بازارچهی کتاب این هفتهی ما سرکیست به پیشخوان کتابفروشیهای گوشهگوشهی جهان کتاب. عناوین برگزیدهی ما در این گذر و نظر اینهاست:
روزی تو خواهی آمد
نویسنده: پرویز دوائی
ناشر: جهان کتاب
قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۶۴ صفحه
«نامه هایی از پراگ» عنوان مقالاتی است که به قلم پرویز دوائی در مجله جهان کتاب چاپ میشود و تا به حال دو کتاب «درخت ارغوان» و «به خاطر باران» از این مجموعه چاپ شده است.
دوائی در این نامهها از غربت، هنر، فرهنگ و تاریخ ایران و اروپا میگوید. او در میان روایت های داستانگونه و گاه شعرگونه اش، از رویدادهایی در گذشتههای نه چندان دور مینویسد؛ رویدادهایی اغلب شخصی و در مواردی اجتماعی و تاریخی که خود شاهد زنده آنهاست. این نامهها، مانند اغلب نوشتههای دوائی، رنگی از سینما و نوستالژی تهران دهههای ۲۰ – ۴۰ را دارد.
این نویسنده در بخش «باز هم …» کتاب که در حکم مقدمه آن است، نوشته: … این ها یک سری واقعا نامه هایی بوده به دوستان که در این جا البته بعد از «پاکسازی» های ضروری و الزامی(!) چاپ شده اند. بقیه مطالب هم، مثل همان نامه ها، در کنار ابراز ارادت به لطف و پاسخ به دوستان، در واقع به قول آن آقا «تفکرات تنهایی» و گفت و گوهایی ست با خویشتن خویش در گذرگاه های این شهر در تلاش برای آوردن و شرکت دادن یاران غایب عزیز در کنار خود…
«باز هم…»، «بزغاله سفید»، «درس املا»، «گندم عید»، «حدیث حاضر و غایب…»، «آمد به یادم»، «… مهربان است»، «یک تکه راحت»، «سرور عزیز»، «آی لاو یو»، «خرازی فرشته»، «روزی تو خواهی آمد»، «چشمهای مادر…» و «برکه مرغابی ها» عناوین بخش های مختلف کتاب «روزی تو خواهی آمد» هستند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
دسته گلی در دست دارد که لابد به مجلس جشن و سروری می رفتند (خدا کند). گاهی بر می گردد و با اطرافیان صحبت می کند، و گاهی هم، جوری که به دل اش برات شده باشد، رو به این سو بر می گرداند که بنده ایستاده است، قطعا نه برای دیدن بنده (بنده که دیگر دیدن ندارد!)
به این سو رو بر می گرداند گاهی و ما هم به عنایت آسمان در این نگاه شاید شامل می شویم که دلمان، مثل روبه رو شدن با نورهای رنگی گرداگرد چرخ فلکها، مثل باز کردن پنجره اتاق ییلاق به روی سپیده سحر، باز می شد و یک لبخند باوری می آمد و بر صورت ما مینشست از آن یادهای عزیز، و جوان بودم و پاکیزه بودم که به او نگاه می کردم، در خور برازندگی تابناک او که هر بار که رو به این سو بر می گرداند، دستی که قلب مرا در مشت داشت، فشار کوچکی به آن میداد. قلبی که حضورش را هزار سال می شد که زیر پوست و جامه کهنه ام از یاد برده بودم…
آمد به یادم که … یادم آمد از دورانی که آدم تشنه دوست داشتن بود، و دنبال بهانه ای می گشت، محوری و درخت پُر گلی، چشمان عسلی رنگی را جست و جو می کرد که مهر خودش را بر آن نثار کند.
یک حکومت کوتاه و رعبآور
نویسنده: جورج ساندرز
مترجم: فرشاد رضایی
ناشر: ققنوس
قیمت: ۷۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۱۱ صفحه
جورج ساندرز نویسنده آمریکایی است که پس از انتشار چند داستان کوتاه در مجلات معتبری مانند نیویورکر و هارپرز مشهور شد. این نویسنده اولین مجموعه داستان کوتاهش را در سال ۱۹۹۶ با نام «سرزمین جنگ داخلی در سراشیبی سقوط» منتشر کرد و به خاطر این کتاب، نامزد جایزه پن/همینگوی شد. دومین کتاب ساندرز، ۴ سال بعد با عنوان «پاستورالیا» منتشر شد و ۴ داستان آن برنده جایزه اُهنری شدند.
این نویسنده بعد از دو کتاب اولش، رمانی برای کودکان نوشت که تحسین منتقدان را برانگیخت. این کتاب با عنوان «یک حکومت کوتاه و رعب آور» در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. ساندرز، پس از این کتاب دو مجموعه داستان کوتاه دیگر را منتشر کرد.
