صفحهی بازارچهی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشیهای شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…
پهلوان نامه
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۵۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۰۹ صفحه
کتاب «پهلوان نامه» شامل مجموعه مقالاتی درباره پهلوانی با گردآوری کتایون مزداپور، زهرا باستی و مهران افشاری، به تازگی راهی بازار نشر شده است.
واژه پهلوان به معنی «مرد پارتی» است و پارتها همان طور که مشخص است گروهی از مردمانی بودند که به ایران مهاجرت کردند و یکی از ۳ گروه اصلی آریاییها محسوب میشوند. در دورانهای بسیار باستانی تا امروز، واژه پهلوان در فرهنگ ایرانی حضور داشته و سراغ پهلوانان را هم در افسانهها و شعر و ادبیات فارسی می توان گرفت، هم تاثیر و اهمیت شان را بر تاریخ ایران ملاحظه کرد.
کتاب «پهلوان نامه» مجموعهای از مقالاتی را در بر میگیرد که هم درباره پهلوانان افسانهای بحث میکنند و هم درباره پهلوانان واقعی ایران مطالبی را در بر می گیرند. از جمله پهلوانان واقعی ایرانی که در این مقالات به آن ها پرداخته شده، میتوان به پوریای ولی و غلامرضا تختی اشاره کرد.
این کتاب ۱۰ مقاله را درباره پهلوانی و البته ورزشهایی چون تیراندازی که پهلوانان اهل آنها بودند، شامل می شود. مقالات این کتاب پیش تر در مجله یا کتابی چاپ نشده اند و برای اولین بار است که منتشر می شوند. عناوین مقالات این کتاب به ترتیب عبارت است از: «برادرم فیروز، پهلوان بود»، «پهلُون شیرازی»، «رساله ای در تیراندازی و کمانداری»، «کوراوغلو، پهلوان عاشیق»، «از مکتب خانه نرگس خانم تختی، تا دیداری کوتاه با جهان پهلوان»، «رستم در دیوارنگاره های پنجکنت»، «پیشینه کوتاهی از کشتی در ایران»، «پوریای ولی؛ در خدمت و خیانت تذکره نویسان»، «روایتی از داستان پهلوان ایرانی»، «سیمای پهلوانان کشتی گیر در سیاحت نامه اولیا چلبی» و «نازارِ پهلوان پنبه».
زهرا (نیلوفر) باستی، اکبر افسری، مهران افشاری، هاشم رجب زاده (دانشگاه ریوکوکو_ ژاپن)، زهره زرشناس، ویلم فلور، فرزاد مروّجی، کتایون مزداپور، علیرضا مقدم و آنوشیک ملکی نویسندگان مقالات این کتاب هستند.
در قسمتی از مقاله «پیشینه کوتاهی از کشتی در ایران» می خوانیم:
کشتی هم فعالیتی جنگی بود که اشراف زادگان و سپاهیان به آن می پرداختند و هم به عنوان یک ورزش، مورد توجه ورزشکاران حرفه ای و تازه کار بود. شواهد آشکاری از وجود چنین فعالیتی در ایران پیش از اسلام وجود ندارد اما بسیار بعید می نماید که این فعالیت در آن عهد وجود نداشته بوده است.
بی شک کشتی پس از چیرگی مسلمانان بر ایران رایج شد و از اینجا مشخص میشود که کشتی ادامه یک سنت مربوط به ایران پیش از اسلام نیست. از این گذشته قوانین اسلام کشتی را مجاز می دانست «چرا که پیامبر خود گاهی کشتی میگرفت» و برای دیگران انگیزه ای می شد تا به این ورزش رزمی بپردازند. در ایران عهد اسلامی، عمدتا مردان نیرومند یک محله که زیر دست استادان ماهر تربیت شده بودند کشتی می گرفتند، بعدها، دست کم از زمان صفویان، آنها در مکانی به نام زورخانه تمرین می کردند و کشتی می گرفتند.
