امروزه صنعت گردشگری بهعنوان یکی از منابع اصلی ایجاد درآمد دربسیاری از کشورها بطور جدی مطرح و برای توسعه آن برنامه ریزیهای گسترده ای درجریان است. درآمد این تجارت تمیز و درعین حال فرهنگی ، تفریحی و سالم، براساس برآوردها پس از صنایع نفت و خودروسازی درمرتبه سوم صنعت درآمدزای جهان قرارگرفته است و این در حالی است که هنوز فرصتها و امکانات زیادی برای گسترش این صنعت وجود دارد. از نظر اقتصادی این صنعت بشدت اشتغالزاست و با کاهش بیکاری افزایش درآمد میکند. مضافا به اینکه میزان سرمایه گذاری برای ایجاد یک فرصت شغلی در حوزه گردشگری بسیار پایینتر از بخش صنعت و یا سایر بخشهاست. بعبارت دیگر اشتغالزایی در این صنعت به سرمایهگذاری کمتری نیاز دارد و از همین رواست که تقریبا همه کشورهای جهان بدنبال گسترش این صنعت در رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر برای بهرهگیری از مزایای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بویژه دریافت سهم بیشتری از درآمد جهانی حاصل از گردشگری و همچنین بالابردن سطح اشتغال در کشور متبوع خود هستند.
زمانی بود که آمار گردشگری درمحاسبات جهانی جایگاهی نداشت ، ولی اکنون ازمهممترین آمارها بشمار میرودو براساس آمار سازمان جهانی گردشگری از میان ۱۵ شاغل در جهان یک شغل به گردشگری اختصاص دارد. ازیک مجموعه ده نفره گردشگر یک فرصت شغلی ایجادمیشود. در حال حاضرحدود ۲۶۰میلیون نفردر جهان در صنعت گردشگری و صنایع مرتبط با آن اشتغال دارند و درآمدهای حاصل از این صنعت در مجموع حدود ۹% تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان را بخود اختصاص داده است. یعنی گردش مالی بیش از یک تریلیون دلار درسال از مجموع ۱۳ تریلیون دلار بازرگانی جهانی.
مشارکت در یک چنین درآمد قابل ملاحظه و تقریبا بدون دردسر گرفتاریهای تولیدی ، تجاری علی الاصول میبایستی ایده آل و بقطه اولیه حرکت هر دولتی باشد. حال سوال این است که چرا درحکومت اسلامی ایران با وجود غنی بودن کشور بلحاظ آثار کردشگری و دیدنیهای بسیار تاریخی ،طبیعی و تفریحی و با داشتن رتبههای ممتاز درعرصه گردشگری نتوانسته از این موهبت خدادادی استفاده کند و سهم مناسبی داشته باشد؟ . روزی دکتر ماهاتیری محمد نخست وزیر اسیق مالزی در یکی از سفرهایش به ایران گفت “اگر مدیریت جاذبههای توریستی استان اصفهان در اختیار مالزی قرار گیرد، سالانه برابر با ارزآوری نفت برای ایران درآمد میداشت” . بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران در ردیف ۱۰ کشور ممتازدنیا در زمینه گردشگری قرار دارد. اما سهم کشور ما از این صنعت سودآور چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ گردش مالی ؛ کمتر از نیم درصد است . آنگونه که آمارهای نیم بند کشور نشان میدهند ، بر اساس آمار منتشره در سال ۲۰۱۳ از مجموع ۱۵۰میلیون سفر خارجی در جهان، سهم ایران تنها چهارمیلیوننفر بوده است وه آنهم بیشتر مربوط به دیدن از اماکن زیارتی بوده است که در واقع برای دینداران یک وظیفه الهی محسوب میشود و نه یک وسیله گردشگری.همچنین بنا بر گفته مسعود سلطانیفر رییس سازمان میراث فرهنگی در سال ۲۰۱۳ در کل جهان مبلغ ۱۲۵۰ میلیارد دلار ازمحل جابجایی گردشگران درآمد کسب شده که بنا بر آمار منتشره سهم ایران در همین سال از محل جذب گردشگر فقط پنجمیلیارددلار بوده است و این یعنی فقر شدید ایران از درآمد صنعتگردشگری .اهمیت درآمد صنعت توریسم زمانی مشخص میشود که میزان درآمد آن را با میزان صادرات نفت و گاز ایران بسنجیم. بنا بر گفته بیژن زنگنه وزیر نفت درآمد ایران از محل صادرات نفت خام و میعانات گازی در سال ۹۲ ،۴۱.۶ میلیارد دلار بوده است. درآمدی درحد درآمد سالانه صنعت گردشگری ایتالیا . اعداد و ارقام نشان میدهد سهم صنعت گردشگری در اقتصاد ایران بسیار اندک است بر اساس آمار منتشره سهم مستقیم سفر و گردشگری نسبت به سهم سایر بخشهای اقتصاد ایران در تولید ناخالص داخلی، حدود ۲% از کل اعلام شده است. بر این اساس ایران در بین ۱۸۴کشور جهان باید رتبه ۱۴۷ را به خود اختصاص دهد این در حالیست که صنعت گردشگری ترکیه با ۴/۱ درصد از تولید ناخالص داخلی توانسته رتبه ۷۶ را به خود اختصاص دهد.
