مؤلف : مسعود میرشاهی
ناشر: مهری
چاپ اول: مهر۱۳۹۴ – لندن
فهرست جستارها، پژوهش نویسنده دربارۀ فرهنکِ تاریخی ایران و درمجموع نگاه جالب وسنجیده به بخش های گستردۀ فرهنگ در منطقه و برخی اثرات نیک آن در دیگرنقاط جهان است. که باعشق وعلاقۀ ستودنی این اثر خواندنی را در۲۸۰ برگ برای مشتاقان فرهنگ پارسی و پارسی گویان تنظیم و منتشر کرده است.
نویسنده، نخستین برگ اثرش را با این یادآوری شروع کرده : «بازیافت های باستانشناسی گواه براین است که درفلات ایران از هزاره های هفتم پیش ازمیلاد ساخت جامعه وجود داشته است. آثاری که درغارهای کمربند، بستون، ورواسی خونجی؛ میرملاس وهمیان و . . . دیده می شوند نشانه ی نخستین ساخت خانواده درگستره ی ایران زمین دردوران بسیارکهن می باشد». همو با آوردن کشفیات بسیار در دیگرنقاط ایران، اطلاعات مستند مفیدی دراختیارخوانندگان قرار می دهد. بگویم که تصویرهای جالب و تماشائی از پوشاک گرفته تا پرتره ها ودیگراشیاء ظریف و زیبا مانند: «پوشاک بانوان ایلامی. پوشاک بانوی آمودریا، پوشاک خراسان. پوشاک بانوی مرودشت. درکنارش پرتره های الهه های مارلیک. پوشاک بانوان لرستان. پوشاک بانوان اشکانی. پوشاک بانوان در دل ایرانشهر، هاترا دردوره اشکانیان. پادشاه و شهبانوی مرو، پایان دورۀ اشکانیان و آغاز ساسانیان. بانوان در دوره ی ساسانی، موزانیک های بیشاپور. سنگ نگاره تاق بستان» و تابلوی زیبائی درشکل هندسی دایره با نام « دایره مروارید درتیسفون و در کنارش عکسی از دختر افغانی «درکُندز افغانستان»، البته در پوشاک و آرایش امروزی – اشاره و پلی بین دیروز و امروز با فاصله زمانی قرن ها – خواننده را چنان جذب و مسحور می کند که برای لذت بردن از تماشای آثارهنری و کم نظیر عصر کهن، خواندن و مطالعه متن را فراموش کرده وناخواسته رها می کند و سرگرم تماشای تصاویر می شود. پنداری دریک گالری سرگرم تماشای آثارهنری از هنرآفرینان بزرگ جهان ست. آثاری بسیار دلچسب، و مهمتر تکان دهنده فکر و اندیشه، خواه ناخواه هر اهل ذوقِ تماشاگر را وامیدارد درسکوت سنگین و مطلق خود فرو رود و با تحسین پاکی و صفا و سادگی صمیمیتِ گذشتگان و فراموش شده های تاریخ سر تعظیم فرو آورده ادای احترام کتد.
در برگ پنجاه پایان نخستین فصل است و به دنبالش منابع همین فصل. کارشایسته ای که نویسنده، زحمت خواننده ها را کم کرده و با نشان دادن منابع متن روایت هایش جلو کنجکاوی های برخی وسواسی ها را گرفته است. درفصل بعدی نویسنده، از دو ایرانی تبار یاد کرده که به قدیسین آئین مسیحیت درآمده اند. سرگذشت خواندنی آن دو را باعنوان: « دو شاهزاده مقدس پارسی در جنوب فرانسه» دربرگ های ۵۳ – ۵۸ شرح داده است. و سپس «کهن ترین نمایشنامه درباره ی ایرانیان پبشتاز سناریوی فیلم های ۳۰۰، و تولد یک امپراطوری است.