به گفته ساندرز، نوشتن این رمان ۵ سال طول کشیده است. گویا او در ابتدا به خاطر یک شرط بندی نوشتن این داستان را آغاز می کند. اما هرچه پیش می رود بیشتر به این نتیجه می رسد که این داستان، تنها ماجرای موجودات تخیلی ماشین _ بیولوژیکی نیست بلکه قصه تمام انسان هایی است که در جنایت هایی چون قتل عام یهودیان و جنگ بوسنی و کشتار در رواندا، می کشته اند یا کشته می شده اند؛ ساندرز به این موضوع نیز اشاره کرده که در میانه نگارش داستان این کتاب، تحت تاثیر شرایط حاکم بر جهانِ پس از یازده سپتامبر قرار می گیرد و در نگارش داستانی درباره مرزبندی ها، نفرت پراکنی ها و تقسیم انسان ها به خود و دیگری مصمم تر می شود.
عنوان اصلی این کتاب، «حکومت کوتاه و رعب آور فیل» است که در آن فیل (Phil)، شخصیت اصلی داستان است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
جیمی و ونس با چشمانی پر از اشک قدرشناسی دنبال فیل راه افتادند و از بخش حال به هم زنِ شهر خارج شدند.
صبح روز بعد، فیل و شبه نظامیان هورنر خارجی همراه با ونس و جیمی که حالا دیگر تیشرتهای قرمز تنگی با شعار «دوستان مخصوص فیل» پوشیده بودند، رسیدند سر مرز.
فیل گفت: «وقت مالیاته، وقت مالیاته و یه وقت به برداشتن کلاه لئون فکر نکنین. اون جوری که من میدونم، شما به ما چهار اسمولوکا به خاطر پنجشنبه سیاهِ سیاه بدهکارین و چهار اسمولوکا هم به خاطر امروز که من بدین وسیله آن را جمعه به یادماندنی پاداش تمام و کمال پیروزی اعلام میکنم. پس شد هشت اسمولوکا. لئون، از اموالشون سیاهه بگیر.»
لئون، خیلی محتاطانه، در حالی که گیره ابرویش بانداژ شده و کلاهش را دودستی چسبیده بود، دور چشمانش را چروک انداخت و اطراف اقامتگاه کوتاه مدت چرخی زد.
گفتگو با مردم درباره اخلاق
نویسنده: روژه پل درووا
مترجم: مهدی ضرغامیان
ناشر: آفرینگان
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۹۵ صفحه
این کتاب در قالب مجموعه «گفتگو با…» چاپ شده که مجموعه ای برای یادگیری و اندیشیدن نوجوانان است و پیش از این دو عنوان از آن توسط این ناشر به چاپ رسیده است. نویسنده این اثر، فیلسوفی است که میکوشد با بررسی پیشینه واژه اخلاق به دریافتی کمابیش روشن از این واژه برسد و سرانجام مشخص کند که اخلاق به زعم او توجه کردن به دیگران است.
نویسنده کتاب میگوید اخلاق در زندگی روزمره ما بیش از همیشه حاضر و مطرح است. پرخاشهای کلامی یا فیزیکی افزایش یافته، اعمال خشونت و رفتارهای غیرمتمدنانه زیاد شده و نظم و اقتدار رو به ضعف نهاده است. ما برای ادامه زندگی در کنار یکدیگر آدمها را به ملاحظه اشخاص، مسئولیتپذیری و رعایت هنجارهای اجتماعی فرا میخوانیم. روژه پل درووا معتقد است با این که واژه اخلاق در همه جا به صورت پررنگ دیده می شود، مطمئن نیستیم که معنای آن همواره روشن باشد. وقتی از اخلاق حرف می زنیم، منظورمان دقیقا چیست؟ منظور آداب است؟ منظور اصول کلی یا برخی مقاصد خاص است؟
مولف کتاب سعی کرده در این اثر، به مبادی و آغاز برگردد یعنی نگاهی به این که واژه اخلاق از کجا آمده داشته باشد؛ چگونه شکل گرفته، چگونه تغییر کرده و بخشهای اساسی آن را که مکاتب فکری مشخص کرده اند، بیان کند.
