نویسنده : مجید ادیب زاده
ناشر: انتشارات ققنوس – تهران
چاپ اول : پائیز ۱۳۹۱ – تهران
: فهرست شش گانه این کتاب با چهارعنوان
دورۀ پادشاهی منطقه ایلی – پادشاهی منطقه و بوروکراسی جدید – دورۀ پادشاهی مشروطه – دورۀ پادشاهی بوروکراتیک مدرن – به اضافۀ دوعنوان : سرآغاز گذار به نظم بوروکراتیک – دورۀ بحرانی گذار به نظم جدید و درنتیجه گیری و کتابنامه به پایان می رسد.
اینکه نویسنده به گشودن بحث دربارۀ تاریخ حکومت پادشاهی اهمیت قائل شده، به احتمال زیاد نظرش توجه مخاطبین به قدرت مادی و معنوی شاه، و بیشتر شناساندن منشاء نخستین باورهای اقوام به نهاد سلطنتی ست. گزینش اولین گفتارفصل از«دورۀ پادشاهی منطقۀ ایلی» گواه این مدعاست. بازنگری به سرآغازاین گونه یادمانده های تاریخی که به کمال تمدن بشری و مدرنیته شدن جامعه های جهانی منجر شده، علاقه به روشنگری و توانِ دقت نویسنده را یادآور می شود.
نویسنده در مقدمۀ کوتاه حضور و تأثیرعقلانیت درجامعه شناسی را مطرح کرده براین اعتقاد است که پایه های بوروکراتیک ازابزار نظم و گسترش آن معطوف به هدف، و بدون تردید دراجرای قوانین ضروریست، تأکید می کند. سپس اشاره ای گذرا دارد به آنچه که در متن عناوین آورده است .
دورۀ پادشاهی مطلقۀ ایلی
از روش حکومت قاجاریان شروع می شود که ریشه ان درالگوی حکومت کهن ایران است: «درایران زمین پادشاه را قبله عالم، ظل الله، (سایۀ خدا برروی زمین)، “فاتح الهی”، و داور مطلق معرفی کند». با چنین قدرت خدایی شاه درباورهای رایج مردم دردوران فتحعلیشاه قاجار حوادثی رخ می دهد که پایه های باورهای محکم ریشه دار ترک بر می دارد. انقلاب قرانسه، و به قدرت رسیدن ناپلئون، جنگ های ایران و روسیه و شکست ایران، آشنائی تنی چند ازمحصلین اعزامی به اروپا با فرهنگ غرب، و همچنین : «آگاهی گروهی از نخبگان عصرقاجار ازاین واقعیت، سرآغاز بوروکراتیک کردن حکومت و شکل گیری نظم عقلانی جدید درایرن ست». اینها از مسائلی ست که به روایت نویسنده زمینه های آشنائی ایرانیان را با نوآوریهای عقلانیت فرام ساخته است . پیداست که در چنین حکومت ایلیاتی رفتارهای مجریان قانون و انتظامات نیز به همان روال قبیله ای باشد. ارتشی با نیروی شمشیر از دهقانان و کشاورزان و چوپانان. این وضع نظامیگری غیرمنظم تا زمان آغامحمدخان قاجار ادامه داشته است. « با گسترش قلمروی تحت فرمانروایی آغامحمدخان، نمایندگانی از قبیله های دیگر از جمله افشارها، کردها و همچنین زندیان را نیز به خود افزود. این ارتش از نیروهای غیرمنظمی تشکیل شده بود که درموقعیت های غیرجنگی چندان بزرگ نبود و درصورت نیاز و ضرورت، با پیوستن نیروهای قبیله ای وحتی شهری به آن گسترش پیدا می کرد و با پایان یافتن وضعیت جنگی و پایان لشکرکشی، دوباره نیروهای جنگاوران پراکنده می شدند.»
درجنگ ایران و روسیۀ به زمان فتحعلیشاه، فرمانده قشون ایران با همان نیروهای پراکنده و ارتش ایلیاتی به جنگ ارتش منظم روسیه رفت که با شکست مفتضحانه بخشی از سرزمین های آباد وطن را از دست داد. روسیۀ متجاوز برنده آن جنگ یکجانبه شد! بگذریم ازاینکه درکنار فشارهای اجتماعی، صدور حکم جهاد ازسوی روحانیون، انگیزه های آن جنگ ننگین و خفتبار را قوت بخشید آن هم زمانی که جوهر امضای عهدنامه گلستان هنوز خشک نشده بود. شروع آن جنگ نابخردانه، با دولتی قوی درآن شرایط بدوی حکومت قاجار– در زمانه ای که در سراسر کشور “تا مدتها بعد ازشکست ایران از روسیه نیز کسی نبود که به یک زبان خارجی مسلط باشد” – از خبط و خطاهای جبران ناپدیزبود که تنها، به موفقیت آمال کشور گشایی روس تزار منتهی شد.
