روزهای کشآمدهی داغ و شبهای کوتاه لزج. رقص پرتوهای خورشید در نیمروز و آتشبازی کرمهای شبتاب در شبانگاه. هنگامهی بلوغ طبیعت و به بار نشستن امید. وقت برهنگی و تن به آب سپردن و فصلی برای رهایی، کشف ودیوانگی. همین بهانهها و نشانهها کافیست تا نویسندهای بر سر وجد بیاید و از طبیعتی که با فراغ بال در روزهای کمشتاب تابستانی غنودهاست، بستری بگستراند برای پروردن قصههایی آمیخته با هرم عشق و جنون جوانی.
شور و شیدایی و در همانحال رخوت و آسودهخاطری تابستانه، این فصل را در پسزمینهی تصاویربسیاری از شاهکارهای ادبیات جای دادهاست. در این مقال کوشیده ام تا برخی از این آثار همیشه سبز تاریخ ادبیات جهان را مروری دوباره کنم… حاصل همین که پیش روست…
۱- رویای نیمه شب تابستان نوشته ویلیام شکسپیر(۱۵۹۴)
این شاهکاری کمدی، یکی ازنمایشنامههای برجستهی این سخنسرای بریتانیاییست و تصویر هوشمندانهایست از رویابافی و سودازدگی غریبی که تابستان به همراه میآورد. در چلهی تابستان، شبی که قرص ماه کامل است دو دلداده از شهر و جبر و آدمهایش میگریزند و داستان عشقشان با شخصیتهای وهمانگیزی چون جادوگران و پریان پیوند میخورد.
۲– تابستان نوشتهی ادیت وارتون ( ۱۹۱۷)
ادیت وارتون، بیشتر بهواسطهی رمان «عصر معصومیت» در یادها ماندهاست. اثری برجسته که سبب شد نام وارتون به عنوان نخستین زن برندهی پولیتزر ثبت شود.اما دیگر کتاب او با نام «تابستان» هم به همان اندازه گیرا و مسحور کننده است. وارتون در این کتاب از بیدار شدن احساسات گرم و شورانگیز زنانهی قهرمان هژده سالهی داستان، در دل تابستانی داغ قصه میکند. چریتی رویال، دختریست که از بطن یک روسپی زاده شده و زیر چتر حمایت یک وکیل بالیده و در همان حال از آشنایی با نیازهای جسماش محروم شده است. تا این که با آغاز تابستان دخترک به لوسیوس هارنی دل میبندد. آتش عشق آنها با همگام با گرمای تابستانی شعله ور میشود و با آخر گرفتن تابستان شور هارنی هم رو به خاموشی میگذارد…
۳- تقاطع تابستانی نوشتهی ترومن کاپوتی (دههی ۱۹۴۰)
اگرچه این اثر کاپوتی تا سالها بعد از مرگ او کشف و منتشر نشد، اما پیدا شدن و انتشار آن در سال ۲۰۰۵غوغای عظیمی در میان نویسندگان و منتقدان ادبی بهپا کرد.
داستان با جرقهی یک عشق داغ تابستانی در نیویورک سال ۱۹۴۵ آغاز میشود. وقتی که شخصیت هفده سالهی آن «گردی مک نیل» دختر اشرافزادهی پروتستان، در غیبت پدر و مادرش دلباختهی یک جوان یهودی به نام «کلاید منزر» از طبقهی میانی جامعه میشود. تابستان است وداستان عاشقانهی این دو جوان همراه گرمای هوا اوج میگیرد، تا اینکه سرانجام این رابطه به ازدواج آنها منجر میشود. اما این پایان ماجرا نیست. گردی پس از ملاقات با خانوادهی کلاید با زمختی حقیقت مواجه میشود و شکاف فرهنگی و طبقاتی پیش چشمش رخ مینماید. تابستان از نیمه گذشته و دیگر خبری از آن حرارت نیست، آتش عشق گردی هم به سردی گرویده و رو به خاموشیست. داستان در نهایت با پایانی جنون آمیز و تراژیک به آخر میرسد.
۴- تاوان اثر ایان مکیوون (۲۰۰۱)
این نویسندهی بریتانیایی، در حقیقت داستان حماسی مبسوطی خلق کرده که گسترهی آن تا شصت سال پیش میرود، حماسهای سرشار از شیدایی، جسارت، دسیسه، خطا و حسرت. اما آنچه موجب رقم خوردن همهی این رخدادهاست، در دل یک تابستان گرم سکرآور، در سال ۱۹۳۵ و در انگستان رخ میدهد، جایی که سیسیلیا و رابی، دو جوانی که در یک خانه بزرگ شدهاند، دل به هم میبازند. بریونی، خواهر کوچکتر سیسیلیا؛ که دختری کنجکاو اما ناآگاه است، آنها را حین تجارب عشقورزیشان میبیند. تفسیر او از این ماجرا و شهادتی که بعد از آن علیه رابی میدهد، سرنوشت همگی آدمهای قصه را به سلسله حوداثی غیر قابل پیشبینی سوق میدهد. رویدادهایی که با جنگ و خسران و هجران و مرگ و در نهایت ادبیات گره میخورند.
۵- شبی در عمارت ییلاقی اثر ویلیام سامرست موآم (۱۹۴۱)
نویسنده در این کتاب با در همآمیختن مولفههای جرم و تعلیق، داستانی پر کشش خلق کردهاست. داستان در یکی از تابستانهای سالهای پایانی دههی ۱۹۳۰ ودر ییلاقی باشکوه در فلورانس ایتالیا رخ میدهد. جایی که مری پنتون، بیوهای جوان و زیبا ، ماجرایی هراسانگیز و مخاطرهآمیز را رقم میزند، آن هم با درگیرکردن سه مرد که همگی برای به دست آوردن او رقابت میکنند. روزهای خمار آلود طولانی، شبهای تاریک و دهشتناک و گرمای بیحساب تابستانی سرانجام مری را مغلوب سرنوشت میکند.
۶- روشنایی ماه اوت نوشتهی ویلیام فاکنر (۱۹۳۲)
«جو کریسمس» قهرمان این اثر یکی از شخصیتهای بزرگ و بیبدیل ادبیات آمریکاست. تا آنجا که برخی از صاحبنظران او را همردیف گتسبی بزرگ و هاکلبری فین جای دادهاند. او مرد سیاهپوستیست متهم به قتل یک دختر مسن. اما این اتهام، زندانی شدن و مرگ او دستمایهی بازگو شدن زندگی سراسر رنج و غم او میشود. مولفههایی چون نژاد، طبقهی اجتماعی ، عشق و مذهب همگی در این کتاب گنجانده شدهاند تا از حقایق سرد و تلخ یکی از ماههای گرم تابستانی قصه بگویند.
ویلیام فاکنر، خود دربارهی نام این کتاب گفتهاست:
« … زمانی هست که در روزهای میانی ماه آگوست در میسیسیپی، برای چند روز کوتاه ناگهان ردپای خزان حس میشود. در آن هنگام هوا سرد است ویک روشنایی ملایم، لطیف و تابان میدرخشد. انگار که این مربوط به امروز نیست بلکه به زمانهای دور و باستان باز میگردد. شاید «فان»ها، «ساتیر» ها و الههها از یونان، از المپ میآیند و جایی در آن خانه میکنند. این حالت تنها یک یا دو روز طول میکشد و ناپدید میشود و بعد دوباره گرما… عنوان این کتاب مرا به یاد این برههی زمانی میاندازد. فروغی که بسیار از تمدن مسیحی ما پیرتر است»