خامنه ای ولی فقیه مدتی است علاقه وافری پیدا کرده تا درباره مسائل اقتصادی “درفشانی” کند. از اینرو همواره مترصد آن است که بلند گویی به دستش رسد تا با مقدمه یا بی مقدمه نظریه ” اقتصاد مقاومتی” خود را که معلوم نیست چه شیر پاک نخورده ای در ذهن او فرو کرده مطرح سازد . هرچند که این نظریه تاکنون خریداری نداشته و کسی نه در دولت و نه در بخش خصوصی گوشش بدهکار نصایح اقتصادی آقا نیست و در واقع جامعه برای تئوریهای اقتصادی آقا تره هم خرد نمیکند . ولی به هر حال آن پدر آمرزیده ایکه این اصطلاح “اقتصاد مقاومتی را در دهان آقا انداخت منبر آقا را پر رونق کرده است. متاسفانه در مقابل این گرمی منبر دردسر بزرگی متوجه دست اندرکاران اقتصاد بهم ریخته کشور شده که این درفشانیهای اقتصادی بی سر و ته آقا را چگونه فرموله کرده و عملی سازند. دردسر بزرگ در آنجاست که بایستی کشف کنند این معجون اقتصادی که از توبره ولی فقیه در آمده چگونه در جامعه پیاده شود، کما اینکه هنوز پس از گذشت بیش از یک سال از طرح آن هنوز هیچکس سر از حرف آقا در نیاورده و اقتصاد مقاومتی از حد حرف و به به و چه چه های تملق آمیز تجاوز نکرده است.
این اصطلاح اقتصاد مقاومتی آقای خامنه ای مرا به یاد داستان ان دانش آموزی میاندازد که در درس تاریخ فقط راجع به کشور مصر میدانست و معلم در سر امتحان هر سوالی که از او میکرد ربطش میداد به مصر و سپس در باره مصر داد سخن میکرد. از جمله معلم از وی پرسید راجع به فنلاند چه میدانی . شاگرد گفت فنلاند کشوری است در شمال قاره اروپا مانند مصر که در شمال قاره افریقا قرار دارد . ولی مصر بر خلاف فنلاند دارای هوای گرمی است و شروع کرد از مصر گفتن. حال جریان اقتصاد مقاومتی ولی فقیه هم همینطور شده و آقا راجع به انواع غسل هم که میخواهد سخن بگوید موضوع را به اقتصاد مقاومتی میکشاند.
خامنه ای در سخنرانی اخیرخود برای مدیران کشوری و لشگری که هدف از آن در واقع دادن زیگناال های لازم به غرب درباره مذاکرات هسته ای بود ، باز گریزی به اقتصاد مقاومتی زد و گفت: «تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانههای ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاستهای معارض جهانی حفظ میکند». هرکس این گفته آقا را بتواند ترجمه کند واقعا حق گرفتن جایزه دارد. وی با اشاره به یادآوریها و هشدارهای سالهای گذشته درباره لزوم استحکام بخشی کشور در مقابل خیز اقتصادی قدرتها گفت: ” در این سالها مسئولان در حد و توان خود تلاشهای خوبی انجام دادند، اما موضوع اقتصاد مقاومتی باید با استفاده از همه توان و ظرفیت کشور پیگیری و محقق شود.”
وی با تأکید بر اینکه الگوی اقتصاد مقاومتی در برخی کشورهای دیگر اجرا و تأثیرات مثبت آن دیده شده است، نقطه کانونی اقتصاد مقاومتی را درون زایی و نگاه به درون دانست و گفتند: «این درون زایی به معنای انزواطلبی نیست، بلکه تکیه به ظرفیتها و تواناییهای درونی، با نگاه به بیرون است». آقا با تأکید بر اینکه تدوین سیاستهای اقتصاد مقاومتی محصول خرد جمعی و مشورتهای طولانی بوده است، افزود: « بعد از ابلاغ این سیاستها، بسیاری از صاحبنظران اقتصادی آن را تأیید کردهاند و اکنون اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات و فرهنگ رایج اقتصادی کشور شده است». وی مدل اقتصاد مقاومتی را مقابل مدل قدیمی دیکته شده از طرف قدرتها به کشورهای جهان سوم دانست و خاطرنشان کرد: «این مدل قدیمی مبتنی بر نگاه به بیرون است، اما مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مترقی و متکی به ظرفیتهای درونی است. ممکن است عدهای اینگونه تصور کنند که مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مطلوب است، اما امکان تحقق آن وجود ندارد، درحالیکه قاطعانه میگویم، اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور و با توجه به ظرفیتهای موجود، کاملا امکانپذیر است».
