اهل قلم بی جا و بی رسانه…
کانون نویسندگان ایران که با عنوان نهادی کاملا غیر نتفایی و غیر دولتی و از سال ۱۳۴۷ آغاز به کار کرده است، از پس فعالیتی غریب به نیم قرن، همچنان از داشتن یک سالن معمول برای اجرای گردهم آیی های سالانه و یک رسانه ی مستقل برای اعلام اخبار کانون محروم است.
ششمین مجمع عادی دوره سوم کانون نویسندگان ایران که در پارکینگ منزل یکی از اعضا برگزار می شد، روز جمعه سیزدهم شهریور ماه با انتحاب برخی از دبیران و کارکنان تشکیل جلسه داد.
این مراسم با سخنان پرویز بابایی، مترجم و یکی از فعالان کارگری که ریاست سنی مجمع را به عهده داشت آغاز شد. بابایی بعد از خوش آمدگویی به حضار، یاد جانباختگان راه آزادی ایران را زنده کرد و از حاضران در نشست درخواست کرد که به احترام جان باختگان و درگذشتگان کانون یک دقیقه سکوت کنند.
پس از آن با موافقت شرکت کنندگان سه تن از اعضای هیئت دبیران حسن اصغری، رضا خندان(مهابادی) و حافظ موسوی که قصد کاندیداتوری در این انتخابات را نداشتند، هیئت رییسهی مجمع عمومی را تشکیل دادند. (رضا خندان در دو دورهی پیشین دبیر بود و طبق اساسنامهی کانون این بار نمیتوانست کاندیدای دبیری شود. حسن اصغری و حافظ موسوی تمایلی به شرکت مجدد در هیئت دبیران نداشتند)
در این نشست گزارش فعالیت سالانه ی کانون نویسندگان ایران نیز قرائت شد و طی انتخاباتی دوستانه بیران اصلی کانون انتخاب شدند. آن طور که در گزارش های رسیده قید شده،
دبیران اصلی کانون نویسندگان به ترتیب آرا از این قرارند:
۱- بکتاش آبتین
۲- ناصر زرافشان
۳- محسن حکیمی
۴- اکبر معصوم بیگی
۵- فاطمه سرحدیزاده
اما سوای از انتخابات، برگزاری این مراسم در پارکینگ منزل، خود خبری مجزا بود و تاسفی فراوان را در پی داشت. این نشست که جمعی از نخبگان ایران را میزبانی می کرد نه اجازه و نه تامین مالی کرایه کردن یک سالن معمول را داشت. در همین باره؛ ” بکتاش آبتین “، عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه این طور اطلاع رسانی کرده است که :
” علت اصلی برگزاری نشست جدید کانون نویسندگان در پارکینگ منزل یکی از اعضای کانون این است که این نهاد دفاع از آزادی بیان همچنان در فشار و تنگنا است به طوری که متأسفانه حتا اجازه و امکان تأمین محلی مناسب برای برگزاری نشست های خود را ندارد. ”
آقای آبتین در همان مجال تصریح کرده است که :
” منشور کانون نویسندگان ایران، این نهاد را صرف نظر از اینکه کدام و چه نوع حکومتی بر سر کار است همواره به نهاد مدافع آزادی بیان و مخالف سانسور بدل کرده و دلیل همه ی تنگناها و فشارهایی که به کانون نویسندگان ایران از آغاز تا امروز از جمله طی بیش از سه دههی اخیر تحمیل شده همین منشور است. ”
موضوع دیگر که شاید غم انگیز تر از بحث نخست باشد، عدم دسترسی اهل قلم ایران به یک رسانه ی معمول برای خبررسانی ست. آقای آبتین در این مورد هم صحبت های جالبی داشته و عنوان کرده که:
” هیچ رسانه و نشریه ای در ایران مجاز به درج اخبار مربوط به کانون نویسندگان ایران نیست و نهاد نویسندگان و روشنفکران مستقل کشور کمترین تریبونی در ایران برای ابراز نظر ندارد…”
لازم به یادآوری دوباره است که در سالهای پس از قتل های زنجیره ای و پس از کشمکش های فراوان کانون نویسندگان با ارباب قدرت، عاقبت این درگیری ها جنبه ای کاملا علنی پیدا کردند؛ تا آنجا که در دی ماه سال ۹۲، مأموران امنیتی از برگزاری جلسه ماهانه کانون نویسندگان ایران جلوگیری کردند و سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، فعالیت کانون نویسندگان ایران را به “پوست اندازی”، دگرگونی هایی در اساسنامه و جدایی کانون از پیشینه اش مشروط کرد. از دیگر سو، این خواسته هیچگاه از جانب یاران قلم ایران اجابت نشد تا دعوای علنی این کانون با وزارت ارشاد اسلامی وارد مرحله ی تازه ای شود.