خانه » هنر و ادبیات » به بهانه ی زادروز سعدی سینما / بهارک عرفان

به بهانه ی زادروز سعدی سینما / بهارک عرفان

علی حاتمی، خالق دیالوگ های ماندگار

مرداد امسال مصادف بود با هفتادمین سالروز تولد «علی حاتمی». او که چون شاعری لبریز از حس، قلمش را به جوهری مرکب از اندیشه و احساس آغشته کرد و سینما را با آراسته ترین آرایه های ادبی، لطیف ترین سخنان و ظریف ترین نکات زندگی آمیخت.

علی حاتمی

علی حاتمی

چونان چون نقاشی زبردست، دستان هنرمندش را بر بوم سفید زندگی به رقص در آورد و رنگین ترین و شورانگیزترین لحظه های هستی را به تصویر کشید. همانند موسیقی دانی عاشق، برای هر نگاه، هر حادثه و هر سکوت، آهنگی نواخت که با آن عشق جاری می شد، قلب به تپش می افتاد و حیات جوانه می زد.
حاتمی، هنرمندی بود که هنر را با همه ی جوانبش می زیست، از همان روست که تماشاگران فیلمهای او هر دو گروه فرهیخته و عوام را شامل می شدند. کیست که روحش با آن پیش درآمد آواز اصفهان در تیتراژ ” هزاردستان” به وجد نیامده باشد و خود را هم رزم “رضا تفنگ چی” و همراه “رضا خوشنویس” ندیده باشد که ” نه به خودخواهی که به خون خواهی” روانه ی سفر شده است.
کیست که برحال “دلشدگان” و آن آوازه خوان عاشق نگریسته باشد و نوای ” گلچهره” ی شجریان را در این فیلم بر تاد و پود جانش احساس نکرده باشد؟
حاتمی، در هریک از اشکال سینما، از موزیکال و ملودرام و کمدی گرفته تا تراژدی و تاریخی به برجسته ترین و کامل ترین شکل ممکن سخن گفته است. چه آن گاه که در فیلمهای نخستینش، “حسن کچل”، ” بابا شمل”، ” قلندر” و ” طوقی” به درون مایه های اصیل فرهنگ ایرانی و تلفیق آن با فرهنگ اسلامی پرداخت و نمود آن را در میان مردم کوچه و بازار نمایاند و چه آن گاه که در” ستار خان”، ” سلطان صاحبقران” و” کمال الملک” به کند و کاو در لایه های تاریخ بر آمد. وی در هر حال به جست و جوی ریشه های فقر و غنای فرهنگی سرزمینش بود.
نگاه حاتمی به تاریخ معاصر ایران و آداب و رسوم دیرین این سرزمین، نگاهی واقع بینانه و در عین حال شاعرانه است، او علاوه بر برانگیختن حس نوستالژی، به سنتهای تحریف شده و حتی فراموش شده هم نظر می اندازد و تاثیر آنها بر گذران دیروز و التقاطشان با زندگی امروز را به نمایش می گذارد. این نحوه ی نگرش آنقدر گسترده و عمیق است که رگه های نفرت و عشق توامان نسبت به عادات، فرهنگ ها و سنتهای ایرانی را می توان در آثار او به خوبی مشاهده کرد.

علی حاتمی

علی حاتمی

حاتمی از سویی در “جعفر خان از فرنگ برگشته” نقدی متفکرانه از مدرنیسم را ارائه می دهد و از سوی دیگر در ” سوته دلان” از زبان “مجید”، نگرشهای غلط و سنت زده ی اجتماعی را به باد انتقاد می گیرد و می گوید: “ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده”، او همچنین افراط و تفریط “حبیب آقا” را سرزنش می کند ؛ هم اویی که ” همه ی عمر دیر رسیده” است.
او گاه در پای شادترین لحظه های زندگی، چشمها را اشک بار می کند و گاه در آن هنگام که بغضی گره خورده گلو را می خراشد، پای شوقی نهانی را به دل می کشاند. نمونه ی این لحظه ها، سکانسهایی در فیلم مادر است که جزو شاعرانه ترین صحنه های تاریخ سینمای ایران محسوب می شوند، همان سکانس ماشین سواری خیالی “غلامرضا” و “ماه منیر” در تونلهای جاده ی شمال با آن موسیقی جادویی اش و سکانس مرگ مادر که عروج و افولی در هم تنیده را می نماید و آن جمله ی معروف غلامرضا که : “مادر مرد… از بس که جان ندارد.”
آثار بی بدیل این مرد، چنان با روح مردم هم زبانش عجین شده و چنان رنگی از ماندگاری به خود گرفته اند، که گویی دیگرتفکیک آنها از حافظه ی هنری این سرزمین نا ممکن گشته است. همان خصیصه ای که کمتر اثری به آن دست می یابد.
حاتمی همچون دیگر هنرمندان متعهد، نگاه تیزبینش را از نظر به سیاست و حاکمیت دریغ نمی کند، او با زبان شاعرانه اش از زبان “ابوالفتح خان” نوید پیروزی می دهد: “پیروزی رویت خواهد شد حتی اگر در کاسه ی چشمهای من و تو گیاه روییده باشد”، هشدار کمال الملک به خودکامگان و صاحبان زور را یادآور می شود:
” اگر تفرعن گذاشت، سری به عبرت به صحرا بزنید، این روزها از خون جوانان وطن لاله دمیده”
و طعن “حاجی واشنگتن” را برای ” جماعت خواب زده” تکرار می کند:
“مملکت را تعطیل کنید دارالایتام دایر کنید ، درست تره! مردم نان شب ندارند ، قحطی است ، مرض بیداد می کند ، نفوس حق النَفَس می دهند. باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است؛ سیل و زلزله از معصیت مردم! میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی؛ سربریدن از ختنه سهل تر ! ریخت مردم از آدمیزاد برگشته. سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده. چشم ها خمار از تراخم است، چهره ها تکیده از تریاک. ملیجک در گلدان نقره می شاشد! چه انتظاری از این دودمان با آن سرسلسله ی اخته؟! خلق خدا به چه روزی افتاده اند از تدبیر ما! دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاب باز، کف زن، رمال، معرکه گیر،… گدایی که خودش شغلی است! …”

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*