همسرایی تراژدی…
هفتهی گذشته و مطابق اعلام آکادمی سلطنتی علوم، سوتلانا آلکسویچ، نویسنده- روزنامهنگار اهل بلاروس بهعنوان صد و دوازدهمین برندهی جایزهی نوبل ادبیات معرفی شد، تا این جایزه که سال گذشته به قلب اروپا – فرانسه- رفتهبود این بار به شرق این قارهی کهن سفر کند و در دستان نویسندهای قرار بگیرد که سویهی روزنامهنگاری در آثارش به خوبی هویداست.
کمیتهی نوبل در بیانیهای دلایل این انتخاب را چنین برشمردهاست: « بهخاطر آثار چندآواییاش که تمثالی از رنج و رشادت را در زمانهی ما تصویر میکند.»
بنا به گفتهی سارا دانیوس، دبیر آکادمی نوبل، برندهی نوبل ادبی امسال ژانر جدیدی را ادبیات پایهگذاری کردهاست. او گفتهاست: «[الکسویچ] مبانی تاریخی نوین و پرباری را به ما ارائه میدهد، نثر او یگانه و ژانر ادبی او تازه است.» کمیته نوبل با آنکه همواره تأکید کرده که جایزهی ادبی نوبل، سیاسی نیست در بیانیه اش به دیدگاههای سیاسی و اجتماعی آلکسیویچ اشاره دارد و از او به عنوان یکی از منتقدان برجسته حکومت روسیه نام میبرد. به گفتهی سارا دانیوس، خانم آلکسیویچ روح مردم شوروی و دوران پس از شوروی را در آثار خود منعکس کرده است، با این حال آثار او منحصر به تاریخ نیست، بلکه موضوعاتی ازلی و ابدی را نیز دربرمیگیرد.
سِوتلانا آلکسیویچ زادهی ۳۱ مه سال ۱۹۴۸ دراوکراین است. با این همه تبار او به کشور بلاروس باز میگردد. او به همراه خانوادهاش و پس از اتمام خدمت نظامی پدر به زادگاه آبا و اجدادیاش در بلاروس بازگشت، همانجا بود که آلکسویچ به دانشگاه میسنک رفت و مشق روزنامهنگاری کرد.
پس از آن بود که آلکسیویچ در جامهی روزنامه نگار مصاحبههای متعددی با شاهدان و بازماندگان فجایع انسانی انجام داد و بعدها از این گزارشها و روایات به عنوان دستمایهی نوشتن داستانهایش بهره گرفت. داستانهای او بر مدار جنگ، ستیز و تراژدی میچرخند و عموما کشورهای پسا شوروی و اتحاد جماهیر شوروی سابق را بهعنوان صحنهی رقم خوردن داستانهایش بر میگزیند. جنگ جهانی دوم، نزاع شوروی و افغانستان و فاجعهی اتمی چرنوبیل از جمله وقایعیست که الکسویچ به شیوهای مستندنگارانه دربارهشان داستان نوشتهاست.
الکسویچ، راوی چیرهدست تاریخ شفاهیست، مصاحبههای او با سربازان بازگشته از جنگ، بازماندگان فاجعهی اتمی چرنوبیل و زنان و شهروندان شاهد جنگ جهانی دوم و برگردان این قصهها به فرم ادبی خصوصیت بارز کارهای اوست. خود او در سایت شخصیاش چنین نوشتهاست: « من به جستجوی موثرترین ژانری بودهام که به شایستگی آنچه گوشهایم شنیده و آنچه چشمهایم از زندگی دیده را به ظهور برساند. من راههای بسیاری را آزمودم و سرانجام روشی را برگزیدم که در آن آدمها از زبان خودشان سخن میگویند.»
خانم آلکسیویچ نویسنده داستانهای کوتاه است و گزارشها و مقالاتش را به هیات داستان درمیآورد، خود او این سبک نگارشاش را تاثیر گرفته از دیگر نویسندهی بلاروس، آلس آداموویچ میداند. سبکی که از سوی آداموویچ با نامهای متفاوتی نظیر «رمان جمعی»، «رمان- روایت»، «رمان- مستند» یا «همسرایی حماسه» خوانده میشود.
