در هفته گذشته در “یادداشت اقتصادی هفته” در سایت خلیج فارس موضوع اقتصاد مقاومتی ولی فقیه تحت عنوان ” شو اقتصاد مقاومتی ولی فقیه ” مطرح گردید . این هفته نیز درادامه به نقشی که آقای خامنه ای میخواهد در اقتصاد کشور بازی کند میپردازیم . رهبر حکومت اسلامی از سال گذشته که ” دکترین اقتصادی ” خود را معرفی کرد دچار نوعی تب اقتصادی شده و درجه این تب گاه چنان بالا میرود که وی دچار پریشان گویی میشود. سال گذشته اقتصاد مقاومتی را در ۲۴ ماده به دولت و مجلس ابلاغ کرد . به دنبال ان یک موج تبلیغاتی گسترده درباره این تدبیر داهیانه رهبری با این هدف به راه افتاد که یک امیدواری کاذب در مقابله با بحران اقتصادی فراگیر موجود درجامعه ایجاد شود و چنین الغاء گردد که با اجرای این حکم حکومتی مشگلات اقتصادی کشور برطرف خواهد شد ، اکنون با گذشت یکسال مشاهده میشود که با وجود همه جنجالهای تبلیغاتی و برگزاری انواع همایشها در این زمینه بیلان کار منفی تر از آن است که انتظار میرفت وجادوی اقتصاد مقاومتی نه تنها تاثیری نداشته و امیدی در جامعه ایجاد نکرده، بلکه دستمایه انواع جوکها و وسیله تمسخر گردیده است . البته آقای خامنه ای هنوز امیدوار است که ” مانیفست اقتصادی ” خود را به ثمر رساند، کما اینکه چند روز پیش در دیدار با جمعی از مردم آذربایجان بار دیگر درباره بحران اقتصادی کشور داد سخن کرد و تز خود برای برون رفت از بحران را مجددا مطرح ساخت که اگر ازپیرایه ها و تکرار گوئی های منبری وی بگذریم خلاصه کلامش چنین است :
۱ – قطع اتّکاء بودجه کشور به نفت
۲ – تکیه بودجه دولت به تولید داخلی و مالیات ها و اداره کشور با درآمدهای حاصل از مالیات تولید و کسب و کار
۳ – استفاده حدّاکثری از ظرفیّت های داخلی و جغرافیایی. کشور ما روی نقشه که نگاه کنید، یک چهارراه بسیار حسّاس و مهمّ زمینی و هوایی است؛ دسترسی به آبهای آزاد هم دارد.
۴ – مصرف محصولات داخلی توسط مردم و مسئولین. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، ملت ، محصول خارجیِ آن را مصرف نکند.
۵ – مبارزه جدی با قاچاق
۶ – مبارزه جدی با بد حسابهای بانکی
اینکه ولی فقیه پس از بیست و چند سال ناگهان به این کشف تاریخی رسیده است که عوامل مخرب اقتصاد کشور موارد فوق هستند و از وخامت اوضاع ابراز نگرانی میکند نه از روی دلسوزی به حال مردم است که اگر چنین بود دلار یکصد تومانی هنگام تکیه زدن وی بر تخت رهبری به ۳۵۰۰ تومان کنونی نمیرسید، تعطیلی بیش از ۵۰% واحدهای تولیدی پیش نمیامد، ده ها میلیارد دلار خسارت ناشی از تحریمها بر اقتصاد کشور تحمیل نمیشد و بسیاری هزینه های دیکر که لیستی طولانی است. نگرانی و دلواپسی شدید ولی فقیه آشکار شدن تنها نوک کوه فساد در دوره احمدی نژاد است که عبای آقا را نیز به شدت آلوده کرده است . تاراج میلیاردها دلار درآمد نفتی کشور در دولت احمدی نژاد که بدون تردید نمیتوانسته بدون اطلاع بیت رهبری صورت گرفته باشد او را بسیار پریشان احوال کرده است و از اینرو به دنبال تدابیری است تا با انحراف فکری درجامعه خود را از این مخمصه نجات دهد. اقتصاد مقاومتی در واقع تدبیری است دراین زمینه تا با ایجاد خط انحرافی وضعیت بی اعتبار خود را ترمیم بخشد.