وی بعد از این مقدمه بی سرو ته به بیان برخی از ظرفیتهای کشور که میتوانند مبنای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی قرار گیرند، پرداخت و گفت: «وجود این تعداد نیروی جوان تحصیلکرده در کشور از برکات انقلاب است، به شرط آنکه سیاستهای غلط موجب پیرشدن جامعه و کاهش نیروی جوان، نشود». سپس جایگاه اقتصادی کشور را یکی دیگر از ظرفیتها برشمرد و افزودند: «براساس آمارهای جهانی، جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه بیستم در اقتصاد دنیاست که در صورت بهرهبرداری از ظرفیتهای استفاده نشده، امکان رسیدن به رتبه دوازدهم اقتصاد دنیا وجود دارد». آقای رهبر جایگاه اول ایران در مجموع ذخایر نفت و گاز را از جمله ظرفیتها دانست و با اشاره به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور بهعنوان نقطه اتصال شمال به جنوب و شرق به غرب، گفتند: “همسایگی با ١۵ کشور، با جمعیتی ۳۷۰ میلیونی، بهعنوان بازار خارجی بسیار نزدیک و همچنین جمعیت بیش از ۷۰ میلیون کشور، بهعنوان بازار داخلی بزرگ، از دیگر ظرفیتهایی هستند که اگر فقط به همین بازار داخلی توجه شود، وضعیت تولید دگرگون خواهد شد.”
خامنهای زیرساختهای اساسی کشور در انرژی، حملونقل، ارتباطات، نیروگاهها، سدها و همچنین تجربه مدیریتی متراکم در کشور را از دیگر ظرفیتها برشمرد و خاطرنشان کرد: «ما باید از این ظرفیتها به صورت مناسب و صحیح استفاده کنیم؛ زیرا مشکل کشور، نبود طرح یا سخن صحیح و کارشناسی نیست، بلکه مسئله اصلی که در محیط های نخبگانی هم تکرار میشود، استفاده شایسته نکردن از طرحها و سخنهای صحیح است».
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ” مسئولان در دولت خدمتگزار، انسانهای معتقد به مبانی و اصول انقلاب هستند و من از آنها گلهای ندارم، ولی در مجموعه دستاندرکاران، برخی تصور میکنند با کوتاهآمدن از اصول، درها گشوده خواهد شد، درحالیکه نتیجه این خطای بزرگ را در سالهای اخیر در برخی کشورها دیدهایم. تنها راه پیشرفت، ایستادگی و پافشاری بر مبانی و اصول است . برخی تصور میکنند، مردم مشکلات را تحمل نخواهند کرد. اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد. باید به دانشمندان جوان خود و به مجموعههای مردمی در امور اقتصادی اعتماد و از تواناییهای آنها استفاده کرد. ”
وی شرط اصلی برای تحقق اقتصاد مقاومتی را عزم راسخ و جدی و پرهیز از سهلانگاری و راحت طلبی و تکیه بر مدیریت جهادی برشمرد و تأکید کرد: ” مدیریت جهادی عبارت است از توکل بر خداوند و استفاده از تدبیر و عقلانیت و درعین حال پیش بردن کارها با عزم راسخ و بدون هراس از جوانب .” وی ترویج فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتی را در کنار به کارگیری مدیریت جهادی، ضروری دانست و خاطرنشان کرد: « صداوسیما، رسانهها، مسئولین، ائمه جمعه و همه کسانی که سخن آنان در میان مردم تأثیرگذار است، باید ترویج گر فرهنگ اقتصاد مقاومتی باشند .» او همچنین صرفهجویی، مصرف کالاهای داخلی، به ویژه در دستگاههای دولتی، مقابله جدی با واردات بی منطق، مقابله جدی با قاچاق، توجه ویژه به کارگاههای تولیدی کوچک و متوسط و بازنگری در سیاستهای پولی و فعالیتهای نظام بانکی را از ضروریات اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی برشمرد و با تأکید بر اینکه همه باید به دولت و مسئولان کمک کنند، افزود: «حاشیهسازی از هر طرفی غیر قابل قبول است و باید از آن پرهیز شود. ما میتوانیم در زمینه اقتصادی کارهای بزرگی انجام دهیم و از این گذرگاه حساس عبور کنیم.