نویسنده، شمه ای از بی اطلاعی قاجار آن هم در زمانه ای که دگرگونی ها و «رقابت های جهانی» در منطقه شروع شده است نقل کرده با شمردن کاستی ها آفت بیخبری حاکمان وقت را «یکی از دلایل اصلی شکست دیپلماسی درسیاست عصرفتحعلیشاه و نفوذ قدرت های خارجی درایران بود»، معرفی می کند.
سرآغاز گذار به نظم بوروکراتیک
از تأسیس وزارت امورخارجه درعصر فتحعلیشاه می گوید. وشکل گیری آن: «پیشزمینۀ تحولات اداری جدید، وسرآغاز گذاراز نظم ایلی به نظم بوروکراتیک جدید است» و همچنین است که «وزارت خارجه را می توان نخستین نشانه ازعقلانیت بوروکراتیک درایران قرن نوزدهم دانست . . . . . . و به منزلۀ نماد گذار از نظم ایلی به نظم بوروکراتیک ». ازسه وزیر خارجه وقت اسم برده یکی ازآن سه میرزا مسعود خان انصاری است. یادگیری زبان فرانسه این وزیر خارجه با استناد به گزارش «مهدی بامداد» نیز شنیدنیست. ماجرا ازاین قراراست که نامه ای ازناپلئون بناپارت فرانسه به فتحعلیشاه می رسد که کسی آشنا با زبان فرانسه نبوده نامه را ترجمه کند. یک ارمنی داوطلبانه حاضر می شود نامه را به بغداد برده و پس از ترجمه دربغداد به تهران برگرداند. و همین کار را هم می کند با نامۀ ترجمه شده به تهران برمی گردد. «خبر به تبریز می رسد. حاج میرزامسعود می رود نزد میسیون فرانسوی که در ارومیه بوده اند فرانسه را یاد گرفته به تبریز مراجعه می کند. و همین موضوع یعنی دانستن زبان خارجی یکی ازاسباب ترقی او گردید» .
از اقدامات عباس میرزا در فراهم آوردن زمینه ها برای تشکیل ارتش جدید می نویسد: «ایجاد ارتش جدید زیرنظرعباس میرزا یکی ازمهمترین نشانگان گذار از نظم ایلی به نظم بوروکراتیک، ونشانه ای از تخصص گرایی و تفکیک کارکردهای دستگاه درباراست». با توجه به روایت نویسنده «این ارتش عمدتا با کمک عده ای از نظامیان فرانسوی (و بعضی ازکشورهای اروپایی) ایجاد شد ». از تلاش های عباس میرزا درباره راه اندازی کارخانه های اسلحه سازی و باروت سازی و نیاز به آگاهی ازعلوم و فنون نظامی جدید که مستلزم اعزام محصلین برای تحصیل به خارج؛ ومشکلات عدیده در سرراه این تلاش ها سخن می گوید. ازتحولات این دوره مسئلۀ نگارش و نثرفارسی نویسی را مطرح کرده با یادی از میرزا ابوالقاسم قائم مقام : «که سرآغازتغییردرشیوه های نگارش و مکاتبات اداری دردستگاه های دولتی است» همچنین ازسفرنامه های ایلچی یا سفرا که دراثر روابط سیاسی با دولت های غربی برقرارشده، نکات جالبی آورده است. شناخت دنیای جدید زمینه های آشنایی رجال ایران را که اکثرا سنتی با تعلیم و تربیت و رسوم ایلیاتی به بارنشسته بودند، دریچه های تازه ای می گشاید که درخاطره های مکتوب خود آورده اند .