گردشگری تنها بازدید از یک محل و یا برگذاری تعطیلات معنا نمیدهد و در واقع بسیار عمیقترو چند وجهی تر از آن است ، تا آنجا که میتواند مستقیم و غیر مستقیم بر سایر بخشهای اقتصادی هم اثر گذارباشد. . از اینروصنعتی است چندوجهی ، ازجمله اینکه روی درآمد ارزی، افزایش درآمد ملی جامعه میزبان، افزایش درآمد دولت، افزایش سرمایهگذاری، افزایش اشتغال نیروی کار، توسعه تولید، فروش و گردش اقتصادی صنایع دستی تاثیر مستقیم دارد و مهمتر اینکه چه بسا میتواند باعث تغییر دید فرهنگی و نگرشی اجتماعی گردشگران در مورد آن کشور بوجود آورد. به همین دلیل توجه به این صنعت از اهمیت بالایی برخوردار است و کشورها برای افزایش سهم خود برنامهریزیهای مفصلی را انجام دادهاند. برای مثال یک نمونه آن کشور ترکیه است که در فاصله سالهای ۲۰۱۳-۲۰۰۵، از نظر جذب گردشگران خارجی عملکرد قابل توجهی را به نمایش گذاشت. ترکیه در سال ۲۰۰۵میلادی برای اولینبار توانست وارد فهرست ۱۰کشور برتر به لحاظ جذب گردشگران خارجی شود و رتبه نهم را به خود اختصاص دهد. در حال حاضر ترکیه سالانه حدود ۲۵میلیارددلار از محل صنعت گردشگری درآمد دارد و دولت این کشور همچنین قصد دارد این رقم را به ۵۰میلیارددلار در سال ۲۰۲۳ برساند. همچنین میتوان به شیخنشین دوبی اشاره کرد که با جذب بیش از ۱۰میلیونگردشگر تنها در سال ۲۰۱۳ رکورد تازهای را در گردشگری خود و کشورهای حاشیه خلیجفارس ثبت کرده است. این در حالی است که شیخنشین حاشیه خلیجفارس از نظر جاذبههای گردشگری به هیچوجه قابل مقایسه با ایران نبوده و ترکیه نیز در ردهبندی تعداد اماکن تاریخی ۱۷پله پایینتر از ایران قرار دارد!
نکته دیگر عدم توازن بین ورودیها و خروجیهای صنعت گردشگری ایران است بر اساس مستندات موجود در سال ۲۰۱۳ حدود هفتمیلیوننفر ایرانی با صرف هزینهای معادل ۱۰میلیارددلار به خارج از کشور سفر کردهاند و در همین سال ایران فقط پذیرای چهارمیلیون گردشگر بوده و از این محل درآمدی معادل پنجمیلیارددلار کسب کرده است. این عدم توازن نشانگر نبود برنامهای مدون در عرصه گردشگری است. با توجه به رتبه ممتاز ایران در جاذبههای گردشگری میتوان گفت در صورت اتخاذ تدابیر لازمه و جذب گردشگران بیشتر؛ هر یک از مناطق گردشگری ایران در حکم چند حلقه چاه نفت است؛ چاههایی که نهتنها تمام نمیشوند که با استحصال بیشتر رونق بیشتری هم میگیرند. اگرچه در سند چشمانداز توسعه پیشبینی شده تا سال ۱۴۰۴ ایران باید میزبان ۲۰میلیون گردشگر باشد و از این محل ۲۵میلیارددلار درآمد ارزی کسب کند، اما رسیدن به این میزان نیازمند یک برنامه ریزی اساسی است که آثار آن مشاهده تمیشود. در زیر به آمار گردشگری درچند کشور اشاره شده ، ازجمله ایران که با فاصله زیاد در آخر جدول قرارگرفته است.