دراین فصل نویسنده ازفیلم «۳۰۰» که درسال ۲۰۰۶ درجهان پخش شد یاد کرده : «کاری از زاک سیندر وتولید استودیوئی دو کشورامریکا و انگلستان است که از روی داستان کارتونی «فرانک میلر» ساخته شده بود داستان فیلم درسال ۴۸۰ پیش از میلاد و درزمان خشایارشاه پادشاه هخامنشی می گذرد.» و سپس توضیخ می دهد که این فیلم خیالی ست وبنیاد تاریخی ندارد و به بهانه اینکه ایران وآمریکا راه های سازش را بسته اند، این فیلم ساخته شده شاید وسیلۀ گشایشی درحل این مشکل باشد. پس از آن فیلم : « تولد یک امپراطوری توسط “نوام مورو” ساخته شده و امسال (۲۰۱۴) به روی پرده آمد. داستان فیلم، بگونه ای فشرده است داریوش درجنگ با یونانی ها کشته می شود ارتمیس دختریونانی که دریونان برده بود توسط یک افسر ایرانی درخیابانی پیدا شده، نزد درباریان ایرانی آموزش و پرورش یافته، بزرگ می شود، این دختر برای انتقام ازیونانی ها که خانواده اش را پیش چشمش ازبین بردند، ازقدرت وارتش خشایارشاه استفاده کرده واورا برای خونخواهی داریوش پدرخشایارشاه به جنگ با یونانیان تشویق می کند. بالاخره، خشایارشاه بریونانی ها پیروز می گردد وآتن را به آتش می کشد . . . . . . بی شک خشایارشاه ناخواسته، پس از حمله به معابد آتن، تابوی یونانیان را درهم شکست و زمینه را برای خلاقیت فلسفی آنها آماده نموه است. ولی همین بی احترامی به آداب و رسوم و باورهای یونانیان کینه ای شد که سال ها پس ازاین جنگ اسکندرمقدونی به ایران حمله برد». و با آتش زدن و ویران کردن کاخ با عظمت تخت جمشید انتقام یونانیان را گرفت .
هزاره شاهنامه فردوسی در دوشنبه پایتخت تاجیکستان و «شاهنامه فردوسی به زبان قپچاقی». توضیح بسیار بجای نویسنده در مورد معرفی زبان قپچاق ولو کوتاه وفشرده جای سپاس دارد: «زبان قپچاقی که زبان درباری مملوکیان درشمال افریقا بود . . . به روایتی، مملوک ها ریشه ازآسیای میانه دارند و ازغلامان دوره ی ایوبیان بوده اند که سرداران آنها درسال های پسانتر، سلسله ی مملوکیان را ایجاد کردند (۱۲۵۰- ۱۵۱۷). بسیاری از زبان های معاصر ترکی از جمله زبان قزاقی، درقزاقستان ریشه در زبان قپچاقی دارند». رونوشت برگی با الفبای عربی فارسی، سروده ایست از برگردان داستان “جمشید” فردوسی، به زبان قپچاقی دربرگ های پایانی این فصل آمده است.
درفصل شیر و خورشید نماد ایرانیان، اطلاعات بسیار مفید با تصاویر سکه های “درهم کیخسرو سلجوقی و درهم سلطان محمد خدابنده و نشان سیک ها و نشان جمهوری اسلامی روی سیک ها و تابلوهایی ازدیوارهای شرقی شوش که به نقش شیر آراسته شده اند و تندیس شیر که درپیرامون کانال سوئز پیداشده و سنگ نوشته ی داریوش در معبد “هیبت یا هیبیس درمصر و . . . تابلوهای عتیقۀ بی نظیر، و خواننده شگفت زده از صبر و حوصلۀ نویسنده در جمع آوری این همه آثار کمیاب، پنداری کلید دار موزه ای از موزه های باستانی ست که تصویر این گنجینۀ گرانبها را دراختیار خواننده ها گذاشته است. ازشجاع الدین شقا و مقدمه ای که برکتاب «اسیر» فروغ فرخ زاد نوشته سخن می گوید و متن مقدمه را نیز آورده است. شفا می نویسد : «آینده، خانم فرخ زاد را یکی از شخصیت های جالب ادب امروز ما خواهد شمرد منتها امیدوارم این پیشرفت برای اوخیلی گران تمام نشود زیرا عادتا هنرمندان موفقیت خود را درعالم هنر بقیمت خوشبختی خویش خریداری می کنند».