چکامه گذشته/ مرثیه زوال
نویسنده: شاپور بهیان
ناشر: نشر داستان
تعداد صفحات: ۲۵۴ صفحه
قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان
مقالات گردآوری شده در این کتاب، درباره متون ادبی هستند که البته نویسنده در مقدمه کتاب به این مساله اشاره کرده که قصدش از نوشتن این مطالب، تفسیر متون ادبی نبوده است. «نخواسته ام نشان دهم که متن بازنمود واقعیتی است. متن را بازنمود واقعیت در نظر نگرفته ام. برعکس، برمبنای این فرض عمل کرده ام که متن، خود، واقعیتش را می سازد و این واقعیت از خلال گفتمان های یک دوره شکل می گیرد. به عبارت دیگر، کوشیده ام نشان بدهم واقعیت در هر اثر چگونه ساخته می شود، نه این که چگونه بازنمایی می شود.»
مقالات این کتاب به ترتیب در ۲ بخش اصلی «نقد ادبی» و «نظریه پردازی» تقسیم بندی شده اند که برخی از آن ها، پیش تر در جمع اعضای مجله «زنده رود» خوانده و چاپ شده اند. در مقالات «نقد ادبی» بهیان به بررسی آثاری از ادبیات امروز ایران پرداخته است که در این مقالات، نویسنده را به عنوان مولف گفتمانی در نظر گرفته که نحوه دیدن و ساختن واقعیت، او را مشروط کرده است. نوینسده این اثر درمقالات فصل دوم کتاب هم تا حد زیادی از این روش استفاده کرده است اما چون به موضوعات کلی تری متمایز از موضوعات مقالات فصل اول پرداخته، آن ها را در این فصل آورده است.
عناوین مقالات فصل «نقد ادبی» به این ترتیب است: «چکامه گذشته/ مرثیه زوال»، «در مصاف با دیگری»، «نویسنده همچون شمن است»، «صادق هدایت و نوشتن درباره ی دیکتاتور»، «صادق هدایت و حزب توده ی ایران»، «مهمان ناخوانده در شهر پلید»، «داستان های توده ای ابراهیم گلستان»، «از دُژستان تا آرمان شهر» و «ملت سازی در عصر رضاشاه».
«رمان به عنوان ترجمه»، «دیکنز، رورتی، کوندرا»، «عزایم خوانی در شب آخرین داوری»، «گئورگ لوکاچ و آیرونی»، «مدخلی بر نوع شناسی داستان کوتاه»، «یادداشت های داستانی»، «نویسنده، ادبیات و اقلیت»، «رمان تاریخی لوکاچ» و «سایه روشن های گارد جوان».
در قسمتی از مقاله «رمان به عنوان ترجمه» از این کتاب می خوانیم:
این را پیش تر گفتیم که مهم ترین تمهیدی که سروانتس در دن کیشوت به کار می زند ایجاد این باور در خواننده است که متن در دست او ترجمه ای است از متنی دیگر. البته کتابِ اول دارای یک «من» مولف است که حتما خودِ سروانتس است. اما بعد پای نویسنده ی دیگری را به میان می آورد بی آن که به نقش او اشاره کند. کم کم معلوم می شود که بد فکری هم نیست. در فصل هشت کتابِ اول در میان نبرد دن کیشوت و ملاکی خشمگین، ناگهان روایت خود را قطع می کند و اعلام می دارد که نویسنده ی اولی گزارش داده که نتوانسته چیز دیگری درباره ی فتوحات این سلحشور به صورت مکتوب به دست آورد. نویسنده ی «دوم» باور نمی کند که هیچ گزارشی باقی نمانده باشد…
مرفی
نویسنده: ساموئل بکت
مترجم: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
تعداد صفحات: ۲۷۹ صفحه
قیمت: ۱۵۰۰۰ تومان
نسخه اصلی که این ترجمه از روی آن انجام شده، در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسیده است. رمان «مرفی» از بعضی جهات، شبیه به جهان بکت است. زندگینامه نویسان او به خطوط موازی میان این رمان و زندگی خود بکت اشاره کرده اند. این نویسنده زمان نوشتن این اثر، در لندن به روان کاو مراجعه می کرده و اشاره به روان شناسی کولپه در این رمان هم از همین تجربه ریشه می گیرد.
بکت در آن زمان، عامدانه برای تجربه کردن فضا و روحیه ها، برای دیدار با جفری تامپسن، دوستش، به بیمارستان بتلم رویال می رفت. در رمان «مرفی» هم مطالبی وجود دارد که به خاطرات و دیده ها و شنیده های بکت از دوران کودکی تا بزرگسالی اش مربوط می شوند. با وجود تمام تمسخرها و شرح های عینی، روشن است که نویسنده با مرفی همدلی دارد.
بین رمان های بکت، «مرفی» چند شخصیت و طرحی کم و بیش روشن دارد. در این رمان، واقعا اتفاقاتی روشن رخ می دهد که شخصیت ها برابرشان واکنش های مشخص دارند، یعنی عکس رمانی چون «نام ناپذیر». حتی در رمان «وات» هم، مخاطب با چیزی شبیه به آنچه از رمان به معنای معمول کلمه در نظر است، مواجه می شود. بکت رمان «مرفی» را به زبان انگلیسی نوشت و شاید به همین دلیل باشد که در این اثر، هرچه می خواسته با زبان و لایه های معنایی آن انجام داده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
اما مقدمات خاص دیگری هم بود که مرفی نمی توانست آن ها را فراهم کند. او سنگ مناسبی را که ضامن موفقیت بود در اختیار نداشت. در واقع، اصلا هیچ سنگی نداشت. تصور این که این فقدان چطور باعث می شد که طالع نحسش تداوم پیدا کند لرزه به اندامش می انداخت. عدد خوش یُمن یک سال آزگار با یکشنبه مقارن نمی شد، و تا یکشنبه ۴ اکتبر ۱۹۳۶ هیچ یک از ریسک های بزرگ و جدید مرفی با حداکثر احتمال موفقیت قرین نمی شد. این هم نگرانی ای همیشگی بود، چون او اطمینان داشت که مدت ها پیش از این تاریخ، پیشگویی کوچک خودش متکی بر سیستمی خارج از سیستم اجرام سماوی، که او هیچ اعتمادی به آن نداشت، یعنی سیستم خودش، تحقق خواهد یافت.
در مورد کار مرفی نمی توانست این تصور را از ذهنش بیرون کند که در طالعش چیزی اضافه و زیادی است، و این که وقتی تقدیر مقرر شد، آن وقت شرح جزئیات و مشخصات بیشتر دیگر زائد خواهد بود…
ترمینال ۳
نویسنده: لارش نورن
مترجم: عاطفه پاکبازنیا
ناشر: میلکان
از این نمایشنامه نویس سوئدی بهعنوان مطرحترین و برجستهترین نمایشنامهنویس این کشور نام برده میشود که در روز ۹ مه ١٩۴۴ در استکهلم متولد شده است. نورن در سال ١٩۶٣ با جاپ مجموعه شعر «یاس و برف» در محافل ادبی مطرح شد و پس از چاپ این کتاب، به سراغ تئاتر و ادبیات نمایشی رفت.
بنا به گفتهی مترجم این کتاب نمایشنامهنویسی در واقع نقطه عطف زندگی لارش نورن است. نمایشهای او همواره فضای تئاتر، نقد و روشنفکری سوئد را تحت تاثیر قرار داده اند. نورن در شعر از سبک سورئال پیروی میکرد، اما در نمایشنامه به سمت کارهای واقعگرا میرود، اما رگههایی از ابزورد هم در آثارش دیده میشود. نمایشنامههای او در مورد بحران هویت انسانهاست و در آن ها، شخصیت ها مدام در حال مبارزه برای پیدا کردن هویت گم شدهشان هستند. او بر فضای جامعه معاصر و بحران روابط میان انسانها تاکید دارد، این بحران میتواند جمع کوچک خانواده یا در اعماق اجتماع باشد.
نمایشنامه «ترمینال ۳» داستان دو زوج است که در مکانی نامشخص و زیرزمینی با هم برخورد میکنند. یکی از آنها برای تولد فرزندشان و دیگری برای گرفتن جسد فرزند خود در این فضای مهآلود حضور دارند. نورن فضاها را به صورت مشخص تعریف نمیکند و توضیح صحنه به معنای کلاسیک در این نمایشنامه وجود ندارد. در دیداری که طی روزهای گذشته در شهر استکهلم با لارش نورن داشتم، ترجمه این کتاب را به او هدیه کردم.