فرایند ترجمه در ایران، همواره با جنجال و ماجراهای حاشیهای گره خوردهاست، از وجود ترجمههای متعدد از یک اثر گرفته تا رعایت نکردن حقوق مولف و وجود ایرادهای فاحش در متن.
در یکی از تازهترین این حواشی، محمد حسین محمدی، نویسنده و ناشر اهل افغانستان، طی یادداشتی فیسبوکی نسبت به انتشار آثاری از عتیق رحیمی در ایران که با قلم مهدی غبرایی ترجمه شدهاند، واکنش نشان داده است.
او یادداشتاش را با عنوان «زیره به کرمان بردن مترجم نامی ایران!» آغاز کرده و نوشتهاست:
در ایران کتابهای بسیاری را دیدهام که به جای ترجمه از زبان اصلی از زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شدهاند. یکی از آنها همین رمان «لعنت بر داستایوفسکی» است که عتیق رحیمی به زبان فرانسه نوشته است. منتها تا حال ندیده بودم کتابی از فارسی به انگلیسی ترجمه شود و بعد مترجمی آن را از انگلیسی دوباره به فارسی برگرداند! فکرش هم در مخیلهام نمیگنجید. مگر این کار غیرمعمول را مهدی غبرایی انجام داده است. ایشان خبر از ترجمهی دو رمان عتیق رحیمی دادهاند که عتیق رحیمی آنها را به فارسی نوشته است و سپس به انگلیسی ترجمه شدهاند و حالا جناب مهدی غبرایی آنها را از انگلیسی دوباره به فارسی ترجمه کرده است!
نام اصلی کتاب عتیق رحیمی «هزارخانهی خواب و اختناق» است که ترجمه شده: «هزارتوی خواب و هراس» وعنوان کتاب «خاکستر و خاک» عتیق را نیز ایشان ترجمه کردهاند: «خاک و خاکستر». این کتاب حدود ده سال قبل به زبان اصلی در ایران منتشر شده است. و جالب است که یکی از ناشران بزرگ و مهم ایران قرار است این ترجمههای ناب را منتشر کند.
چاپ نخست هزارخانهی خواب و اختناق در پاریس بوده و چاپ دومش در کابل و. حالا….
…. و به زودی ترجمهی دیگری از «رمان لعنت بر داستایوفسکی» با اجازهی عتیق رحیمی از سوی انتشارات تاک در کابل منتشر خواهد شد.
گفتنیست مهدی غبرایی بهمن ماه سال گذشته در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا با اشاره به صدور مجوز این دو کتاب، گفته بود: «این دو اثر از «عتیق رحیمی» است با نامهای «هزارتوی خواب و هراس» و «لعنت به داستایوفسکی». این کتابها در مراحل نهایی چاپ است و به زودی منتشر میشود. همچنین دو داستان بلند با نام «خاک و خاکستر» و «سنگ صبور» که قبلاً هم به فارسی ترجمه شده بود، از همین نویسنده را به پیشنهاد نشر ثالث ترجمه کردهام.
او دربارهی داستان بلند «خاک و خاکستر» گفته بود: این یک رمان زیر صد صفحه است. بلندترین اثر در میان این کتابها «لعنت به داستایوفسکی» است که دویست و چهل صفحه حجم دارد.