
آیا این دوباره سوزاندن نویسنده ایرانی نبود . زمانی که او نیاز به اندکی آسایش برای نوشتن کتاب هایش داشت و البته پولی برای زندگی؛ همین خانم ها وآقایان که با لباس های تیره آمده بودند البته با چهره های بی تفاوت ؛کسی به سراغ او نرفت و کتاب هایش را نخرید جز یک نفر که خود نویسنده ی برجسته و متعهد یست که یار ویاور این سال های او بود . قطعا زمانی که از در گورستان افسانه ای پرلاشز بیرون می آمدم از این اظهار رضایت که این بار هم نوبت ما نبود از خود دلگیر می شدیم. مدت هاست میل غریبی به گردش در خیابان با پیژاما دارم… از دست این هموطنان … یاد خسرو خوبان همیشگی باد .
ایرج
خبرنامه خلیج فارس تازه ترین مقالات و اخبار سیاسی، فرهنگی، هنری و اقتصادی