آقای خامنه ای به خوبی میداند که مردم ایران هنوز سخنان صریح و واضح وی در نماز جمعه بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ را که ملت را تهدید کرد و آشکارا از احمدی نژاد حمایت نمود و گفت که نظراتش به وی بیشتر نزدیک است فراموش نکرده اند . احمدی نژاد مردی که بایستی جایش در بیمارستان روانی باشد، با حمایت رهبری با دست زدن به بزرگترین تقلب درتاریخ انتخاباتی کشور خود را پیروزمندانه از صندوق رای بیرون آورد و دست محبت آمیز رهبر هم بر سر او کشیده شد. حاصل این تقلب بزرگ فاجعه اقتصادی موجود است که درآمد نفت دود شد و به هوا رفت. در این بزرگترین تاراج ملی که در تاریخ کشور بی سابقه بوده است بیت رهبری اگر نه فقط نظارت که دخالت مستقیم داشته .
با رو شدن بخشی از حقایق در مورد این سرقت ملی شرافت انسانی و وظیفه ملی و اسلامی حکم میکرد که آقای خامنه ای بعنوان ولی فقیه و رهبر کشور و کسیکه میبایستی حافظ منافع ملی باشد وارد عمل شده با عذرخواهی از ملت و با یک حکم حکومتی احمدی نژاد را به دست قانون می سپرد تا حداقل وجدانش آسوده گردد . ولی وی نه تنها چنین نکرد و دفاع از احمدی نژاد را برحفظ منافع ملی ترجیح داد، بلکه برای نجات وی و درواقع خودش شوی اقتصاد مقاومتی را به راه انداخته است تا اذهان عمومی را به جهت دیگری معطوف سازد و باز با توسل به بهانه نخ نمای استکبار جهانی و تحریمها علل ضایعات اقتصادی را به آنها حواله دهد. در حالیکه مطلقا چنین نیست و اگر درآمد عظیم نفت این چنین به تاراج نمیرفت تحربمها نمیتوانستند اینگونه اثرگذار باشند. تقضیر و گناه آقای خامنه ای به مراتب بزرگتر از احمدی نژاد است زیرا که وی در نهایت میگوید المعمور و معذور .
متاسفانه آقای خامنه ای ازجمله دولتمردانی است که تفکری به شدت سیاست محور دارد . از نگاه وی سیاست اصل است و اقتصاد وسیله ای در جهت دستیابی به اهداف سیاسی . درچنین تصوری منافع ملی جایکاه واقعی خود را از دست میدهد و تدابیر اقتصادی نه بر پایه مکانیسم اقتصادی بلکه در جهت خواسته های سیاسی شکل میگیرد. این چنین برداشت ابزاری از اقتصاد که دقت عمل و رعایت ضوابط وقانونمندی های آن شرط اصلی است حاصلی جز افزایش ضایعات بر منافع ملی و ترویج فساد مالی ندارد . هزینه های میلیارد دلاری برون مرزی حکومت اسلامی مانند کمکهای مالی و نظامی به سوریه ، تامین مخارج حزب الله لبنان، کمکهای مالی و نظامی به حماس، وسایر هزینه ها در یمن و بحرین و غیره از جیب ملتی که بیش از یک پنجم جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند نه تنها توجیه اقتصادی ندارد بلکه خیانت مسلم به منافع ملی است. متاسفانه در جامعه استبداد دینی زده ایران که میهن پرستی یک جرم محسوب میشود و منافع ملی محلی از اعراب ندارد تعجب آور نخواهد بود که رهبر آن نیز که خود را نماینده خدا و یافته ای جدا بافته از جامعه میداند این حق را برای خود قائل شود که با درآمد کشور هرگونه که خود خواهد عمل کند خواه بصورت دزدیها و حیف میل های میلیاردی درون کشورباشد، یا هزینه های سرسام آور برون مرزی.