در زمانهی پرهیاهو و پرشتاب امروز و در هنگامهای که مطالعه، جزیی نگری و تعمق، جایش را به تیترخوانی و کلیکزنی دادهاست، شاید شاهکارهای کوتاه حوزهی ادبیات داستانی بیش از هر زمان دیگری بتوانند راهگشا و مددرسان باشند. آثاری که از طرفی به سبب سویههای داستانیشان، برای مخاطب جذاباند و از طرف دیگر بی آنکه به ورطهی گزافهگویی بیفتند، با درنظر گرفتن وقت خواننده، نمایههای تازهای از هستی را هویدا میکنند.
هر چند شکل این آثارادبی، تاکنون تعریف مشخص و واحدی در میان صاحبنظران نیافتهاست، اما به لحاظ ایجاز کلام همچون زنجیرهای میان دوگونهی داستان کوتاه و رمان بلند قرار گرفتهاند و در همان حال به لحاظ ماهیت از هردوی آنها سوا هستند. رمانهای کوتاه، عموما تکرویدادیاند و روایتی داستانیاند از ماجرایی که به تفصیل و با خردهروایتهای متعدد تشریح میشود. در این گونهی رمان، جزییات پراکنده، فشرده میشوند و شخصیتها و رویدادها با لحاظ کردن محدودیت زمانی پرورده و توصیف میشوند .
نویسندگان پرآوازهی بسیاری این سبک داستانی را پسندیده و آثار جاودانی را در این قالب پدید آوردهاند، با هم نگاهی میاندازیم به برخی از این آثار نامدار. شاهکارهایی که شاید آگاهی از کوتاهیشان، شوق شما را در خواندن آنها برانگیزد:
۱- بیگانه اثر آلبر کامو (۱۲۳ صفحه):
این کتاب دربارهی مردی منزوی و سرخورده است که در قبال رویدادهای زندگیاش منفعل و بی تفاوت است. از دیدگاه او نه مرگ و زندگی بیگانهها مهم است و نه خویشان نزدیکش. «مورسو» ی مخلوق کامو حتی مرگ خودش را هم با آغوش باز پذیراست و زندگی را هم به قدر مرگ پوچ میپندارد.
رمان کوتاه بیگانه اغلب به عنوان نمونهای از اندیشهی اگزیستانسیالستها مطرح میشود، با وجود آن که کامو همواره، بستگی اش به این تفکر را رد میکرد.
۲- مرگ ایوان ایلیچ نوشتهی لئوتولستوی (۶۰ صفحه)
تولستوی در این شاهکار کوتاه تقابل آدمی با مرگ، وحشت برآمده از آن و رویاروییاش با هستی را به تصویر کشیدهاست. تولستوی این داستان را اندکی پس از تغییر مسلک و روی آوردنش به رهبانیت نوشتهاست.
نویسندهی بزرگ روس با گستردن بستر مرگ، این فلج کننده ترین پدیدهی عالم، جامعهی بورژوازی را به تهی کردن معنای زندگی متهم میکند و آمیختن و همبستگی ابنا بشر با یکدیگر را تنها راه رهیدن از فنا و زوال میانگارد و میگوید: « مرگ تمام شد. دیگر خبری از او نیست!»
۳- پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی )۱۲۸ صفحه)
همینگوی در این داستان، با زبانی ساده حماسهای دلچسب از امید و نبرد را برای رهایی از پوچی خلق کردهاست، حماسهای که شکست ناپذیری و ابدیت را بر جای احساس حقارت و درماندگی مینشاند و این جمله را بر ذهن خواننده حک می کند: «آدم برای شکست آفریده نشده، ممکن است نابود شود اما هرگز شکست نخواهد خورد.»
۴- مسخ نوشته فرانس کافکا (۵۵ صفحه)
مسخ با یکی از وهمآلود ترین و اعجابانگیزترین سرآغازهای ادبیات داستانی شروع می شود: «یک روز که گرگور سامسا از خوابی تلخ بیدار شد متوجه شد که در رختخوابش به یک حشرهی غولآسا بدل شدهاست.»
کافکا دراین کتاب قصهگوی از خودبیگانگی مردمان قرن بیستم شده است، او که معتقد بود «نوشتن، بیرون جهیدن از صفِ مردگان است»، در این کتاب از زوال انسانیت میگوید و تصویری کابوسگونه از اسارت آدمی در پیچ و خمهای ساختار اداری و جامعهی سرمایهداری ارائه میدهد.
۵- گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد ( ۱۸۰ صفحه)
فیتز جرالد در شاهکار کوتاهش، دنیای آزادی را تصویر میکند که در آن ارزشهای سنتی و اخلاقی زیر سوال میروند، رویهای که در حقیقت انقلاب فرهنگی دهه ۱۹۶۰ در آمریکا را پیشبینی میکند. این کتاب به خاطر دستمایه قرار دادن زندگی طبقه مرفه آمریکا در دهه ۱۹۲۰ و نگاهی دگرگونه به معنای زندگی ؛ همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است.
