خانه » هنر و ادبیات » گزارش نمایش فیلم شش قرن شش سال در لندن | رهیار شریف

گزارش نمایش فیلم شش قرن شش سال در لندن | رهیار شریف

برای دزدیده نشدن آثارمان دعا می‌کنیم…

منابع تذکره‌ی بزرگان؛ «عبدالقادر مراغه‌ای» را حکیم ایرانی قرن نهم معرفی می‌کنند؛ فردی که در ادبیات و فقه استاد بوده و موسیقی و علم نظری این هنر را به نیکی می‌دانسته. این مرد بزرگ که برای عامه‌ی مردم، آنقدرها شناخته شده نیست، نزد اهالی موسیقی جایگاه ویژه‌ای دارد و مقامش تا حد یک اسطوره بالا رفته‌است.

مستند-شش-قرن-شش-سال

این طور که پیداست، مراغه‌ای در مراحل مختلف زندگی‌اش در دربارهای بغداد، بصره و در نهایت در هرات نزد شاهرخ شاه‌تیموری مشغول به کار بوده‌است. علاوه بر این، این طور آورده‌اند که فرزندان عبدالقادر، به دربار عثمانی پناهنده شده‌اند و با نفوذ در دربار، آثار پدرشان را برای مردم آن سرزمین جاودانه کرده‌اند. حالا و صدها سال پس از آن دوران، جایگاه مراغه‌ای در موسیقی ترکیه فراتر از یک نوازنده و موسیقی‌دان است و جوری حکم بت و مرجعی قابل پرستش به خود گرفته‌است.
علی‌رغم این رغبت و اشتیاق بسیار زیاد ترک‌ها به آثار او، هموطنانش آنقدرها از موسیقی‌ها و تصانیف او بهره نبرده‌اند. تا اینکه شش قرن پس از روزگار او، محمد رضا درویشی کمر همت به اجرا و ضبط آثار او می‌بندد و بنا می‌کند تا این آثار که از قول او به گنجی بزرگ می‌مانند را برای ایرانیان به یادگار بگذارد.
طبق روایت آقای درویشی، دو سال صرف نوشتن نت‌ها و به هیات امروزین در آوردنشان می‌شود و آنگاه گروه شکل می‌گیرد و کار شروع می‌شود. سه سال هم خرج تمرین می‌شود و تلاش عمومی برای یک کار تاریخی و عاقبت این آثار ضبط می شوند و روایت امروزین آثار مراغه‌ای به دست مخاطبین ایرانی می رسد. از پس یک وقفه‌ی شش صد ساله و تلاشی شش ساله.
همین شش قرن و شش سال هم می‌شود عنوان فیلم تازه‌ای از مجتبی میرتهماسب، فیلمی که به قول او، راوی تلاش گروهی از انسان‌هاست برای رسیدن به منزلی سخت. او می‌گوید که این تلاش را همیشه دوست داشته و برایش جالب بوده تا این مبارزه‌ی آدمیزاد را به تصویر بکشد و برای تاریخ به یادگارش بگذارد.
این فیلم در دومین شب فستیوال فیلم‌های ایرانی لندن، در سالن سینه لومیر انستیتوی فرانسه، به روی پرده رفت و علاقه‌مندان به سینمای مستند ایران را زیر یک سقف گرد هم آورد.
فیلم، همان طور که ذکرش رفت، راوی زحمات چندین و چند ساله‌ی یک گروه نوازنده‌ی آشنا به نت ایرانی ست که به سرپرستی محمد رضا درویشی قصد کاری بزرگ کرده‌اند. ماجرا با نمایش تصاویری از تمرین‌ها آغاز می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و در خلال این تصاویر محمد رضا درویشی توضیحاتی چون و چند را به مخاطب ارائه می‌کند، باشد که درک بهتر و جامع‌تری از گرانی و فخر این اثر به ذهن بیننده بنشیند.
طبق روایت فیلم، حدود سی قطعه در رپرتوار موسیقی عثمانی وجود دارد که منسوب به مراغی‌ست و بسیاری از موسیقی‌شناسان آنها را دارای اصالت تاریخی ارزیانی می‌کنند. آقای درویشی در سفری به استانبول بسیاری از این قطعات را پیدا می‌کند و از ایشان گرد عبور ایام می‌زداید و به تهران‌شان می‌آورد، تا مقدمات اجرا و ضبط این آثار را فراهم کند.