از دیدگاه نویسنده، اعزام محصلین به خارج و نوشتن و انتشارخاطره ها توسط برخی از آن ها به ویژه سفرنامه میرزا صالح شیرازی از فرهنگ انگلیس و خسرومیرزا پسرهفتم عباس میرزا «که برای عذر خواهی از واقعۀ قتل گریبایدوف سفیر فوق العاده و وزیر مختار دولت تزاری روسیه در تهران»، همراه هیئتی ایرانی از منشی های دارالسلطنه تبریز . . . به روسیه رفته بودند؛ از مشاهده نهادهای گوناگون دولتی وملی در روسیه شگفت زده می شوند : «یک جنرال بزرگ درآرشیو دفترخانه که عبارت از مخزن مکاتبات دولتی است» با گشودن درِ صندوق اسناد و مدارک «همۀ فرامین سلاطین سلف را به اقتضای اوقات و ظهور فتوحات به نوازش و دلجویی بزرگ و کوچک این طایفه صادرشده بود ازصندوق نقرۀ مکلل به فیروزه بیرون آورده، به نظر شاهزاده رسانید». نویسنده براین ست که این سفرنامه ها تأثیر گذار بوده و زمینۀ دگرگونی های سیاسی اجتماعی را در بین لایه های اندک بیداران کشور فراهم می سازد. «این تحول یکی دیگر از نشانگان گذار از نظم ایلی به نظم بوروکراتیک در طلوع ایران مدرن است».
در پادشاهی مطلقه و بوروکراسی جدید :
از شکل گیری بوروکراتیک و ساز و کار آن بحث می کند. تفکیک چند وزارت خانه از دربار را توضیح می دهد : « دراین دوره ساختار ایلی و سنتی دربار مورد تجدید نظر قرار گرفت و وزارتخانه هایی چون وزارت داخله، خارجه، مالیه و فوائد عامه از ساختار دربارتفکیک و اولین هیئت دولت ایران شامل صدر اعظم و چهار وزیر بود، تشکیل شد». جالب اینکه با همین اقدامات تازه قدرت شاه محکمتر می شود: «برای نخستین بار دراین دورۀ تاریخی شاه ایران قدرت خویش را در دستگاه های بوروکراتیک جدید استوار کرد». آن هم درست زمانه ای که فکر مشروطه خواهی و آزادی به ایران رسیده، حرف و حدیث « حکومت قانون» بین مردم برسر زبانهاست. ناصرالدینشاه ظل الله که جان و مال و ناموس مردم در دست او بود «با رشد بوروکراسی دولت و ایجاد ارتش منظم قزاق و نهادهای اداری و آموزشی جدید، قدرت و توانائی شاه برای حکومت و سلطه بر جامعه نیز افزوده شد» . از سه دوره نام می برد که پایه گذاری نظم قانونی عقلائی سامان گرفته است و عبارتند از «دوران اصلاحات میرزاتقی خان امیر کبیر. دیگری دوره سه ساله که تحت نظر شخصی خود شاه اجرا گردید و اصلاحات عصر سپهسالار که سهم بسزائی درپایه گذاری نظم قانونی – عقلائی مدرن درایران دارد».
با تآسیس دارالشورای کبرای دولتی و مصلحت خانه مشورتی، هفت وزارتخانه جدید دولتی تشکیل شده که دراثر دخالت های بیمورد شاهزاده ها و دیگردرباریان ایل قاجار و آشفتگی های دیگر آن روزها ناکام میماند. و اصلاحات تقریبا ده سال رها شده سراسر ده سالی که قحطی و خشکسالی و بیماری های واگیر و دخالت های روس وانگلیس روزگار نکبت مردم ایران را رقم میزند . از میرزاحسین خان مشیرالدوله و میرزا ملکم خان به نیکی یاد میکند و خدمات نوگرایانۀ آن ها را یاد آورمیشود. « با سیاستمدارانی چون یوسف خان مستشارالدوله که دیپلمات وزارت خارجه بود پایه های نظم قانونی را که در پادشاهی ناصرالدینشاه درحال جوانه زدن . . . در راه ایجاد حکومت قانون بود» . از تآسیس دارالفنون و تآثیر امور ترجمه و ضرورت استخدام معلمان خارجی برای تدریس زبان های غربی، و دیگر اقدامات تازه که دریچه های آشنائی با تمدن غرب را روی مردم کشور می گشود سخن گفته است .
واگذاری امتیاز تنباکو توسط ناصرالدینشاه به سرگرد جی. اف الیوت و خیزش مردم درمقابل شاه که به ابطال آن قرارداد و پرداخت خسارت کلان به شرکت انگلیسی انجامید، اخطاری بود به شاه مستبد قاجار از سوی مردم و انبوه ناراضیان و، حاصل اتحادی همگانی: «اقشار مختلف جامعۀ ایران درمقابل شاه کشور به پیروزی رسیدند» . با ترور شاه توسط میرزا رضا کرمانی و به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه زمینه های صدورفرمان مشروطیت فراهم گردید .