رمان در انتها مفهوم خود را به تاریخ آمریکا پیوند می دهد و در پاراگرافهای آخر رویای آمریکایی را به زبانی مکرر بیان می کند، همان پیامی که این سرزمین جدید به نخستین ساکنان اروپاییاش میداد:«آخرین و بزرگترین رویا درتمام رویاهای انسانی»، اما با این تفاوت که لحن فیتزجرالد برای به یادآوردن این رویا مرثیهگون است، او از سرزمینی میگوید که اگرچه تصویرگر آرزوهای آدمیست اما دیباچهی شکستها و نومیدیها و تهیشدنهای او هم هست
۶- مرگ در ونیز نوشتهی توماس مان (۸۰ صفحه)
این اثر مشهور، با وجود حجم کم، تصویرگر شرایط و احوال برههای بحرانی از تاریخ معاصر است. قهرمان این داستان گوستاو آشنباخ نویسنده و هنرمند آلمانیست که عمری را به قاعده و شهرت و آبروی اجتماعی زیسته است، او به یکباره و با جرقهای جنونآمیز، برای فرار از ملال، به ونیز سفر میکند و در آنجا عاشق یک پسر نوجوان لهستانی میشود. این عشق سودایی که در تقابل تام با اعتبار و انضباط اجتماعی اوست، تناقضهای زندگی و سرکشیهای درونیاش را عیان میکند و منادی رهایی او میشود.
۷- قلعهی حیوانات اثر جورج اورول ( ۱۴۰ صفحه)
اورول در این شاهکار جاودانه، با خروشی نومیدانه روند دگردیسی انقلابها را به نمایش می کشد. انقلابهایی که از دل آرمانهای عدالتخواهی و آزادی و برابریشان، شعلهی فساد و ابتذال و برتریجویی سرمیکشد. استحالهای غریب که گویی با سرشت همه ی انقلابها عجین شده است. هر چند قلعهی حیوانات به طور خاص وقوع انقلاب کمونیستی روسیه و بر سرکار آمدن لنین و استالین را مورد انتقاد قرار دادهاست، اما این کتاب ضد اتوپیایی با جلوههای نمادینش سایهی خود را بر همهی اعصار گستراندهاست. این کتاب کم حجم که تا کنون میلیونها نسخه از آن به فروش رفته است جملهی معروف و کنایه آمیز «همه حیوانات با هم برابرند، اما بعضی برابر ترند.» را پس از گذشت دههها در اذهان مردمان حک کرده است.
۸- بیلی باد نوشتهی هرمان ملویل (۱۱۶ صفحه)
این کتاب موجز و پربار، حکایت ملوان جوان پاکسیرتیست که در جریان جنگ میان بریتانیا و فرانسه در نیروی دریایی خدمت میکند، ملویل در این کتاب همانند اثر دیگرش«موبی دیک» بستر داستان را بر امواج خروشان دریا پهن کرده و حدیث نبرد میان خیر و شر را با مضامینی چون ریاکاری، طغیان، قتل و تقاص روایت میکند.
۹- دل تاریکی نوشتهی جوزف کنراد ( ۷۸ صفحه)
کنراد در این رمان کوتاه با دستمایه قرار دادن یک ملوان تاجر عاج در آفریقا، نهایت قدرت آدمی در خیر و شر را تصویر میکند، قدرتی معجزهوار که یک سوی آن آبادانی و تعالیست و سوی دیگرش زوال و انحطاط.
برتراند راسل، اندیشمند و فیلسوف انگلیسی این کتاب را روایتی از «آنتی تز» روسو دانسته که گفته بود: «انسان در بند زاده میشود، اما میتواند آزاد شود.»
۱۰- سرود کریسمس اثر چارلز دیکنز (۶۴ صفحه)
این داستان، روایت دگرگون شدن روحیات، احساسات و جهانبینی “ابنزر اسکروج” مرد خسیس، سنگدل و مردمگریز قصه در یک شب کریسمس است. ارواح زمانهای گذشته، حال و آینده به سراغ او میآیند و حقیقت اعمال و خصایل او را برایش نمایان میکنند. دیکنز با تصویرکردن داستانی امیدبخش، به ثروتمندان جامعه نهیب میزند، بیتفاوتیشان نسبت به غم و رنج مستمندان را نکوهش میکند و بر ضرورت بیدار شدن و هویتیابی آنها تاکید می کند.
داستان، آمیزهای از واقعیت و تخیل است؛ از سویی صحنههای سادهی زندگی مردم کوچه و بازار تصویر می شود و از سوی دیگر درنوردیدن زمان و مکان به همراه ارواح، فضایی حیرت انگیز میآفریند.