درفصل :افشین، بابک، استروشن و … در سرآغاز این فصل می گوید : «سرگذشت افشین و بابک ومازیار دل هرایرانی را می لرزاند . . . بدین گونه افشین با غدر وحیله بابک را بگرفت و بند برنهاد . . . دیگرروز معتصم عباسی بنشست و . . . معتصم می خواست تا مردم بابک را به رسوائی و خواری ببینند». نویسنده به تفصیل بریدن دست و پای او و اینکه بابک با دست بریده و خونین صورت خود را سرخگون میکند که زردی صورتش با رفتن خون ازتن، به بیم و هراس او از مرگ تعبیر و تفسیر نشود. تصاویر دیدنی تابلوها و فرهنگسرای آریائی و سروده ای سه برگی از “مسعود سپند” این فصل نیز به پایان می رسد.
بعد از فصل سروده های فردوسی ورودکی، فصل «جایزه ی بنیاد منوچهر فرهنگی و فرهنگیان (آکادمی علوم) تاجیکستان» است. شامل بخشی شرح ازتشکیلات وجایزه های بنیاد منوجهر فرهنگی در سال ۲۰۱۱با تصاویردیدنی ازاستادان دانشگاه و رئیس زبان وادبیات خاورشناسی نسخه های خظی آکادمی علوم تاجیکستان درشهر دوشنبه پاییتخت تاجیکستان. نویسنده با اشاره به خدمات فرهنگی «اکبرتورسون» و ذکرنام آثار منتشر شدۀ او تلاش های این خادم فرهنگ زبان پارسی را می ستاید و یاد او را گرامی می دارد. ودرپایان، اشاره ای دارد به آثارفرهنگی «میرزا ملا احمد» :«تاکنون بیش از ۵۰ کتاب منتشر نموده است. ازجمله راجع به فرخی سیستانی، نشاط ومجمراصفهانی، فروغی بسطامی . . . . . . جنگ و صلح درشاهنامه رابه طبع رسانده است و در مجموعه و مجله و روزنامه های گوناگون تاجیکستان، روسیه، ایران وکشورهای دیگر با بیش از ۴۵۰ مقاله در زمسنه هاس ایرانشناسی به چاپ رسانده است». با روایت مشارکت های میرزا ملااحمد درداخل و خارج درهمایش [های] بین المللی: ابوعبدالله رودکی درایران، کنفرانس های سازمان ملل متحد ایران ترکیه، افغانستان این فصل به پایان می رسد.
کشف سنگ نوشته ی قوانین حمورایی درشهرشوش، نمایشگاهی دربارۀ ۴۰۰ سال تاریخ جلفای اصفهان درپاریس، نمونه های برجسته از آثار موزه ی آقا خان درموزه ی لوور پاریس، حصار تاجیکستان در سفرنامه ی جهانگرد فرانسوی گابریل بون ولو درسال ۱۸۸۷ ، در دری درسمرقند و بخارا، نگاهی به رباعیات سعدالدین حموی، فریاد و انتظار در شعر زنان افغانستان، گستره ی جهانی نوروز، دیار رودکی و بزرگداشت سال زبان فارسی – تا جیکی درتاجیکستان و سرانجام از بم تا جمشید و بازمانده های آن در دره ی آمودریا وبدخشان این دفتر پربار فرهنگی بسته می شود.
این کتاب مجموعه ای فشرده از فرهنگ و هنر و زبان از دوران کهن ایران است با برخی ازپدیده های نو و فعالیت ها درهمین زمینه در تاجیکستان. و ستودنی، تلاش نویسنده است که با مستند کردن روایت هایش اثر گرانبها و ماندنی دراعتلای فرهنگ ایران آفریده است .