درمشروطیت، نخستین دورۀ مجلس کارنامه خوبی به یادگارگذاشت. با همۀ بی تجربگی ها نماینده های مردم بودند و دل پاک. با ایمان به خدمت هموطنان تلاش می کردند. بین شان بیسواد کم نبود اما با دیانت و راستگو بودند. برای مردم خدمت می کردند. برای نخستین بار بقال محل کنار شاهزاده و اعیان و اشراف شهر نشست . طبقات گوناگون درهم آمیختند و با افتخار، بعنوان نمایندۀ برگزیذۀ مردم با کمک اگاهان و انگشت شمار تحصیل کرده ها، اصلاحات اساسی را شروع کردند. : «نظام بازخرید و تیول برای همیشه ملغی شد و مخالفت با دریافت وام چهارصد هزار لیره ای دولت ازروس وانگلیس . . . تنظیم و تثبیت بهای نان و گوشت، برکناری نائوس بلژیکی از ریاست گمرکات، مهمتر طرح تأسیس بانک ملی ایران، در مقابل بانک شاهنشاهی انگلیس، به مجلس تقدیم و اساسنامه بانک ملی در۳۰ مارس ۱۹۰۷ { ۹/۱/۱۲۸۶ خورشیدی و ۱۵ صفر ۱۳۲۵} به تصویب رسید . کاهش هزینه های دربار و مستمری شاهزادگان قاجار و رسیدگی به حساب های مالی کشور و برقراری نظم قانونی برای اجرای اصلاحات از مواردی ست که خشم شاه مستبد را برانگیخت تا مجلس و مجلس نشینان را به توپ بست. اما طولی نکشید آن که به زور گلوله های توپ با آمال مردم به مقابله برخاسته بود، با سرانجامی شوم و ننگین به آغوش فرمانروای بیگانه ش پناه برد و در خاک غربت به خفت و زاری از دنیا رفت.
در مجلس دوم نیز با استخدام شوستر اصلاحاتی شروع شد. اما دخالت های استعمارگرانۀ دودولت روس و انگلیس که با اولتیماتم روس شروع شده بود و خواهان برکناری اخراج شوستر بودند. اما این روایت نیز شنیدن دارد: «مورگان شوستر دراثرخویش با عنوان اختناق ایران از وضعیت کشور نشان می دهد، نمایانگر این واقعیت است که گروهی از سیاستمداران قدرتمند ایرانی نیز مانع بزرگی درراه اصلاحات مالی کشور بودند». درتصمیم گیری دربارۀ اولتیماتوم روس بین دولت ومجلس اختلاف افتاد. مجلس مقاومت را برگزید و دولت پذیرفتن اولتیماتوم را. روس ها «به ایران ۴۸ ساعت مهلت داده بودند تا خواسته های دولت روسیه را اجرا کند و تهدید کردند که در صورت عدم اجرای اولتیماتوم نیروهای روسی مستقر در رشت به سوی تهران پیشروی خواهند کرد». این بار مجلس و نمایندگان توسط یپرم خان رئیس شهربانی وقت اشغال و مجلس نیز منحل شد.
تشکیل مجلس سوم نیز مصادف بود با : « دورۀ آشفتۀ حاصل از وقوع جنگ جهانی اول و افزایش حضور نیروهای نطامی دولت های درگیر جنگ درخاک ایران ». نمایندگان در مقابل تهدیدهای جدی روس ها و برای جلوگیری از ورود قوای نظامی آنها به پایتخت. درنتیجه خودشان : «داوطلبانه مجلس را منحل کردند و به سوی قم رهسپار شدند» .
نویسنده دراین بخش ازآشنایی مردم با مزایای قانون و مشروطیت و مجلس، محدود شدن قدرت شاه و دربار واحترام مالکیت خصوصی که «توسط انجمنهای آزادیخواهانه فرهنگی و سیاسی شکل گرفت» اطلاعات مفید و مستند در اختیار مخاطبین قرار داده، همچنین قدرت قوۀ قضائی درمحاکمات، همراه با ذکر برخی مواد قانون اساسی و نیازهای حقوقی جامعه را یادآور شده است.
