بیش از دو دهه از قتلهای سریالی نویسندگان و روشنفکران ایرانی، موسوم به «قتلهای زنجیرهای» میگذرد. کشتار هدفمندی که گرچه ردپای عوامل وزارت اطلاعات در آن کشف شد، اما آمران و هدایتکنندگان این جنایتها هرگز معرفی و مجازات نشدند. این روزها اما، تخریب زنجیرهای سنگ قبرهای مشاهیر فرهنگی و ورزشی ایرانی نمود دیگری از این رویدادهای خشونتبار را علنی کرده است.
در هفتههای پیشین، سنگ مزار ایرج افشار، ایرانشناس و کتابشناس فقید را از آرامگاه خانوادگی و خصوصیاش در بهشت زهرا کنده و بردهبودند و پس از آن سنگ مزار غلامحسین مظلومی و همایون بهزادی، دو بازیکن و مربی فوتبال ایران را هم تخریب کردند. به دنبال این رویدادها و تنها چند روز پس از نصب سنگ تازهای بر مزار سهراب سپهری، شاعر معاصر ایرانی رسانههای داخلی گزارش دادند عکس سهراب سپهری بر سنگ تازه مزار او را مخدوش کرده و از بین بردهاند.
سهراب سپهری در اردیبهشت ۱۳۵۹و بر اثر ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت. او را در صحن امامزاده سلطان علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال در نزدیکی کاشان به خاک سپردند، جایی که حالا به دلیل ماهیت مذهبیاش، محل جدال شدهاست.
علاقمندان به سهراب سپهری دو بار در سال، یک بار در اردیبهشت که سالگرد درگذشت اوست و یک بار هم در مهر که زادروز اوست بر سر مزار این شاعر سرشناس ایرانی گرد میآیند. متولیان امامزاده سلطان علی اما از این گردهماییها خشنود نیستند.
مصطفی جوادی مقدم، رییس اداره ارشاد اسلامی کاشان در گفتو گو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) پیشنهاد داد که گور سهراب سپهری به جای دیگری منتقل شود.او به خبرگزاری کار ایران گفت «در مدفن سپهری فضا مذهبی است. متولیان امامزاده نیز هر دوره تغییر کرده و افرادی که در آنجا مشغول به فعالیت میشوند دیدگاههای متفاوتی نسبت به حضور دوستداران سهراب بر مزار او دارند.»
چند روز پس از اعلام این خبر بود که شبنم سپانلو، برادرزاده محمد علی سپانلو با انتشار بیانیهای در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اعلام کرد که سنگ مزار این شاعر فقید ایرانی را هم تخریب کردهاند. او در متن این یادداشت نوشته بود که اشخاصی که هویت آنها ناشناس باقی مانده، به سنگ مزار محمد علی سپانلو تعرض کردهاند و سنگ قبر او را که یک اثر هنری و از آفریدههای باربد گلشیری، هنرمند معاصر ایرانیست تخریب کرده و سپس روی آن را با سیمان پوشاندهاند.
محمدعلی سپانلو، شاعر، نویسنده و مترجم پرسابقه، از اعضای کانون نویسندگان ایران شامگاه دوشنبه ۲۱ اردیبهشتماه در سن ۷۵ سالگی درگذشت. ابتدا قرار بود او را در امامزاده طاهر در جوار احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، محمد مختاری و محمد جواد پوینده دفن کنند. اما به گفته شبنم سپانلو مسئولان موافقت نکردند و چنین بود که سرانجام شاعر تهران در قطعه نامآوران به خاک سپرده شد. باربد گلشیری با تکیه بر مهمترین درونمایههای مجموعه «قایقسواری در تهران» سنگ قبری به شکل یک اثر هنری برای این شاعر نامآور طراحی کرده بود.
شبنم سپانلو این اثر هنری را به این شکل وصف کرده است:«سنگ مزار با متریالی از آسفالت تهیه شد که نشانهای از تهران بود و در درون آن قایقی متلاطم و پلکانی به نشان قایقسواری روی آسفالت تهران به همراه اسم و تاریخ زندگی شاعر و چند کلامی از کلام ماندگارش روی سرب و با حروف چاپی برعکس توسط طراح کار، آماده شد.» باربد گلشیری به خبرگزاری ایسنا گفته است که تنها یک هفته پس از نصب سنگ قبر، با قلم و چکش در صدد تخریب آن برآمده بودند.
نبش قبر شاعران و جابجایی مزار و یا تخریب سنگ گور آنها در ایرانِ بعد از انقلاب سابقه دارد: علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در امامزاده عبدالله تهران دفن شده بود. قبر او را در سال ۱۳۷۲ به زادگاهش یوش منتقل کردند.
احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج، در نزدیکی مزار هوشنگ گلشیری و محمد مختاری و محمد جعفر پوینده دفن شده است. سنگ مزار این شاعر نوپرداز ایرانی بارها تخریب شد، تا اینکه کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۸۵ به خانواده شاملو پیشنهاد داد که سنگ مزار او را بازسازی نکنند و بگذراند در آرامگاه او نیز «شعر انسانگرای احمد شاملو نقش خود را در افشای آلودگیها ایفا کند.»