خانه » هنر و ادبیات » بازارچه کتاب با بهارک عرفان

بازارچه کتاب با بهارک عرفان

صفحه‌ی بازارچه‌ی کتاب ما؛ بیشتر از هر مطلب دیگری بوی ایران و امروز و کتاب می دهد. باز هم به همراه خبرنگارمان بهارک عرفان در تهران؛ سری به پیشخوان کتاب فروشی‌های شهر زده ایم و عناوین تازه را برگزیده ایم. با هم بخوانیم…

neronنرون دروغین
نویسنده: لیون فویشت وانگر
مترجم: جواد سیداشرف
ناشر: ققنوس
قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۵۸۴ صفحه
این رمان در سال ۱۹۳۶ نوشته شد و یکی از موثرترین آثار ادبی ضدفاشیستی ادبیات آلمانی است که به ویژه در کشورهای انگلوساکسن، مورد توجه و تحسین قرار گرفت. «نرون دروغین» با شمارگان زیاد در این کشورها منتشر و توزیع شد.
اگرچه داستان این رمان، اشاره مستقیمی به دیکتاتوری هیتلر و حکومت رایش سوم دارد، اما طبق گفته های نویسنده، هدفش از خلق این رمان، چیزی به مراتب فراتر از نکوهش رژیم هیتلر بوده است. او در این رمان از حکومت سگ سه سر جهنمی می گوید که کنایه ای به سه شخصیت اصلی رایش یعنی هیتلر، گورینگ و گوبلز است.

f22kant
جایگاه انسان در اندیشه کانت
نویسنده: منوچهر صانعی دره بیدی
ناشر: ققنوس
قیمت: ۷۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۵۱ صفحه
کانت یکی از فیلسوفان تاثیرگذار و مهم آلمانی تاریخ فلسفه است که انسان در اندیشه او، موجودی است آگاه، مختار و مقتدر. چون آگاهی، اختیار و اقتدار از صفات الوهیت است، در نظر کانت، انسان موجودی الهی است. نسبت دادن این صفات به انسان البته از آرای ابتکاری کانت نیست، بلکه این دریافت، دریافت غربی از انسان است که اولین نشانه های تاریخی آن در کتاب های ایلیاد و اودیسه هومر آمده، سپس در آرای افلاطون، ارسطو و رواقیان متجلی شده، آن گاه از مضامین مسیحیت عبور کرده، در قضیه «کوگیتو» ی دکارت تقویت شده و در نهایت به کانت رسیده است.
کتاب «جایگاه انسان در اندیشه کانت» به قلم منوچهر صانعی دره بیدی نوشته شده و اولین چاپش در سال ۸۴ وارد بازار نشر شد. این کتاب نظریات و اندیشه های کانت، درباره انسان را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. ابتدای کتاب، فهرست اختصارات درج شده و سپس بخش های اصلی کتاب با این عناوین قرار گرفته اند: پیشینه تاریخی، ذات انسان، قوای انسان، استقلال انسان، انسان و الوهیت، حقوق و تکالیف انسان، آینده انسان.

sdfnabardssdنبرد
نویسنده: کارلوس فوئنتس
مترجم: عبدالله کوثری
ناشر: ماهی
قیمت: ۲۴۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۲۸۶ صفحه
نبرد رمانی تاریخی است که به شرح انقلاب آزادی‌بخش آمریکای لاتین در سال‌های ۱۸۱۰ تا ۱۸۲۲ می‌پردازد. در این رمان ریشه‌های فکری و رویدادهای مهم این انقلاب از چشم بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی، که دلبسته و سرسپرده‌ی افکار روسو است تصویر می‌شود. این رمان رمانی است بیانگر نبرد میان فکر و واقعیت، رمانی که روبرتو گونسالس اچه‌وریا، منتقد بزرگ ادبیات آمریکای لاتین، آن را بهترین اثر فوئنتس می‌داند.
محوراصلی این رمان، جنگ‌های استقلال‌طلبانه آمریکای لاتین با اسپانیا است و شخصیت‌های اصلی رمان نیزهریک پیرو و شیفته عصر روشنگری و چهره‌های مهم این دوره‌اند.

fdvilaye-digar
ویلای دلگیر
نویسنده: پاتریک مودیانو
مترجم: حسین سلیمانی نژاد
ناشر: چشمه
قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۱۶۱صفحه
رمان «ویلای دلگیر» اثر دیگری از پاتریک مودیانو نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات است. این رمان، در سال ۱۹۷۸برنده جایزه گنکور بوده و جایزه رمان نویسی آکادمی فرانسه در سال ۱۹۷۲ را هم برده‌است.
خلاصه داستان این رمان از این قرار است که در یک تابستان دهه ۱۹۶۰، در یکی از شهرستان‌های فرانسه که کنار دریاچه و نزدیک مرز سوئیس است، پسری ۱۸ ساله به نام ویکتور کمارا، به خاطر مبارزه با ترس، ناامنی و تهدیدی که اطراف خود حس می کند، در یک شهر آب گرم مخفی شده است. ویکتور با شخصیت‌های مرموزی آشنا می‌شود؛ از جمله دکتری که اسم خود را ملکه آسترید گذاشته است. او علاوه بر این دکتر با سگ آلمانی او، ایون نیز آشنا می‌شود…
ویکتور می‌کوشد منظره‌ها، لحظات فرار و فضای گذشته دور را دوباره زنده کند. ولی گویی از پشت شیشه یک قطار، همه چیز پشت سر هم می‌آیند و می‌روند، طوری که دیگر چیزی جز یک سراب و چشم انداز تصنعی باقی نمی ماند. ویکتور کمارا، انسان بی ریشه ای است که در جست و جوی زمانی از دست رفته و جوانی گذشته است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
«من به شانه یک نفر که جلوم نشسته بود تکیه دادم و بعدا فهمیدم آندره دو فوکی یر است. او برگشت. تته پته کنان معذرت خواستم. غیر ممکن بود که دستم را از روی شانه‌اش بردارم.
باید خم می‌شدم عقب و برای مبارزه با یک ضعف عمیق، خودم را جمع و جور می‌کردم و کم کم بازویم را روی سینه‌ام بر می‌گرداندم. رسیدن آن‌ها را با دوج ندیدم. منته اتومبیل را روبه روی هیئت داوران نگه داشته بود. چراغ‌های ماشین روشن بود. ناخوشی‌ام جایش را به یک جور سرخوشی داد و همه چیز را دقیق تر از مواقع عادی می‌دیدم. منته سه بار بوق زد. در چهره اعضای هیئت داوران، ذره ای بهت دیدم.
فوکی یر هم مشتاق به نظر می‌رسید. دانیل هاندریکس لبخند می‌زد، ولی به نظر زورکی بود. اصلا لبخند بود؟ نه، یک پوزخند یخ زده. آن‌ها از توی ماشین جنب نمی خوردند. منته چراغ ها را خاموش و روشن می‌کرد. چه نقشه ای داشت؟ برف پاک کن‌ها را هم کار انداخت. چهره ایون صیقلی و نفوذناپذیر بود. یک دفعه منته بیرون پرید. همهمه‌ای در هیئت داوران و تماشاگران شکل گرفت. این پرش به پیاده شدن او در «تمرین» جمعه هیچ شباهتی نداشت…»

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*