دورۀ بحرانی گذرا به نظم جدید
نگاهی ست به قراردادهای ننگین روس وانگلیس درباره تقسیم ایران که درسال ۱۹۰۷ بین آن دودولت امضاء شده و درسال ۱۹۱۷ حکم تأییدی آن به امضای وثوق الدوله صدراعظم وقت رسیده بود . «با آغاز جنگ جهانی اول، رقابت و کشمکش بین دوبلوک متخاصم «متحدین و «متفقین» دراروپا به مناطق دیگر چهان وازجمله ایران گسترش یافت ودرپی آن نیروهای آلمانی وعثمانی به داخل خاک ایران سرازیر شدند». ایران درحالیکه بیطرفی خودرا اعلام کرده بود با اینحال، سراسرخاک ایران میدان تاخت و تاز قوای بیگانه گردید. مجلس تعطیل و یا به روایتی منحل شد وهیدت دولت موقت نیربه قصد مهاجرت درکرمانشاه به ریاست نظام السلطنه مافی تشکیل شد ودوام نیاورده ازهم پاشید. دراین آشقتگی فزایندۀ ایران بود که انقلاب روس ها برعلیه تزار درخیزش مردم روسیه به بار نشست.«امپراتور روسیه در ۱۵مارس ۱۹۱۷ استعفا کرد». میرزا کوچک خان درشمال کشور با تشکیل حکومت«تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان را اعلام کرد». و این درحالیست که «نیروهای جنگلی وبلشویک خود را ارتش ملی ایران می خواندند و با حمایت شوروی به شصت هزارنفر رسیده بودند که چهار صدتن ازآنان روسی بودند».
ورود نیروهای انگلیس بااستقاده ازاوضاع بهمریخته منطقه به منظورتصرف مناطق نفت خیزباکو قوای تازه نفس ارتش سرخ برای مقابله با تچاوز انگلیس وارد بندرانزلی میشوند. عقب نشینی انگلیسی ها و آمدن آیرونساید به منطقه و گزینش رضاخان توسط او به فرماندهی قشون ایران، ازمسائلی ست که به نویسنده به دقت توضیح داده است.« رضاخان با همکاری قوام السلطنه که جانشین سیدضیاء شده بود، به قرارداد مستشاران مالی و نظامی انگلیسی پایان دادند وباعث کاهش نفوذ انگلیس درنهادهای دولتی ایران شدند». با گشایش مجلس شورایملی بعد ازشش سال فترت، مشروطیت جان تازه ای می گیرد. شگفتاوراینکه «مجلس چهارم که قراربود برای تصویب قرارداد ۱۹۱۹ تشکیل گردد، با جسارت تمام، دراولین جلسۀ خود به مخالفت با استخدام مستشاران مالی انگلیسی پرداخت». دراین دوران است که شورش های منطقه ای وعشایری به شدت سرکوب وبساط ملوک الطوایفی برچیده می شوند. «سرکوب جنبش جنگل درافزایش اقتدار نظامی و سیاسی رضاخان تأثیر بسیار مهمی داشت».
پادشاهی بوروکراتیک مدرندورۀ
با شروع سلطنت پهلوی، فضای کشور تغییرمی کند. مهمتر امنیت جانی و مالی مردم است که از برآمدن رضاشاه استقبال می کنند. «دولت با برپایی پادگان های نظامی و ادارات دولتی درمناطق مختلف کشور، توانائیهای بیشتری برای برقراری ارتباط مستقیم با مردم» فراهم میسازد. باگسترش تقسیمات استانی کشور بااینکه همه امورتحت نظارت نظام متمرکزدربارقرارگرفته، نوسازی کشور و ترمیم ویرانی ها درشهرها آغارمی شود. تشکیلات منظم نهادهای دولتی، لغو کاپیتولاسیون دراردیبهشت ۱۳۰۷ با کوشش داور وبرقراری قانون گمرکی، لغو«مداخله گرانۀ دوقدرت خارجی بریتانیا و روسیه بود که اقتصاد و تجارت خارجی ایران راتحت کنترل خود داشتند». صنعتی شدن کشور، توسعه شبکه حمل و نقل و مهمتر احداث راه آهن سرتاسری با سرمایۀ کشور،«برای نخستین بار درحرکتی دولتی امکانات زیر بنایی و نیازهای تکنولوژیکی برای صنعتی شدن جامعه ایران فراهم شد». درسال ۱۳۰۴کشور فاقد جاده بین شهری بود. با شروع اصلاحات ازآن سال تا ۱۳۲۰ با کمک شرکت های خارجی بیست هزار کیلومتر جاده درایران ساخت شد. . . . تعداد وسایل نقلیه موتوری کشور درخلال سال های ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۱ از رقم ۶۰۰دستگاه به ۲۵۰۰۰دستگاه افزایش پیدا کرد. پست وتلگراف وبرق درشهرهای بزرگ راه افتاد. درپایان باید بگویم که فصل ۶ این کتاب پژوهشی، اصلاحات بنیادی پهلوی اول را توضیح داده است، با این یادآوری که نویسنده ضعف های حکومت، به ویژه دیکتاتوری نظامی رضاشاه، در کنار زدن آزادی و دموکراسی و تعطیل شدن مشروطیت را جابجا متذکرشده است. داوری منصفانه او قابل درک است .