چنین پیداست که بالاخره حکومت اسلامی و مردم در یک مورد به هم نزدیک شده اند و آن اینست که هردو از کلاف سردرگم اقتصاد کشور دچار سرگیجه شده اند. البته ملت سالها است که مبتلای به آن است، ولی حکومت اسلامی اخیرا دچار آن شده، با این تفاوت که حکومتگران اسلامی یک گام جلوتر هستند و کارشان به هذیان گویی رسیده است. سرگیجه و هذیان گویی حکومت اسلامی زمانی شدت گرفت که مسئولین با دادن وعده های اقتصادی از یک سال قبل از برگزاری مذاکرات هسته ای تا مرحله برجام انتظارات جامعه را بالا بردند و امیدهای کاذب در دل مردم کاشتند. از جمله اینکه در اواسط مذاکرات هسته ای ناگهان از برنامه تبلیغاتی جدید حکومت اسلامی پرده برداری شد و صحبت از ذخیره های ارزی کلان دولت در خارج از کشوربه میان آمد.
هر روز رقمی از ذخیره دلاری دولت در خارج از کشور ارائه میشد و عنوان میگردید که پس از توافق هسته ای سیل دلاری است که روانه کشور خواهد شد. این ارقام از حدود ۲۰ میلیارد دلار شروع میشد و گاه تا ۱۵۰ میلیارد دلار هم بالا میرفت. کار به جایی رسیده بود که اوباما و جان کری هم وارد معرکه دلارشماری حکومت اسلامی شده بودند و ارقام متفاوتی ارائه میدادند. این بازی مسخره دستکاه تبلیغاتی حکومتگران اسلامی با پیشرفت در مذاکرات هسته ای همچنان بالا و پایین میرفت تا اینکه با امضای برجام معلوم شد که آن ارقام نجومی ذخیره دلاری در خارج از کشور سرابی بیش نبوده است. اکنون هم که برجام به سرانجام رسیده است هنوز از رقم واقعی دلارهای ذخیره ای خبری نیست و حکومت اسلامی با اعلام نکردن رقم واقعی باز هم ملت را سر کار گذارده تا سرگیجگی جامعه و دولت همچنان ادامه داشته باشد
نوع دیگر “سرگیجه ملی” به دکترین اقتصادی آقای خامنه ای یعنی ” اقتصاد مقاومتی ” مربوط میشود که به قضیه فیثاقورس تبدیل شده، یعنی هیچکس نه مسئولسن دولتی، نه کارشناسان اقتصادی ، نه کارآفرینان از این مدل اقتصادی بیرون آمده از زیر عمامه آقا سر در نمیاورد. تنها سردار نقدی ها و جنتی ها، علم الهدا ها و آن عده ای که بهرحال چه چه و به به گوی “مقام معظم رهبری” هستند این کشف اقتصادی را درک کرده اند. آقای خامنه ای تصور میکند که با اقتصاد هم میشود مانند فقه و اصول که دستمایه ملایان است تا هر طور دلشان میخواهد برداشت کنند وهرگونه که میخواهند تفسیر نمایند، بازی کرد. درحالیکه علم اقتصاد بسیار پیچیده تر و فنی تر از آن است که بشود راه حل بحرانها را از زیر عمامه ملایان بیرون آورد. کشورهای پیشرفته با آن همه علم و دانش و فن آوری سازمانهای مختلف تحقیقاتی و سلامت مالی دولتمردان هرازچندگاهی گرفتار بحرانهای اقتصادی آنهم نه ساختاری مانند اقتصاد ایران، بلکه موردی میشوند که گاه سالها به طول میانجامد تا همین بحرانهای موردی را برطرف کنند و اقتصاد کشور را به حالت عادی بازگردانند. حال آقای خامنه ای با سرهم کردن یک سری تعاریف غیرعلمی و غیرعملی و غیر قابل تطبیق با شرائط روز کشور میخواهد اقتصاد پرفساد و بهمریخته موجود را به دست همان دزدان و غارتگران که اقتصاد کشور را به این روز انداخته اند، آنهم نه با استفاده از علم اقتصاد وتجربیات سایر جوامع، بلکه با راه حلهای من درآوردی اصلاح کند. در این میان بادمجان دور قا بچین ها مداحی را به جایی رسانده اند که از “دکترین اقتصادی آقا” به عنوان “سیستم اقتصاد اسلامی” در مقابل سیستم اقتصاد آزاد و نظام سوسیالیستی نام میبرند.
