲.۹ ” ”
” ” آلمان ۳.۹ ” ”
” ” ژاپن ۴.۸ ” ”
” ” چین ۱۰ ” ”
” ” امریکا ۱۷.۵۰ ” ”
” ” ایران ۶۰۰ میلیارد ”
در این مقایسه مشاهده میشود که جایگاه چین به عنوان دومین کشور دارای بالاترین تولید ناخالص ملی با رقم ۱۰ تریلیون دلار ، هنوز رقمی حدود ۷.۵ تریلیون دلار از امریکا عقب میباشد. فاصله ای که پر کردن آن به آسانی میسر نمیباشد. مضافا به اینکه اقتصاد امریکا هم ساکن باقی نمیماند تا رقبا از راه برسند. بنا براین هر اتفاقی که برای دلار افتد چین را بیشتراز امریکا نگران میکند. از اینرو دلار در جایی نشسته و در موقعیتی است که تقریبا شکست ناپذیر به نظر میرسد. با قبول دلار به عنوان مبنای مبادلات تجاری توسط یک کشور به معنای آن است که آن کشور به قوانین بانک مرکزی ایالات متحده یا همان فدرال رزرو تن داده است و ناخواسته قوانین این کشور از جمله اعمال تحریم ها حتی اگر یک جانبه توسط خود آمریکا وضع گردد، بر مبادلات مالی هر بانکی که با دلار معامله می کند، حکمفرما خواهد شد.
حال در این میان از درون حکومت ملایان کم عقل و فاسد سخنگویانی پیدا شده اند که بدون توجه به رقم ناچیز تولید ناخالص ملی ۶۰۰ میلیارد دلاری کشور که درست بودن این رقم باز خود جای حرف دارد، اعلام جنگ به بزرگترین اقتصاد جهان میدهد و میخواهد دلار را از نفس بیاندازد. البته این شعار تبلیغاتی میتواند برای مردمان پایین منبرنشین خوراک تبلیغاتی دلچسبی باشد، ولی پشیزی ارزش اقتصادی ندارد. در اینجا است که مرا به یاد جنگ پشه با حبشه میاندازد و مثال مقایسه ” فیل و فنجان ” مصداق پیدا میکند.