آقای میر تهماسب می‌گوید که به واسطه‌ی رفاقت با آقای درویشی از همان مراحل اولیه در جریان این پروژه‌ی بزرگ تاریخی قرار گرفته و بر آن شده تا از همان روزهای اول دوربینش را به تماشای تلاش این گروه بنشاند. حاصل می‌شود صد و پنجاه ساعت فیلم که بعدها کوتاه و کوتاه و کوتاه تر می‌شوند تا عاقبت فیلم ۹۰ دقیقه‌ای از این داستان در دسترس مخاطبان قرار بگیرد.
از جمله نکات جالب توجه در میان پرسش و پاسخ حاضرین با کارگردان فیلم، یکی هم اشاره‌ی چندین مخاطب به نبود تصاویری تاریخی در فیلم بود، تصاویری که دوره‌ی زندگی عبدالقادر را بیشتر معلوم ذهن بیننده کند. آقای میرتهماسب گفت که این ماجرا از دو عامل سرچشمه میگیرد، نخست فقر تصویری و نبودن تصاویری از آن دوران و دیگر هم سلیقه‌ی شخصی او که در آثار پیشینش هم جلوه‌گر شده ؛ همان رغبت او به نمایش تلاش و مبارزه‌ی انسان برای میل به هدفی بزرگ که پیش‌ تر هم ذکرش رفت.
فیلم در ادامه به روزهای ضبط هم صدا می رسد و اضافه شدن خوانندهی شهری گروه به جمع. آقای درویشی میگفت که از قبل می دانسته که این قطعات را می بایست یکی از دو شجریانها اجرا کند و در این میان به دلیل کمبود وقت و نبود حوصلهی کافی نزد پدر؛ این پسر بوده که انتخاب اول گروه شدهاست.
جالب تر از این اما، توضیحات شجریان بزرگ باب این مجموعه بود. او که بنا به روایت بچه‌های گروه، به واسطه ی تجربه‌ی زیاد و گوش قوی‌اش برای ادیت نهایی به جمع اضافه شده بود، رو به دوربین میرتهماسب، توضیحاتی فنی از کار ارائه کرد و از جمله گفت که اجرای این قطعات برای خواننده بسیار دشوار است، چرا که مراغی از خواننده به عنوان یک ساز استفاده کرده و در هیچ کجا فرصت نفس کشیدن برای خواننده در نظر نگرفته.
او همچنین علاوه کرد که با توان و حوصله‌ی امروزینش هرگز نمی‌توانسته این قطعات را اجرا کند و عنوان کرد که از کار فرزندش به شگفت آمده‌است. آقای شجریان همچنین باب این قطعات توضیح داد که در ابتدا ممکن است شنونده تصور کند که با موسیقی ترکی روبروست اما رفته رفته معلوم می‌شود که این اثار سرشار از المان‌های ایرانی‌اند و در نهایت ظرافت و دقت نوشته شده‌اند. او همچنین گفت که این آثار در آینده تاثیری عمیق بر موسیقی ایران خواهند گذاشت و آهنگسازان جوان از ایده‌های بکر این اثر استفاده‌های فراوان خواهند کرد.
نکته‌ی دیگر باب این فیلم نمایش عمومی آن در سینماهای تهران بوده که برای فیلمی مستند بدعتی تازه به حساب می‌آید. اقای میر تهماسب گفت که از آغاز می‌دانسته که این فیلم با مردم ارتباط خوبی برقرار خواهد کرد و به همین دلیل از همان روزهای ساخت در پی یافت راه حلی برای اکران عمومی آن بوده‌است.
عاقبت یک پرسش همیشگی و یک جواب کوتاه شاید که حسن ختام گپ و گفت میان مخاطبین و میرتهماسب بوده باشد، همان جا که یکی از حاضرین از دردسرهای نبود قانون حمایت از مولفین در ایران گفت و پرسید که شما برای کپی نشدن غیر مجاز آثارتان چه می‌کنید؛ و پاسخ کوتاه و طنازانه‌ صد البته پر از درد تهماسب که عنوان کرد : «دعا می‌کنیم ».

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*