کتاب «گفتگو با مردم درباره اخلاق» ۶ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارتند از: قلمرو بدون مرز، بین دین و فلسفه، فضیلت تکلیف یا نتیجه، موانع کاربردی، نمونههایی از اخلاق زیستی، سرگذشت یک واژه. بعد از این ۶ بخش هم بخش نتیجه گیری درج شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
* فیلسوف ها یکسره به اخلاق فکر میکنند؟
بله، بدون شک همین طور است. البته حواست باشد، این حرف به معنای آن نیست که فلسفه به موضوع های دیگر نمی پردازد. اما این دلمشغولی به مقدار متفاوت و بر حسب دیدگاه های مختلف در تمامی دورهها در همه نظامهای فکری بزرگ یافت میشود. بدین ترتیب، مشهورترین کتاب اسپینوزا، فیلسوف مهمی که، در قرن هفدهم، در هلند زندگی می کرد، اخلاق نام دارد. اسپینوزا در این کتاب سیستمی از جهان را شرح میدهد تا به طور مفصل کامل ترین شکل ممکن زیستن را بیان کند. اما سابقه این تاملات به زمان های خیلی دور می رسد. زنون کیتیونی، پایه گذار مسلک رواقیون، نخستین کسی بود که تقسیم فلسفه به سه بخش اصلی را مطرح کرد: فیزیک، منطق و اخلاق. براساس این سه بخش باید می دانستیم جهان طبعیت و اجرام چگونه کار میکنند (فیزیک)، جمله ها و استدلالها چگونه مفصل بندی میشوند (منطق) و رفتارها و اعمال ما چگونه قاعده مند می شوند (اخلاق).
رسالهای درباره طبیعت آدمی
نویسنده: دیوید هیوم
مترجم: جلال پیکانی
ناشر: ققنوس
تعداد صفحات: ۳۶۰ صفحه
قیمت: ۳۲۰۰۰ تومان
«در باب فهم» عنوان کتاب اول از رسالهای درباره طبیعت آدمی است و نسخه اصلیاش در سال ۲۰۰۳ چاپ شده است.
دیوید هیوم معتقد است تمامی علوم کم و بیش با طبیعت آدمی مرتبط اند و هرقدر هم به ظاهر از طبیعت آدمی دور باشند، در نهایت امر از این یا آن مسیر به آن بر می گردند. حتی ریاضیات، فلسفه طبیعی و دین طبیعی تا اندازه ای به علم شناخت طبیعت انسان مربوط می شوند، چرا که شناختن انسان، بنیاد این علوم است و بر مبنای توانایی ها و قوای انسانها داوری می شود.
نویسنده ابتدای کتاب این تذکر را به خواننده می دهد: طرح من در این کتاب به قدر کفایت در مقدمه تبیین شده است. خواننده فقط باید به این نکته التفات داشته باشد که همه موضوعاتی که در آن جا برای خود مطرح کردم در این دو جلد مورد بحث قرار نمیگیرند. موضوعاتی نظیر فاهمه و انفعالات فینفسه زنجیرهای کامل از استدلال را برمیسازند. میخواستم با بهره جویی از این تقسیم طبیعی، ذائقه عمومی را بسنجم. اگر اقبالم آن قدر بلند باشد که در کار خویش توفیق یابم، در ادامه کار تا بررسی اخلاق، سیاست و نقادی پیش خواهم رفت، کاری که کتاب رساله ای درباره طبیعت آدمی آن را به فرجام خواهد رساند.
کتاب «در باب فهم» بخش دارد که به ترتیب عبارتند از: «درباره تصورات، منشا، ترکیب، پیوند، انتزاع و سایر اوصاف آن ها»، «درباره تصورات مکان و زمان»، «درباره معرفت و احتمال» و «درباره نظامهای فلسفی شکاکانه و سایر نظامهای فلسفی».
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
پس از این سلسله استدلالها و تبیین اصول خود، اکنون آمادهام تا به همه اعتراضاتی که مطرح شده است، اعم از اعتراضات برآمده از متافیزیک یا مکانیک، پاسخ بگویم. بحثهای مکرر در باب خلا یا امتداد فاقد ماده، واقعیت داشتن تصوری را که بحث حول آن می گردد اثبات نمیکند. در این باب چیزی شایعتر از این وجود ندارد که می بینیم انسان ها خود را فریب می دهند، به خصوص هنگامی که به واسطه هر رابطه نزدیک، تصور دیگری عرضه می شود که ممکن است موجب خطای آنها شود.
می توان به اعتراض دوم نیز تقریبا همان پاسخ را داد، که از پیوند تصورات سکون و عدم برمی خیزد. هنگامی که همه چیز در اتاق معدوم میشود و دیوارها همچنان غیرقابل حرکت باقی میمانند، در شرایطی که هوایی که اتاق را پر میکند متعلقی برای حواس نباشد، اتاق باید تا حد زیادی به همان نحوی که اکنون هست تصور شود. این معدوم شدن برای دیدگان آن فاصله توهی ای را حفظ میکند که بخش های گوناگون اندام بینایی متاثر از درجات مختلف نور و سایه آن را کشف می کند و این معدوم شدن برای قوه لامسه چیزی را باقی می گذارد که عبارت است از: احساس حرکت در دست، یا سایر اعضای بدن.