نوع دیگر سرگیجه حکومت و ملت دزدی و فساد نهادینه شده در درون حکومت، به ویژه در ئاخل تشکیلات رهبری است که اصلاح ناپذیر است. جهت اطلاع آقای خامنه ای اقتصاد ایران ۳۷ سال است که به کژراهه میرود، به عبارت دیگر اقتصاد کشور پس از قرنها عقب ماندگی و گذار از طوفانها، در قبل از انقلاب فرصتی یافت تا راه تکامل و پیشرفت را تجربه کرده، هم پا با اقتصادی جهانی به پیش رود و در این راه پیشرفتهای قابل توجهی هم داشت که ناگهان بلا نازل گردید و جامعه مواجه با جماعتی به نام حزب الهی شد که فقط یک هدف داشت و آن تخریب و غارت بود. این جماعت مانند قشون اعراب و مغول به کشور شبیخون زدند. در این شبیخون ۳۷ ساله تنها ساختارهای اقتصادی منهدم نشده، بلکه به شیوه دزدان دریایی به غارت و چپاول اموال مردم تحت عنوان مصادره اموال نیز دستبرد زده شد و چون اینگونه ثروت اندوزی به مزاجشان خوش آمد، فضای دزدی و چپاول را روز به روز گسترده تر کردند و با تشکیل انواع گروه های مافیایی وابسته و پیوسته به حکومت و داشتن قدرت نظامی در پشت سر خود به چپاول سیستماتیک ثروتهای ملی از نفت و گاز و برق و مخابرات گرفته تا آثارباستانی و قاچاق سازمان یافته پرداختند. نتیجه این شد که می بینید، از یکطرف حکومتی تا سر فرو رفته در فساد،. از طرف دیگر جامعه ای که اگثریت آن بایستی به صدقه ۴۵ هزارتومانی دولت و کمک بنیادها و قرض و گدایی و فروش اعضای بدن گذران عمر کند. این همان جامعه ای است که ۳۷ سال پیش درب بازار جهانی را به روی خود باز کرده بود، شانزدهمین پول قدرتمند جهان را داشت، سرمایه گذاران خارجی با اشتیاق سرمایه گذاری میکردند و رشد متوسط تولید دورقمی بود { درحال حاضر منها است} و فقط دوبرنامه توسعه دیگررا میبایستی تجربه میکرد تا امروز در ردیف کره جنوبی و ژاپن قرار میگرفت.
این سرگیجه ها که تنها به سه مورد آن اشاره شد بسیار مزمن تر از آن است که با وعده و وعیدهای دروغین و تبلیغات گوشخراش و قراردادهای نمایشی مانند آنچه که در سفر اخیر روحانی به اروپا اتفاق افتاد و حتا اقتصاد مقاومتی قابل معالجه باشد. باز جهت اطلاع آقای خامنه ای باید گفته شود که سیستم اقتصاد آزاد که حکومت اسلامی هم تابع آن است مکانیسم و قانونمندیهای خاص خود را دارد که اگر رعایت نشود، اوضاع اینگونه میشود که می بینید، یعنی فرو رفتن در منجلاب فساد. اگر شما به عنوان ولی فقیه، دراین واپسین روزهای عمر واقعا خواهان اصلاح امور و رفع سرگیجه های مبتلابه جامعه هستید، تنها یک راه وجود دارد و لاغیر، آنهم شروع پاکسازی از بیت خودتان با خلع ید اقتصادی از کل حکومت ، واگذاری اقتصاد کشور به بخش خصوصی مستقل و اصلاح ساختاری سیستم مالیاتی است. در غیر اینصورت با همین سرگیجه ها به خواب ابدی فرو خواهید رفت.