از جمله آثار الکسویچ می توان به «چهره غیر زنانه جنگ»، «صداهایی از چرنوبیل؛ تاریخ شفاهی یک فاجعه هستهای» و «پسرانی از جنس روی » (درباره وقایع افغانستان) اشاره کرد. کسب جایزه مدیسی و جایزه صلح ناشران آلمان از دیگر افتخارات این نویسندهی ۶۷ ساله است. این نخستین بار در تاریخ جوایز نوبل است که یک نویسنده – روزنامه نگار مهم ترین جایزه ادبی جهان را دریافت می کند.
نخستین رمان این نویسندهی بلاروس، «چهرهی غیرزنانهی جنگ» بود که سی سال پیش منتشر شد و روایتگر داستانهای واقعی زنانی بود که دربرابر نیروهای ارتش نازی جنگیدهبودند. زنانی که گسترهی نقشهایشان در جنگ، از سرباز صفرو تیرانداز تا پزشک و پرستار را در برمیگرفت. در معرفی این کتاب آمدهاست: « تمام چیزی که ما دربارهی زن میدانیم در لغت «شفقت» خلاصه میشود. واژه های دیگری هم هستند: خواهر، همسر، رفیق و والاتر از همهی اینها مادر. اما آیا شفقت جزیی از تمام این مفاهیم نیست؟ شالودهی اصلی آنها، آرمان و هدف غاییشان؟ یک زن زندگیبخش است، او حافظ زندگیست، پس «زن» و «زندگی» مترادفاند.»
السکویچ کتاب «پسران رویین» را در سال ۱۹۹۲ منتشر کرد، این کتاب شرحیست بر جنگی که شوروی سابق در افغانستان برپا کرد و عنوان آن به جنازهی مردان جوانی اشاره دارد که از میدان جنگ در تابوتهایی از جنس روی به خانه باز میگشتند.
صداهای چرنوبیل(۲۰۰۶) روایتی شفاهیست از فاجعهی اتمی چرنوبیل. حادثهای که در بیست و ششم آوریل سال ۱۹۸۶ و در پی انفجار رآکتور شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل اکراین رخ داد. الکسویچ در کتابش ابعاد این مصیبت سهمناک بشری را از خلال واگویههای بیش از پانصد شاهد عینی ماجرا تشریح کردهاست. سیاههی این شاهدان شامل آتشنشانها؛ اعضای تیم پاکسازی، سیاستمداران، پزشکان، فیزیکدانها و شهروندان معمولیست.
جوانیتا ویلسون، کارگردان ایرلندی، در سال ۲۰۰۸ با اقتباس از رمان «صداهای چرنویبل» فیلم کوتاهی ساخت با عنوان «در». این فیلم در سال ۲۰۱۰ نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین فیلم کوتاه شد. سوتلانا آلکسویچ، در طی سالیان کاریاش به سبب نگاه انتقادی نسبت به سیاستهای حکومت اقتدارگرای بلاروس، از سوی «آلکساندر لوکوشنکو»، رییس جمهور این کشور تحت پیگرد قرار گرفته و علاوه بر شنود ارتباطات مخابراتیاش از حضور در انظار عمومی هم منع شده بود. این نویسنده در سال ۲۰۰۰ به تبعید شد و برای ده سال در کشورهای گوناگونی در اروپای غربی زندگی کرد. او تنها در سال ۲۰۱۱ میلادی اجازه ورود به «مینسک» را یافت.
الکسویچ جایزهاش را در دهم دسامبر سال جاری در مراسم نوبل دریافت خواهد کرد و همزمان با آن نسخهی انگلیسی کتاب معروفش، «صداهای چرنوبیل» را هم منتشر خواهد کرد.
جایزهی ادبی یک میلیون دلاری نوبل، معتبرترین جایزهی جهانی در عرصهی ادبیات است که هر ساله در کشور سوئد از سوی آکادمی نوبل به یک نویسندهی برگزیده اهدا میشود. از سال ۱۹۰۱ که جایزه نوبل بنیان گذاشته شد تنها، ۱۴ زن نوبل ادبی را به دست آورده اند.
سال گذشته آکادمی نوبل گرانقدرترین جایزهی ادبی دنیا را به پاتریک مودیانو نویسندهی فرانسوی اعطا کرد.
منابع: گاردین، تلگراف، تایم
فیلم «در» ساختهی جوانیتا ویلسون (۲۰۰۸) بر اساس کتاب «صداهای چرنوبیل»