اشاره:
کریسمس، که از جمله ی قدیمی ترین اعیاد ممالک غربی ست؛ در بسیاری از وجوه زندگی جلوه گر شده و با بسیاری از روابط و عواطف انسانی گره خورده؛ این جشن، چونان چون دیگر مناسبت های اجتماعی، بازتابی وسیع در ادب دنیا هم داشته و به صور گوناگون در قصص ادبی آورده شده. همکارمان ” لیلا سامانی ” نگاهی داشته به معروف ترین این قصه ها؛ که هر کدام با شرحی کوتاه هم همراه شده اند. این مطلب که بسیار هم خواندنی از آب در آمده را؛ در ادامه ی صفحه از پی بگیرید…
۱- هدیهی مغان (هدیههای کریسمس) – اُ هنری (۱۹۰۵):
نام غریب داستان، تلمیحیست به داستان “سه مغ” سخاوتمند از زرتشتیان پارسی که به هنگام تولد مسیح، به دیداراو و مادرش، مریم، شتافتند و برای او هدایایی چون، طلا، صمغ و کندر به ارمغان بردند. این نام در چاپهای بعدی کتاب به دلیل ثقیل بودن به «هدیههای کریسمس» بدل شد.
۲- سرود کریسمس – چارلز دیکنز (۱۸۴۳):
داستان، روایت دگرگون شدن روحیات، احساسات و جهانبینی “ابنزر اسکروج” مرد خسیس، سنگدل و مردمگریز قصه در یک شب کریسمس است. ارواح زمانهای گذشته، حال و آینده به سراغ او میآیند و حقیقت اعمال و خصایل او را برایش نمایان میکنند. دیکنز با تصویرکردن داستانی امیدبخش، به ثروتمندان جامعه نهیب میزند، بیتفاوتیشان نسبت به غم و رنج مستمندان را نکوهش میکند و بر ضرورت بیدار شدن و هویتیابی آنها تاکید می کند.
داستان، آمیزهای از واقعیت و تخیل است؛ از سویی صحنههای سادهی زندگی مردم کوچه و بازار تصویر می شود و از سوی دیگر درنوردیدن زمان و مکان به همراه ارواح، فضایی حیرت انگیز میآفریند.
۳- دختر کبریت فروش – هانس کریستین اندرسن(۱۸۴۵):
۴- آن خردمند دیگر- هنری ون دایک(۱۸۹۵):
چهار مرد خردمند پارسی (مغ)، در پی دیدن اختر عیسی در شرق، به سمت بیت لحم روانه میشوند، اما تنها سه نفر از آنها در موعد مقرر حاضر میشوند، هنری ون دایک، در این داستان، با آمیختن روایات انجیل متی و تخیلاش، روایتگر افسانهی مغ چهارم، آرتابان و جستوجوی سی و سه سالهی او در پی یافتن عیسای پیامبر شدهاست.
۵- وانکا – آنتوان چخوف (۱۸۸۶):
«وانکا لرزید و آهی کشید، و دوباره به پنجره نگاه کرد. یادش افتاد که هروقت پدربزرگ برای کندن کاج عید به جنگل میرفت، او را هم با خود میبرد. چه روزگار خوشی بود! یخها زیر پای آنها ترق تروق صدا میکردند و پدربزرگ میلرزید و دندانهایش به هم میخورد و وانکا هم همین کار را میکرد، پیش از کندن درخت عید، پدربزرگ اول چپقش را چاق میکرد، کمی انفیه بو میکرد و وانکای بیچاره را که از سرما میلرزید، دست میانداخت. درختهای کاج جوان، از یخ و برف پوشیده شده بودند. بیصدا و بیحرکت ایستاده و منتظر بودند ببینند کدامشان به زودی از پا درخواهند آمد. ناگهان خرگوشی از گوشهای میجست و روی برفها میدوید.» ( ترجمه : سیمین دانشور)
۶- کریسمس ویژهی پاپا پانوف – لئو تولستوی (۱۸۹۰):
داستان، دربارهی پاپا پانوف، پیرمرد پینهدوزیست که در رازونیاز شب عید کریسمس، دیدار مسیح کودک را آرزو میکند تا بتواند زیباترین کفشی که دوختهاست را به او هدیه بدهد، او در خواب به تحقق رویایش وعده دادهمی شود، به شرط آنکه اطرافش را خوب نگاه کند. آنچه در ادامهی این داستان میآید نمایانگر اصول انسانیت و نوعدوستیست، مهربانی و مروتی که زمان و مکان نمیشناسد و آدمهایی که همه میتوانند در کسوت یک قدیس در آیند.
۷- فندق شکن و شاه موشها- ارنست هوفمان (۱۸۱۶) :
فندق شکن داستانیست فانتزی که از داستان های جن و پری نشانه دارد. ماجرای قصه در شب کریسمس و برای ماری استالبوم، دختربچهی هفتسالهی آلمانی اتفاق میافتد.
او در جشن کریسمس یک عروسک فندقشکن هدیه میگیرد اما برادرش، فلیتز در جریان یک کشمکش عروسک محبوب دخترک را می شکند. ماری، نیمه شب از خواب برمیخیزد و مورد هجوم شاه موش و بقیه موشها قرار میگیرد. در همین میان، عروسک فندق شکن زنده میشود و از دخترک مراقبت میکند.
این داستان بعدها بدل به منبع الهامی شد برای چایکوفسکی، آهنگساز برجستهی روس و خلق باله ی جاودانه ی فندق شکن با طراحی ماریوس پتیپا.
۸- نامهای از بابا نوئل- مارک تواین: