خانه » هنر و ادبیات » بازارچه کتاب با بهارک عرفان

بازارچه کتاب با بهارک عرفان

صفحه‌ی بازارچه‌ی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشی‌های شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…

1k

یک زن در دو چهره
نویسنده: میگل میئورا
مترجم: باهره راسخ
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
این اثر که در قالب یک نمایشنامه تالیف شده است اثری است فکاهی که در آن به زبان طنز و هزل، سجایای ساده و عامیانه اعضاء خانواده‌ای به نمایش کشیده شده است و در خلال آن برخی مباحث اخلاقی و فساد اجتماعی به صورت تلویحی نمایش داده شده و با زیرکی و مهارت مخاطب خود را در جریان اصلاح اخلاق و تغییر زندگی قهرمان زن داستان که ناخواسته وارد محیط فاسدی شده است، قرار می‌دهد. به همین خاطر بسیاری از مکالمات بازیگران این اثر خنده‌دار، اعجاب انگیز و در عین حال متاثر کننده است.
قهرمان‌های نمایشنامه‌های این نویسنده تلاش می‌کنند تا زنجیرهای جامعه که به دست و پایشان بسته شده است را باز کنند. منتقدان تم اصلی آثار او را احترام نهادن به شخصیت انسانی نامیده‌اند.
میئورا نمایشنامه نویسی اسپانیایی است از سرآمدان ادبیات نمایشی در اسپانیا به شمار می‌رود و اجرای نمایشنامه دو چهره از یک زن او در سال ۱۹۵۲ در مادرید توانست جایزه ملی تئاتر اسپانیا را برای وی به ارمغان بیاورد.
به باور منتقدان شهرت میئورا در ادبیات نمایشی اسپانیا را باید با شهرت رنه کلر در سینمای فرانسه مقایسه کرد که ایده اصلی آنها دور کردن انسان از پذیرش اسارت در برابر زندگی امروزی است.
میئورا در ادبیات اسپانیا سبک تازه‌‌ای از طنز نویسی را خلق کرد که تا پیش از وی مسبوق به سابقه نبوده است و همین مساله او را به عضویت در آکادمی سلطنتی زبان اسپانیا نیز درآورد.
این کتاب برای نخستین بار از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال ۱۳۵۶ ترجمه و منتشر شده بود.

2k

مفهوم ساده روانکاوی
نویسنده: زیگموند فروید
مترجم: فرید جواهر کلام
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
قیمت: ۷۵۰۰ تومان
این کتاب که از آن به ساده‌ترین اثر فروید نیز یاد می‌شود، اثری است برای علاقمندان به روانکاوی و می‌تواند به عنوان کتابی پایه برای آنها کاربرد داشته باشد و اندیشه‌هایی درباب این جنبه از علم روانشاسی به مخاطب ارائه دهد.
نویسنده این کتاب در بخشی از مقدمه خود بر آن عنوان کرده است: منظور از عنوان این اثر این است که ببینیم آیا افرادی غیر از پزشکان می‌توانند به روانکاوی دست بزنند یا خیرو اصلا به این مساله آن طور که باید و شاید توجهی معطوف نگشته است و هیچ کس تاکنون به این فکر نیافتاده که چه آدمی می‌تواند روانکاو باشد. از قرار معلوم عدم توجه مزبور از بیزاری به روانکاوی سرچشمه می‌گیرد. گویی هیچ کس نباید به این کار دست بزند. دلایل چندی نیز در این زمینه ارائه شده که همه از همان بیزاری ناشی می‌شود.
فروید در بخش دیگری از مقدمه این کتاب با اشاره به بحث‌های حقوقی در کشورهای مختلف جهان برای پذیرش یا رد واسپاری روانکاوی به شخصیت‌های غیر پزشک عنوان کرده که در کشوری این کتاب تالیف شده است که قانون از سپردن موضوع روانکاوی به شخصی جز پزشک جلوگیری می‌کند.

k3

«مادر ترزا» (یادداشت‌های شخصی)
مترجم: پروین ادیب
ناشر: نشر کتاب پارسه
تعداد صفحات: ۴۱۵ صفحه
قیمت: ۳۲۰۰۰ تومان
یادداشت‌های شخصی «مادر ترزا» درباره زندگی، فعالیت‌ها و سفر معنوی این برنده صلح نوبل، منتشر شد.
کتاب «مادر ترزا» پاسخی است به تقاضای کسانی که او را می‌شناختند، دوست داشتند و تحسین می‌کردند و یا کسانی که او را نمی‌شناسند، اما وصف او را شنیده و می‌خواهند با ذهن و زندگی‌اش آشنا شوند. مادر ترزا در طول عمرش و نیز پس از مرگش بسیار مورد توجه اقشار مختلف مردم در نقاط مختلف جهان بود.
این کتاب بیش از آنکه جنبه تحقیق مذهبی داشته باشد، عمق زندگی درونی مادر ترزا را از نقطه نظر ماموریتی که برای خود درنظر گرفته بود، بیان می‌کند. کتابی است درباره ابعاد ناشناخته زندگی درونی او که به کمک آن می‌توانیم شناخت بیشتری از ایمان راسخ و عشق بی اندازه او به خداوند و همنوعانش بیابیم.
کتاب متشکل از سیزده فصل به انضمام ضمایم و پی‌نوشت‌هاست. فصل‌های آغازین کتاب، زندگی درونی مادر ترزا را پیش از شنیدن نداهای درونی اش دربرمی‌گیرد.
آشنایی با روحیات او در نوجوانی و نیز عهد و پیمانی که به عنوان راهبه با خدا بسته بود، در این بخش‌ها مرور می‌شود. در فصل‌های بعدی، از ورای نامه‌ها و نوشته‌های مادر ترزا، به الهاماتی اشاره می‌شود که در سال ۱۹۴۶ دریافت کرد و از او خواسته شد تا انجمن مبلغین نیکوکاری را برپا کند.
نامه‌نگاری‌های او با اسقف اعظم کلکته و دیگر مقام‌های مذهبی وقت برای ترک صومعه و انجام فعالیت‌های تازه در خدمت رساندن به مردم فرودست، بخش‌های خواندنی این کتاب هستند. دیگر نامه‌ها و یادداشت‌های مادر ترزا نیز گشاینده این موضوع‌ هستند که او چگونه تمام زندگی‌اش را وقف خدمت به فقرا کرد، برای مردم سراسر دنیا به نمادی از مهر و شفقت تبدیل شد و چرا در سال ۱۹۷۹ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
کتاب «مادر ترزا» (یادداشت‌های شخصی) بازگوکننده ماجرای سفر معنوی او و رازهایی که با نزدیکانش در میان گذاشته بود، از سوی پدر برایان کولودیژچوک گردآوری شده‌است.

k4

فقط با یک گره
نویسنده: محمد میلانی
ناشر: بوتیمار
قیمت: ۲۲۰۰۰تومان
تعداد صفحات: ۳۸۰
رمان «فقط با یک گره» برگرفته از داستان واقعی زندگی یک نوجوان افغان به نام اسماعیل است که دریک خانواده مذهبی بزرگ شده و برای تحقق رویای زندگی بهتر، به تهران مهاجرت می کند. سختی‌ها و دردهایی که مردم درددیده افغان برای مهاجرت به ایران و تهران بر خود هموار می کنند، از جمله مسائلی است که در این رمان به تصویر کشیده می شود.
هجرتی که مردم جنگ زده افغانستان در مهاجرت دارند،مفهومی ورای گذر از مرزها و سرزمین ها دارد که در کتاب مورد نظر نیز همین تصویر از آن، ارائه می شود. در کتاب «فقط با یک گره» اتفاقات و وقایعی که برای مهاجرین افغان رخ می دهد، به وضوح به تصویر کشیده شده است.
رمان «فقط با یک گره» در ۷ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
دیگر چیزی نگفتم. نمی دانستم کجا بروم به دنبال شمایل بگردم. چرا به من نگفته و تنها رفته بود؛ نمی دانم. سه نفر دیگر با فاصله از بقیه، تازه رسیدند. یکی از آن ها پای چپش را خم کرده بود و روی پای راستش راه می رفت. دو نفر زیر بغلش را گرفته بودند و به سختی او را می آوردند. دیگر همه آمده و در تنگه جمع شده بودند. آسمان که روشن تر می شد؛ باز چیزهای دیگری را می دیدم. فهمیدم که چند لحظه پیش اشتباه کرده بودم. پشت سرم تپه بود و جلوی چشمم دشتی که تا چشم کار می کرد وسعت داشت. هیچ چیزی در آن نبود تا چشم آدم متوجه اش شود یا به آن خیره بماند. این دشت وسیع هر چه هوا روشن تر می شد، گویی وسیع تر می شد. پیرمردی در کنار یکی از تخته سنگ ها ایستاده بود و نماز می خواند. حدس زدم شاید با خودش آب داشته باشد. یا از جایی آب پیدا کرده باشد. ولی هیچ ظرفی در کنارش نبود. شاید تیمم کرده بود. ناامید شده بودم. ناامید به این طرف و آن طرف می رفتم. از میان و یا کنار همسفرها رد می شدم. زیاد به آن ها اعتنا نمی کردم. بعضی ها دراز کشیده بودند. عده ای شال های شان را به دور خودشان بسته بودند و در آن ها خودشان را از سرمای هوا مخفی کرده بودند. فقط چشمان شان را می شد دید…

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*