به بهانه ی سالروز تولد ایران زازیانس
زنانگیاش بیشتر از آن بود که جامعه ی سنت زده ی دیروز و امروزمان تاب عرف شکنی هایش را بیاورد. هم این تابو شکنی ها و به دست دادن تعاریف تازه از زن و زنانگی هم سبب ساز ماندگاری اش در تاریخ سینمای ایران شد، تا آنجا که برخی اهالی هنر، از او با عنوان نخستین ستاره ی واقعی سینمای ایران یاد می کنند.
بر خلاف دیگر زنان شهره ی هم دوره اش، چون “شورانگیز طباطبایی”، ” شهناز تهرانی، ” طوطی سلیمی”، “مستانه جزایری” و … که نماد زنانی بی پروا در نمایش بدن و زیبایی زنانه شان بودند، جلوه ای پر غرور از روح و جان زن ارائه می داد و تنش را نه برای اغواگری که به تقابل با مرد سالاری حاکم به جامعه عریان می کرد. نمونه ی بارز این مساله را می توان در “شام آخر”(۱۳۵۵) دید، جایی که “عصمت” با نمایش زنانگی اش به جنگ “مرتضی” ی نیم مرد می رود و از خرد کردن هم آن ته مانده ی مردانگی اش هم ابایی یه دل راه نمی دهد.
«ایرن زازیانس»، بازیگر خوش چهره ی ارمنی در بیستم مرداد سال ۱۳۰۶ در بابلسر به دنیا آمد، از همان کودکی به ادبیات و هنرهای نمایشی علاقه مند بود و فعالیت هنری اش را ازهمان سنین نوجوانی آغاز کرد.
شانزده ساله بود که با “محمد عاصمی” – شاعر و روزنامه نگار چپ گرا- ازدواج کرد و با او راهی تهران شد، جایی که پشتکار و تلاشش راه را برای حضور حرفه ای در عرصه ی هنرهای نمایشی گشود. ایرن، در سال ۱۳۲۸ و در حالی که فقط نوزده سال داشت، با نقش آفرینی در نمایش “کارمند شریف” در تئاتر فردوسی رسما به عرصه ی هنر حرفه ای قدم گذاشت و پس از آن در سال ۱۳۲۹ و به دنبال همکاری با گروه ” نوشین” در تئاتر سعدی در نمایش “بادبزن خانم وندرمیر” نوشته “اسکار وایلد” بازی کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد، تئاتر سعدی – که اعضای آن عمدتا به حزب توده وابسته بودند – مورد حمله ی اوباش قرار گرفت و به آتش کشیده شد، این حمله منجر به از هم گسیختگی گروه نوشین ، تعطیلی تئاتر سعدی و در نتیجه متوقف شدن مقطعی فعالیت بازیگری ایرن شد.
در جریان همین ناآرامی ها و به دنبال گریز همسرش از ایران از وی جدا شد و پس از چندی در سال ۱۳۳۵ به گروه “محمد علی جعفری” در تئاتر فرهنگ پیوست و تا مدتها در کنار توران مهرزاد و شهلا ریاحی از جمله بازیگران اصلی این گروه به شمار می رفت.
اما اراده ی محمد علی جعفری و عطاالله زاهد مبنی بر ساختن فیلم سینمایی ایرن را به سوی پرده ی سینما کشاند و بدین ترتیب وی در سال ۱۳۳۶ و با بازی در فیلم “مردی که رنج میبرد” به کارگردانی محمدعلی جعفری، پا به عرصه سینما گذاشت او این روند را در سال ۱۳۳۷با بازی در فیلم “چشم به راه” ساخته عطاالله زاهد ادامه داد.
ایرن زازیانس پس از این دو تجربه در فیلم “قاصد بهشت” ساخته ی ” ساموئل خاچیکیان” در نقشی جنجالی ظاهر شد. پوشش خاص او در صحنه ای از این فیلم تماشاگران ایرانی را شوکه کرد و به گفته ی خود ایرن،: ” برای مدتی بازار فیلم های ایتالیایی را از رونق انداخت” . جنجال پیش آمده بر سر این موضوع به حدی بود که، قاصد بهشت، برای مدتی توقیف شد. بر سر هم این جنجال ها بود که نام ایرن به محافل مطبوعاتی و سینمایی آن دوران کشیده شد. ایرن پس از آن در فیلمهای دیگری چون ” چشمه ی آب حیات” (۱۳۳۸) ساخته ی سیامک یاسمی، دلهره (۱۳۴۱) به کارگردانی ساموئل خاچیکیان و “کشتی نوح” اثر (۱۳۴۱) خسرو پرویزی به نقش آفرینی پرداخت.
اما اوج شکوفایی و نقاط درخشان کارنامه ی هنری ایرن را می توان در اوایل دهه ی پنجاه و با ظهور سینماگران موج نو جست و جو کرد. “خداحافظ رفیق”( ۱۳۵۰) به کارگردانی “امیر نادری”، “بلوچ” ( ۱۳۵۱) ساخته “مسعود کیمیایی”، “خروس”( ۱۳۵۲) ساخته “شاپور قریب”، “محلل” ( ۱۳۵۰) به کارگردانی نصرت الله کریمی و “برهنه تا ظهر با سرعت” (۱۳۵۵) ساخته خسرو هریتاش نمونه هایی از فیلم های تاثیر گذار و به یادماندنی سینمای ایران هستند که همگی با نقش آفرینی ایرن بر پرده ی سینما و اوراق تاریخ هنر ایران تصویر شده اند.
«مو سرخه» ی سینما در تلویزیون و برخورد با مخاطب عام هم تجربه هایی به یادمادندنی دارد. حضور در سریالهای تلویزیونی “تخت ابونصر” ، “سلطان صاحبقران”، به کارگردانی علی حاتمی و “دوستت دارم، دوستت دارم” ساخته “حمید میر مطهری” را می توان از جمله ی همین تجربیات بر شمرد.
این بازیگر که نقش آفرینی در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی و چند تئاتر و سریال تلویزیونی را در کارنامه ی هنری اش به ثبت رسانده بود، پس از انقلاب از ادامه ی کار هنری در سینما بازماند، تا جایی که بازی اش در قسمتهایی از سریال “هزار دستان” به کارگردانی “علی حاتمی” منجر به حذف این قسمتها و حضورش در فیلم های سینمایی “جایزه” به کارگردانی علیرضا داوودنژاد و “خط قرمز” ساخته “مسعود کیمیایی” یکی از دلایل توقیف این فیلم ها اعلام شد.
ایرن، که در ابتدای دهه ی شصت و به دنبال موج اعلام ممنوعیت کار برای برخی بازیگران قبل از انقلاب، برای همیشه از حضور در سینما بازمانده بود، با شرکت در دوره های آموزشی بهداشت و زیبایی پوست این کار را برای امرار معاش خود برگزید تا باز هم به گونه ای دیگر در شناساندن زیبایی و زنانگی به زنان و مردان آن سرزمین، نقشی زبانزد و قابل احترام ایفا کند.
ایرن برای آخرین بار در سال ۱۳۸۷ جلوی دوربین “عباس کیارستمی” قرار گرفت تا چهره ی به یادماندنی اش به عنوان یکی از زنان فیلم “شیرین” دوباره در خاطره ها زنده شود.
وی سر انجام در مرداد ماه سال ۱۳۹۱ و در پی ابتلا به سرطان ریه در بیمارستان دی تهران درگذشت.