این انشای صادق صداقت گونه تبلیغاتی ، پر غلط و مملو از تضاد ” مقام معظم رهبری” بی مایه تر و مبتذل تر از آن است که بشود درباره آن به یک بررسی کارشناسانه پرداخت. آقای خامنه ای به تصور خود با این شعارهای توخالی دارد آدرس عوضی میدهد. او که خود سواد اقتصادی ندارد ، ولی آن کسانیکه این انشاء را برای او نوشته اند بطور قطع میدانند که علت فروپاشی اقتصادی کشور به دلیل فقدان اقتصاد مقاومتی نبوده است که حالا با کشف آن اقتصاد کشور نجات پیدا کند. هرکس که کوره سواد اقتصادی هم داشته باشد میتواند تشخیص دهد که وقتی بیش از ۷۰% از منابع و امکانات اقتصادی کشور در محلی بنام بیت رهبری متمرکز شود و تنها یک فرد بنام ولی فقیه به ویژه شخصی مانند آقای خامنه ای با دانش اقتصادی در حد صفر بدون مسئولیت و پاسخگویی به جامعه عنان و اختیار این اقتصاد عظیم را در دست گیرد باید انتظار هرگونه فساد و تباهی را هم داشت. بنابراین، آنچه که در طول ۲۰ سال گذشته بر اقتصاد کشور گذشته و از درون بیت رهبری گروه های مافیایی، رانتخوارها، قاچاقچیان ، زمین خواران و ارز فروشان بی هویتی سر برون اورده و منابع و منافع ملی را به تاراج برده اند که نه تنها در تاریخ ایران بیسابقه بوده که در سایر کشورها هم به ندرت تجربه شده غیر مترقبه و به دور از انتظار نبوده است. بیت رهبری تبدیل به تاراج کده ای شده که راه هر گونه تحول اقتصادی را مسدود کرده است.
علی الاصول اولین گام در جهت اصلاح نظام اقتصادی در یک کشور تعیین سیستم اقتصادی وشفافیت آن است که آیا بر پایه مکانیسم اقتصاد دولتی بنا شده ، نیمه دولتی است و یا مناسبات اقتصاد آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضا بر آن حاکم است. در حال حاضر تقریبا تمام کشور ها به جز چتد کشور مانند چین ، کوبا ، کره شمالی که دارای اقتصادی دولتی و یا نیمه دولتی هستند ، در بقیه کشورها سیستم اقتصاد آزاد بر پایه مکانیسم عرضه و تقاضا حاکم میباشد که نشان میدهد جامعه بشری آنرا پذیرفته است . تنها اقتصادی در جهان که این سه مدل اقتصادی را بصورت معجونی در هم آمیخته و آنرا در غالب یک نظام اقتصادی جعلی بدون شناسنامه تحت عنوان ” اقتصاد فقاهتی” شکل داده و آنرا به جامعه تحمیل کرده حکومت اسلامی ایران است . طبیعتا نمیتوان توقع داشت که از درون چنین مدل اقتصادی من درآوردی که فاقد هرگونه ارزش اقتصادی و تجربه و سابقه تاریخی است؛ اقتصادی سالم و پویا، آنهم در حالتی که همه امکانات و اختیارات اقتصادی در دست معدود انسانهای فاسد ، بی دانش و بی هویت قرار گرفته باشد زاده شود.
آقای خامنه ای اگر در این دوره کوتاه باقیمانده از عمر خود میخواهد به تلافی خونهاییکه ریخته و خسارات اقتصادی که بر کشور وارد کرده جبران مافات کند میبایستی تا وقت نگذشته بجای شعار انحرافی اقتصاد مقاومتی اقدام به خلع ید اقتصادی از بیت رهبری نموده و ۷۰ درصد اقتصاد قفل شده در دستگاه رهبری را آزاد وبه بخش خصوصی واقعی باز گرداند و اجازه دهد تا مکانیسم سیستم اقتصاد آزاد وقانونمندیهای آن بر کشور حاکم گردد. در مغابل حکومت نیز در محدوده اختیارات خود که نظارت و کنترل ، اصلاح ساختارها و کسترش رفاه عمومی از طریق اعمال نظام مالیاتی سالم است عمل کند. درغیر اینصورت امکان اصلاح و بهبودی وضعیت اقتصادی کشور غیر ممکن است . شعارهایی مانند اقتصاد مقاومتی وسیله ای است تا با بزک کردن اقتصاد کشور و رنگ و لعاب دادن به آن ، این بیمار رو به موت را سالم جلوه دهند که تلاشی بیهوده است وحاصل آن چیزی جز تشتت و فساد بیشتر در بر نخواهد داشت.